پنجشنبه ۹ فروردين ۱۴۰۳ - Thursday 28 March 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 07.03.2006, 19:25


    محسن امين زاده، معاون سابق وزارت خارجه و از اعضاي جبهه مشارکت در تحليلي که در سايت امروز از وضعيت کنوني پرونده هسته اي ارائه کرده ابتدا به سياست هاي دوران خاتمي در قبال اين مسئله پرداخته و در ادامه جنبه هايي از سياست هاي مخاطره آميزي که اينک جمهوري اسلامي در برخورد با بحران اتمی دنبال مي کند را به نقد کشيده است. اين بخش از تحليل امين زاده را در زير ملاحظه مي کنيد:


پ - بدنبال شكست های پی درپی تيم جديد مذاكره كننده هسته ای ايران طی چند ماه گذشته و بی توجهی آنان به تذكرات و توصيه های خيرخواهانه ديگران، نهايتا با ارجاع پرونده هسته ای ايران به شورای امنيت سازمان ملل متحد، جمهوری اسلامی ايران با بزرگترين شكست سياست خارجی خود در تمامی سال های پس از انقلاب اسلامی مواجه شد و آمريكا به عنوان بزرگترين مخالف ايران درسطح جهان، توانست بزرگترين اجماع ممكن را برعليه يك كشور، درميان كشورهای قدرتمند جهان بدست آورده و ايران اسلامی را معرض بحران بزرگ و خطرناكی قراردهد. بی ترديد دست اندركاران سياست خارجی و مذاكرات هسته ای ، بايد پاسخگوی اين وضعيت فاجعه آميز باشند و مسئولان عالی كشوربايد برای مديريت بحران و تدبير در سياست هسته ای ايران فكر عاجلی بكنند.
هرچند مرور چارچوب تحليلی و مسيری كه اين مسئولان طی كردند تا كشور به چنين نقطه ناگواری برسد چيزی را عوض نمی كند و نتيجه كار به خوبی نشان می دهد كه تا چه حد آنان به خطا رفته اند ، اما برای روشن تر شدن ابعاد مسئله يك بار ديگر توضيحاتی كه به كرات در چند ماه گذشته بيان شده تكرار می شود.
در شرايط كنونی وضعيت ايران را می توان به اين شكل ترسيم نمود:
١. ارجاع پرونده ايران به شورای امنيت سازمان ملل از آن نظر برای ايران بسيار خطرناك است كه اين شورا پس ازپايان جنگ سرد همواره جولانگاه بلامنازع آمريكا بوده است و آمريكا دراين صحنه بسيار قدرتمند تر از هر صحنه بين المللی ديگر وارد عمل می شود و ابزار و امكانات لازم را دارد و می تواند مقاصد خود را به نتيجه برساند.در ماه های گذشته بارها گفته شده و نوشته شده كه ارجاع پرونده به شورای امنيت سازمان ملل متحد به شكلی واگذاری مديريت پرونده ايران به آمريكا و دادن فرصت به آمريكاست ولی متاسفانه به اين مسئله توجه نشد.
٢. در مقام مقايسه، ايران درهر صحنه بين المللی ديگری غير از شورای امنيت سازمان ملل متحد به لحاظ حقوقی موقعيت برابری با آمريكا داشته است و درنتيجه گاه موفق شده با تدبير و اعتماد به نفس و عزت نفس در برابر آمريكا كوتاه نيايد،از ابزار و امكانات و روابط سياسی خود درصحنه بين المللی برای تعامل مقتدرانه و سازنده استفاده كند و به همين دليل حتی گاه موفق شده در شرايط مساعد از آمريكا امتياز بگيرد و يا در ايجاد اكثريتی قوی و يا حتی اجماع عليه نظر آمريكا موثر و تعيين كننده باشد. اما در شورای امنيت شرايط كاملا متفاوت است . آمريكا به عنوان كشور صاحب حق وتو در مسند قضاوت درباره عملكرد ايران می نشيند و به خاطر وضعيت نابرابر اين شورا، امريكا با همه اقتدارش به صحنه شورای امنيت وارد می شود ،همه ابزار را برای برخورد و اعمال نظراتش دارد و متاسفانه دراين صحنه ايران متهم تحقير شده پرونده ای است كه يك سازمان بين المللی معتبر به دليل آنكه نتوانسته با ايران برسر چگونگی رفع نگرانی هايش به تفاهم برسند به شورای امنيت شكايت كرده است. ابراز نگرانی نسبت به نقش ايران در تهديد صلح جهانی در مفهوم ارجاع پرونده به شورای امنيت مستتر است و متاسفانه ٧٧ درصد كشورهای صاحب رای در شورای حكام بر ارجاع پرونده به اين شكل به شورای امنيت صحه گذاشته اند.
