جمعه ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ -
Friday 29 March 2024
|
گفتوگو با میرمحمود موسوی خامنه / ایران فردا
* خروج میرحسین از حصر چه بسا همراه با محدودیتهای بیشتری باشد؛ چرا که جایگاه ایشان در ۴۰ سال گذشته به ویژه بعد از ۸۸ و حصر خانگی باعث ایجاد دایره نفوذی چه در کلام و چه در عمل برای ایشان شده و طبیعی است که صاحبان تشکیلات در محاسبات خودشان برای پیشبرد اهداف و برنامههایی که دارند این موارد را لحاظ کنند. لذا از این طرف دست ایشان باز نخواهد بود برای اینکه کاری را انجام بدهد که مقبول و مطلوب دستگاه حاکمیت هم باشد. اما اگر برگردیم به این مطلب که حاکمیت به دنبال این باشد که در خط یک نوع تفاهم در جامعه حرکت کند و این هدف را در نظر بگیرد که میخواهد در مسیر رفع مشکلات و خروج از بحرانها جلو برود در آن صورت میرحسین به عنوان فردی با تجربه بسیار مطرح میشود.
* ما جایگاهی برای ایرانِ مطلوب در ذهن خودمان داریم که لزوماً جریانهایی که در حال حاضر در قدرت هستند به آن ترتیب تعریف نمیکنند. آنها اهداف دیگری را دنبال میکنند و برای آن اهداف است که کل کشور هزینههایی را متقبل میشود. من تصور نمیکنم که دستگاه حاکمه متوجه هزینههایی که در حال حاضر داریم در کشور میدهیم نیست. ولی دستگاههای اطلاعاتی تحلیلهایشان این است که این هزینهها به خاطر اهداف بزرگتری تحمل میشود.
* بازگشت میرحسین به صحنه، همراه با بازگشت مجموعه نیروهایی خواهد بود که به یک ترتیبی از دایره بیرون گذاشته شدند. بازگشت این مجموعه نیروها نزدیک میشود به این ایده که ما در این مجموع به سمت یک گفتگوی جامع حرکت میکنیم؛ با جامعیتی از افراد و نیروهایی که لزوماً در همه حوزهها همفکر و همسو نیستند. این قطعاً کار مبارکی خواهد بود اگر صورت بگیرد (هر چند که در ابتدای صحبت عرض کردم که به این فرض هیچ اعتمادی ندارم که این رفتار را ببینیم). در آن صورت با توجه به مجموع تجربهها و سخنانی که از سوی میرحسین در روزهای پیش از رفتن به حصر شنیدیم و خواندیم، ایشان قائل به مشارکت عمومی در سرنوشت کشور و در تصمیم گیریها بودهاند. اگر به بیانیههای آن زمان مراجعه کنیم، به طور صریح اشاره میشود مجموعه نیروهایی که مال این کشور هستند باید در تصمیمسازیها دخالت داده شوند.
* میرحسین موسوی بر قانون و اجرای بدون تنازل قانون اساسی تأکید داشت که آن را در سالهای ۸۸ و ۸۹ مطرح کردند. البته در حال حاضر ایدههای دیگری هم در جامعه مطرح است. چه بسا این ایدهها هم مقبولیت عمومی داشته باشد و باید به آرای عمومی گذاشته شود. یکی از آن ایدهها «اصلاح قانون» است نه بازگشت به قانون و به نظر میرسد که این خواسته منطقی است. قانون اساسی موجود هم این موضوع را دیده است و مطابق مجموع تجربههای بشری در سایر کشورها، این کار در ایران هم باید صورت بگیرد.
* به خاطر دارم که شاید ۲ سال قبل از دی ماه ۹۶ صحبتی با اخوی داشتیم. ایشان میگفتند که برنامههای اقتصادی فعلی متناسب با مشکلات مملکت نیست. با این برنامهها این معضلات قابل رفع نیست و با تجربههایی که در مسئولیت گذشته در اداره اقتصاد کشور داشتم آنچه صورت گرفته جنبه اساسی و زیربنایی ندارد. این پیشبینی چیزیست که شما در سال ۹۶ دیدید.
