ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Sat, 02.06.2007, 10:18
اهداف احمدی نژاد و امریکا قابل جمع نیستند

یك فعال سیاسی و روزنامه‌‏نگار، گفت: اگر یكی از طرفین ایران و آمریكا از مواضعش عدول كند، امكان وجود راه حلی برای حل اختلافات ممكن است، در غیر این صورت اختلافات ایران و آمریكا از راه مذاكره قابل حل نیست.

به گزارش خبرنگار "ایلنا"، احمد زیدآبادی كه در نشست حوزه شرق تهران جبهه مشاركت سخن می‌‏گفت، با طرح سوالی مبنی بر این‌‏كه آیا اختلاف بین ایران و آمریكا از راه مذاكره قابل حل است و اگر نیست چرا دو كشور در حال گفت‌‏وگو در مورد مسئله عراق هستند، گفت: اگر فلسفه مذاكره را بدین معنا بدانیم كه دو طرفی وجود دارند كه دارای منافع متفاوت هستند، اما هر دو زمینه‌‏ای دارند كه می‌‏توانند بین اختلافات پل بزنند و به میانه برسند، از نظر من اختلافات ایران و آمریكا از راه مذاكره قابل حل نیست، اما اگر مذاكره این باشد كه یكی از طرفین از مواضعش عدول كند و در مقابل دیگری تسلیم شود، امكان وجود راه‌‏حلی برای حل اختلافات ممكن است.

وی افزود: اهداف دولت احمدی نژاد با اهداف آمریكایی‌‏ها قابل جمع شدن در كنار یكدیگر نیست و در حال حاضر به دو نقطه سرشاخ رسیده‌‏اند كه یكی باید دیگری را عقب براند.

زیدآبادی به سیاست‌‏های كلان آمریكا در خاورمیانه اشاره كرد و گفت: آمریكا در حال پیاده‌‏سازی «طرح خاورمیانه بزرگ» است. غرب بر این باور است كه منطقه خاورمیانه از روند منطقه‌‏گرایی و روند جهان‌‏گرایی عقب مانده است، در حالی‌‏كه در همه جای دنیا یك نوع همگرایی اقتصادی به‌‏وجود آمده و دنیا به بازارهایی یكپارچه تقسیم شده است، اما در خاورمیانه این همگرایی منطقه‌‏ای وجود ندارد كه این از نظر آمریكایی‌‏ها خود یك معضل است.

این روزنامه‌‏نگار، عواملی نظیر رشد جمعیت، نظام‌‏های ناكارآمد و استبدادی و اكثراً وابسته به نفت با اقتصاد بسته را از زمره دلایل عقب‌‏ماندگی خاورمیانه از روند منطقه‌‏گرایی و جهان‌‏گرایی دانست و افزود : مجموعه دنیای اسلام به‌‏ویژه در خاورمیانه با مسئله‌‏ای به نام «بنیاد‌‏گرایی» روبروست كه فلسفه وجودی آن تعارض با غرب است.

وی تصریح كرد: دولت‌‏ها از طریق سیستم باز اقتصادی می‌‏توانند بنیادگرایی را كنترل كنند و به طور معمول طبقات متوسط كمتر جذب گروه‌‏های بنیادگرا می‌‏شوند، اما در آینده نزدیك، خاورمیانه حدود 100 میلیون نفر بی‌‏كار خواهد داشت و آمریكا معتقد است در سایه این دولت‌‏ها به علت سیستم بسته اقتصادی بیكاری رشد می‌‏كند و بیكارها به بنیادگرایی رو می‌‏آورند و بنیادگراها تروریست می‌‏شوند و در نهایت این امنیت و ثبات غرب را به خطر می‌‏اندازد.

این تحلیل‌‏گر مسایل خاورمیانه خاطرنشان كرد: از این دیدگاه است كه آمریكا تنها راه‌‏حل را در این می‌‏بیند كه نظام‌‏های سیاسی باید خود را باز كنند و اقتصاد آزاد شكل گیرد و البته این مسئله درجه‌‏بندی و طبقه‌‏بندی می‌‏شود و فشار بیشتر در جاهایی شكل می‌‏گیرد كه بنیادگراهای بیشتری دارد.

زیدآبادی، وجود اسرائیل را مشكل دیگر آمریكا در خاورمیانه دانست و در خصوص راهبرد آمریكایی‌‏ها برای این مشكلات، گفت: تعریف آمریكا از راه‌‏حل مشكلات خاور میانه این است كه در مرحله اول اسرائیل باید جذب منطقه شود و در مرحله دوم، دولت‌‏ها متناسب با شكل‌‏گیری اقشار متوسط ظاهر سیاسی و اقتصادی خود را تغیر دهند و وارد نظم جهانی شوند.

این روزنامه‌‏نگار و فعال سیاسی در ادامه به بررسی دیدگاه‌‏های موافقان و مخالفان طرح‌‏های آمریكا در خاورمیانه پرداخت و ادامه داد: دولت‌‏ها به میزان نزدیكی و دوری كه به این طرح دارند مخالف و موافق آن هستند. آمریكا سعی كرد تا با حمله به عراق و به‌‏وجود آوردن دولت متكثر و لیبرال، ایران و سوریه را تحت تأثیر قرار دهد، ولی در حال حاضر سه گروه قومی در عراق نمی‌‏توانند با هم كنار بیایند و از نگاه آمریكا، ایران و سوریه نیز نظم داخلی عراق را به هم می‌‏زنند و نیرو و سلاح به داخل عراق می‌‏فرستند و القاعده نیز آنجا فعالیت می‌‏كند، اما این تصور درستی نیست كه وضعیت عراق آمریكا را از بقیه طرح‌‏هایش در منطقه منصرف كرده است.

