پنجشنبه ۹ فروردين ۱۴۰۳ - Thursday 28 March 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 20.01.2019, 18:33

اسماعیل بخشی هم بازداشت شد


فرزانه زیلابی وکیل اسماعیل بخشی در واکنش به پخش مستند طراحی سوخته که شب گذشته از بخش خبری  ۲۰:۳۰ پخش شد یادداشتی را در اختیار امتداد گذاشت که در ذیل می خوانید: 

دانستن حق مسلم مردم است اما سعى در اغواى افکار عمومى خيانت به مردم و مخاطبين رسانه است. اين صحنه‌سازى و بازى نابهنجار بى‌پاسخ نخواهد ماند و موکلم عليه صداوسيما و وزير اطلاعات شکايت مى‌کند.

اطلاع‌رسانى «در چارچوب قانون» تکلیف صداوسيما مى‌باشد اما بخش خبرى ۲۰:۳۰ و دستگاه امنيتى که چنين مستندى را در اختيار صداوسيما گذاشته و يا دستور پخش آن را داده، مستند به موارد زير قانون را نقض کرده‌اند.

مطابق اصل ۳۹ قانون اساسى، هتک حرمت و حيثيت فرد بازداشت شده ممنوع و موجب مجازات است. اصل ۲۲ قانون اساسى حيثيت اشخاص را مصون از تعرض مى‌داند.

ماده ۹۶ قانون آيين دادرسى کيفرى مى‌گويد: انتشار تصاوير و ساير مشخصات مربوط به هويت متهم در کليه مراحل تحقيقات مقدماتى توسط رسانه‌ها و مراجع قضايى و انتظامى ممنوع است.

بر همين اساس تهيه فيلم از بازجويى‌ها و انتشار آن در رسانه‌ها توسط دستگاه امنيتى جرم است، چه آنکه پرونده در مرحله تحقيقات مقدماتى بوده و هنوز در حد يک ادعا و اتهام احراز و اثبات نشده است.

اگرچه بر خلاف صريح قانون، پيشداورى‌هاى برخى مسئولين از جمله دادستان کل کشور، رئيس دفتر رياست جمهورى و وزير اطلاعات، شائبه محکوميت موکلم بر اساس پيش‌فرض‌ها و سناريوى از پيش‌نوشته‌شده و مديريت‌شده را تقويت مى‌کند. متاسفانه آنها حتى ظاهر قانون را هم رعايت نکردند.

در شکايت آقاى اسماعيل بخشى با موضوع  شکنجه عليه دستگاه امنيتى از جمله مصاديق شکنجه تهيه همين مستند تلقینى زيرفشار شديد روانى بوده است.

خوب است که عوامل اين فيلم که در اين مورد استعداد چندانى هم از خود نشان ندادند، پاسخگوى پرسش‌هاى به‌وجود آمده در اذهان عمومى باشند که هدف از پخش اين مستند در آن شرايط معلوم‌الوصف آن هم در مرحله تحقيقات مقدماتى چه بوده است؟

لازم به توضيح است در زمانى که موکلم در بازداشتگاه بود در تماس تلفنى با خانواده‌اش چندين بار اين جمله را تکرار مى‌کرد که «من به وطنم و خانواده‌ام خيانت نکردم.»

پخش اين مستند غيرقابل توجيه و تحمل است. حال که تحقیقات اين پرونده مصنوعى عليه موکلم با يک مستند تلقينى، گزينشى و غيرمنصفانه از روند محرمانه بودن خارج شده پيشنهاد آقاى اسماعيل بخشى برگزارى دادرسى علنى و شفاف است. و ديگر آنکه بر اساس ماده واحده مصوب مجمع تشخيص مصلحت نظام بايد در همان رسانه که اين اتهام‌ها علیه وى مطرح شده، به موکلم فرصت پاسخگويى براى دفاع داده شود.

نکته قابل توجه آن است که با توجه به رأى دادسرا در خصوص پرونده تجمعات اخير کارگران هفت‌تپه که با صراحت تجمعات کارگران بازداشتى را به جهت مطالبات صنفى، قانونى و مسالمت‌آميز محسوب نموده و بر همين اساس موکلینم را در آن پرونده تبرئه کرده بود، اقدام اسماعيل بخشى در فرض محال که تک تک کارگران را او تحريک به تجمع دعوت کرده باشد، نمى‌تواند غيرقانونى قلمداد شود.

