iran-emrooz.net | Mon, 16.10.2006, 11:57
گارباچف: آمریکا بیمار است
مجید روشنزاده ـ برلین
.(JavaScript must be enabled to view this email address)
میخائیل گارباچف، رییس جمهور شوروی سابق، در گفت گویی با سایت خبری و آلمانی "نت تسایتونگ" ضمن ارزیابی پروستریکا پیرامون مسئله مطبوعات در روسیه ، قتل اخیر خبرنگار روسی و آزمایش اتمی کره شمالی اظهار نظر کرده و معتقد است که در آینده علاوه بر اروپا، کشورهایی مانند روسیه، چین، هند، ژاپن و برزیل در روند اوضاع جهان نقش تعیین کنندهای ایفا خواهند کرد. وی در این گفت وگو از ایران نام نبرد و در مورد آمریکا میگوید: آمریکا از یک بیماری خطرناکتر از ایدز رنج میبرد و من نام این بیماری را "عقده پیروز شدن" مینامم.
گارباچف در باره حوادث دوران پروستریکا میگوید: اگر امروز با این سنی که من دارم به حوادث آن روز نگاه کنم، احتمالا شهامت دست زدن به چنین اصلاحاتی را نداشته باشم.
وی در باره نقش و جایگاه اش در این حوادث میگوید که وی بعنوان اصلاح طلب احساس خوشبختی میکند، زیرا سعادت آن را داشته است که در برههای از تاریخ در مرکز تغییر و تحول قرار گیرد و این اتفاق بسیار مهم امر بدیهی و همیشگی نیست و تاکید میکند که در آن زمان جهان برای این تغییر، تحول و دگرگونی به درجه ای از بلوغ رسیده بود.
وی در مورد موفقیت و یا عدم موفقیت پروستریکا میگوید: امروز هنوز هم در باب عملکرد این اصلاحات بحث وجدل میشود. پروستریکا برای بعضیها مثبت و چیزهایی به ارمغان آورد و برای بعضی دیگر منفی بود. اما به اعتقاد وی برای یک قضاوت قطعی هنوز بسیار زود میباشد.
گارباچف در مورد روند شکل گیری پروستریکا و به قدرت رسیدناش میگوید: ساعت ده شب بعد از مرگ چرننکو به گرومیکو، وزیر امورخارجه وقت تلفن زدم و به او گفتم که وجب به وجب این خاک و این کشور خواهان دگرگونی و تحول است. اکنون وقت آن است که تغییری حاصل شود. گرومیکو در پاسخ گفت که من کاملا آماده خطر و ریسک کردن و همراهی با این تحول و دگرگونی را دارم.اما حزب کمونیست شوروی هم خواهان این تغییرات بود. بدون اعلام آمادگی حزب این عمل میسر نبود و پروستریکا شروع نمیشد.
گارباجف علل آغاز این روند را که در نهایت به فروپاشی شوروی و بلوک شرق منجر شد، حاکم بودن نوعی فضای روشن فکری در جامعه که میل به نوآوری داشت میداند. او در این مورد میگوید: در دوران آندروپوف گروهی از اعضای نسبتا جوان حزب با یکدیگر زبان تفاهم یافتند و ماحصل آن آغاز این باور بود که ما برای اداره کشور نیازمند پایههای ایدئولوژیک نوینی هستیم. از این رو در دوران من همه چیز از صفر آعاز نشد.
رییس جمهور شوروی سابق مخالف این درک است که گویا وی در آن زمان گروهی از افراد معتمد را به عنوان مشاور دور خود جمع کرده بود. به اعتقاد وی این نوع تصورات ناشی از عدم آگاهی از ساختار شوری است، زیرا تشکیل این گروه و ارائه برنامه ای مغایر نظر هیئت سیاسی عملا توطئه محسوب و بی درنگ به اردوگاه کار اجباری تبعید میشد.
وی در ادامه با اشاره به عقب ماندگی شوروی در قیاس با کشورهای غربی دلیل شکست اصلاحات خروشچف را تعارض با اصول دموکراسی معرفی میکند.اما این عقب ماندگی و ناکامی در روح مردم تلنبار شد و همین امر موجب همراهی فوری مردم با برنامههای وی شد.
به نظر گارباچف این روحیه صرفا منحصر به شوروی نبود، بلکه در عرصه بین المللی و در سفرهای بی شمارش قبل از ریاست جمهوری و در ملاقات با شخصیتهایی مانند تاچر به این موضوع پی برد که در غرب گرایش و درک نوینی هست که خواهان تحول در عرصه روابط بین المللی است. او میگوید: عاقبت جنگ سرد میتوانست نابودی تمدن ما باشد. هم ما و هم آمریکاییها میدانستیم که چه چیزی در اختیار داریم و پیامدهای آن تاچه اندازه وخیم است.
مطبوعات در روسیه و قتل اخیر خبرنگار روسی
گارباچف بطور تلویحی از آزادی مطبوعات در روسیه دفاع میکند و میگوید: در روسیه همه نوع مطبوعات هست : مطبوعات عام گرا با مقالات بد و مطبوعاتی با مقالات وزین و متکی بر تحقیق دقیق و خوب. مطبوعاتی هست که به جانبداری از پوتین مینویسند و آنهایی که نسبت به وی نظر انتقادی دارند و منتقد فساد اداری و ارگانهای قانونی و دولتی هستند. سپس به دفاع از پوتین میگوید که رییس جمهور فعلی روسیه در دوره دوم ریاست جمهوری نسبت به رسانهها توجه بیشتری کرده است.
