سه شنبه ۴ ارديبهشت ۱۴۰۳ - Tuesday 23 April 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 22.02.2006, 18:31


    ايران امروز: آنچه كه در پی می‌خوانيد گزيده‌ای است از سخنان دكتر حسن روحانی، دبير پيشين شواری عالی امنيت ملی جمهوری اسلامی كه در جمع اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی ايراد كرده است. مضمون سخنان روحانی به تاريخچه فعاليت هسته‌ای جمهوری اسلامی و جنبه‌های بحران اتمی ايران با آ‍ژانس و ساير طرف های درگير مربوط می شود. روحانی در اظهارات خود نكاتی را يادآور می شود كه تا كنون كمتر رسما اعلام شده‌اند. سخنان او تاييدی بر سطح غير بالا و قسما نازل اطلاعات كارشناسی مقامات جمهوری اسلامی در زمينه‌های علمی و اطلاعاتی و جاسوسی است. سوالاتی كه برخی از اعضای شورای انقلاب فرهنگی، مهم‌ترين نهاد تصميم‌گيری در باره تحولات درسی و علمی دانشگاه‌ها، از روحانی می‌پرسند (غنی‌سازی چيه؟ سانتريفيو‍‍ژ يعنی چی؟ و ...) نيز دليل ديگری بر همين واقعيت است.
    روحانی در سخنان خود كتمان نمی‌كند كه مخفی كاری كار دست جمهوری اسلامی داده است و نيز اذعان دارد كه از ارائه برخی از اسناد و مدارك به آژانس طفره رفته‌اند، در حالی كه خود آژانس از اين اسناد و مدارك باخبر بوده است. تصويری كه روحانی از نوع نگاه و تعامل چين و روسيه در قبال فعاليت اتمی جمهوری اسلامی ارائه می كند نيز تاييدی بر اين واقعيت است كه جمهوری اسلامی با مختصات كنونی اش در عرصه بين‌المللی از امكانات ديپلماتيك و قدرت مانور چندانی برخوردار نيست. اين كه چرا ارجاع پرونده اتمی ايران به شورای امنيت خطرناك است و نيز تاثير بحران اتمی بر همه فعاليت های سياسی و اقتصادی كشور بخش ديگری از سخنان روحانی را به خود اختصاص داده كه قابل توجه است.
    متن كامل سخنرانی روحانی در فصلنامه مطالعات راهبردی چاپ شده و خبرگزاری فارس آن را بازچاپ كرده است. به سبب طولانی بودن اين متن ما كوشيده‌ايم نكات عمده اين سخنرانی را در زير بياوريم.



شروع ماجرا
جمهوری اسلامی ايران از ١٦-١٥ سال قبل يعنی از سال‌های ٦٧-٦٦، يكی از موضوعاتی كه دنبال می‌كرد اين بود كه بتواند فن‌آوری چرخه سوخت را به دست بياورد، زيرا همواره استفاده از انرژی هسته‌ای مدنظر بوده و می‌خواستيم دارای نيروگاه هسته‌ای باشيم و اينكه بتوانيم سوخت آن را هم خودمان توليد كنيم.
برای اينكه بتوانيم فن‌آوری و امكانات چرخه سوخت را از كشوری خريداری كنيم، تلاش زيادی شد. در آن سال‌ها و شرايط آن زمان، ما بيشتر دنبال شوروی و چين بوديم ولی هيچ كشوری حاضر نشد كه اين فن‌آوری را به ما بدهد.
گرچه حق طبيعی يك كشور است كه دارای چرخه سوخت باشد، اما به خاطر قابليت‌هايی كه در سايه اين فن‌آوری ايجاد می شود، از دادن آن پرهيز می‌كردند،ْ لذا تلاش برای اينكه ما بتوانيم اين توانمندی‌ را از طرق مختلف بدست آوريم آغاز شد، مثلا فعاليت‌هايی كه بايد در داخل كشور انجام بگيرد تا به توانمندی‌های ملی در اين زمينه برسيم و يا ورود بازار سياه و تماس با افراد و شبكه‌های مختلف در اين زمينه، شروع شد. در اين زمينه‌ها قدم‌هايی در داخل برداشته شد و يكسری امكانات از طرق مختلف آماده شد.

ارزيابی از كم و كيف بحران
پرونده هسته‌ای ايران برای اولين بار در خرداد سال ١٣٨٢ به طور رسمی در شورای حكام آژانس مطرح شد. البته در آن جلسه قطعنامه‌ای صادر نشد، گزارش مدير كل مطرح شد و به عنوان بيانيه، رئيس اجلاس يك جمع‌بندی را ارائه كرد كه جمع‌بندی خوبی نبود،‌از آن زمان بود كه در كشور يك احساس خطری به وجود آمد كه يك توطئه‌ای ممكن است عليه ايران طراحی شده باشد و با مشكلاتی مواجه شويم.
تا آن زمان عمدتا كارهای سياسی و فنی بر عهده سازمان انرژی اتمی بود. يعنی سفير جمهوری اسلامی ايران در وين در بخش مربوط به آژانس، از طرف سازمان انرژی اتمی تعيين می شد و با تصويب رئيس جمهور منصوب می‌گرديد. بنابراين سازمان هم كار سياسی و هم كار فنی را برعهده داشت. البته وزارت خارجه هم در بعضی از مسائل در آن مقطع كمك می كرد. اما احساس شد ضرورت دارد كه اين مسائل در سطح بالاتری مورد بحث و بررسی قرار گيرد و لذا موضوع در شورای عالی امنيت ملی برای اولين بار مطرح شد كه چه اقداماتی بايد انجام شود. در اين زمينه جلساتی برگزار شد تا به اجلاس بعدی كه اجلاس ماه سپتامبر (شهريور سال ٨٢) بود، نزديك شديم. اختلاف نظر شديدی بين سازمان انرژی اتمی و وزارت خارجه پيش آمد. سازمان انرژی اتمی می‌گفت: پرونده هسته‌ای ايران، مسئله مهمی نيست و ما می‌توانيم در اين اجلاس، آن را حل و فصل كنيم ولی وزارت خارجه هشدار شديدی می‌داد كه ممكن است مسير پرونده مسير بسيار دشواری باشد. در واقع اين دو ارگان درست نقطه مقابل يكديگر نظر داشتند. در جلساتی كه در دبيرخانه شورای عالی امنيت ملی تشكيل می شد اين اختلاف‌نظرها كاملا مشهود بود و اينجا بود كه اين بحث در سطح كشور مطرح شد كه راجع به پروتكل الحاقی چه اقدامی بايد صورت گيرد.

