جمعه ۳۱ فروردين ۱۴۰۳ -
Friday 19 April 2024
|
محمد علی زحمت كش
فعال صنفی فارس , شسراز
خیلیهای آنان که از بلوار هفت تن داشتند به سمت دروازه قران میرفتند, همه شیشههای ماشین را بالا کشیده بودند. تعدادی به سفارش بچهها, موسیقی شادی هم گذاشته بودند و داشتند برای همیشه یا برای بازدید از جایی, شهر شیراز را ترک میکردند.
از پیچ آخری سیل آباد که رد میشوی, دروازه قرآن جلو رویت نمایان میشود. بلوار بزرگی که سالها پیش, رود خانه ای بود , که شاهرگ ورود و خروج شیراز میشد. آنروزها ما به آنجا, تنگ قرآن میگفتیم.
جمع خوشحال و خندان خانوادهها داشتند, خاطرات شیرین گردش در شیراز را مرور میکردند که ماشین خانواده از جلو دروازه قران که در سمت چپ قرار داشت, عبور کرد و قیامت صغرا آغاز گردید.
چیزی کمتر از صدمهای ثانیه نشد که ورق برگشت, حجم آب باران داشت بیش از حد تصور زیاد میشد. قبل از آنکه بشود بهترین تصمیم را گرفت. فرمان ماشین به دست سیلاب میافتد. حالا فشار آب در صدمهای ثانیه, ماشینها را مثل پر کاه, جابجا میکرد. این ماشین به آن یکی میخورد و آن یکی سوار بر وسیله نقلیه دیگری, همه هم بی اعتنا به میهمانان عزیزی که داخلش, نشستهاند.
دروازه قرآنی که سالها تا از زیرش رد میشدیم و گنبد شاهچراغ را در سومین شهر حرم اهلبیتش میدیدیم, سه تا صلوات میفرستادیم.
بناگهان تبدیل به اژدهایی شده بود که داشت ماشینها را توی سر هم میکوبید تا هر که در داخلش هست، شیشه عمرش شکسته شود.
وقتی به محل حادثه رسیدم, یکساعتی از وقوع سیل گذشته بود. قیامتی بود و صحنه ای چون محشر . تعدادی مشغول جدا کردن ماشینها با جرثقیل از یکدیگر بودند. تعدادی همین کار را با تراکتور انجام میدادند. تعدادی هم که هیچ وسیله نداشتند دسته جمعی به مرتب کردن ماشینها و جستجوی داخل آنها برای یافتن هموطنان, مشغول بودند.
یکی وقتی داشتم سپر یک پراید را بزور داخل ماشین جا میدادم گفت: لطفا داخل ماشین و زیر صندلیها را نگاه کن, شاید کودکی یا نوزادی داخل ماشین و زیر صندلیها باشد. یکی خوابیده بود داخل جوی آب و داشت زیر پلها را نگاه میکرد. شاید کسی آن زیر گیر کرده باشد.
راستش دلم نمی خواست, اما مامور نیروی انتظامی اشاره کرد که کمکش کنیم. داشتند تعدادی از اجساد را که در کاور خوابیده بودند داخل قسمت بار وانت میگذاشتند تلخی کمک, عرق سردی را به تن آدم مینشاند که آرزو میکردی کاش خودت هم با سیل رفته بودی, اما این حجم اندوه را, منتقل نمی کردی
امشب شب بدی برای مردم شیراز هست, شبی به تلخی همان شام غریبانی که, بر منبرها فریاد میزنند. تلخی این شام غریبان اندوه, از آنجا بیشتر میشود که, بیشتر این حوادث اندوه بار, قابل پیشگیری هست. سیل را نمی شود تشخیص داد, سیل شعور و فهم ندارد که به خاطرات کودکی که دیشب میهمان شیراز بوده و امشب در سردخانه یک بیمارستان, منتظر دفن است فکر کند. اما انسانها که شعور دارند!!!
آنچه امروز بر سر شیراز آمد
گناه سیل و سیلاب نبود
معتبر ترین سندی بود که نشان داد در فارس بیشتر از آنکه باید به سیلاب و بفکر مدیریت بحران آن بود. باید به سونامی بحران مدیریت اندیشید. همان سونامی که چهل سال است یا در دست اصولگراها بوده, یا در پشت بی لیاقتی اصلاح طلبان, خودش را پنهان کرده است. اما همیشه, به دفن منافع مردم منجر شده است.
امشب برای مردم شیراز, در ابراز همدردی با مردم شریف آسیب دیده, شب بسیار, پر اندوهی هست. چون شدت تالم آرزوهایی که امشب دفن گردید, آنقدر بزرگ و عظیم است که همه درختها اگر قلم, شوند.و همه سیلابها مرکب, شدت بغض را, نخواهند توانست نوشت.
بلاشک سیل و طوفان و زلزله, از عواملی غیرقابل پیش بینی هستند و همه جا با خسارتهایی همراه هست. اما آنچه که امروز در تنگ قران شیراز و نقاط مختلف شهر, همراه با خسارت جبران ناپذیر بر شهر حافظ و سعدی رفت، همه و همه نشان از مدیریتی بود که نه در سطح استان, که در سطح کشوری, بیشتر به سونامی عدم مدیریت بر میگردد،
نه به سیل در سیل آباد شیراز
یا به سانچی در اقیانوس آرام
یا در تن پر درد پلاسکو
یا در برخورد قطارها
آی باران
لطفا آهستهتر ببار
آب, همه آرزوهامان را دارد میبرد.
| |||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024
|