٣. آنچه درمورد ايران اتفاق افتاده است بزرگترين پيروزی از نوع خود برای امريكا محسوب می شود . همه دوستان ايران در سطح جهان تلاش كردند كه ايران را قانع كنند كه مسيرديپلماسی خودرا تغيير دهد و خود را به اين مهلكه گرفتار نكند. همه دوستان ايران گفتند كه آمريكا درپی ايجاد اجماع عليه ايران درسطح بين المللی است و اگر ايران مدبرانه عمل نكند اين اجماع ايجاد خواهد شدو كاری از دست آنان ساخته نخواهد بود. اين موضوع بارها درماه های اخير به اشكال مختلف به مسئولان تذكر داده شد و حتی در رسانه ها هم گفته شد، اما دست اندكاران امر به آن توجه نكردند. اجماعی كه در مورد ايران بوجود آمده متاسفانه درنوع خود بی نظير است و به همين دليل اين مسئله تا همينجا پيروزی بزرگی برای دولت بوش تلقی می شود.
٤. متاسفانه بخش مهمی از آنچه در روز گذشته اتفاق افتاد جبران پذير نيست و ايران بايد هزينه سنگين اين عملكرد دست اندركاران امر را بپردازد . اما اگر تدبير ايران در آينده نزديك كشور را از اين بحران نرهاند، خسارات بسيار سنگين تری بركشور تحميل خواهد شد. مسئولان امر مدعی بودند كه رفتن به شورای امنيت مشكل زيادی ايجاد نمی كند اما اگر در سه ماه گذشته تحولات روابط اقتصادی خارجی كشور را مرور می كردند به خوبی در می يافتند كه تنها احتمال ارجاع پرونده ايران به شورای امنيت وضعيتی را برای روابط اقتصادی خارجی ايجاد كرده است كه تا حدی قابل مقايسه با بحرانی ترين سالهای مالی ايران پس از انقلاب اسلامی ، مثل سال ١٣٧٣ است . خيلی ها تلاش كردند كه مسئولين را متوجه اين امر نمايند كه اگر احتمال ارجاع پرونده ايران به شورای امنيت بدون وقوع هرگونه تحريمی تا اين حد مشكل اقتصادی ايجاد كرده است ، خسارات ارجاع پرونده كمر شكن خواهد بود.
٥. صنايع هسته ای ايران عليرغم همه ابتكارات و نوآوری های متخصصان ايرانی مانند همه موارد مشابه درجهان به همكاری خارجيان نيازمند است . يكی از اولين نتايج جدی ترشدن بحران ايران درشورای امنيت سازمان ملل ، توقف هرگونه همكاری هسته ای با ايران خواهد بود. و نتيجه فوری اين مسئله توقف ساخت نيروگاه بوشهر تا زمان غير متصوری درآينده خواهد بود. بعلاوه ايران برای نيروگاه خود نياز به واردات اورانيوم دارد و حتی اگر بتواند روزی اورانيوم را غنی كند، ذخاير كشف شده اورانيوم ايران بسيار محدود است و تنها برای مصرف چهار يا پنج سال يك نيروگاه كفايت می كند. اگر اين بحران منجر به توقف همكاری هسته ای ايران و در نتيجه تعليق كار هسته ای ايران تا زمان نا مشخص محقق شود. پاسخگوی از دست رفتن فرصت هسته ای شدن ايران كيست ؟ اگر دولت می خواهد به قيمت توقف كامل همكاری های هسته ای بين المللی با ايران و ازجمله عدم تكميل نيروگاه بوشهر و عدم افتتاح آن درشهريورماه سال آينده هم كوتاه نيايد، پس اين همه دعوا برسر چيست ؟ سال آينده چه وعده ای بجای افتتاح نيروگاه بوشهر به مردم خواهد داد . اين چه سياست دفاع از انرژی هسته ای صلح آميز ايران است كه باعث متوقف شدن بديهی ترين بخش های صنايع هسته ای مورد قبول جامعه جهانی درايران بشود ؟
٦. موفقيت های نسبی دولت قبلی از جمله ساخت كارخانه يوسی اف اصفهان و تامين نيازهای چنين كاری بدون ادامه كمك كشورهای خارجی و با استفاده از بازار غير رسمی بين المللی تنها درشرايط اعتماد سازی جهانی ممكن شده بود. در شرايط بحرانی دسترسی به بازارهای غير رسمی نيز مانند گذشته ممكن نخواهد بود ولذا تكرار چنين تجربياتی نا ممكن شده و يا بسيار مشكل و زمان بر خواهد بود.