***

نحوه بازداشت امروز سپیده قلیان از زبان پدرش:

- نحوه‌ بازداشت جنایت و شکنجه‌ی محض است. با ناراحتی و‌ نگرانی شدید می‌گوید: ساعت ۷صبح ۱۲مامور مرد و دو مامور زن با خشونت ریختند خانه، دندان‌های پسرم را شکستند من و همسرم را کتک زدند گفتند دخترت را هم می کشیم. خواهش می‌کنم نگذارید بچه های ما را بکشند.

- این همه سال داستان دو طفل مسلم را برای ما گفتند با بچه‌های من بدتر رفتار کردند، با دیگ غذا زدند توی سر دخترم، سپیده فریاد می‌زد. دست و پای پسرم را بستند انداختند صندوق عقب ماشین. من رفتم اطلاعات شوش گفتند تو را هم بازداشت می‌کنیم.

- جان سپیده و برادرش در خطر است، یکی از ماموران لحظه بازداشت فریاد می‌‌زد همه ولش کنن، من یکی ولش نمی‌کنم، می‌کشم این دختر رو. پسرم التماس می‌کرد به من که تو رو خدا نگذار منو ببرن تمام سر و صورت پسرم پر از خون بود اصلا نمی‌دونم سالم بر می‌گردند. من فقط می‌خواهم صدای منو بشنوند نگذارند بچه‌های منو بکشند.

***

اسماعیل بخشی هم بازداشت شد

کانال تلگرام سندیکای کارگران نیشکر هفت‌تپه شامگاه یکشنبه ۳۰ دی ۹۷ خبر داد  اسماعیل بخشی توسط افراد ناشناس بازداشت شده است.

در این خبر آمده است: «بر اساس خبری که دریافت کرده‌ایم دقایقی پیش تعداد زیادی نیروی مسلح همراه با چهار ماشین پاترول به خانه اسماعیل بخشی هجوم  برده  و او را باز داشت کرده‌اند. هویت افراد مسلح تا ارسال این‌خبر نا مشخص اعلام شده است.»

خبر تکمیلی  سندیکای کارگران نیشکر هفت‌تپه در باره بازداشت اسماعیل بخشی:

بر اساس آخرین خبر رسیده ساعت ۲۳/۵۵ دقیقه امشب_ یکشنبه شب _ ۱۵ (پانزده) ماشین پاترول!!؟ که حامل تعداد زیادی نیروی مسلح بوده، به خانه اسماعیل بخشی حمله‌ور شده و ‌اسماعیل بخشی را به  مکان نامعلومی انتقال داده‌اند.

***

باز هم صداوسیما و نمایش‌های تکراری از اعترافات

امتداد-ریحانه طباطبایی:

شب گذشته، بخش خبری ۲۰:۳۰ مستندی پخش کرد به نام «طراحی سوخته» که در آن اسماعیل بخشی کارگر نیشکر هفت تپه و تعدادی از فعالان مدنی در آن اعتراف به ارتباط با سرویس‌های بیگانه می‌کردند.

در این مستند آنان رو به دوربین اعتراف می‌کردند که با احزاب کمونیست خارج از کشور در ارتباط بوده و تلاش داشتند تا از نارضایتی مردم درباره  شرایط اقتصادی موجود استفاده کرده و کشور را شلوغ کنند.

فارغ از تناقضات مطرح شده در این مستند، این نخستین بار نیست که عده‌ای رو به دوربین در سیما نشسته‌اند و اعتراف می‌کنند و حتما آخرین بار نیز نخواهد بود. یادم نمی‌رود پس از ۱۸ تیر را که عده‌ای از فعالان دانشجویی در مقابل دوربین قرار گرفتند و اعتراف کردند و پس از آن هم این سریال هر بار با اتفاق اعتراضی در کشور تکرار  شد.

یک روز دانشجویان، یک روز فعالان سیاسی، یک روز روزنامه‌نگاران و امروز نیز کارگران، و بالاخره همیشه منتقدان و ناراضیانی هستند که بازداشت شوند و نهایتا مقابل دوربین بنشینند و اعتراف کنند.

اما نکته مهم اینجاست که هرچه زمان می‌گذرد، باور پذیری این اعترافات سخت‌تر می‌شود به طوری‌که در مورد ماجرای اسماعیل بخشی، حتی کاربران ارزشی در توییتر نیز واکنش نشان دادند و با اعتراض به پخش چنین مستندی مطرح کردند که حقوق کارگر را بدهید تا با بیگانه ارتباط نگیرد.

پخش این گونه مستندات دو وجه دارد؛ نخست تیم سازنده‌ی این اعترافات که در اتاق‌های بازجویی اعتراف گرفته و وجه دیگر آن نیز صدا و سیمای ملی است که آن مستندات را پخش می‌کند.

