شنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - Saturday 20 April 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 04.09.2017, 5:57


اعتماد / مریم وحیدیان

تشویق و انتقاد راهبرد اصلی اصلاح‌طلبان در قبال روحانی است. این جمله حمیدرضا جلایی‌پور را باید رویکرد اکثریت غالب کنشگران سیاسی اصلاح‌طلب دانست. چه آنکه اصلاح‌طلبان با حمایت از روحانی هم دست فرمان مدیریت کشور را از سال ۹۲ به این سو تغییر داده‌اند و هم آنکه با این تغییر مجال بیشتری برای دم و بازدم در اتمسفر سیاست ایران پیدا کرده‌اند. هرچند هستند اصلاح‌طلبانی که از فردای معرفی کابینه دوازدهم از سوی روحانی منتقد دولت و رفتار روحانی شده‌اند. به اعتقاد آنان روحانی راهنمای چپ را زد و به راست پیچید اما جلایی‌پور معتقد است که تامین منافع ملی و عبور از بحران‌ها باعث همکاری اصلاح‌طلبان با نیروهای میانه‌‌رو اصولگرا و اعتدال‌گرایان شد.

به اعتقاد این فعال سیاسی اصلاح‌طلب خوب ظاهر شدن روحانی در جریان انتخابات ۹۶ و تند کردن مباحث توسط او به هیچ عنوان مطالبه اصلاح‌طلبان از روحانی نبوده است. به گفته وی اصلاح‌طلبان منتظرند تا حسن روحانی به وعده‌هایی که در انتخابات داده عمل کند و از همین رو به هیچ عنوان از روحانی ناامید نشده‌اند. جلایی‌پور البته یک راه‌حل هم برای سرعت بخشیدن به حل مشکلات کشور دارد: تقویت جامعه مدنی و همکاری نیروهای درون این جامعه با دولتی‌ها. همین است که می‌گوید: «ما اصلاح‌طلبان هم دولت پاسخگو، شفاف و حساس به مسائل جامعه می‌خواهیم و هم یک جامعه مدنی قوی و زنده می‌خواهیم تا بتوانیم به رفع مشکلات غامض جامعه بپردازیم.»

جلایی‌پور در بخش دیگری از این مصاحبه حاضر نشدن برخی چهره‌های دولتی در مراسم تشییع جنازه دکتر ابراهیم یزدی را به دلیل خارج نشدن از فضای امنیتی پیش از سال ۹۲ اعلام کرد و گفته است: «این یک علامتی است که نشان می‌دهد که ما هنوز به طور کامل از وضعیت امنیتی قبل از سال ۹۲ خارج نشده‌ایم. ببینید آقای یزدی نه‌تنها یک شخصیت شناخته شده آزادیخواه و اصلاح‌طلب بود، بلکه یکی از چهره‌های برجسته انقلاب اسلامی بود. وزیر خارجه دولت موقت بود. ادب سیاسی حکم می‌کند که چنین حضوری توسط مقامات رسمی صورت بگیرد اما اینکه چرا چنین نمی‌شود به عمل دولت موازی و فضای سال‌های ۸۴ تا ۹۲ بازمی‌گردد.


اخیرا برخی چهره‌های اصلاح‌طلب منتقدانه نسبت به روحانی سخن می‌گویند. به اعتقاد آنها آقای روحانی در انتخابات راهنمای چپ را زد و رای از بدنه اجتماعی گرفت اما حالا به راست چرخیده است. شما این موضع را قبول دارید؟

آقای روحانی در مبارزات انتخاباتی خیلی خوب ظاهر شد ولی بعد از انتخابات خودش مباحث را تندتر کرد. این اصلا تقاضای اصلاح‌طلبان نبود. بعد به خاطر فشارهای بعد از انتخابات آقای روحانی سعی می‌کند که فضا را آرام‌تر کند. هم با سخن و هم با عمل؛ مثل چیدن کابینه. اصلاح‌طلبان همچنان امیدوارند وعده‌هایی که روحانی در انتخابات داده عملی کند. اصلاح‌طلبان اصلا ناامید نشده‌اند. اصل به بار نشستن وعده‌هاست. اینکه چه کسی آن را اجرا کند چندان مهم نیست. از این نظر اصلاح‌طلبان ناامید نشده‌اند. مردم هم منتظر هستند که شعارها تحقق یابد.

اصلاح‌طلبان تا کجا باید پای‌‌روحانی بایستند؟

اصلاح‌طلبان پای حمایت از روحانی هستند تا وقتی که او دنبال تحقق وعده‌های خود است. بحث آقای روحانی در مورد اهل سنت و زنان خیلی خوب بود. برخی می‌گویند این حرف‌ها زده می‌شود اما اجرا نمی‌شود اما به نظر من اینکه رییس‌جمهور یک حرف خوبی را می‌زند خود یک عمل خوب هم هست. او می‌گوید اهل سنت مالیات می‌دهند و جوانان‌شان به سربازی می‌روند پس چرا نباید در مدیریت کشور نقش داشته باشند؟! این یکی از حرف‌های جدی اصلاح‌طلبان است که ایران را برای همه ایرانیان می‌خواستند و می‌خواهند. اصلاح‌طلبان به همین دلیل از آقای روحانی حمایت می‌کنند.

