جمعه ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ - Friday 29 March 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 10.12.2019, 17:11


غزل داستان خواه، خواهر محمد داستان خواه، نوجوانی که روز شنبه ۲۵ آذر ماه در شیراز بر اثر اصابت گلوله جان باخت در مصاحبه با کمپین حقوق بشر در ایران گفت که او بر اثر اصابت گلوله بر قلبش جان باخته و در گواهی فوت او نوشته اند “اصابت جسم نفوذی گلوله.”

خانم داستان خواه به کمپین گفت که برادرش ۱۵ ساله و دانش آموز سال اول دبیرستان بود و در حین بازگشت از مدرسه هدف گلوله قرار گرفته است.

آمار دقیقی از تعداد کشته‌شدگان اعتراضات هفته گذشته در ایران وجود ندارد. مقام‌های جمهوری اسلامی از ارائه آمار رسمی کشته شدگان و بازداشت شدگان سرباز می‌زنند. سازمان عفو بین الملل تعداد کشته‌شدگان در این اعتراضات را حداقل ۲۰۸ نفر عنوان کرده و وب‌سایت کلمه، کشته‌ شدن حداقل ۳۶۶ نفر در اعتراض‌های اخیر ایران  را «موثق» اعلام کرده است.

کمپین حقوق بشر در ایران در بیانیه‌ای اعلام کرده است که استفاده مقامات ایرانی از خشونت علیه معترضین در ایران، از جمله استفاده از سلاح گرم و اسلحه، منجر به کشته‌شدن صدها نفر شده است و این اقدامات دولت برابر با تخلف آشکار و غیرقابل‌ توجیه قوانین بین‌المللی است و باید فورا متوقف شود.

غزل داستان خواه، خواهر محمد داستان خواه در مصاحبه با کمپین گفت: “روز شنبه ۲۵ آبان ماه حدود ساعت ۳ من راهی دانشگاه شدم بدون اینکه اطلاعی از اعتراضات داشته باشم. تا یک جایی هم با تاکسی رفتم اما راننده تاکسی هم گفت راهبندان است نمی توانی بروی برگرد برو خانه. راه افتادم بروم خانه دیدم مردم اعتراض می کنند و درگیری است. خیابان مولانا بود. من که پیاده می رفتم دیدم اورژانس رسید. سه نفر گلوله خورده بودند اورژانس آمد به یکی از مجروح ها کمک کند که او گفت من حالم خوب است برو به مردم کمک کن که مردم را کشتند. من خودم سه نفر را دیدم که گلوله خورده اند و تیراندازی را خودم مستقیما دیدم.”

خانم داستان خواه به کمپین توضیح داد: “گاز اشک آور پرت کردند و همه فرار کردیم و کسی نایستاد. حین فرار تیراندازی کردند. همان موقع هلی کوپتر آمد. همه فکر فرار بودند و من هم فرار کردم و نمی دانم هلی کوپتر برای چی آمده بود. تا دو ساعت در یکی از ساختمان های همان جا توی یک آرایشگاه مجبور شدم بمانم. به مادرم زنگ زدم گفتم من حالم خوب است و نگران من نباش گاز اشک آور زده اند و نمی توانم بیرون بیایم. مردم آتش روشن کردند در خیابان و بوی آتش که به ساختمان خورد کمی بوی گاز کم شد و من توانستم بیرون بیایم.”

غزل داستان خواه درباره کشته شدن برادرش محمد داستان خواه به کمپین گفت: “حدود ساعت ۴ یکی از آشناها به مادرم زنگ زده بود که مدرسه بچه ها را تعطیل کرده اند. مادرم به مدرسه زنگ می زند و می پرسد که آقای خدادادی بچه ها را تعطیل کرده اید؟ گفته بود که آره محمد را هم فرستادیم خانه. ساعت ۲ و نیم تعطیل کرده بودند ما اطلاع نداشتیم. از ساعت ۴ در خیابان ها دنبال محمد گشتیم تا ساعت ۹ شب و پیدا نکردیم. ساعت ۹ به ما گفتند که مجروح ها را برده اند بیمارستان پیوند اعضا و بروید آنجا بگردید و بعد متوجه شدیم که برادم در همان خبابان مولانا که من شاهد تیراندازی بودم گلوله خورده بود.”

