ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Thu, 25.10.2007, 19:37
طرح حمله نظامی به ایران

برای یک ایران: اشپیگل آنلاین، تارنمای هفته‌نامه آلمانی اشپیگل با انتشار مقاله‌ای تحت عنوان "فاجعه‌ای برای تمام جهان" به طرح حمله نظامی آمریکا به ایران پرداخته است. این مقاله تحلیلی که توسط کوردولا مایر و گريگور پتر اشمیتش نوشته شده است ضمن اشاره به شکاف سیاسی حکومت آمریکا در قبال حمله نظامی به ایران، خطر چنین حمله‌ای را جدی می‌داند. نویسندگان این مقاله اشاره جورج بوش به خطر وقوع جنگ جهانی سوم را در ارتباط با طرح حمله به ایران ارزیابی می‌کنند.

نویسندگان به اختلاف نظر بین وزارت امورخارجه آمریکا و برخی از مشاوران جورج بوش اشاره داشته و می‌نویسند: در حالیکه وزارت امور خارجه آمریکا و حتی پنتاگون بر راهکار دیپلماتیک و پیشبرد سیاست تشدید تحریم‌ها تاکید دارند، افرادی همچون دیک چنی از راهکار نظامی برای حل مناقشه اتمی ایران جانبداری می‌کنند.

اشپیگل آنلاین در مقاله خود حتی از این احتمال سخن می‌گوید که مطابق آن دیک چنی برنامه چنین جنگی را نیز آماده کرده است. بر اساس این برنامه، قرار است که اسراییل نیروگاه نطنز را هدف قرار دهد. استراتژهای نظامی پیرامون دیک چنی بر این باورند که جمهوری اسلامی ایران در برابر چنین حمله‌ای از خود واکنش نشان خواهد داد و همین امر بهانه لازم برای حمله نظامی آمریکا به ایران را فراهم می‌سازد. طرح این برنامه نظامی توسط یکی از معتمدین و نزدیکان دیک چنی منتشر شده است و جالب اینجاست که چنی وجود چنین طرحی را تا کنون تکذیب نکرده است.

نویسندگان این مقاله در همین رابطه به حمله اخیر اسراییل به سوریه اشاره می‌کنند. نیروی هوایی اسراییل روز ششم سپتامبر به قلب سوریه حمله کرد و هدفی را در خاک آن کشور بمباران نمود. پیش بینی می‌شود که هدف این حمله نابودی نیروگاه اتمی بوده که توسط کره شمالی در سوریه در حال احداث بوده است. دولت بوش نسبت به این حمله سکوت کرد و خبر آن بازتاب چندانی نیافت. مایر و اشمیتس در مقاله خود این حمله را پرابهام و اسرارآمیز ارزیابی کرده و این پرسش را مطرح می‌کنند که آیا آن را باید بخشی از یک برنامه نظامی فراگیر دانست؟ آیا این حمله، تمرینی نظامی بوده، مثلا برای حمله به نیروگاه نطنز؟ و آنگاه می‌پرسند که به راستی خطر جنگ علیه ایران را تا چه حد باید جدی دانست؟

نویسندگان در پاسخ به این پرسش به چند نکته اشاره کرده‌اند:

۱- قدرت محافظه کاران در دستگاه سیاسی آمریکا کاهش یافته، ولی آنان امید خود را به ایجاد دموکراسی در خاورمیانه از دست نداده‌اند. آنچه که هم اکنون در دستور کار وزارت امورخارجه و پنتاگون قرار دارد، همانا ارزیابی پی‌آمدها و هزینه‌های چنین جنگی است.

۲- روسیه از نظر سیاست خارجی فعال‌تر شده است و پوتین برنامه تسلیحاتی جدیدی را مطرح کرده است. روسیه به آن امید بسته است که آمریکا ناگزیر به عقب نشینی نیروهای خود از منطقه و به ویژه از عراق شود. روسیه از هر موضوعی که بتواند حضور و قدرت آمریکا در منطقه را به چالش بکشد، استقبال می‌کند. از این رو، دولتمردان روسیه از ایران حمایت می‌کنند. البته حمایت آنان از ایران در مناقشه اتمی این کشور با آمریکا، حمایت از ایران اتمی نیست.