٧. در طول نيم قرن فعاليـت شورای امنيت سازمان ملل متحد، چند بار پرونده های مرتبط با ايران در شورای امنيت مطرح شده است اما اين اولين بار است كه يك سازمان بين المللی ، درسايه يك اجماع كامل ميان كشورهای قدرتمند جهان، مدعی ايران می شود و شكوايه خود را به شورای امنيت می برد. چنين ويژگی هايی در پرونده های شورای امنيت نيز يك استثناء است. اين ويژگی ها باعث می شود كه كار ايران در شورای امنيت سازمان ملل متحد با مشكلات و چالش های كم نظيری برای دولت و ملت ايران همراه شود. در موارد گذشته ايران همواره از موهبت ساختار دوران جنگ سرد برخوردار بود و می توانست از موازنه ميان دو ابرقدرت سود ببرد . درزمان اشغال آذربايجان ايران توسط شوروی ، ايران از حمايت غرب در شورای امنيت برخوردار بود و با كمك شورای امنيت سازمان ملل، شوروی وادار به خروج از آذربايجان ايران شد. همين موقعيت نيز مانع از آن شد كه كشورهای عربی به تحريك صدام حسين دردهه هفتاد ميلادی بتوانند ادعای عليه ايران در مورد سه جزيره خليج فارس را به جايی برسانند و نهايتا آنرا مسكوت گذاشتند. در دوره اشغال سفارت آمريكا در تهران نيز ايران ازحمايت ضمنی شوروی برخوردار بود و در چارچوب عناصر مهار كننده دوران جنگ سرد ، آمريكا نتوانست با ابزار شورای امنيت به ايران فشا ر موثری وارد كند. امروز دوران جنگ سرد سپری شده و شورای امنيت سازمان ملل كم و بيش جولانگاه بدون مانع آمريكاست.
ت – مسئولان كشور از پنج منظر مدافع سياست عدم تعامل با جامعه بين المللی و كناره گيری از روند مذاكره بودند. اين چند منظر نيز بارها در ماه های گذشته نقد شده است اما متاسفانه مورد توجه واقع نشده است.
١. عده ای از مسئولان جديد سياست خارجی و امنيت ملی كشور معتقد بودند كه ارجاع پرونده ايران به شورای امنيت يك بلوف سياسی است و نهايتا مخالفان آمريكا مانع از ارجاع پرونده به شورای امنيت خواهند شد. آنان به مخالف ساير كشورها با آمريكا توجه می كردند اما به ظرفيت مخالفت آنان بی توجه ماندند و حتی توضيحات و خواهش و تمنای آنان را برای اصلاح روند كار ناديده گرفتند. آنان كه تصوری جنگ سردی از رقابت های جهانی داشتند فكر می كردند كه اروپايی ها و آسيايی ها كه با اقتدار گرايی آمريكا مخالفند اجازه نخواهند داد كه پرونده ايران به شورای امنيـت برود و بدست آمريكا بيفتد. عجيب آن است كه توضيحات اين كشور ها و تلاش انان برای تفهيم شرايطشان به مسئولان جديد سياست خارجی و امنيت ملی مفيد واقع نشد و آنان دقيقا مسيری را طی كردند كه مطلوب آمريكا بود و همه دوستان ايران تلاش می كردند كه ايران را از پيمودن آن مسير برحذر دارند. طبعا حالا مسئولان مربوط پاسخگو خواهند بود. آنان نه تنها مدعی بودند كه پرونده به شورای امنيت ارجاع نخواهد شدبلكه هركس را هم كه از چنين احتمالی دم می زد و آنان را به تدبير بيشتر توصيه می كرد ،مرعوب خطاب می كردند.