محمد داستان خواه به گفته خواهرش به بیمارستان پیوند اعضا شیراز منتقل شده بود: “اول ما را داخل راه نمی دادند. در بیمارستان مامور زیاد بود. مادرم گفت بچه من با لباس فرم مدرسه بوده می خواهم بدانم اینجا است؟ یک پرستار گفت خانم تو مادری و اگر بگویم بچه ات اینجا نیست می روی توی خیابان دنبال او بگردی بچه ات را آورده اند اینجا و من خودم گذاشتم توی سردخانه و بچه ات با لباس فرم مدرسه و کیف مدرسه بود. ما همان جا فهمیدیم که محمد دیگر زنده نیست.”

به گفته غزل داستان خواه در گواهی فوت برادرش اصابت جسم نفوذی گلوله ذکر شده است: “گلوله خورده بود به قلبش از بغل که خورده به قلب و ریه و طحال و همه را از بین برده. در جواز دفن هم نوشتند اصابت جسم نفوذی گلوله. ولی در جواز دفن ننوشته که چه تفنگی بوده و چه گلوله ای. برای تحویل جنازه برادرم هم ما مشکلی نداشتیم. شاید کسانی که شیراز بودند مشکل داشتند ولی ما چون خارج از شیراز دفن کردیم هیچ مشکلی نداشتیم. خودمان خواستیم در روستای کوه سبز از توابع مرودشت که پدربزرگ ما آنجا دفن شده دفن کنیم. روز دوشنبه ۲۷ آبان به ما گفتند تا یکی دو روز اصلا طرف بیمارستان نیایید. خیلی شلوغ بود. گفتند هیچ کاری برای تان راه نمی اندازیم. بعد گفتند که جنازه را فرستاده اند کالبدشکافی خیابان ولیعصر. پدرم رفت گفتند کالبدشکافی کردیم یکی دو روز دیگر خبر می دهیم. روز چهارشنبه ۲۹ آبان تحویل دادند. به خاطر اینکه اعلامیه پخش نکرده بودیم و به کسی خبر نداده بودیم روز پنج شنبه ۳۰ آبان توانستیم پیکر برادرم را  شستشو دهیم و جمعه خاکش کردیم. برای مراسم ختم هم هیچ مشکلی نداشتیم حول و حوش سه هزار نفر هم آدم بود. ما هم البته همه کارها را در مرودشت کردیم که هیچ اعتراضاتی آنجا انجام نشده بود.”

خانواده محمد دستان خواه با ثبت شکایت خواستار معرفی قاتل یا قاتلان او شده اند. خواهر او به کمپین گفت: “پدر من شکایت کرده. روزی که رفتیم جنازه را تحویل گرفتیم پدرم شکایت کرد. وقتی برادرم گلوله خورد دوستانش با او بودند و یکی از دوستش به ما گفت که وقتی تیر خورد جیبش را گشتم و فقط کلید خانه بود. دوستش برداشته بود و یکی دو شب قبل آمد به ما تحویل داد. دوستانش شاهد همه چیز بودند اما مدرسه اصلا حضور محمد در مدرسه در آن روز را هم انکار می کند. در صورتی که محمد مدرسه بوده ولی غیبت زده اند به این دلیل که برای خودشان دردسر نشود. پدرم از مدرسه هم شکایت کرده. حتی معلم برادم هم برای او غیبت رد کرده ولی مستخدم مدرسه و دانش آموزان امضا کردند و اثر انگشت هم زدند که ما محمد را در مدرسه دیدیم.الان هم پی گیر شکایت هستیم هم قاتل برادرم معرفی شود هم اینکه مدرسه سهل انگاری کرده است.”