به نظر می‌آمد که پس از سال‌ها پخش چنین فیلم‌هایی، سیستم امنیتی کشور به این نتیجه برسد که دیگر دوره‌ی باور پذیری چنین اعترافاتی گذشته است. خصوصا که تجربیات اخیر عدم باور به این اعترافات را نزد بخش زیادی از مردم نشان می‌دهد، انتظار می‌رفت دیگر با استفاده از بودجه‌های عمومی چنین فیلم‌هایی ساخته و  پخش نشود. خصوصا که بسیاری از اعتراف‌کنندگان پس از آزادی اعلام کرده‌اند که اعترافاتشان تحت فشار بوده است.

بسیاری از کسانی که تجربه انفرادی و بازداشت را داشته‌اند می‌گویند که در بدو بازداشت پیشنهاد اعتراف دوربینی برای کم شدن فشارهای بازجویی به آنها شده است و همین تجربیات نیز می‌گوید که در اتاق بازجویی رو به دیوار و با چشم‌بند نمی‌شود به این نتیجه‌ی اختیاری رسید که رو به دوربین اعلام پشیمانی کنی، اصولا فضای بحث و گفت‌وگو در اتفاق‌های بازجویی کمتر بوجود می‌آید که یکی از دو طرف بتواند با منطق، دیگری را قانع سازد، در واقع فضای بازجویی فضای گپ‌وگفت یا گفت‌وشنود نیست.

از این روز نیز این گونه مستندها که به کرات از سوی نهادهای امنیتی ساخت و پخش شده است، بیشتر بیننده را به سمت وجود فشار و تهدید در زندان سوق داده تا اینکه یک فعال سیاسی و مدنی خصوصا با تجربه چندین ساله ناگهان در روزهای انفرادی به این نتیجه برسد که اشتباه کرده و یا بخواهد علیه خویش دست به اعتراف بزند.

اما بخش دوم ماجرا، یعنی صداوسیمایی که قرار بود دانشگاه باشد و امروز به محل تفرقه و نفرت‌پراکنی تبدیل شده است. سیمای ملی که با بودجه عمومی اداره می‌شود طی این سال‌ها نقش به‌سزایی در ساخت و پخش اینگونه اعترافات داشته است. گویا نمی‌خواهد از تجربه چندین ساله درس بگیرد و دست از پخش این گونه برنامه‌ها بردارد.

روزگاری در این سیما آیت‌الله بهشتی و کیانوری در مقابل هم می‌نشستند و با یکدیگر مناظره می‌کردند، اما این روزها یا مستند «خارج از دید» پخش می‌شود و یا مونولوگ‌های اعترافات شخصی، بی‌توجه به تاثیر آنان بر افکار عمومی و دور شدن بیش از گذشته‌ی مردم از سیمایی که قرار بود دانشگاه باشد و در مقابل مناظره‌ی مصطفی تاج‌زاده و زاکانی از اینستاگرامی که هر روز تهدید به فیلتر می‌شود پخش می‌گردد.

سیمای ملی به جای آنکه میزبان مناظره‌های امثال تاجزاده و زاکانی باشد، مرتب فیلم اعتراف پخش می‌کند و علیه روزنامه‌نگار و فعال سیاسی و مدنی پرونده‌سازی می‌کند.

کرامت انسان‌ها برای این سیما و مدیرانش و سازندگان فیلم‌های اعترافات فراموش‌شده است و محلی از اعراب ندارد، بر فرض صحت این اعترافات نیز، باز این کرامت انسانی است که کنار گذاشته می‌شود، چراکه باز این تصویر و اظهارات یک انسان خرد شده است که پخش می‌شود. انسانی ترسیده و مضطرب که فقط می‌خواهد به خانه بازگردد.

معلوم نیست تا کی قرار است با استفاده از بودجه‌های کلان، یک راه پر از خطا و آزموده‌شده تکرار شود و بالاخره کی باید از گذشته درس گرفت و دست از پخش چنین سریال‌های بی‌تاثیر و تکراری دست برداشت.ای کاش یک روز به جای پخش اعترافاتی از این جنس، به مطالبات مطرح‌شده از سوی معترضین توجه شود و در جهت حل مشکلات تلاش شود.

***

عمادالدین باقی:
و باز هم پخش اعترافات تلویزیونی

* مجبورساختن فرد به مصاحبه تلویزیونی حرام است چون موجب درهم شکستن شخصیت اجتماعی آنان می گردد.

