iran-emrooz.net | Mon, 05.03.2007, 12:36
بسوی پيکار در راه صلح و آزادی
اعلاميه حزب دموکراتیک مردم ایران
بسوی پيکار در راه صلح و آزادی
هم ميهنان!
سايهی شوم تنش و تحريم و جنگ بر فراز خاک ميهن ما هرروزسنگينتر میشود. خبرها حاکی از آنست که نمایندگان دولتهای ٥+١ بر سر تشديد تحريمهای قبلی و فشار همه جانبه شورای امنيت سازمان ملل عليه ايران به توافق رسيدهاند.
ايالات متحده آمريکا بويژه با بهره برداری حساب شده از سياست خارجی ماجراجويانهی احمدینژاد و اظهار نظرهای غيرمسئولانه او در رابطه با بحران هستهای، يهودیستيزی و دامن زدن به گفتمان انکار فجايع نازیها و حذف اسرائیل ازنقشه جهان، آشکارا سرگرم فراهم آوردن زمينه برای حمله نظامی به ایران است. تمرکز روزافزون نيروهای نظامی در پيرامون مرزهای ايران، استقرار ناوهای هواپيما بر «اشتينس» و «آيزنهاور» در آبهای خليج فارس، کوششهای سياسی و ديپلماتيک و جنگ روانی ـ تبليغاتی از عناصر و عوامل اين تدارک بشمار میروند. در همان حال، در روزهای اخير مناطق مرزی کشور ما شاهد تحريکهای نظامی متعددی از جانب گروههای مسلح «سيا» ساخته بوده است.
بيم بالا گرفتن تنش در منطقه خاورميانه و جهان، بيم بمباران و نابودی زيرساختهای اقتصادی و دستاوردهای مادی مردم ایران، و به مخاطره افتادن استقلال و تماميت ارضی ايران بيش از هر زمان جدی و نگران کننده است.
هم ميهنان!
سیاست دولت کنونی، مهمترين قدرتهای غربی را در کنار با نفوذترین کشورهای خاورميانه، رودرروی ایران قرار داده است. هم اکنون دولت بوش با عمده کردن شرط تعليق غنی سازی از سوی ايران تلاش میورزد تا سياست خود را با جلب پشتيبانی جهانی به پيش ببرد. دقيقا در همين جاست که سياست و موضع گيری دولت ايران میتواند تاثير جدی در نقش بر آب کردن سياست آمريکا داشته باشد. ولی متاسفانه شاهد آنيم که دولت احمدینژاد و ولی فقيه بر سر مسئلهی تعليق غنیسازی بگونهای موضعگيری میکنند که گويی بود و نبود ايران در گرو ايستادگی بر سر اين مسئله است. هرچند غنیسازی هستهای از حقوق به رسميت شناخته شدهی همهی کشورهای جهان به شمار میآيد،ولی آنها با مردم فريبی و تحريک احساسات و گره زدن اين مسئله با حيثيت و آبروی ملی، راه را برای يک ماجراجويی و فاجعه برزگ ملی و بين المللی بازمی کنند. آنها در پشت پرده اين سياست و تحريک احساسات ملی میکوشند نه تنها فضای سرکوب و آزادی کشی را در جامعه حفظ کنند و خواستهای برحق مردم را بی پاسخ بگذارند، ناکامیهاوشکستهای فاحش خود درزمینههای اقتصادی، مالی ومدیریت کشورپرده پوشی کنند؛ بلکه در صحنهی روياروی با رقبای داخلی در جنگ قدرت نیزاز آن بهره برداری بعمل میآورند.
به باور ما، منافع ملی کشورما ايجاب میکند که ايران بدون فرصت سوزی هرچه زودتر با پذيرش پيشنهاد آقای البرداعی، دبير کل آژانس بين المللی انرژی هستهای، مبنی بر تعليق همزمان غنیسازی از سوی ايران و لغو تحريمها از سوی شورای امنيت، و یا پیشنهادهای مشابه دیگر، برای یافتن راه حل مسالمت آمیز بحران هستهای با جامعه بین المللی، برسر ميز مذاکره بنشيند. زیرا کلید پرهیز از درگيری نظامی نیز در گرو حل مسالمت آمیز آنست. ايران میتواند با در پيش گرفتن سياست تفاهم بر سر مساله هستهای حلقهی محاصرهای را که آمريکا با جلب پشتيبانی جامعه جهانی به گرد ايران کشيده است، در هم بشکند و کشور را از انزوای سياسی موجود نجات دهد. یک سیاست خارجی مبتنی بر صلح و تنش زدائی در منطقه و جهان و برقراری مناسبات عادی با همه کشورها، به ویژه با ایالات متحده آمریکا مهمترین اولویت سياست خارجی کشور است.