خانم داستان خواه از پی گیری های خانوده اش برای معرفی قاتل برادرش به کمپین گفت: “بعد از شکایت ما روز پنج شنبه ۳۰ آبان از آگاهی زنگ زدند گفتند شنبه بیایید آگاهی. رفتیم یک سری سوال های الکی پرسیدند که پسر شما کجا بود و کجا تیر خورد و .. هیچ کار خاصی نکردند. پرونده در جریان است اما روز شنبه که رفتیم آگاهی گفتند یا شهید اعلام می کنیم یا دیه می دهیم. برای ما دیه اهمیتی دارد بعد از کشتن برادرم؟ اصلا بنویسند خدا، بنویسند شهید، برادرم برمیگردد؟ برادر من فقط ۱۵ سال داشت کلاس اول دبیرستان بود. بچه بود اصلا در اعتراضات هم نبود چرا او را زدند؟ ما می خواهیم قاتل برادرم معرفی شود و از او بپرسیم چطور توانست به یک بچه شلیک کند؟  دیه که دردی از داغ ما دوا نمی کند.”

خواهر امیرحسین کبیری:
در گواهی فوت نوشتند “عملکرد وسایل جنگی در خارج از جنگ”

کاملیا کبیری، خواهر امیرحسین کبیری که شنبه ۲۵ آبان ماه در گلشهر کرج گلوله خورد و سه شنبه ۲۸ آبان ماه جان باخت در مصاحبه با کمپین حقوق بشر در ایران گفت که در گواهی فوت برادرش، علت فوت او را “عملکرد وسایل جنگی در خارج از جنگ” نوشته اند.

خانم کبیری به کمپین گفت که برادرش بر اثر اصابت گلوله بر گردن‌اش جان باخته و در توضیحات گواهی فوت او “اصابت گلوله” ذکر شده است.

امیرحسین کبیری، ۳۳ ساله و فارغ التحصیل مترجمی زبان روز شنبه ۲۵ آبان ماه در گلشهر کرج هدف گلوله قرار گرفت. او به گفته خواهرش جزو معترضان نبود و براساس فیلمی که در شبکه های اجتماعی منتشر شده وقتی گلوله به او اصابت کرده دو دستانش در جیب کاپشن اش بوده و به همین شکل بر زمین افتاده است.

آمار دقیقی از تعداد کشته‌شدگان اعتراضات هفته گذشته در ایران وجود ندارد. مقام‌های جمهوری اسلامی از ارائه آمار رسمی کشته شدگان و بازداشت شدگان سرباز می‌زنند. سازمان عفو بین الملل تعداد کشته‌شدگان در این اعتراضات را حداقل ۲۰۸ نفر عنوان کرده و وب‌سایت کلمه، کشته‌ شدن حداقل ۳۶۶ نفر در اعتراض‌های اخیر ایران  را «موثق» اعلام کرده است.

کمپین حقوق بشر در ایران در بیانیه‌ای اعلام کرده است که استفاده مقامات ایرانی از خشونت علیه معترضین در ایران، از جمله استفاده از سلاح گرم و اسلحه، منجر به کشته‌شدن صدها نفر شده است و این اقدامات دولت برابر با تخلف آشکار و غیرقابل‌ توجیه قوانین بین‌المللی است و باید فورا متوقف شود.

کاملیا کبیری، خواهر امیرحسین کبیری در مصاحبه با کمپین گفت که “گلوله از پشت به گردن برادرش اصابت کرده و از جلو خارج شده است. او توضیح داد: برادرم قرار بود پسرم را از مدرسه بردارد اما از مدرسه پسرم با من تماس گرفتند و پسرم گفت که دایی نیامده. هر چا با موبایل برادرم تماس گرفتم جوابی نداد. او یک مغازه در حیدرآباد که بالای ۴۵ متری است داشت. مترجم زبان انگلیسی هم بود و همزمان مغازه داشت. مغازه هم نرفته بود شروع به پی گیری کردم و رفتم ۴۵ متری گلشهر که مسیر خانه و مغازه اش بود. به مردم آنجا که مشخصات برادرم را دادم گفتند که از ناحیه گردن گلوله خورده و او را به بیمارستان البرز منتقل کرده اند. قبل از اینکه برادرم را پیدا کنم در همان منطقه بودم و خود من تیراندازی را می دیدم اینقدر ناجور بود که من که دنبال برادرم می گشتم نتوانستم جلو بروم و از کوچه پس کوچه ها رفتم.”

