iran-emrooz.net | Mon, 11.09.2006, 22:34
امید نوریپور؛ اولین ایرانی در پارلمان آلمان
نسرين بصيری
امید در ایران به دنیا آمده و دورهی ابتدایی و متوسطه را در مدرسهی بهنام تهران گذرانده. ١٢ ساله بوده که همراه خانواده راهی فرانکفورت میشود و همانجا دیپلم متوسطه را میگیرد و در دانشگاه ماینس در رشتهی ادبیات آلمانی درس میخواند. رشتههای دیگری که در کنار ادبیات به آن سر زده حقوق است و علوم سیاسی. و هم اکنون دارد دکترایش را در ادبیات آلمانی میگیرد. رسالهی دکترای نوریپور پیرامون ادبیات آلمانی است برای کسانی که آلمانی زبان نیستند.
فعالیتهای اجتماعی نوریپور از کلاس اول دبستان آغاز شده و او در تمام ١٣ سالی که به مدرسه میرفته مبصر یا بقول آلمانیها سخنگوی کلاس شان بوده.
فعالیت حزبی را با حزب سبزها آغاز کرده؛ در سازمان جوانان سبزها در ایالت هسن. چهار سال سخنگوی سازمان جوانان حزب سبزها بود تا اینکه در ٢٧ سالگی در نشست سالانهی سراسری سبزها به عنوان یکی از شش عضو رهبری حزب انتخاب شد. و اکنون ٤ سال است که در رهبری حزب حضور فعال دارد.
نوریپور فارسی را خیلی خوب حرف میزند، آلمانی را بهتر و خودش را فرانکفورتی میداند. بیش از آنکه آلمانی باشد اروپا را باور دارد و اندیشه و باورش اروپایی است. برای این باور گامهایی هم برداشته. عضو سازمان جوانان جانبدار فدرالیسم اروپایی است و سیاستهای اروپایی محور کارش است در پارلمان آلمان. نوریپور از اول سپتامبر بجای یوشکا فیشر که استعفا کرد وارد مجلس آلمان شد.
امید نوریپور ایرانی؛ فرانکفورتی ، سیاستمدار و اروپایی است. اما زاویهی نگاهش و زمینههای مورد علاقه اش فراسوی مرزهای معمول فکری و جغرافیایی است. نوریپور غذاهای ژاپنی و ارتیرهای را دوست دارد ، تحت تاثیر هیپ هوپ آفریقایی است و علاقهی زیادی هم به هیپ هوپ سنگالی دارد. فوتبال را خیلی دوست دارد ، خودش فوتبال بازی میکرده و مربی چند تیم جوانان بوده ، رپ میخواند و فوتبال ایران را بیش از همه دوست دارد.
گستردگی زمینههای مورد علاقه همواره در زندگی نوریپور بازتاب ملموسی دارد. کافی است نگاهی بیاندازیم به شغلهایی که نوریپور در دوران دانش آموزی و دانشجویی داشته. کارمند هتل ، روزنامه فروش، کتاب فروش، نگهبان موزه، کار به عنوان وردست در آشپز خانه ، گارسون، رئیس پروژه ان جی او، منشی نمایندهی مجلس ، رئیس دفتر نمایندهی پارلمان اروپا و...
اگر زندگینامهی نوریپور به دلیل گستردگی حرفهها اطلاع دقیقی در مورد زمینهی مورد علاقهی وی بدست نمیدهد، اما یک موضوع را به روشنی بیان میکند. اینکه نوریپور "آقازاده" نیست ، "آقازاده" به معنای واژگان سیاسی معمول ایران.
آنچه امروز امید نوریپور ٣١ ساله به آن رسیده ، حاصل امکانات مالی و آشناییهای والدینش با بزرگان صنعت و سیاست نیست و بقول ایرانیها با "پارتی بازی" بدست نیامده.
پای صحبت امید نوریپور مینشینم. ایشان زبان آلمانی را برای گفت و گو بر میگزینند.