٢. برخی مدعی بودند كه ارجاع پرونده به شورای امنيت آنچنان مشكل بزرگی هم نيست و خطرچندانی ندارد. آنان نتايج اقتصادی احتمال ارجاع پرونده به شورای امنيت را ناديده گرفتند و به نتايج خطير جدی ترشدن كارو خسارات ايران در صحنه بين المللی ، كم توجهی نمودند. طبعا اين مسئولان بايد پاسخگوی خسارات عظيم اقتصادی و سياسی ناشی از ارجاع پرونده به شورای امنيت باشند. كافيست منصفانه خسارات اقتصادی چند ماه اخير را در بورس و خريد های خارجی و توقف پروژه ها و عدم پيشرفت كارهای بين المللی اقتصادی محاسبه كنند تا به ابعاد تكان دهنده ماجرا بيشتر واقف شوند. همچنانكه اشاره شد اين خسارات فقط نتيجه تغيير روشن ديپلماسی ايران و قبل از اعمال هرگونه فشار و تحريم از سوی جامعه بين المللی و كشورهای خارجی عليه ايران است. اگر شرايط بحرانی تر شود خسارات خيلی بيش از اين خواهد بود.
٣. برخی مدعی می شوند كه آمريكا قصد دارد به هر بهانه و تحت هرشرايطی پرونده ايران را به شورای امنيـت ارجاع دهد. اگر مسئله هسته ای نباشد به بهانه حقوق بشر و تروريسم و مسائلی از اين دست ارجاع خواهد داد. حال اگر با تلاش و امكانات آمريكا ، ارجاع پرونده ای عليه ايران به شورای امنيت اجتناب ناپذير است ، چرا برسرمسئله هسته ای كه مورد توجه همه مردم ايران و جهان است كوتاه بيايم و بعدا مورد سرزنش واقع شويم. تلاش زيادی شد كه برای مدعيان روشن شود كه بخش اول اين استنتاج غلط است . موفقيت آمريكا درايجاد اجماع عليه ايران دربحث هسته ای نتيجه مجموعه ای از تحولات و پديده ها و عوامل است كه صرفا به بحث هسته ای ايران مربوط است و درمورد هيچ مسئله ديگری قابل تكرار نيست. اگر ايران از موفقيت آمريكا درايجاد اجماع عليه ايران درمسئله هسته ای ممانعت كند هيچ اجماع جهانی ديگری عليه ايران شكل نخواهد گرفت. اما نه تنها به اين مسئله توجه نگرديد بلكه روش های اعمال شده درماه های اخير، به موفقيت هر چه بيشتر آمريكا در شكل دهی اين اجماع كمك شايانی كرد. حتی تلاش شد روشن شود كه عكس اين بحث هم صادق است . يعنی اگر آمريكا موفق شود پرونده هسته ای ايران را آنهم با چنين اجماعی به شورای امنيت ارجاع دهد و ايران متهم پرونده ای در شورای امنيت بشود، متاسفانه دست آمريكا و ديگران برای ارجاع همه پرونده های قابل مناقشه در مورد ايران به شورای امنيت سازمان ملل درآينده باز خواهد شد.