با شکست سياست بوش در عراق و نيرو گرفتن خردگرايان در محافل حاکمه ايالات متحده از یک سو و شکست انتخاباتی طیف احمدینژاد در شوراها و مجلس خبرگان و فعال شدن مخالفان سياستهای ماجراجويانهی او در جمهوری اسلامی از سوی ديگر، زمينهی مساعدی برای پيشبرد اين سياست به چشم میخورد.
ايران صلح دوست و مورد اعتماد جامعه بینالمللی میتواند به يکی از ميانجیهای صلح در منطقه تبديل شود و در یاری رسانی به مردم آن، به ویژه ملت رنجديدهی فلسطين برای دستيابی به حقوق پايمال شده اشان نقش سازندهای ایفا نماید. زیراحمایت واقعی به مردم این کشورها درتشديد درگيری نظامی و پيروزی يک هماورد بر ديگری نیست. ، بلکه در گرو ايجاد تفاهم و هم زیستی مسالمت آمیز بين فلسطين و اسرائيل برمبنای تشکيل دولت مستقل فلسطين و به رسمیت شناختن موجوديت دولت اسرائيل با رعایت قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل است.
احمدی نژاد و مافیای امنيتی ـ نظامی پشتيبان او، نمیتوانند چنين سياستی را نمايندگی کنند. رئيس جمهوری که در اين شرايط بحرانی و حساس، بدون کوچکترين احساس مسئوليتی در برابر سرنوشت ايران و مردم ميهن ما، میگوید: « ...ایران ترمز بریده به سمت اتم میرود... این قطار در حال حرکت است و ترمز و دنده عقب ندارد، چون ما ترمز و دنده عقب را کنده و دور انداختیم...» چگونه ممکن است کشتی سیاست خارجی کشور را به ساحل نجات هدایت کند؟
امور کشور ما بايد به کسانی سپرده شود که با احساس مسئوليت و واقع گرائی در صحنه سياست حصور يابند و با درنظرگرفتن منافع ملی و به دور از ماجراجويی، بخاطر حل فوری و مسالمت آميز بحران هسته ای، پايان دادن به تحريمهای فزايندهی بين المللی و دفع خطر جدی حمله نظامی دست به کار شوند. تحقق این امر مبرم ترين وظيقهی همه نيروهای سياسی داخل و خارج از کشور است.
هم ميهنان!
ایران را از لبهی پرتگاه جنگ و تجاوز و تحريم بايد دور کرد. نبايد اجازه داد نقشههای شوم ايالات متحده با دستاويز قراردادن سياست ماجراجويانهی احمدی نژاد منطقه را به آتش بکشد. شما با هر باور و انديشه فردی و سياسی که هستيد، از هر مشرب فلسفی که میآييد و در هر موقعيت اجتماعی وسیاسی که قرار داريد، خواه در درون يا بيرون از مرزهای ايران، خواه در درون يا بيرون از دستگاه حکومت جمهوری اسلامی، به خاطرمصالح عالی ملی ایران پا به ميدان بگذاريد. به نام صلح و آزادی، به نام خرد و زندگی آرام و انسانی، دست در دست هم، با بهره گيری از هر امکان و آمادگی به صورت جبهه مقاومت فراگیر برای افشاندن بذر روشنگری در افکار عمومی و سازماندهی بر ضد سياست جنگ طلبانه آمريکا و سياست نابخردانه احمدی نژاد و پشتيبانانش، بپا خیزید.
وقت آنست که آزادی خواهان و ایران دوستان راستين، با احساس مسئوليت نسبت به سرنوشت مردم ايران و آينده و تماميت ارضی کشور برای سازماندهی جنبش مردم ايران زير شعار صلح و آزادی اقدام کنند. به باورما، کارزار روشنگری سياسی و اجتماعی، سازماندهی مبارزه برای حل بحران هستهای از راه گفتگو و تفاهم، تامین صلح و آرامش درمنطقه، مبرم ترین وظیفهی آزادی خواهان ایرانست. پيکار در راه نوسازی سيآسی، مبارزه بخاطر آزادی و حقوق بشر در ايران، پيکار برضد حضور نظامی آمريکا در گرداگرد خاک کشور ميهن ما و خروج ناوگان اين کشور از خليج فارس بخاطر آفرينش فضای صلح و آرامش و تشنج زدايی در منطقه خاورميانه و نزديک میتواند از آماجهای اين جنبش به شمار میرود.
باشد که مبارزه نيروهای صلح خواه ايران، همراه با جنبش صلح جهانی، کابوس جنگ و ويرانی را از فراز سر منطقهی خاورميانه و نزديک دور کند.
حزب دموکراتیک مردم ایران
٢ مارس ٢٠٠٧
۱۱ اسفند ۱۳۸۵