نسرين بصیری: آیا این مساله که شما ایرانی یا ایرانیتبار هستید به نحوی در فعاليت سياسی شما یا در انتخاب محور کارتان نقشی بازی میکند؟
اميد نوریپور: من یکسال پیش یک پلاکات دیدم روی دیوار که روش نوشته بودند
"برای آزادی بیان" بعدا معلوم شد که این تبلیغ مربوط است به یک شرکت تلفن موبایل که میتوان با قرارداد مخصوصی بطور نا محدود با آن صحبت کرد. وقتی این پلاکات را دیدم دلم آشوب شد. فکر میکنم این به این دلیل است که من در ایران بزرگ شدم. فکر میکنم وقتی آدم از سرزمین ایران میآید، نگاه دیگری دارد به موضوعاتی که از نظر بقیه خیلی بدیهی و طبیعی است؛ مثل آزادی بیان و دموکراسی. فکر میکنم آدم قدر آزادی را جور دیگری میداند. به این دلیل فکر میکنم این موضوع که ایرانی هستم در کارم نقش دارد. من هر روز با نگرانی آنچه را که در ایران میگذرد دنبال میکنم. پاسپورت دومی هم دارم؛ که پاسپورت ایرانی است.
بصیری: ایرانی بودنتان تا چه حد در انتخاب محورهای کارتان موثر است؟ شما کارتان را روی ایران متمرکز میکنید یا روابط ایران و آلمان؟ چون شما فارسی خوب بلدید و مسائل را دنبال میکنید اگر مثلا هیئتی بخواهد به ایران برود شما در میان ایشان خواهید بود؟
نوریپور: من عضو گروه مشترک نمایندگان مجلس ایران و آلمان هستم و از هر امکانی استفاده خواهم کرد تا به ایران سفر کنم و اگر موقعیتی باشد طبیعی است که من در مورد ایران اظهار نظر میکنم. فکر میکنم من یک نگاه دیگری دارم به ایران که با نگاه بیشتر کسانی که ایران را نمیشناسند فرق دارد. اما سیاست خارجی را نمایندگان دیگر مسئولش هستند و من در فراکسیون خودمان مسئول سیاستهای مربوط به اروپا هستم. معلوم است که این صد در صد به سیاست خارجی و ایران ربطی ندارد. اما طبیعی است که در عین حال ربطی هم دارد به ایران.
بصیری: رسانهها خیلی وقتها شما را با یوشکا فیشر مقایسه میکنند. از این موضوع ناراحت میشوید؟
نوریپور: نه. این مقایسه با مزه است. چون من از هیچ نظر قابل مقایسه نیستم با یوشکا فیشر. نه قد و هیکلم به یوشکا فیشر شبیه است و نه امکانات و تواناییهامان قابل قیاس است. این مرد در زمان حیات برای خودش اسطورهای شده است؛ موفق شده دهها هزار نفر را به میدانهای سنخرانی بکشاند. این کارها نه حالا از من برمیآید و نه در آیندهی نزدیک و قابل پیشبینی خواهم توانست از عهدهی چنین کارهایی بربیایم. دلیلش هم بیش از هر چیز این است که من تازه وارد مجلس شدم و همه چیز را باید از اول شروع کنم. برای همین نمیشود مرا با فیشر مقایسه کرد، این مقایسه خندهدار است.
بصیری: شاید شما شباهتهای کوچکی به یوشکا فیشر داشته باشید. هر دوی شما زیاد در بند سنتهای اجتماعی نیستید. یوشکا فیشر با کفش کتانیاش و شما با آواز "رپ" خواندنتان و در ضمن هر دوی شما یک وابستگیهایی دارید به ایران.
