ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Fri, 15.02.2008, 7:21
یک نوجوانان دیگر در آستانه اعدام


به نام خدا
محمدرضا حدادى ۱۵ ساله در آستانه اعدام

در تاريخ ۳۰/۵/۱۳۸۲ آقاى حسين رحمت به مرجع انتظامى اعلام می‌كند كه پدرش بنام محمد باقر در روز ۲۸/۵/۱۳۸۲ كازرون را به مقصد شيراز ترك و تاكنون مراجعه ننموده است ايشان در تاريخ ۸/۶/۱۳۸۲ اعلام می‌كنند كه اتومبيل پدرش بعد از يازده روز در روستاى فتح آباد كازرون پيدا شده است. تحقيقات قضايى و پليسى درخصوص مفقودى محمد باقر انجام و در جريان رسيدگى، شخصى بنام مهدى ساسانى اقرار می‌نمايد كه در ارتكاب سرقت اتومبيل و كشتن راننده، وى و افرادى به نامهاى محمد قربانى ، تقى و كريم دخالت داشته اند.

در تاريخ ۲۰/۷/۸۲ كريم حدادى دستگير و اظهار می‌دارد : «.... من به اتفاق مهدى ساسانى و تقى حدادى و محمد روبروى امام زاده سيد حسين ساعت ۱۱ يا ۱۲ شب بود كه ايستادم بغل جاده، يك پيكان سوارى جوانان نارنجى رنگ از كازرون آمد، محمد قربانى و تقى حدادى دست بلند كردند پيكان هم ايستاد و ما سوار شديم از قائميه رد شديم به طرف شيراز. محمد به راننده گفت كه يك رفيق داريم او را سوار كن كرايه ات را می‌دهيم راننده قبول كرد در بين راه به بهانه دستشويى، راننده ، خودرو را متوقف كرد و پياده شديم من و محمد رفتيم داخل دره و مهدى و تقى پهلوى راننده ماندند راننده می‌خواست آب به داخل رادياتور ماشين بريزد كه تقى سنگى برداشت و از پشت به سر راننده زد و راننده روى زمين افتاد. بعد من و محمد از پائين آمديم بالا و به اتفاق مهدى و تقى چند مشت هم به سر و صورت و سينه راننده زديم و بعد جنازه او را داخل صندوق عقب پيكان انداختيم و او را تا حكيم باشى و رشن آباد آورديم در راه متوجه شديم كه پيرمرد راننده هنوز جان دارد و سرو صدا می‌كند و تقى كه پسر عموى من می‌باشد پشت فرمان نشسته بود از رشن آباد به طرف جاده خاكى كوره كچى رفتيم تقى ماشين را متوقف كرد و درب صندوق عقب را باز كرد پيرمرد هنوز جان داشت مهدى ساسانى با چوب دو دفعه به بدن پير مرد زد و روى زمين افتاد بود كه محمد و تقى تسمه پروانه اى آورده و دور گردن پير مرد انداختند و او را خفه كردند سپس تقى گفت جنازه را آتش بزنيم و بنزين تهيه كرديم و جنازه را آتش زده داخل گودالى قرار داديم و روى گودال را پر از خاك كرديم و رفتيم.

پزشكى قانونى علت دقيق فوت را تشخيص نداده ليكن اعلام نموده كه ضربه مغزى و شكستگى استخوان جمجمه می‌تواند يكى از دلايل آن باشد.

در اثناى رسيدگى محمد رضا حدادى كه در آن زمان سنش ۱۵ سال وشش ماه بود دستگير می‌شود و در جلسات اوليه رسيدگى اعلام می‌دارد كه مقتول را او با تسمه پروانه خفه كرده است در تاريخ ۸/۸/۸۲ مجدداً محمد رضا حدادى در جلسه رسيدگى به دادگاه ، اتهام سرقت و قتل را به عهده گرفته و اقرار به ارتكاب جرم می‌نمايد.