۳- چشم انداز روشنی برای عراق وجود ندارد. در افغانستان نیز خطر بازگشت و قدرت‌گیری مجدد القاعده و طالبان، خطری جدی است. از آن گذشته، آتش مناقشه کشورهای عربی و اسراییل نیز هر لحظه می‌تواند زبانه کشد.

۴- از دوره زمامداری جورج بوش هنوز ۱۵ ماه باقی است. بوش در سخنان خود کماکان از راهکار دیپلماتیک برای حل مناقشه اتمی ایران سخن می‌راند، اما سیاستی که دولت آمریکا تعقیب می‌کند، در واقع سیاستی است که در فرجامین نگاه در خدمت راهکار نظامی است.

۵- اخیرا آمریکا سپاه پاسداران را در شمار نیروهای تروریستی ارزیابی کرد. فرماندهان نظامی آمریکا مدعی شده‌اند که سپاه پاسداران از طریق حمایت خود از شیعیان عراق، عملا به گونه‌ای غیر مستقیم با آمریکا وارد جنگ شده‌اند. باید یادآور شد که هیلری کلینتون نیز از چنین سیاستی اعلام پشتیبانی نموده است. بدیهی است که تلقی سپاه پاسداران به عنوان یک نیروی تروریستی، عملا به امر حمله به آن مشروعیت می‌بخشد.

بر اساس طرح جدید حمله به ایران که توسط استراتژهای پیرامون دیک چنی تهیه شده است، قرار بر حمله به نیروگاههای اتمی ایران نیست. گفته می‌شود که نیروی هوایی آمریکا در حمله خود مواضع سپاه پاسداران در ایران را هدف قرار خواهند داد.

گری سیک، مشاور پیشین دولت آمریکا و یکی از کارشناسان مسائل ایران اخیرا اعلام کرده است که در تبلیغات سیاسی آمریکا از ماه اوت به این سو ما شاهد تغییری روشن هستیم و آن اینکه در این تبلیغات تاکید اصلی نه بر برنامه اتمی ایران، که بر فعالیتهای تروریستی است. گری سیک، چنین تغییری را خطرناک ارزیابی می‌کند.

نویسندگان مقاله در ادامه می‌نویسند که اثبات حضور نظامی ایران در عراق و حمایت آنها از شورشیان شیعه کار به مراتب ساده‌تری است تا اثبات این موضوع که جمهوری اسلامی ایران خواستار ساختن بمب اتمی است. مردم آمریکا ماجرای جنگ‌افزارهای کشتار دستجمعی در عراق را فراموش نکرده‌اند و بعید به نظر می‌رسد که یک‌بار دیگر چنین ادعای را باور کنند.

حامیان چنی "بازهای" خارج از حکومت هستند. نئومحافظه‌کاران آمریکا از آن بیم دارند که با پایان یافتن دوران زمامداری جورج بوش، دوران قدرقدرتی آنها نیز به پایان رسد. سردمدار نئومحافظه‌کاران آمریکا، نورمن پودهورتز اخیرا آرزو کرده بود که آمریکا ایران را بمباران کند و عنوان کرده بود که هم اکنون جنگ آمریکا با فاشیستهای اسلام‌گرا جریان دارد. باید به خاطر داشت که نورمن پودهورتز فرد کم نفوذی نیست که خارج از گود ایستاده باشد. وی مشاور رودولف جولیانی است که از سوی جمهوریخواهان برای انتخابات آتی کاندید شده است.

نگرانی پیرامون وقوع جنگی جدید در آمریکا نیز محسوس است. سخنگوی حزب دموکرات در کنگره آمریکا، خانم نانسی پلوسی، ماه گذشته تصریح کرد که تایید کنگره برای راهکار نظامی علیه ایران الزامی است. بسیاری از سیاستمداران آمریکا با راهکار نظامی علیه ایران مخالفت کرده‌اند. کوندالیزا رایس، وزیر امورخارجه آمریکا و رابرت گیتس، وزیر دفاع این کشور به همراه شماری از فرماندهان نظامی از راهکار دیپلماتیک و سیاست تشدید مجازاتهای اقتصادی علیه ایران جانبداری می‌کنند. گری سیک نگران رکود اقتصادی فراگیری است که این جنگ می‌تواند در پی داشته باشد و بروس ریدل، یکی از ماموران پیشین سیا و کارشناس مسائل خاورمیانه در انستیتو بروکینگز بر این باور است که این جنگ می‌تواند کل منطقه بین دریای مدیترانه تا شبه قاره هند را به آشوب کشد.