“راهور ناجا” در ۴۵ متری گلشهر ساختمانی است که به گفته شاهدان عینی از این ساختمان به معترضان شلیک شده است. خواهر امیرحسین کبیری به کمپین گفت: “همان جایی که تیراندازی کرده بودند راهور ناجا است سر ۴۵ متری گلشهر.  من رفتم در زدم مرا راه ندادند. یک سرباز آمد به من گفت شما بروید مهستان اداره اطلاعات و عکس و فیلم هرچه دارید بدهید آنجا رسیدگی می شود و به ما ربطی ندارد. گرچه من خودم می دیدم از همان جا تیراندازی می شده. به من گفت ما حق تیر نداریم و تیر هوایی بوده. رفتم بیمارستان البرز که در باغستان کرج است. برادرم قطع نخاع شده بود و در کما بود. روز اول خیلی سخت گرفتند و اگر در بیمارستان آشنا نداشتیم اصلا به ما اجازه نمی دادند داخل شویم اما از روز دوم کاری  به ما نداشتند من البته می دیدم کسانی که گلوله خورده اند خانواده های شان برای ورود به بیمارستان هم مشکل دارند و با مامور می آمدند و با مامور می رفتند ولی با ما واقعا کاری نداشتند. شاید به این دلیل فیلم گلوله خوردن برادرم را دیده بودند که مقصر نبود نمی دانم.”

فیلمی در شبکه های اجتماعی منتشر شده از جوانی که هر روی زمین افتاده و هر دوستش در جیب های کاپشن اش است. کاملیا کبیری به کمپین گفت: “این فیلم برادر من است. او در اعتراضات نبود. بی طرف بود و جزو تماشاگران شاید، مغازه و خانه اش در همان مسیر بود و شاید ایستاده نگاه کرده اما جزو شورش نبود و اصلا فکر نمی کرد که بزنند اینقدر که با خیال راحت و دست در جیب ایستاده بود.”

خواهر امیرحسین کبیری به کمپین گفت که از خانواده او برای تحویل پیکر برادرش پولی نگرفته اند: “از ما پول نگرفتند اما از پدرم تعهد گرفتند که هیچ چیزی نگویید صدایتان هم درنیاید، اعلامیه چاپ نکنید، مراسم در مسجد نگیرید و پدرم هم برای اینکه پیکر برادرم را تحویل بدهند تعهد داده بود. ما در سکوت و تنهایی برادرم را در بهشت سیکنه کرج به خاک سپردیم و در خانه خودمان مجلس ختم گرفتیم.”

کاملیا کبیری به کمپین گفت: “در گواهی فوت که به ما دادند علت فوت را نوشته اند “عملکرد وسایل جنگی در خارج از جنگ” در توضیحاتش هم نوشته اند “اصابت گلوله” گلوله جنگی بوده اما پزشکی قانونی گفته یک ماه تا یک ماه و نیم دیگر می توانند نوع اسلحه را تا حدودی شناسایی کنند. چون گلوله رد شده یعنی خورده به گردن و از جلو خارج شده و در بدن نمانده نمی توانند به راحتی بگویند از چه اسلحه ای بوده  و یک مقدار طول می کشد ولی گفته اند تا یک ماه و نیم دیگر تا حدودی می توانند بگویند.”

خانم کبیری گفت که به عنوان خواهر امیرحسین کبیری شکایت او برای شناسایی قاتل برادرش را قبول نمی کنند و پدر و مادر او باید در این زمینه شکایت کنند: “پدر و مادرم شکایت خواهند کرد. من دیدم در خبرها که گفته اند می خواهند به خانواده ها دیه بدهند و دلجویی کنند. واقعیت این است که دیه بدهند یا شهید اعلام کنند چه فایده ای دارد؟ ما می خواهیم قاتل برادرم را معرفی کنند. می خواهیم قاتل را مجازات کنند. برادر من رهگذر بود و در نهایت یک تماشاچی و می خواهیم بگویند چرا او را کشتند.”



 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024