وی با اشاره به سخنان ساركوزی، رییس جمهوری فرانسه مبنی بر لزوم پیروی خاورمیانه از الگوی اروپای واحد پس از جنگ جهانی دوم، گفت: مجموعه دنیای غرب در اجرای طرح خاورمیانه بزرگ همگام با آمریكا است. دولتی مثل ایران یك ایدئولوژی در راستای منافع خود تعریف كرده كه هرگام آمریكا با این منافع، اصطكاك پیدا می‌‏كند.

زیدآبادی تصریح كرد: ایران اقتصاد خصوصی را نمی‌‏پذیرد و اقتصاد دولتی را ادامه می‌‏دهد. در وجه سیاسی هم می‌‏بینیم كه نئوپلورالیزم كه در افغانستان و عراق اتفاق افتاد، در ایران نتیجه كاملاً متفاوتی می‌‏دهد. در عراق هیچ گروه سیاسی و اعتقادی از صحنه رقابت حذف نشد، اما در ایران نتیجه معكوس است. جمهوری اسلامی با بیان ایدئولوژی بسیار تند در میان نیروهای بسیار تندرو كسب مشروعیت كرده و تصویری كه در مورد آمریكا و اسرائیل ایجاد كرده، برایش مشروعیت بخش بوده است.

این تحلیل‌‏گر مسایل خاورمیانه در ادامه در مورد دیدگاه غربی‌‏ها نسبت به ایران، گفت: تلقی غرب از پرونده اتمی ایران مثبت نیست، آنها معتقدند ایران می‌‏خواهد با دستیابی به سلاح هسته‌‏ای در مقابل غرب به سلاح بازدارنده‌‏ای برسد. همچنین معتقدند با از بین بردن صدام و طالبان قدرت ایران را افزایش داده‌‏اند. آنها معتقدند كه ایران خواستار شكست طرح خاورمیانه بزرگ در منطقه است و به جای آن، پیگیر ایجاد طرح خاورمیانه بزرگ اسلامی است، به این ترتیب گروه‌‏های بنیادگرای اسلامی با شورش و كودتا در كشورهای اسلامی به قدرت برسند و امپراطوری اسلامی ایجاد كنند.

زیدآبادی، وجود دولت شیعه نوری المالكی در عراق را زمینه مشتركی بین ایران و آمریكا دانست و افزود: از طرفی آمریكا با هزینه سنگین دولت صدام را بركنار و با مشكلات فراوان، انتخابات در عراق را برگزار كرد كه در نتیجه دولت نوری المالكی بر مسند نشست. آمریكا به هیچ‌‏وجه نمی‌‏خواهد این دولت سقوط كند، چون معلوم نیست بتواند بعد از دولت نوری المالكی به اجماع و وحدت مناسبی در عراق برسد.

وی تصریح كرد: ایران هم از دولت شیعه مالكی حمایت می‌‏كند و با توجه به مقابله با اعراب سنی حاضر نیست دولت مالكی سقوط كند، از طرفی اعراب سنی با دولت شیعه مالكی رابطه خوبی ندارند و امكان دارد از گروه‌‏های تروریستی حمایت بیشتری كنند. از این منظر مذاكره بین ایران آمریكا و همكاری بین این دو می‌‏تواند ضامن منافع مشترك باشد.

این روزنامه‌‏نگار گفت: سیاست‌‏های ایران دچار پارادوكس است. از طرفی دولت مالكی را دوست خطاب می‌‏كند و از سوی دیگر ناكامی‌‏های دولت مالكی را برجسته می‌‏كند و حملات تروریستی علیه اشغالگران را كه موجب ضعف مالكی است، مثبت ارزیابی می‌‏كند و این باعث شده است تا ایران بین دو راهی بماند. به عقیده بنده، ایران بهتر بود در این مذاكرات شركت نمی‌‏كرد، چون با آشكارتر شدن تعارضات، آمریكا دست بالا را می‌‏گیرد و موضع ایران تضعیف می‌‏شود.

زید آبادی در پاسخ به سوالی مبنی بر این‌‏كه «شما قبل از انتخابات ریاست جمهوری عنوان كردید بگذارید حاكمیت یكدست شود و مسائلی اعم از حقوق بشر، اسرائیل، رابطه با آمریكا، انرژی هسته‌‏ای و برخی مسایل دیگر حل شود، در حال حاضر ارزیابی شما از شرایط چیست؟»، اظهار داشت: بنده گفتم بگذارید این مسایل بر دوش خودشان (حاكمیت یكدست) بیفتد. امروز ذره‌‏ای تردید ندارم كه اگر به جای احمدی‌‏نژاد، معین یا هاشمی بر سر كار بودند، اوضاع به مراتب برای ما بدتر بود، اگر فرض كنید به جای احمدی نژاد، دكتر معین بود، بنزین را می‌‏خواست چه‌‏كار كند، دیگر تلویزیون مثل امروز حمایت نمی‌‏كرد و تمام مشكلات را به دوش اصلاح‌‏طلبان می‌‏انداخت و این‌‏ها را بی‌‏عرضه معرفی می‌‏كرد. در خصوص موضوعاتی نظیر افزایش امنیت اجتماعی و مسئله هسته‌‏ای همین اتفاق صورت می‌‏گرفت. آیا امكان‌‏پذیر بود، مشكل را حل كنند؟ قضیه قطعنامه‌‏ها هم همین‌‏طور، آن موقع می‌‏گفتند ببینید اینها دیپلماسی بلد نیستند، سه قطعنامه علیه ما صادر شده است، اینها در حال نابودی كشور هستند. مطمئناً آچمز می‌‏شدیم، خدا به ما كمك كرد كه در این شرایط اینها حاكم هستند.