iran-emrooz.net | Tue, 04.07.2006, 15:53
ايران امروز:در مورد اتهاماتی كه وزير اطلاعات جمهوری اسلامی عليه رامين جهانبگلو اقامه كرده است اصولگرايان و مدافعان دولت احمدینژاد اتفاق نظر ندارند.مدير مسئول روزنامه "رسالت" به سياق معمول از آن استقبال كرده است. نويسنده سايت محسن رضايی ( سايت"بازتاب") هم احتمالا به دليل كشمكشهای درونی اصولگرايان، هم به اعتبار سست بودن مدعای وزير اطلاعات جمهوری اسلامی و هم با نظرداشت تجربه بازداشت ملی- مذهبی ها و يا عباس عبدی و همكارانش در موسسه نظرسنجی نگران است كه حباب اتهام جاسوسی و براندازی به جهانبگلو هم بعد از مدتی بتركد و از اين پرونده هم جز روسياهی برای خود جمهوی اسلامی نتيجهای حاصل نشود. اظهارات ضدونقيض مقامات حكومت در باره اتهام جهانبگلو و نيز اين واقعيت كه پس ازهفتهها كه از دستگيری او میگذرد هنوز هيچكس اجازه ملاقات با وی را نيافته به تجربه نشانه آن است كه جمهوری اسلامی در پرونده سازی عليه جهانبگلو كارش به راحتی پيش نمی رود و نگرانی نويسنده "خودی" سايت بازتاب چندان هم بی مورد نيست.
در زير ابتدا ياداشت محمدكاظم انبارلويی از رهبران ارشد هيئت موتلقه و مدير مسئول روزنامه رسالت را می خوانيد كه با دل و جان به استقبال اتهامات محسنی اژهای ، وزير اطلاعات جمهوری اسلامی عليه جهانبگو رفته است. او در اين نوشته خود آشكارا كينه و خصومت خود به نيروهای غيرمذهبی را به نمايش میگذارد. در قسمت بعد نگرانی سيدعلی حسينی ، از نويسندگان دائمی سايت بازتاب (سايت متعلق به برخی از محافل امنيتی و نظامی درون جمهوری اسلامی) را میخوانيد كه از تكرار عبث بگيرو ببندها و پروندهسازیهای وزارت اطلاعات كه اين بار گريبانگير جهانبگلو را گرفته به نگرانی افتاده است
اين رويكرد مباركى است و بايد از آن استقبال كرد!
محمدكاظم انبارلويی: وزير اطلاعات در گفتگو با خبرنگاران گفت: رامين جهانبگلو بخشى از ماموريت سازماندهى انقلابهاى مخملى و “براندازى نرم” را به نمايندگى از آمريكا در ايران به عهده داشت. وى گفت: وزارت اطلاعات
توانسته ارتباطات وى با بيگانگان و امكاناتى كه در اختيار او قرار مىگرفته كشف و ضبط كند.
جهانبگلو كيست و براندازى نرم كدام است؟
رامين جهانبگلو چهره مطرح روزنامههاى دوم خردادى بود. گفتگوهاى او با فيلسوفان غربى و مقالات فلسفى او هنوز زينتبخش صفحات بسيارى از روزنامههاى دوم خرداد است.
وى كارشناس ارشد در رشتههاى فلسفه و تاريخ و علوم سياسى از دانشگاه سوربن فرانسه است. دكتراى خود را در سال 1998 در زمينه خاورميانه شناسى از دانشگاه هاروارد آمريكا گرفت و ظاهرا در همان سال در تور آمريكايىها افتاده است.
وى از همكاران پاى كار نشريات گردون، كيان و كلك بود و در ايام بروبياى روزنامههاى دوم خردادى ،هر روز مقاله يا مصاحبهاى از او به چاپ مىرسيد.
او در خارج با طيف گروههاى معارض با نظام مرتبط بود و حتى ارتباط وى با سلطنت طلبان و همكارى اطلاعاتى باآنها ظاهرا امر مخفى نيست.
جهانبگلو بارها در آثار خود تاكيد كرده است؛
- دين از سياست جداست
- جامعه در صورتى قدم به بارگاه سياست مدرن مىگذارد كه غير دينى شود
- روشنفكرى و ديندارى قابل جمع نيستند
- ديندارى اصولا جستجوگرى نيست
- روشنفكر در مقام روشنفكرى نمىتواند و نمىبايد دين را لحاظ كند
- روشنفكر اگر در مقام روشنفكرى تعهدهاى دينىاش را لحاظ كند، لاجرم كارش ايدئولوژيك خواهد بود نه روشنفكرانه
از اين دست مطالب در مصاحبهها و مقالات او بسيار است. خب، اگر اين گفتهها را در حوزه فكر و انديشه نگاه كنيم مىتوان نقد جانانهاى به آن زد و تفهيم كرد كه دين چيست؟ روشنفكرى چه معنايى دارد؟ نسبت دين با مدرنيته چگونه تعريف مىشود؟ روشنفكرى دينى و غير دينى چيست؟و...