چند روز پس از جلسه محاكمه مادر محمد رضا به ملاقاتش می‌رود و محمد رضا به او می‌گويد كه آيا به وى پولى پرداخت نموده اند يا خير مادرش به وى جواب منفى می‌دهد پس از آنكه ايشان متوجه می‌شود كه فريب ديگر متهمين را خورده است طى نامه اى در تاريخ ۱۳/۸/۸۲ به دادگاه اعلام می‌دارد كه يكى از متهمين وعده پول و ديگر وعده هاى واهى را داده و به اين طريق فريب، ديگر متهمين كه از لحاظ عقلى و فكرى وسنى بزرگتر از موكل بوده اند را خورده است در حاليكه در ارتكاب جرم قتل هيچ نقشى نداشته است.

در نهايت دادگاه بدون تحقيق نسبت به ادعاى موكل و انكار وى در تاريخ ۱۶/۱۰/۸۲ سلب حيات مقتول توسط محمد رضا حدادى را مسلم دانسته و با استدلالاتى به صرف اقرار موكل وى را به قصاص نفس محكوم و به استناد مادة ۶۲۱ قانون مجازات اسلامى به لحاظ شركت در آدم ربايى به تحمل ۱۵ سال حبس و به استناد مادة ۶۳۶ همان قانون به تحمل يك سال حبس به لحاظ مخفى كردن جسد مقتول محكوم و ديگر متهمين را نيز به حبس هاى طولانى مدت به اتهام آدم ربايى و مخفى نمودن جسد و جنايت بر ميت محكوم می‌نمايد.

متهمين به دادنامه صادره اعتراض می‌نمايند كه با ارجاع پرونده به شعبه ۴۲ ديوانعالى كشور در تاريخ ۱۲/۴/۱۳۸۴ قضات شعبه، دادنامه صادره را فاقد اشكال موثر دانسته و ابرام می‌نمايند.

پس از آنكه دادنامه صادره به موكل ابلاغ شده ، چون حقش را تضييع شده انگاشته بود با بدست آوردن دلايل جديد از جمله اقرار ديگر متهمين بر بى‌گناهيش تقاضاى اعمال مادة ۱۸ مبنى بر اعاده دادرسى و رسيدگى مجدد را می‌نمايد كه شعبه سوم تشخيص ديوانعالى كشور درخواست وى را مردود اعلام می‌نمايند در حالى كه جا داشت به دليل ارزش جان آدمى، تحقيقات مفصلى در اين خصوص انجام پذيرفت موكل در حال بارها اعلام نموده است كه متهمين وى را اغفال نموده و پيشنهاد پرداخت وجه به خانواده‌ام كرده است از طرفى يكى از آنها به وى قول داده است كه اگر قتل را به گردن بگيرد سعى می‌كند دختر عمه‌اش را براى وى بگيرد چون موكل به اين دختر علاقه داشته و از طرفى وضعيت مالى خود و خانواده اش بسيار ضعيف بود لذا بنا به دلايل فوق و به علت كم عقلى و صغر سن، ارتكاب جرم قتل را به عهده می‌گيرد.

در حال حاضر موكل در زندان عادل آباد شيراز بسر می‌برد و پرونده اتهامى وى با قطعيت احكام، به اجراى احكام دادگسترى كازرون ارسال و داديار محترم رسيدگى كننده به پرونده با تنظيم گزارشى به انضمام تقاضاى اولياء دم مبنى بر قصاص نفس، از رياست محترم قوه قضاييه درخواست اذن به اجراى حكم قصاص داده است كه هم اكنون گزارش تنظيم شده در حاليكه سن موكل به جاى ۱۵ سال ۱۹ سال اعلام شده ، در دفتر رياست محترم قوه قضاييه بوده و به نظر می‌رسد در چند روز آينده دستور مقتضى درخصوص اين پرونده نيز صادر شود. به هر حال اميدوارم با عنايت به ابهاماتى كه در پرونده به چشم می‌خورد و وضعيت عقلى و روحى و شرايط خاص موكل و اينكه ديگر متهمين اعلام داشته اند كه موكل بى گناه بوده و در قتل دخيل نبوده است و اينكه موكل شديداً منكر ارتكاب قتل است، پرونده ايشان قبل از استيذان مجدداً مورد رسيدگى قضايى قرار گيرد.

با تشكر محمد مصطفايى وكيل محمد رضا حدادى