iran-emrooz.net | Sat, 03.11.2007, 11:12
سود و زیان حمله نظامی آمریکا به ایران
برای یک ایران: ایالات متحده آمریکا در ارتباط با دولتمردان جمهوری اسلامی ایران دو سیاست را دنبال میکند: یک سیاست دیپلماتیک و یک سیاست نظامی. اما سیاست نظامی دولت آمریکا در قبال ایران استوار بر یک برنامه نیست، بل حداقل دو برنامه متفاوت را در بر میگیرد. برنامه نخست، آن برنامهای بود که خبر آن چندی پیش توسط سیمور هرش، خبرنگار آمریکایی افشاء شد. سیمور هرش در آن هنگام از حمله فشرده هوایی به بیش از هزار هدف نظامی و هستهای در ایران سخن گفته بود. شماری از محافظهکاران آمریکا کماکان از سیاست حمله به اهداف نظامی و هستهای ایران جانبداری میکنند. حال آن که گفته میشود که آمریکا در شرایط کنونی برنامه نظامی دیگری را نیز در دستور بررسی خود قرار داده است. به نظر میرسد که این برنامه دوم مورد توجه محاظهکارانی همچون دیک چنی، معاون جورج بوش است.
بر اساس همهپرسی صورت گرفته در آمریکا، ۳۵ درصد مردم این کشور در شرایط کنونی جمهوری اسلامی ایران را بزرگترین خطر برای امنیت خود و جهان ارزیابی میکنند. جمهوری خلق چین، کره شمالی و عراق با اختلاف زیاد در ردههای بعدی قرار دارند. ضرورت مقابله با تهدیدات نظامی ایران در اذهان آمریکاییان به آن حدی است که حتی هیلری کلینتون، نامزد دموکراتها برای انتخابات ریاست جمهوری آن کشور نیز احتمال حمله به ایران را منتفی ندانسته است. تارنمای هفتهنامه اشپیگل روز دوم نوامبر تحلیلی از دو خبرنگار برجسته خود، یعنی کوردولا مایر و گرگور پتر منتشر نموده که پرده از برنامه دوم حمله نظامی آمریکا به ایران بر میدارد.
بر اساس برنامه نخست حمله نظامی آمریکا، قرار بر آن است که هزاران هدف نظامی و هستهای ایران در جریان یک حمله فشرده منهدم گردند. از آن جمله است مراکز فرماندهی نیروی هوایی ایران و جنگندههای کشور. اما این برنامه دارای نقاط ضغف بسیاری است:
نخست آن که گمان میرود اطلاعات آمریکاییان پیرامون نیروگاههای هستهای ایران، اطلاعات کامل و جامعی نباشند. از آن گذشته جمهوری اسلامی ایران نیروگاههای اتمی خود را در مناطق پرجمعیت کشور احداث کرده و حمله به این مراکز میتواند تلفات بسیاری را به همراه داشته باشد. احتمال انهدام همه این اهداف در یک سری حمله فشرده هوایی و موشکی وجود ندارد. اما ژنرال توماس مکانرنی که در شمار نئومحافظهکاران آمریکایی است بر این باور است که این احتمالات بیپایه بوده و نیروی دریایی و هوایی آمریکا در موقعیتی است که میتواند ۲۵۰۰ هدف را ظرف تنها ۴۸ ساعت منهدم کند.
این برنامه، همان برنامهای است که سیمورهرش چند ماه پیش از آن سخن رانده بود. اما به نظر میرسد که برخی از سیاستمداران تندروی آمریکا و از آن جمله شخص دیک چنی، معاون جورج بوش نیز از آن فاصله گرفته و آن را سیاستی عملی نمیدانند. از این رو سخن از برنامه دوم حمله نظامی به ایران در بین است. بر اساس این برنامه، حمله تنها به چند هدف محدود خواهد بود. حملهای که میتواند توسط رزمناوهای مستقر در خلیج فارس صورت گیرند. به عنوان نمونه حمله به نیروگاه نطنز و مراکز فرماندهی و تسلیحاتی سپاه پاسداران. بر اساس باور طراحان این برنامه، چنین حملهای میتواند باعث توقف موقت برنامه اتمی ایران شده و دولتمردان ایران را وادار به سازش با غرب کند.