گارباچف قتل پلیتوکاسکایا، خبرنگار روسی، را ضربه ای هولناک برای همه و حتا برای پوتین میداند. زیرا چنین حوادثی به سود وی نیست. وی بر این باور و معتقد است که پوتین همه امکانات موجود را برای روشن شدن این قتل بکار خواهد گرفت.
آزمایش اتمی کره شمالی
گارباچف براین باور است که ما امروز در برابر یک تهدید مستقیم و بلاواسطه اتمی قرار نگرفته ایم. اما باید تلاش زیاد و تدبیری قطعی برای رفع دائمی این تهدید کرد.
وی اضافه میکند که اگرچه مسئله کره شمالی برای من نگران آور است. اما و علاوه بر آن نگرانی من بیشتر از آن جهت است که در حال حاضر تقریبا 30 کشور در جهان هستند که در آستانه تولید سلاح اتمی اند. برای متقاعد کردن و انصراف این کشورها از ادامه فعالیت باید کشورهای عضو باشگاه اتم در رفتار خود تجدید نظر کنند. مطابق بند 6 پیمان منع سلاحهای هسته ای کشورهای رسما صاحب این سلاح باید به کاهش تسلیحات و خلع سلاح خود ادامه دهند. اما این روند خلع سلاح نه تنها ادامه نیافت، بلکه بر خلاف آن امروز سعی و کوشش میشود که سلاحهای موجود به منظور حل به اصطلاح بعضی مشکلات و وظایف ویژه تکمیل شوند. نتیجه چنین رفتاری از پیش مشخص است: کشورهای دیگر از خود سؤال خواهند کرد که اصولا این کشورهای دارای سلاح اتم چه میحواهند؟ آیا این کشورها در صددند که سیاست خود را بر ما دیکته کنند و قدرت اتمی را برای پیش برد سیاست خود حفط کنند؟
به نظر وی کره شمالی امروز دارای مشکلات عدیده و عظیم اجتماعی است و نیاز مبرم به حمایت و همکاری بین المللی دارد: احتمالا کره شمالی تلاش میکند با برنامه هسته ای راه حلی برای این مشکلات بیابد. برای کره راه دیگری جز مذاکره با قدرتهای اتمی موجود نیست. شاید لازم باشد که آمریکا در این مورد یکجانبه پاپیش بگذارد. اما از آنجاییکه روسیه و چین رابطه تنگاتنگی با کره دارند وظیفه آنها از اهمیت ویژهای برخوردار است و باید راه حلی تدبیر کنند. به اعتقاد من سیاستمداران نباید به سخنان زیبا اکتفا کنند، بلکه در شرایط حاد سیاست واقع بینانه اتحاذ کنند.
در مورد سیاست آمریکا
گارباچف سپس سیاستهای آمریکا را با لحنی تند آماج انتقاد قرار میدهد: شاید در اینجا لازم باشد به نکته دیگری اشاره کنم. فکر میکنم و متأسفانه این روزها دوستان آمریکایی ما از یک نوع بیماری رنج میبرند که وخیم تر از ایدز میباشد. من این بیماری را عقده میل به پیروز شدن مینامم. به نظرم آمریکاییها نمیتوانند براحتی در سیاسیت سابق خود در قبال اروپا، یعنی سیاستی که بعد از جنگ سرد در پیش گرفته بودند، تغییر روش دهند. آنها همواره سعی داشتند که در اروپای غربی حرف آخر را بزنند و اکنون توان جداشدن از این خواست و ادعای را خود ندارند.
رییس جمهور شوروی سابق در ادامه با اشاره به عملکرد آمریکا در آلمان میگوید: آمریکا بعد از جنگ جهانی دوم و به منظور کنترل آلمان کشور را به دو نیمه تقسیم کرد. در آن زمان شوروی نظر دیگری داشت. او اضافه میکند:
فرمانده کل ناتو در آن زمان اعلام کرد که ما نیاز مبرم به حضور آمریکاییها در اروپا داریم. ماباید آلمان را کنترل و اروپا را از دسترس روسیه دور نگه داریم.
وی سپس ادامه میدهد: باید به آمریکاییها با صراحت گفت که تنها منافع ایالات متحده مطرح نیست، بلکه منافع مشروع اتحادیه اروپا، یعنی منافع نیم میلیارد انسان اروپایی هم هست. این انسانها توان آن را دارند که در مورد سرنوشت و راه دموکراتیک منحصر به خویش تصمیم بگیرند.
گارباچف در این مصاحبه پیش بینی میکند که در آینده نقش آمریکا در تعیین اوضاع جهان کاهش خواهد یافت و به موازات آن کشورهای دیگری مانند روسیه، چین، هند، ژاپن و برزیل با همان درجه در روند جهان نقش ایفا خواهند کرد. علاوه بر آن مراکز قدرت دیگری بوجود خواهند آمد و آمریکاییها باید درک کنند که ضروری است بجای دستور دادن سیاست تعامل و همکاری را در پیش گیرند.
گارباچف در نهایت از نقش فعلی خود به عنوان تحلیل گر اوضاع اظهار خرسندی میکند و میگوید: سعی میکنم با درک و ارزیابی اوضاع سهمی در تغییر جهان بسمت جهانی با ثبات، انسانی و بشردوستانه داشته باشم.