نوریپور: بله... با اینکه فیشر همسر ایرانی دارد، فکر میکنم وابستگی من به ایران یک کمی بیشتر باشد. ولی یک شباهت بزرگتری بین ما دو تا هست. هر دو ما فرانکفورتی هستیم. این چیز کمی نیست و خیلی مهم است؛ هم برای او و هم برای من. با اینهمه این مرد از هر نظر جا افتاده است؛ وزیر بوده و من یک تازه کارم در پارلمان. بنا بر این نباید در اینگونه قیاسهای سیاسی اغراق کرد. در مورد سنت شکنی... البته این خودش خیلی خوب است که من خاطرم جمع باشد که اولین سنت شکن پارلمان نیستم، اولین کسی که زیر برخی از قراردادها میزند، اما این آدم هم قد و اندازهی من نیست.
بصیری: به گمان من شما یکی از جوانترین نمایندگان مجلس آلمان هستید ، نمایندگان دیگری هم هستند در ردهی سنی شما؟
نوریپور: بله، مسلمه آنا لورمن هست که در ١٩ سالگی وارد پارلمان شد و حالا ٢٣ سال دارد. خیلیهای دیگر هم هستند؛ در همهی فراکسیونها زیر ٣٠ سالههایی داریم. در عین حال این درست است که سن متوسط نمایندگان پارلمان خیلی بالاست. یعنی جوانان اقلیت کوچکی هستند. اما خیلی هم کم نیستیم. حالا من نشمردم اما ٣٠ یا ٤٠ نفری زیر ٣٥ سال داریم.
بصیری: آیا این یک امتیاز است برای شما که جوان هستید یا فکر میکنید حرف شما را خیلی گوش نمیکنند؟
نوریپور: فکر میکنم بستگی به این دارد که من چگونه رفتاری داشته باشم و چه حرفهایی برای گفتن داشته باشم. فکر میکنم اگر دائم بیایم بگویم من خیلی جوانم و تازه کارم این کار ساز نیست. فکر میکنم در نهایت مهم این است که کدام استدلالات بهتری داشته باشیم و این ربطی به سن و سال ندارد.
بصیری: فکر میکنید این موضوع که شما تبارتان خارجی است نقشی بازی خواهد کرد؟ همکاران دیگرتان که خارجیتبار هستند و پیش از شما در پارلمان بودند چه میگویند؟
نوریپور: این یک شمشیر دو لبه است. از یک طرف آدم به عنوان یک خارجیتبار دلش میخواهد که برای خارجیان کاری انجام بدهد، چون آدم این تجربیات را خودش داشته، چونکه آدم خوب میداند خارجی بودن یعنی چه. از طرف دیگر این کار انسان را به حاشیه میراند، آدم را میچسبانند به یک نقش خاصی. آدم خارجی است در مجلس آلمان و بنا بر این فقط حق دارد در مورد مسائل خارجیان اظهار نظر کند. من در این جهت کوششی نکردم که سیاستهای مربوط به خارجیان و سیاست همزیستی محور کارم بشود، چون فکر میکنم مهم است که این مسالهی خارجی بودن و همزیستی در تمام زمینهها جابیفتد و نه فقط در بخش کلاسیک مهاجرین و قوانین خارجیها.
بصیری: شما به عنوان عضو رهبری حزب سبزها تا بحال کارهایی نکردهاید که زیاد جلب توجه کرده باشد ، دست کم رسانهها این نظر را در بارهی شما دارند. فکر میکنید حالا که به پارلمان میروید وضع عوض شود؟
نوریپور: بستگی به این دارد که کارم خوب باشد یا نه. اگر کارم خوب باشد امیدوارم همین جور بماند، چون بعضیها به این دلیل مورد توجه واقع میشوند که خرابکاری میکنند. جلب توجه کردن خود بخود هنر نیست. من امیدوارم که با کار خوب انجام دادن بتوانم جلب توجه کنم و مهم این است که بخاطر خرابکاریهای بزرگ جلب توجه نکنم (میخندد)، این هدف بزرگی است که میخواهم بهش برسم.