اما اگر به اين مباحث و تلاشهاى فكرى از اين دست اقداماتى اضافه شود از جمله ارتباط با گروههاى ضد انقلاب و سلطنتطلب و نيز هماهنگى با سرويسهاى موساد و سيا براى براندازى نرم، تصوير ديگرى از آقاى جهانبگلو به عنوان يك نويسنده و روشنفكر بدست مىآيد.
قاعدتا وظيفه نظام و سرويسهاى اطلاعاتى در هر نظامى صيانت از كيان سياسى نظام و رصد كردن روابط مخالفان نظام با دشمنان است.
در 8 سال دوره اصلاحات كه اصلاح طلبان آمريكايى و رضاخانى فعال بودند، متاسفانه وزارت اطلاعات در انجام وظيفه خود در برخورد با سرويسهاى اطلاعاتى و جاسوسى دشمن كه در قالب روزنامهنگار، نويسنده، محقق و پژوهشگر و ... در جرايد كشور مشغول ويرانسازى بنيانهاى فكرى جامعه بودند، كوتاهى مىكرد.
اما اكنون بحمدالله اين هوشيارى وجود دارد. در براندازى نرم مىتوان دو سنخ كار را از هم جدا دانست يكى مصاف با انديشههاى معاند و مخالف كه بايد در قالب پاسخ منطقى و باز توليد انديشههاى نو و نظريه پردازى و نقادى درست توسط متفكران جامعه صورت گيرد. سنخ دوم كه مقوله امنيتى است، يعنى كشف روابط و مناسبات ژنرالهاى فكرى و فلسفى با سرويسهاى دشمن كه در تدارك “نبرد نرم” هستند از وظايف وزارت اطلاعات است. وزير اطلاعات در گفتگو با خبرنگاران گفت: بخش ضد جاسوسى و اطلاعات خارجى ما بسيار فعالتر از گذشته در صحنه است.
اين رويكرد مباركى است و بايد از آن استقبال كرد. هيچ نظامى در خصوص امنيت ملى خود مسامحه نمىكند و ذرهاى كوتاه نمىآيد. چرا بايد برخى تحت تاثير برخى روشنفكرهاى وابسته چنين رويكردى را بر نتابند.
آقای محسنی! نااميدمان نكنيد
سيدعلی حسينی: كنفرانس خبری وزير اطلاعات دولت نهم هرچند حاوی خبر جديدی نبود، اما نتايج جالبی داشت. يكی از مهمترين محورهای صحبتهای آقای محسنی اژهای، برخورد وزارت اطلاعات با عوامل ناكارآمد جلوه دادن دولت نهم است؛ وی با اشاره به اينكه در حوزه انجام برخی تلاشها برای ناكارآمد نشان دادن دولت، سرنخهايی به دست آمده، گفت: به همه افرادی كه در اين زمينه فعاليت میكردند، تذكر داديم. اين اظهارنظر بیسابقه، در حالی صورت میگيرد كه معنا و مفهوم تلاش برای ناكارآمد جلوه دادن دولت مشخص نيست. اگر منظور وزير محترم اطلاعات مطالبی است كه در رسانهها و مطبوعات در انتقاد از عملكرد دولت منتشر میشود، اين نوع رويكرد شگفتانگيز است.
اگر قرار باشد دولت كه يك نهاد سياسی و وابسته به يك يا چند حزب، گروه يا جناح است، زير چتر امنيتی وزارت اطلاعات از حوزه انتقاد مصون باشد، ديگر چگونه میتوان جريان طبيعی سياسی در جامعه كه در انتخاباتها ظهور يافته و به تصميمگيری افكار عمومی درباره عملكرد دولتها میانجامد را حفظ كرد.
از سوی ديگر به ياد داريم كه در دولتهای گذشته لبه تيز انتقاد نسبت به عملكرد دولت و يا ناكارآمد جلوه دادن آن از سوی رسانههايی منتشر میشد كه به صورت مستقيم يا غيرمستقيم ريشه در حكومت داشتند. بنابراين چگونه انتقاد از يك دولت، وظيفهای حكومتی است و انتقاد از دولت بعد، به اقدامی ضدامنيتی و مستوجب برخورد وزارت اطلاعات تبديل میشود.