٤. برخی به درگيری آمريكا در عراق و افغانستان و موانع بر سر راه آمريكا برای درگير شدن با ايران استناد می كنند و نتيجه می گيرند كه آمريكا كاری از پيش نخواهد برد. درحال حاضر كسی تصور نمی كند كه آمريكا درصدد برخورد نظامی با ايران باشد. بدبين تر ها حداكثر روی زدن نقاطی از صنايع هسته ای ايران به عنوان يك عمل سمبليك فكر می كنند كه به نظر نمی رسد كه درشرايط حاضر در منطقه آمريكا حتی اجازه چنين برخورد هايی را هم به خودش بدهد. در ماه های اخير ضمن تاييد محدوديت های جدی آمريكا برای برخورد مستقيم با ايران ، تلاش شده كه اين مسئله روشن شود كه سياست برخورد آمريكا با ايران شباهتی با آن دو مورد ندارد. آمريكا به دليل ويژگی های ايران اولا : درصدد اجماع بين المللی عليه ايران است و تلاش دارد كه حداكثر كشورها را باخود همراه كند وبه همين دليل هم شكستن اين اجماع برای خنثی كردن برنامه های آمريكا بسيار ضروری بوده است. ثانيا : برنامه های برخورد با ايران از جنس برخورد های نرمی است كه می تواند با هزينه كم برای آمريكا، حداقل منجر به انزوای شديد ايران و توقف روند توسعه و پيشرفت كشور بشود. بخشی از اين برنامه می تواند باعث تحقيرايران شده و خسارات سنگين اقتصادی برای كشور به بار بياورد.
٥. برخی روی افزايش قيمت نفت حساب باز می كنند و تصور می كنند كه به علت تاثير شديد بحران برخورد با ايران روی قيمت جهانی نفت ، كشورهای جهان از ترس تحميل هزينه های ناشی از اين بحران ، مانع برخورد امريكا با ايران می شوند. طبعا درصورتيكه تحريمهای عليه ايران شامل عدم خريد نفت از ايران بشود و يا ايران امكان متوقف كردن صادرات نفتش را داشته باشد، تا مرحله جايگزينی كمبود ناشی از توقف صدور نفت ايران ، قيمت نفت به سرعت بالا خواهد رفت. اما كل اين تصور توهمی بيش نيست . هيچكس در دنيا باور ندارد كه ايران با اقتصاد بشدت وابسته به نفتش قادر باشد حتی يك هفته صدور نفت را متوقف كند. بودجه شديدا يارانه محور سال آينده نشان می دهد كه در سال آينده ، دولت بيش از هر زمان در سالهای بعداز انقلاب اسلامی نيازمند فروش نفت بيشتر و تقسيم مستقيم و غيرمستقيم پول آن ميان مردم است.متقابلا تحريم خريد نفت از ايران هم دردستور كار طرف مقابل نيست. اگر اين مناقشه به مرحله تحريم همه جانبه ايران برسد اين بار تحريمی هوشمند می تواند بدون تاثير گذاری برفرآيندصدور نفت ايران، اقتصاد كشور را فلج كند. در چنين مكانيزمی ايران قادر به فروش نفت خواهد بود اما قادر به خريد چيزی جز مايحتاج ضروری مردم و كالاهای مصرفی كم ارزش نخواهد شد. با قدری تامل بديهی به نظر می رسد كه آمريكا برای ايجاد اجماع در جامعه جهانی ، چنين اطمينان هايی به مصرف كنندگان نفت ايران داده باشد.
اين چشم انداز روشن و خسارات قابل پيش بينی ادامه بحران هسته ای از يك سو واعمال سياست های تشديد كننده بحران توسط ايران از سوی ديگر ،باعث تحير بسياری از صاحب نظران كشور شده است. خوش بين ترها تصور می كنند كه مديريت كار به دقت حركت را كنترل می كند و فرمان كار را دردست دارد . آنان تصور می كنند كه هرچند بحران حركت تند شونده ای به خود گرفته، اما امكان متوقف كردن آن در زمان مناسب وجود دارد. آنان فكر می كنند كه در اين فرآيند ايران مترصد كسب امتيازی تا پس از ان بحران را متوقف نمايد. بدبين تر ها معتقدند كه تا همينجای كار فرصت های زيادی از آينده كشور تخريب شده و خسارات زيادی به توسعه كشور تحميل شده است و ايران در صحنه بين المللی بارديگر به موقعيتی مانند اوايل سال ١٣٧٦، يعنی بدترين دوره بعد از انقلاب اسلامی ، سقوط كرده است. بدبين ها فكر می كنند كه متوقف كردن روند تشديد شونده بحران يا ممكن نيست و يا با خسارات زيادی همراه خواهد بود.
بايد اميدوار بود كه حق با خوش بين تر ها باشد.



 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024