* در یکی از آخرین ملاقاتها وقتی درباره شرایط بد اقتصادی صحبت میکردیم، او و خانم رهنورد در مورد خودشان میگفتند باید در مصرفمان تجدیدنظر کنیم و با توجه به اینکه سفرههای مردم کوچکتر شده ما هم باید سفرهمان کوچکتر شود، حتی در حصر. چون اعتقاد دارند هیچ وقت نباید رابطه خودشان را با وضعیت مردم از دست بدهند تا بتواند بهتر این شرایط را درک کنند و بفهمند. اگر که مردم نمیتوانند بخورند، من هم نباید بخورم.
* سیاستهای اقتصادی بعد از جنگ را آقای هاشمی شروع کردند که کلا متفاوت از سیاستهای گذشته بود. از یک نگاه کلی سیاستهای ۸ سال جنگ بر دو پایه بود: یکی شرایط جنگی، دوم نوع نگرش میرحسین به اقتصادی كه جامعهگرا بود و این به طور عمده ریشه در نگرش اخلاقمحور داشت.
* اجرای سیاستهای اقتصادی لیبرال با آن شرایط یعنی نادیده گرفتن بخش بزرگی از جامعه که تحت تاثیر جنگ صدمه دیده یا در فشار بود. میرحسین باورش بر این بود كه بعد از پایان جنگ با توجه به اینکه بخش بزرگی از بودجه دیگر به سمت جبههها و جنگ نمیرفت، این بودجه باید به زیربنای اقتصادی کشور تزریق میشد. آن موقع ایشان معتقد بود اگر کمربندها را یک مدت کوتاهی محکم ببندیم، زیربنای اقتصادی مملکت را درست با همین بودجه تامین بکنیم، آن وقت میتوانیم با اطمینان بیشتر و با سرعت بالاتر مشكلات را پشت سر بگذاریم.
*نظر دولت آیتالله هاشمی این بود که جامعه در طول جنگ تحت فشار بوده و باید الان همه گونه رفاهی به این جامعه ریخت. من یادم نمیرود شاید سال ۷۰ بود به روستایی در کلاردشت رفته بودم دیدم سِونآپ اروپایی آنجا هست! آیا ما در آن شرایط بعد از جنگ و کمبود منابع ارزی باید ارز کشور را صرف واردات سونآپ میكردیم یا صرف زیرساختهای اقتصادی و احداث کارخانه؟!
* فقدان اخلاق سیاسی باعث میشود که شما شعارهای اقتصادی بدهید که صرفا در خدمت اهداف سیاسی است که آن اهداف سیاسیتان هم اخلاق مدار نیست. این اتفاقی است که در حال رخ دادن است. مثلاً سال پیش همین موقع بود که رییس جمهور آمد نشست و لبخند زد و گفت اصلا این حرفها چیست قیمت ارز همین است و چه کسی گفته بالاست و از این هم پایینتر میرود. ولی سه ماه بعد دیدیم چه وضعیتی پیش آمد و چه اتفاقاتی افتاد. آقای فرشاد مومنی اقتصاددان و مشاور اقتصادی میرحسین در یکی از صحبتهایش گفت که آقای رییس جمهور به جای اینکه از اقتصاددانها نظر بگیرند، نصیحتشان میکنند! خب حاصل کار را مردم دارند سر سفرههایشان میبینند.
* اصلاحطلبان هیچگاه آقای روحانی را یک اصلاحطلب ندانسته و نمیدانند و خود ایشان هم گفته و میگوید که من اصلاحطلب نیستم. پس چرا اصلاحطلبها خودشان را به ایشان متصل میکنند؟ چون در چارچوب فرمولی با عنوان بد و بدتر وارد میشوند.
* این دایره بد و بدتر فاجعه است و روی دیگر سکه را هیچ وقت هیچ کس نگفته ولی من میگویم. روی دیگر سکه دایرهای دارد که آن را به زبان هم نمیآورند. در نظر آن طرف، سال ۹۲ آقای روحانی خوب است اما آقای قالیباف خوبتر است و آقای جلیلی خوبترین. در ۹۶ هم همین روال است.
* اگر برای این طرف انتخاب بین بد و بدتر است، برای آن طرف انتخاب بین خوب و خوبتر است. نتیجه استصواب در حقیقت همین است. قانون اساسی را تفسیرش کردند به اینکه باید صلاحیت نامزد احراز بشود ولی نص قانون اساسی این را نمیگوید. معنای احراز بشود چیست؟ یعنی خوب بودناش احراز شود؛ یعنی خوبها باید خوبهایی که ردیف میکنند میبینید بهترینشان کسی است که هاله نور بالای سرش هست و نتیجه این سیاست از پیش مشخص شده است.
| |||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024
|