فارغ از اینکه اظهارات افراد در اعترافات شان درست باشد یا نباشد، از نظر حقوق بشری و شرعی مطلقا اعتباری ندارد. اگر اظهارات فرد درست باشد نیز، معیار حرام بودن پخش اعترافات، حرمت شخصیت افراد است.اگر هم توجیه شان برای پخش تلویزیونی اعترافات، مقابله با اقدامات افراد در ادعای شکنجه است باید به شیوه خردمندانه و حقوق بشری به دفع آن پرداخت.

آیت الله منتظری در دهه۶۰ حتی نسبت به اعترافات اعضای گروه مجاهدین که دست به اقدامات تروریستی می زد و همراه ارتش صدام علیه ایران می جنگید در کتابی که توسط حکومت، کتاب نمونه معرفی و همان زمان آیت الله خامنه ای آن را اثری استثنایی و ....خواند، می گوید: مجبورساختن فرد به مصاحبه تلویزیونی حرام است چون موجب درهم شکستن شخصیت اجتماعی آنان می گردد.

فقیه آزاده و وارسته عصر آیت الله منتظری در صفحه ۸۴ از جلد ۴ کتاب مبانی فقهی حکومت می گوید :«بر پایه مطالبی که مطرح کردیم آشکار گردید که نمی توان شخص زندانی را مجبور به انجام دادن اموری ساخت که منافی با سلطه بر جان و نفس خویش باشد؛ مانند شرکت در مراسم و بعضی از جشن‌ها یا بر عهده گرفتن برخی از مسئولیت ها یا کارها یا کمک به اطلاعات و امثال این‌ها. این بحث بسیار شایسته‌ی تعمق و دقت است.» این عبارت را در کتاب ایشان کسی می تواند متوجه شود که بازگردد به دهه ۶۰. کاملاً متوجه می شود که در زمان بیان این حرف، این سخن برای مقابله با روش های امثال آقای لاجوردی بود. چون ایشان بر اساس همین نظرشان که قائل به سلطه‌ی شخص بر جان و نفس خویش هستند، در جای دیگر در صفحه ۸۱ که اصلا یک تیتر دارد تحت عنوان :«اجبار زندانی برای مصاحبه‌ی تلویزیونی» بحث می‌کنند که «مجبور ساختن زندانی برای مصاحبه تلویزیونی به سبکی که در زمان ما رایج می باشد»، (این ها اشاره به آن زمان دارد) از نظر شرع حرام است چون موجب تحقیر و در هم شکستن شخصیت اجتماعی آنان می گردد و شارع مقدس هم به این امر رضایت ندارد.

این حرف، با توجه به اینکه این درس ها ، سال ۶۳، ۶۴ و ۶۵ گفته می شد، زمانی که آقای لاجوردی زندانی های همین گروه ها را دسته دسته به نماز جمعه می بردند و در تلویزیون نمایش می دادند. یک سری مراسم و جشن هایی برگزار می کردند و زندانیان را به آنجا می بردند یا فرد را تواب می‌کردند و می گفتند باید به وزارت اطلاعات کمک کنی، هیچکس اهمیت این جمله را متوجه نمی شود مگر اینکه تصویری از آن شرایط در آن زمان داشته باشد.

آیت الله منتظری می‌گویند که منافی با سلطه بر جان و نفس خویش باشد مانند شرکت در مراسم و بعضی از جشن‌ها یا بر عهده گرفتن برخی از مسئولیت ها یا کارها یا کمک به اطلاعات و امثال این‌ها. می گویند شما حق ندارید زندانی را مجبور کنید به توبه کردن، بعد بگویید باید با ما همکاری کنی، بعد بیاوریدش پشت تلویزیون، مصاحبه کنید(برگرفته از گفتگوی نشریه دانشجویی آزاد راه با عمادالدین باقی، شماره ۱۳ بهار ۱۳۹۴ ص ۲۷-۱۷).

مبنای این حکم، اصالت فرد، اهمیت عِرض و دِماء(آبرو و خون) انسان، سلطه فرد بر نفس خویش و رعایت شخصیت و کرامت انسانی است و دستگاه های قضایی و اطلاعاتی باید با روش های حقوقی و علمی به کشف جرم بپردازند. مشکل اصلی «بحران اعتماد» است که هر روز در حادثه ای جلوه گری می کند.اگر «اعتماد» وجود نداشته باشد اعترافات صحیح متهم نیز به سختی پذیرفته می شود و با وجود این بحران، اعترافات هم سودی ندارد. نهادهای حکومتی باید برای حل مشکل اعتماد چاره اندیشی کنند.

 



 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024