ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Fri, 25.01.2008, 21:09
کشتن دانشجو شرم‌آور است نه درخواست نظارت بين‌المللى

با تلاش جمعى از انجمنهاى اسلامى دانشجويان شرق كشور و اعضاى شعبه خراسان رضوى سازمان ادوار تحكيم وحدت مراسم شبهاى محرم ئر مشهد برگزار شد. در اولين شب، طاهر احمدزاده و احمد قابل به ايراد سخنرانى پرداختند.

احمد قابل درمقدمه سخنان خود گفت كشتن جوان دانشجو در زندان بى شرمى است ، نه در خواست نظارت بين المللى بر انتخابات. و در ادامه اشاره كرد: من حقيقتا برايم سخت است كه در ماه محرم وصفر سخنرانى قبول كنم و سخنانى مطرح كنم كه باب طبع دعوتكنندگان باشد. هميشه از خودم مىپرسم كه در اين وضعيت كه اين دو ماه محرم و صفر را سياه مىپوشند و براى سيدالشهدا عزادارى مىكنند و حتى روشنفكران ما تنها به پيام حسين توجه مىكنند . هيچكس در پى بازخوانى اين ماجرا نيست و حقيقت را از اصل مورد پرسش قرار نمىدهند. روزى كه صاحب شريعت اسلام پا به عرصه گذاشت اعلام كرد كه اين شريعت در تلاش است كه از غمهاى مردم بكاهد و در جهت شادى آنها قدم بگذارد. اما پيروان اين شريعت در خلاف جهت حركت كردهاند و چهره اين دو ماه را سياه كردهاند- چيزى فراتر از سياهنمايى- ؛ و بخصوص شيعه بيشتر به اين جريان دامن زده است. من با دينى كه چيزى به جز غم و افسردگى دارد نمىتوانم ارتباط برقرار كنم. هيچگاه از خودمان نمىپرسيم: كه آيا كار ديگرى ممكن نيست؟

در ذهن اصلاحطلب و غيراصلاحطلب اين نشسته كه حسينبنعلى بر عليه حكومت يزيد قيام كرده است؛ در حالىكه حسين در حال زندگى خود بوده است و اين حكومت بوده است كه پايش را در زندگى خصوصى حسين كرده و در پى كسب راى مثبت او بوده است و مىگويد: تو يك راى دارى،يا آن رايت را به ما بده يا سرت را! اما حسين حق دارد كه با آنها بيعت نكند؛ در بعضى از جلسات شركت نكند... و حق دارد كه راى ندهد.

حسينبنعلى هيچگاه در پى مبارزه علنى با حكومت نبوده است؛ بلكه با كار كردن روى مردم به دنبال اصلاحطلبى بوده است. خوشبختانه امروز فرق بين اصلاحطلبى و انقلابىگرى را مىدانيم. حسينبنعلى در پى امر به معروف و نهى از منكر بود؛ اما چگونه؟ ايشان مىگويد من با حكومت دشمنى ندارم و به متن صلحنامه پايبندم اما اين دليل نمىشود كه از حكومت انتقاد نكنم. وى ميگويد براى حفظ جانم مهاجرت مى كنم.

در قانون اساسى ما اعتراض و برگزارى تجمع مشروع است. اما كارگرانى كه ۸ ماه حقوقشان را نگرفته اند تجمع اعتراضآميز برگزار مىكنند فورا به اقدام عليه امنيت ملى متهم مىشوند و زندانى مىشوند و حتى وكيلشان را هم زندانى مىكنند. آقايان هيچ شرمى ندارند. هيچكس شرم ندارد از اينكه يك دانشجوى ۲۷ ساله را در سنندج بكشند و بعد از اينكه خودشان او را دفن كردند تازه به خانوادهاش خبر مىدهند و مىگويند حق برگزارى هيچ مراسمى را هم نداريد. هيچكس شرم ندارد از اينكه يك دكتر را در همدان بكشند. اگر كسى بگويد كه به چه حقى كسى را كه در دوره قبل با دو ميليون و ۷۰۰هزار راى نفر اول تهران شده است را رد صلاحيت مىكنيد، متهم به هوچىگرى مىشود.



حسينبنعلى امر به معروف و نهى از منكر را وظيفه يك انسان آزاده مىدانست و مىگويد هر انسان پاكى در اين دوراهى قرار بگيرد مرگ را ترجيح مىدهد.

متاسفانه ما بزرگان دين را به رنگ خود در مىآوريم و تلاش مىكنيم آنها را شبيه خود كنيم تا خودمان را اثبات كنيم. ما خودمان خشونتطلبيم و مىخواهيم حسين را هم مثل خودمان بكنيم. با همه بزرگان دين همين كار را كرديم. درحاليكه ما بايد شبيه آنها شويم...

آن روزى كه بعضى از آقايان كه در انتخابات رياست جمهورى قبلى –كه حالا به صف اصلاحطلبان پيوسته بودند- رفتند و به خدا شكايت كردند، قبلا خودشان ظلم كرده بودند و حالا صابون اين ستم به تن خودشان خورده است.

اگر دو تا مامور غلط كردند و يك دانشجو را كشتند برويد و آنها را تنبيه كنيد. چرا ستم مىكنيد؟ مگر نمىخواهيد بمانيد؟ مگر نمىدانيد كه عاقبت ظلم چيست؟

اگر طرفدار حق هستيد همين الان از حق حمايت كنيد. حق هميشه حق است.

چرا بعضىها از ظلم انتقاد نمىكنند؟ يك دليل اين است كه آنها از ظلمى كه به عدهاى وارد مىشود سود مىبرند. يك عده رد صلاحيت مىشوند تا عدهاى ديگر بتوانند به راحتى وارد مجلس شوند. دليل ديگر ترس از قدرت است كه منجر مىشود از ظلم و ستم انتقاد نشود.

ما فكر نمىكرديم قرار است كه اينطور شود. قرار نبود كه كسى نتواند با شخص اول مملكت بدون لكنت زبان صحبت كند. اين ماييم كه به ظلمى كه به ما وارد مىشود عادت كردهايم. ماييم كه خواستيم با خواهش و تمنا و لابى حق خودمان را بگيريم. يك عده را رد صلاحيت مىكنند، ما مىرويم و التماس مىكنيم و مىگوييم: تندروها را رد صلاحيت كردهايد حالا بياييد كندروها را تاييد صلاحيت كنيد!! ماييم كه آنها را اينقدر پر رو كرده حالا اينقدر بىشرم شدهاند. اگر از همان اول در برابر رد صلاحيتهايى كه از اول انقلاب مد شد مىايستاديم حالا وضعمان اين نبود.

بعد از احمد قابل، طاهر احمدزاده به ايراد نامهاى كه خطاب به دانشجويان نوشته بود، پرداخت.

ايشان در قسمتى از سخنان خود گفت: بعد از ۷۰ سال فعاليت تنها چيزى كه از من مىتواند به شما عزيزان برسد، همانا انتقال تجربيات است. همانطور كه دكتر شريعتى مىگويد، ما همواره در طول تاريخ شاهد جنگ مذاهب بودهايم؛ مذهب عليه مذهب!

احمدزاده همچنين به نقل خاطراتى از علت بروز اختلافات بين دكتر شريعتى و آيتا... مطهرى پرداخت.