راهبرد اصلی اصلاح‌طلبان نسبت به دولت دوازدهم باید چگونه باشد؟

راهبرد اصلاح‌طلبان نسبت به آقای روحانی روشن است و آن حمایت و تشویق و نقد همدلانه است. در انتخابات واقعا اصلاح‌طلبان تمام قد ظاهر شده و از او حمایت کرده‌اند. الان هم آقای روحانی را تشویق می‌کنند که شعارهایی را که داده پیگیری کند. همچنین اگر لازم باشد انتقاد هم می‌کنند.

برکات ائتلاف با معتدلین برای جریان اصلاحات بیشتر بوده یا مشکلات و مضراتش؟

برکات آن بیشتر بوده است. مهم‌ترین مساله اصلاح‌طلبان و اعتدالگرایان و اصولگرایان میانه‌رو منافع ملی و حفظ و بقای ایران (در خاورمیانه لرزان) است. ائتلافی که اصلاح‌طلبان با اعتدالگرایان کردند بر سر این مساله بود. اینکه کشور از بحران بیرون بیاید. ما الان خیلی از وضعیت پیش از ۱۳۹۲ فاصله گرفته‌ایم و این به نفع کشور بوده است. ما امیدواریم با همان راهبردهای‌های حمایتی، تشویقی و انتقادی، آقای روحانی بتواند به وعده‌هایی که به مردم داده عمل کند.

نیروهای جامعه مدنی نیز از فرصتی که با خروج از شرایط نیمه امنیتی و بحرانی قبل از ۹۲ به دست آمده استفاده کنند و جامعه مدنی را تقویت کنند. مشکلات کشور به همکاری نیروهای جامعه مدنی و همکاری نیروهایی که در دولت هستند نیازمند است. ما هم دولت پاسخگو، شفاف و حساس به مسائل جامعه می‌خواهیم و هم یک جامعه مدنی قوی و زنده می‌خواهیم تا بتوانیم به رفع مشکلات غامض جامعه بپردازیم.

با فقدان ابراهیم یزدی نهضت آزادی و جریان ملی مذهبی چه وضعیتی پیدا می‌کنند؟

مهم‌ترین سرمایه‌های این دو جریان ریشه‌دار (که ریشه آنها به پیش از انقلاب و نهضت ملی مصدق باز می‌گردد) شخصیت‌های آن بوده است. افرادی چون مرحوم بازرگان، دکتر یزدی و سحابی‌ها از شخصیت‌های برجسته آن بوده‌اند. این موضوع نقش شخصیت‌ها، در مورد این جریان‌ها حایز اهمیت است. و امروز متاسفانه این جریان ریشه‌دار یکی از سرمایه‌های شخصیتی خودشان را از دست داده‌اند.

به نظر من تا بازآفرینی دوباره این شخصیت‌ها مهم‌ترین کار این است که حاملان و فعالان نهضت آزادی و ملی مذهبی خصیصه‌های ابراهیم یزدی را زنده نگاه دارند و به این شیوه راه دکتر یزدی را ادامه دهند. آقای یزدی ویژگی‌های مهمی داشت و چهار ویژگی او در زمینه جامعه سیاسی ایران اهمیت دارد.

اول اینکه او «ایستادگی مدنی» برای تحقق شعارهای اصلی انقلاب اسلامی داشت. او هیچگاه از انقلاب اسلامی و شعارهای اصلی آن دور نشد. در شعارهای اصلی انقلاب چهار مفهوم کانونی وجود دارد؛ استقلال، آزادی، جمهوری و اسلام. او نسبت به این چهار مفهوم و ارزش‌های کلیدی در ارتباط با انقلاب اسلامی و ایران خیلی جدی بود. او در این مورد با کسی شوخی نداشت و از اهداف بزرگ انقلاب اسلامی تا آخر دفاع کرد.

دوم اینکه آقای یزدی در مورد تقویت مردمسالاری که از اهداف نظام بود، کوشا بود. او با رفتار و کردارش نشان داد که راه رسیدن به این هدف صبوری و شکوری است. او واقعا این مساله را خیلی خوب در چهار دهه اخیر نشان داد. او در این راه متحمل هزینه‌های سنگین شد. جزو شخصیت‌هایی بود که بیشترین تهمت‌ها و تهدیدها را از کیهانیان دریافت کرد. فعالیت ۷۰ ساله یزدی سرشار از صبوری و ایستادگی مدنی بود.

سوم اینکه ابراهیم یزدی به عنوان یک کنشگر سیاسی و تحلیلگر بیشتر در منطقه خاکستری بود. او اهل سیاه و سفید و اهل صفر و صد کردن مسائل نبود. او جزم‌اندیش و دگم نبود.

ویژگی چهارم اینکه او نشان داد که اهل گفت‌وگو، مذاکره، انعطاف و امید به آینده است و اهل طرد نیست.

