iran-emrooz.net | Fri, 17.03.2006, 12:30
دويچه وله / محمود صالحی: هفته نامه آلمانى «دى تسايت» اين هفته در صفحه اول خود با انتشار طرحى از محمود احمدىنژاد كه پرچم جمهورى اسلامى را در دست دارد و سوار بر يك بمب اتمى است، بدنبال جواب دادن به اين سئوالات است كه وضعيت ايرانيان مهاجر كه در آلمان زندگى میكنند چگونه است، چه كسى در تهران حكومت میكند و مردم ايران چه فكر میكنند. هفته نامه «دى تسايت» با انتشار چند مقاله بصورت همه جانبهاى در صفحات سياسى خود به موضوع ايران پرداخته است.
«دى تسايت» در نخستين مقاله خود به قلم «يورگ لاو» به ايرانيان مهاجر در آلمان میپردازد و مینويسد: تقريبا يكصد و بيست هزار ايرانى مهاجر در آلمان زندگى میكنند كه در ميان همه اقوام ديگر مهاجر از همه موفقتر هستند. در ميان هيچ ملتى اين همه پزشك، مهندس و انسانهاى تحصيل كرده و موفق در عرصه اقتصادى ديده نمیشود. از سال ۲۰۰۰ به اين سو بيش از ۵۰ هزار نفر از آنان تابيعت آلمان را پذيرفتهاند و هم پيوندى بىنظير ايرانىها با كشور ميزبان نشان از اين دارد كه نه تعلقات مذهبى، بلكه ميزان سواد، عنصر تعيين كننده در روند هم پيوندى است. «لاو» سپس در مقاله خود به معرفى چند چهره میپردازد كه در ميان آنان «شرمينه شهريور» دانشجوى علوم سياسى كه دارنده عنوان دختر شايسته آلمان در سال ۲۰۰۴ و دختر شايسته اروپا در سال گذشته است حضور دارند تا «حوروش پوركيان» كه نوه آيتالعظمى ناظمالعلما است و در عرصه پوشاك و نساجى يكى از موفق ترينهاى آلمان است. اما همه ايرانيان مقيم آلمان اكنون بايد براى دوستان آلمانى خود از ايرانى بگويند كه با اين وضعيت، ديگر برايشان غربيه شده است. پرستو فروهر هنرمند موفق ايرانى در عرصه بينالمللى و دختر داريوش و پروانه فروهر كه در قتلهاى زنجيرهاى به قتل رسيدند، نيز میگويد كه با احمدىنژاد متاسفانه نام كشور ما با يك چنين فردى مترادف شده است.
اما «ماتياس ناس» در مطلب ديگرى بنام «بازگشت انقلاب» در گفتگو با چند متخصص ايرانى نظرات آنها را جويا شده است. دكتر محمود سريعالقلم استاد روابط بينالملل بر اين عقيده است كه دولت ايران كاملا آگاهانه در عرصه بينالمللى «بدنبال روياروئى و توليد مناقشه» از نوع كنترل شده آن است. از هنگامى كه احمدىنژاد انتخاب شده، در تهران صحبت از بازگشت به دوران اوايل انقلاب است. سعيد ليلاز رئيس بخش بازاريابى يك شركت وارد كننده اتومبيل معتقد است: در صورتى كه در مورد ايران مجازاتهاى اقتصادى وضع شود، تهديد دولت ايران در مورد قطع صدور نفت تهديدى بيهوده است، اگر ما صدور نفت خود را قطع كنيم، براى غرب دردآور، اما براى ايران كشنده است. محسن كديور روحانى اصلاحطلب میگويد كه احمدى نژاد يك سرباز آيتالله خامنهاى بيشتر نيست و نقش خود را بخوبى بازى میكند. اما ناصرهاديان عليرغم اينكه به لحاظ سياسى همگونى با احمدىنژاد ندارد، ولى وى را از دوران كودكى میشناسد، خلاف اين نظر را دارد و میگويد كه نبايد او را دست كم گرفت. وى معتقد است كه ايران و آمريكا هر دو باهوش هستند و به توافق خواهند رسيد، زيرا ايران در فلسطين لبنان و افغانستان امكانات زيادى را براى خود فراهم آورده است و میتواند ظرف چند ساعت عراق را به جهنمى براى آمريكا تبديل نمايد.
در مطلب بعدى گزارشى را میخوانيم از اولريش لادورنر كه از ترمينال جنوب و با اتوبوس راهى شيراز میشود. قبل از اين مسافرت يك اصلاحطلب به او گفته بود كه يادت باشد، در اين مملكت نه يك ديكتاتور، بلكه هزاران ديكتاور حكومت میكنند. و همين گونه هم بود كه لادورنر از جاى خالى لبخند مینويسد، از نگرانىهاى مردم، از بيكارى و فقر اقتصادى و از ترس دائمى مردم. لادورنر از اين مینوسد كه چگونه زندگى و رفتار ايرانىها، آنچه كه میگويند و آنچه كه فكر میكنند با حكومت جمهورى اسلامى به دو بخش اندرونى و بيرونى تقسيم شده است.
اما «پتر رودولف» با بررسى تاثيرات تحريمهاى سازمان ملل بر روى كشورهاى آفريقائى، يوگسلاوى، ليبى و عراق به اين نتيجه میرسد كه هدف تحريمهاى اقتصادى عليه ايران نبايد مردم، بلكه رهبرى سياسى آن باشد. وى میگويد كه اپوزيسيون ايرانى در آمريكا بر اين باور است كه پاشنه آشيل جمهورى اسلامى واردات بنزين از هند و دوبى است و در صورت قطع شدن آن میتواند فشار اقتصادى افزايش يافته و منجر به بروز ناآرامى شود. رودولف معتقد است تجارب نشان میدهند كه با توجه به دستگاه تبليغاتى چنين رژيمهائى، الزاما اقداماتى از اين دست به كاهش قدرت آنان نمىانجامد و تحريم نفت ايران هم با توجه به علائق چين در دراز مدت موفق نخواهد بود. بنظر وى بلوكه كردن سرمايه شركتهاى ايرانى و افزايش فشار به بورژوازى تجارى ايران، بلوكه كردن سرمايههاى سياستمداران، بلوكه كردن وامها و فشار براى بازپرداخت آن و بلوكه كردن قابليت تبديل ارز ايران و بالاخره جلوگيرى از سرمايه گذاريهاى خارجى بخصوص در عرصه نفت و گاز میتواند به تغيير روش رهبران ايران كمك رساند.
در آخرين مقاله نيز «روپرشت پولنز» رئيس كميسيون روابط بينالملل مجلس آلمان از حزب دمكرات مسيحى، مینويسد كه آمريكا بايد بصورت مستقيم با ايران وارد مذاكره شود كه البته اين امر سادهاى نيست، اما در خود آمريكا نيز اكنون گرايش به اين سو وجود دارد، سناتور «ريچارد لوگار» رئيس كميسيون روابط بينالمللى در سناى آمريكا به اين سياست باور دارد و آن را سازنده میداند. «پولنز» سپس مینويسد: پس از پايان حكومت صدام، دولت ايران نگران وضعيت امنيتى خود است و دولت آمريكا با دادن تضمينهاى امنيتى و حضور در كنار روسيه، چين و اتحاديه اروپا در گفتگو با ايران، میتواند آنچه كه در مورد كره شمالى صدق داشت در مورد ايران هم صادق باشد.