پنجشنبه ۹ فروردين ۱۴۰۳ -
Thursday 28 March 2024
|
میگویند شکنجه روحی صدها برابر شکنجه جسمی متهم را نابود میکند و زخمی بر روح و روان او میگذارد که تا پایان عمر آثار جراحاتش پاک نشدنی ست؛ و کدام شکنجه روحی بالاتر از گرفتن اعترافهای تلویزیونی از دختر نوجوانی ست که حتی به سن قانونی نرسیده است؟
نمیدانم آقای خامنهای خود این برنامه ویژه رسانه میلی موسوم به «اعترافات تلویزیونی» زنان رقصنده در ایران و ضَجِّههای «مائده» ١٧ ساله را که حداکثر اتهامش انتشار رقص سه دقیقهای خود در اینستاگرام شخصی اش بوده، دیده است یا نه؟
و نمیدانم که فتوای ایشان در مورد گرفتن چنین اعترافهایی در بازداشتگاههای جمهوری اسلامی و نمایش آن در شوهای تلویزیونی «پرویز ثابتی»های جدیدِ مقلدِ رهبری چیست؟
همچنان که نمیدانم آیا از نظر اسلامی معترفند که «انتشار منکر به مراتب از ارتکاب منکر قبیحتر است»؟، یا برعکس بر این باورند که مهم هدف است و در نظام اسلامی انجام هرکاری برای رسیدن به «هدفِ مشخص» مباح است!
ایشان اگر با این موارد موافق ند، باید بیایند و بگویند و پایش نیز بایستند، و اگر مخالف ند باید همین امروز دستور دهند هم بازجو و هم مقام امنیتی مصاحبه کننده در تلویزیون را که پا جای پای «مرد هزار چهره» گذارده و یاد آن چهرهی منحوس را که با نیمرخ در تلویزیون شاهنشاهی ظاهر میشد، در اذهان زنده کرده، از کار برکنار کنند و شخصا نیز مدیرعامل و گردانندگان رادیو تلویزیون جمهوری اسلامی را عزل کنند!
رهبر جمهوری اسلامی باید بِداند که پخش این برنامه هول و هراسی را که مسئولان نظامی، انتظامی، امنیتی و تبلیغاتی نظام در پیاش بودند در دل مردم بیفتد در پی نداشته است، بلکه از قضا سرکنگبین صفرا فزوده ست.
پخش این برنامه از یک سو یاد برنامههای پرویز ثابتی مسئول اداره کل سوم ساواک و رئیس ساواک تهران را در در اذهان سالخوردگان زنده کرده، و از آن سو نسل جوان را برانگیخته است تا به انحای مختلف یک بار دیگر و به شیوهای دیگر به جمهوری اسلامی دهن کجی کنند!
واکنش اولیهی نسل جدید به برنامه «اعترافات تلویزیونی» زنان رقصنده در ایران، در چارچوب همدردی با «مائده» بیش از هرچیز این بوده که آنها نیز برقصند و فیلم بگیرند و فیلم رقص خود را در شبکههای اجتماعی به نمایش بگذارند. آن هم با این شعار پر طرفدار: «میرقصم تا ببینند و بدانند با گرفتن نوجوانها و مائدهها نمیتوانند شادی و امید را از ما بگیرند»!
یا زمزمه کردن این شعر معروف استاد «عبدالحسین زرینکوب» بوده است که:
پیش ﺍﺯ یورش اعراب
ﺑﺎﺭﺍﻥ میآمد، میرقصیدیم...
باد میوزید
به خرمنگاه میریختیم و میرقصیدیم...
تابستان میشد
جشن میگرفتیم و میرقصیدیم...
زمستان میشد
جشن میگرفتیم و میرقصیدیم...
زمینهای کشاورزی را درو میکردیم
میرقصیدیم...
زمینها را میکاشتیم
میرقصیدیم...
دفع بلا میخواستیم بکنیم
جشن میگرفتیم...
ماه آغاز میشد میرقصیدیم...
ماه پایان میشد میرقصیدیم...
خلاصه جشن بود و رقص بود و زندگی بود و خنده بود و شادی...
تیرگان بود و مهرگان بود و آبانگان و آذرگان بهمنگان و اسفندگان
و فروردگان و اردیبهشتگان و خردادگان...
سده بود و سوری و سروش...
فقط در سال یکبار گریه میکردیم برای چیرگی کینه و سنگدلی بر پاکی و سوگ سیاوش!
مُردگانمان را هم با سوگنامه سیاوش به خاک میسپردیم که نماد وفاداری بود.
اعراب که آمدند
سراسر گریه شدیم!
باران میآید
بغض گلویمان را میگیرد و به یاد عذاب قبر،
اشک در چشمانمان حلقه میزند!
باد که میآید
وحشت میکنیم و قیامت در ذهنمان تجلی میکند و نماز وحشت میخوانیم!
همه سال را گریه بر رخسار خود میبندیم و به هر سال مرگ، عزا را بر دلها و لبهایمان مینشانیم!
«تاریخ سرزمینم»
دکتر عبدالحسین زرین کوب
| |||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024
|