پرسش ديگر اينكه طی 27 سال گذشته و در شرايطی كه نظام، بزرگترين چالشها نظير جنگ تحميلی را تجربه كرده است، با تأكيد جدی امام راحل، رهبر انقلاب و تصريح قانون اساسی فضای انتقاد از مسئولان در كشور بسته نشده است و اقدام اخير، از اين نگاه بدعت محسوب میشود.
طبيعی است كه انتقاد از عملكرد دولت از ديدگاه منتقدان، انعكاس واقعيات به جامعه و افكار عمومی است، هرچند از ديد برخی مسئولان اجرايی تلاش برای ناكارآمد جلوه دادن لقب بگيرد و تنها محك معتبر در اين ميان هم قضاوت افكار عمومی جامعه است كه مهمترين شكل بروز آن، انتخابات است. كما اينكه رئيسجمهور فعلی از صريحاللهجهترين منتقدان عملكرد رئيسجمهور قبلی و دولت گذشته بود و با اتكا به همين ديدگاهها توانست اكثريت آرا را به خود اختصاص دهد. پس نمیتوان با فضای انتقاد در جامعه، اينگونه برخورد كرد.
نكته ديگر توضيحات وزير محترم اطلاعات در رابطه با دستگيری يكی از نويسندگان به اتهام تلاش برای مقدمهچينی انجام انقلاب مخملی در ايران است؛ وزير اطلاعات در ادامه درباره دستگيری رامين جهانبگلو نيز تصريح كرد: رامين جهانبگلو يكی از افرادی است كه در راستای تلاشهای آمريكا برای وقوع انقلاب مخملی و نرم در ايران، دستگير شد.
حتی اگر فرض كنيم اين نظريه صحيح باشد، پرسش اين است كه آيا شيوه صحيح برخورد با چنين تلاشهايی، روش فيزيكی است؟
تلاش غرب به ويژه آمريكا برای سرنگونی نظام جمهوری اسلامی، پديده تازهای نيست و در مقاطع مختلف انقلاب شيوههای ظهور متفاوتی يافته است.
كودتای نوژه، واقعه طبس و جنگ تحميلی نمونههايی از تلاشهای نظامی و امنيتی آمريكا عليه ايران هستند كه طبيعتا بايد با ابزار مشابه تلاشها يعنی وارد عمل شدن دستگاههای نظامی و امنيتی كشور مهار میشدند كه اينگونه هم عمل شده است.
اما پرسش اينجاست كه آيا میتوان با تلاش برای انقلاب مخملی كه حدود سيزده سال پيش از سوی رهبر انقلاب از آن به «تهاجم فرهنگی» و حدود هشت سال پيش «تلاش برای فروپاشی نظام» لقب گرفت، با شيوه فيزيكی و امنيتی برخورد كرد؟ كه اگر اين روش پاسخگو بود، سرويسهای امنيتی شوروی سابق و جمهوریهای آن، با آن قدرت و سابقه قادر به جلوگيری از آن بودند.
هنوز نتايج برخورد فلهای با جريان ملی ـ مذهبیها توسط اطلاعات موازی به بهانه مقابله با براندازی كه اتفاقا مورد انتقاد وزارت اطلاعات وقت نيز قرار گرفت، از خاطرهها محو نشده است و يا در پرونده نظرسجنی غير از بند «دال» پرونده كه در اصالت آن، ترديد وجود دارد، چه مسئله امنيتی به دست آمد؟
واقعيت آن است كه در جهان امروز، مقابله با هر پديدهای بايد از جنس خود آن پديده صورت گيرد و انقلابهای مخملی نيز كه ماهيتی نرمافزاری دارند، جز با ايجاد يك نهضت مقابله نرمافزاری قابل مهار نخواهد بود، امری كه رهبر انقلاب سالهاست بر آن پافشاری میكنند، اما ظاهرا هنوز توسط ساير مسئولان به درستی درك و اجرا نشده است.
و نكته آخر اينكه پس از انتصاب حجتالاسلام محسنی اژهای كه به جهت برخورداری از سلامت نفس و شجاعت در تصميمگيری مشهور بودند، اميدهای فراوانی برای احيای دستگاه اطلاعاتی كشور در دل دلسوزان نظام زنده شد. چراكه روند محدودسازی و زمينگير كردن دستگاههای اطلاعاتی كه در واكنش به سوءمديريت حاكم بر اين مجموعه در دوران دولت سازندگی وجود داشت، باعث راكد كردن و عدم استفاده از ظرفيتهای فراوان نيروهای متخصص و متعهد وزارت اطلاعات میشد.
هنوز هم اين زمينه وجود دارد كه وزارت اطلاعات با احيا و تقويت قابليتهای خود و پرهيز از ورود به عرصههای غيرمتربط، ضريب امنيت و پايداری نظام و جامعه را افزايش دهد. اميدواريم كه آقای محسنی نااميدمان نكند.