شماری از سیاستمداران آمریکا و بسیاری از نمایندگان دموکرات کنگره این کشور مخالف چنین سیاستی هستند و بر این باورند که چنین حملهای تنها میتواند منجر به ثبات سیاسی بیشتر رژیم در ایران گردد. از آن گذشته، نظر به این که بسیاری از تاسیسات اتمی ایران در زیر زمین قرار دارند و سقفهای سیمانی مستحکم مانع از انهدام ساده آنها میشود، آمریکا نیاز به بمب افکنهای ویژه دارد. از آن جمله است بمب افکنهای B2. جالب اینجاست که در محاسبات مالی دولت بوش برای برنامه نظامی این کشور در عراق و افغانستان هزینه چنین بمبافکنهایی نیز منظور شده است که به نظر میرسد بیشتر در مورد ایران کارکرد داشته باشند تا مثلا در مورد افغانستان و عراق.
دولت بوش بودجه ۱۹۶ میلیارد دلاری برای هزینههای جنگی خود از کنگره آمریکا تقاضا کرده است. دموکراتها مایل هستند با پرداخت تدریجی و گام به گام این بودجه، دولت بوش را وادار به خروج نیروهای نظامی آن کشور از عراق کرده و مانع از جنگ علیه ایران گردند.
نویسندگان تارنمای اشپیگل آنلاین با اشاره به ۱۴۵۰ کیلومتر مرز مشترک ایران و عراق و ۹۰۰ کیلومتر مرز مشترک این کشور با افغانستان پیش بینی میکنند که حمله به ایران میتواند سقوط کابینه کرزای در کابل و نوری المالکی در عراق را به همراه داشته باشد. از آن گذشته خطر حملات انتحاری را نیز نمیبایست ناچیز شمرد، از آن جمله به واحدهای ناتو در افغانستان.
موضوع مهم دیگر افزایش کنترل نشده بهای نفت خام است. روزنامه واشنگتن پست در مقالهای که روز دوشنبه این هفته منتشر شد ضمن اشاره به افزایش بهای نفت خام به بیش از ۹۰ دلار برای هر بشکه متذکر شده بود که تنها تهدید حمله نظامی به ایران میتواند باعث افزایش مجدد بهای این فرآورده به میزان ۳ تا ۱۵ دلار در هر بشکه گردد. در چنین حالتی بهای نفت خام از مرز یک صد دلار برای هر بشکه نیز تجاوز خواهد نمود. از آن گذشته این خطر وجود دارد که جمهوری اسلامی ایران در واکنش به حمله نظامی آمریکا به خاک خود، امکان انتقال نفت خام از خلیج فارس را مختل سازد. در چنین حالتی بهای نفت خام از میزان یاد شده بیشتر خواهد شد.
وزارت امورخارجه آمریکا و به ویژه کوندالیزا رایس، وزیر امورخارجه این کشور و برخی از سیاستمداران صاحب نفوذ پنتاگون کماکان از راهکار دیپلماتیک در ارتباط با مناقشه اتمی ایران جانبداری میکنند. شرط موفقیت این سیاست تعلیق غنی سازی اورانیوم توسط ایران و عدم دخالت در اوضاع عراق و افغانستان است. و این چیزی است که اوباما، دیگر نامزد انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در گفتوگویی با نیویورک تایمز آشکارا گفته است که در چنین صورتی وی به عنوان رییس جمهور آمریکا تضمین خواهد کرد که این کشور سیاست تغییر رژیم در ایران را دنبال نخواهد نمود.