این چهار ویژگی اگر از سوی دوستداران نهضت تداوم پیدا کند، فقدان مرحوم یزدی تا حدودی جبران می‌شود.

قرابت گفتمان اصلاح‌طلبی و نیروهای سیاسی اصلاح‌طلب در حال حاضر برای پیشبرد اهداف اصلاح‌طلبی منطبق با تبار مشروطه با اعتدالگرایان باید باشد یا از جنس اصلاح‌طلبی مرحوم دکتر یزدی؟

شما به اعتدال‌گرایی مشروطه و اصلاح‌طلبی دکتر یزدی اشاره کردید. به نظر من این سوال شما مقداری ایراد دارد. چون اصلاح‌طلبی را در برابر اعتدال گرایی قرار داده‌اید. اعتدالگرایی یک روش فعالیت اجتماعی و سیاسی است و کوشش می‌شود که برای حل مشکلات افراط و تفریط نشود. و اصلاح‌طلبی یک فکر و یک رویکرد کلان در پاسخ به نیاز دایم جوامع امروزی به تغییرات اجتماعی است. اصلاح‌طلبان هم در روش مایل هستند که عقلایی و مبتنی بر میانه‌روی و ارزیابی هزینه و فایده‌ها حرکت کنند. از این نظر اصلاح‌طلبی با اعتدالگرایی اشتراک دارد. ولی هدف اصلاح‌طلبی روشن است و آن تقویت مردمسالاری به روش‌های قانونی، مسالمت‌آمیز و تدریجی در ایران است. لذا اصلاح‌طلبی یک جریان اساسی در تاریخ معاصر ایران است. شما می‌توانید تبار آن را از نیمه دوم قرن نوزدهم توسط امیرکبیر پیگیری کنید و در انقلاب مشروطه و نهضت ملی و انقلاب اسلامی دنبال این جریان اصلاح‌طلبی را پی بگیرید و در ۲۰ سال اخیر (پس از ۱۳۷۶) ما با یک جریان استوار اصلاح‌طلبی در ایران روبه‌رو بوده‌ایم. در این جریان ۱۵۰ ساله و در این ۲۰ سال خیلی از شخصیت‌ها نقش داشته و دارند که یکی از آنها مرحوم دکتر یزدی است.

به نظر شما چرا هیچ یک از چهره‌های دولتی و حکومتی در مراسم تشییع دکتر یزدی حضور پیدا نکردند؟

این یک علامتی است که نشان می‌دهد که ما هنوز به طور کامل از وضعیت امنیتی قبل از سال ۹۲ خارج نشده‌ایم. ببینید آقای یزدی نه تنها یک شخصیت شناخته شده آزادیخواه و اصلاح‌طلب بود، بلکه یکی از چهره‌های برجسته انقلاب اسلامی بود.

وزیر خارجه دولت موقت بود. ادب سیاسی حکم می‌کند که چنین حضوری توسط مقامات رسمی صورت بگیرد اما اینکه چرا چنین نمی‌شود به عمل دولت موازی و فضای سال‌های ۸۴ تا ۹۲ باز می‌گردد. به همان دلیلی که شخصیت‌های ایران مثل آقایان موسوی و کروبی و خاتمی تحت حصر و ممنوع‌التصویری هستند.

پاشنه آشیل جریان اصلاح‌طلبی آیا می‌تواند همان پاشنه آشیل فعالیت و کنش سیاسی جریان ملی- مذهبی یا نهضت آزادی باشد؟

خیر. با هم متفاوت هستند. درست است که این دو جریان از حیث اصلاح‌طلبی در طول هم قرار می‌گیرند اما تفاوت‌هایی دارند. تبار جریان نهضت آزادی و ملی - مذهبی‌ها به نهضت ملی و انقلاب اسلامی و پس از آن بر می‌گردد. بعد از انقلاب اسلامی هم مهلت به آنها داده نشد و زیر سرکوب قرار گرفتند و آنها هم نتوانستند انعطاف لازم را داشته باشند و بیشتر در معرض فشار و کنترل قرار داشتند.

ولی جریان اصلاح‌طلبی که در این ۲۰ سال شاهدش بودیم تبارش از انقلاب اسلامی و مقاومت در زمان جنگ شروع می‌شود. شخصیت‌های بارزی مانند آقای موسوی، همت‌ها و باکری‌ها از این تبار بودند. تبار اصلاح‌طلبان به دوره سازندگی بازمی‌گردد. افرادی بودند که در جریان سازندگی و ساختن کشور بسیار زحمت کشیدند و تجربه کسب کرده‌اند. از همه مهم‌تر تبار اصلاح‌طلبان به آزادیخواهی و دموکراسی خواهی ۲۰ سال اخیر برمی‌گردد.

این تندروها هستند که می‌خواهند انقلاب اسلامی را به حکومت اسلامی تقلیل دهند و نمی‌توانند موفق شوند. به چند دلیل که یکی از آنها حضور چهار دهه‌ای و ریشه‌ای اصلاح‌طلبان است. لذا به این تفاوت‌ها باید توجه کرد.



 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024