ترس از شورای امنيت
در جلسه سران نظام اين بحث مطرح شد كه ما طبق قطعنامه سپتامبر موظفيم كه تصوير كامل برنامه هسته‌ای را در طول سال‌های گذشته به آژانس ارائه كنيم. بحث اصلی اين بود كه آيا ارائه تصوير كامل می تواند مشكل را حل كند يا نه؟‌ اگر تصوير كامل را ارائه می‌كرديم خود آن تصوير ممكن بود ما را به شورای امنيت ببرد. اگر ارائه نمی‌كرديم كه به معنی تخلف از قطعنامه بود و به دليل اينكه قطعنامه را اجرا نكرده‌ايم به شورای امنيت می‌رفتيم. بنابراين بحث اين بود كه هر راهی را انتخاب كنيم،‌فرق نمی‌كند و پرونده ما به شورای امنيت خواهد رفت. به اين دليل در جلسات كارشناسی بحث شد كه آيا با اروپائی‌ها در اين زمينه همكاری را شروع كنيم يا نه و آيا اين همكاری موثر است يا نيست؟‌برخی معتقد بودند كه همكاری با اروپا تاثيری ندارد چون اروپا مستقل نيست و چون آمريكا مصمم است ما را به شورای امنيت ببرد، لذا اروپا نمی‌تواند كاری انجام دهد. برخی هم معتقد بودند كه همكاری با اروپا می‌تواند موثر باشد. همه اين مباحث در جلسه سران نظام مطرح شد.
به اين نكته هم توجه داشته باشيد كه سه كشور اروپايی نامه‌ای در تابستان ١٣٨٢ برای دولت ايران فرستاده بودند كه نسبت به مسائل هسته‌ای ايران طرحی را پيشنهاد كرده بودند. البته در آن نامه مطالب مختلفی بود، من‌جمله نوشته بودند كه شما بايد چرخه سوخت را كنار بگذاريد. مشابه همين نامه را دولت روسيه هم برای دولت ايران فرستاده بود. آنها هم نوشته بودند كه ايران بايد چرخه سوخت را كنار بگذارد،

آنها همه چيز را می دانستند
در واقع زمانی كه ما اكتبر ٢٠٠٣سه وزير اروپايی را به تهران دعوت كرديم در آن مقطع برای اين هدف بود كه ما چگونه كل تصوير برنامه هسته‌ای و همه فعاليت‌های گذشته را اعلام كنيم و به شورای امنيت هم نرويم. اگر می‌خواستيم فعاليت‌های گذشته را اعلام نكنيم، برای آژانس روشن می‌شد كه قصد همكاری نداريم؛ چون اكثر فعاليت‌هايی كه انجام داده بوديم و به آژانس اعلام نكرده بوديم، توسط كشورهايی كه طرف معامله با ما بودند به آژانس اطلاع داده شده بود. مثلا كشور چين كه ما طرح‌هايی با آن كشور قبلا داشتيم و طبق پادمان می‌بايست به آژانس اعلام می‌كرديم و اعلام نكرده بوديم توسط خود چينی‌ها به آژانس اعلام شده بود و آنها به ما گفتند كه همه موارد را به آژانس اطلاع داده‌اند. همچنين برخی از تجهيزاتی كه از روس‌ها خريده بوديم، آن‌ها هم، همه موارد را به آژانس اطلاع داده‌ بودند. حتی معلوم شد كه برخی از آزمايشات مخفی كه در سال‌های قبل انجام داده بوديم آژانس از آن‌ها باخبر است. مثلا ما يك آزمايش در تهران انجام داده بوديم و مسئول پروژه استاد دانشگاه بود و يكی از دانشجويان او در همان مورد رساله‌ای را نوشته بود و آن رساله در چندين نسخه منتشر شده بود كه اتفاقا يك نسخه از آن هم در اختيار آژانس بود كه ما از اين مسئله مطلع نبوديم و بعدها آژانس يك نسخه از اين رساله را ارائه كرد و گفت شما اين آزمايش را انجام داده‌ايد. يا مثلا در موضوع ديگری كه فكر می‌شد كسی خبر ندارد يكی از اساتيد كه در آن پروژه شركت داشته بود در مورد آن، مقاله علمی نوشته و در يك مجله بين‌المللی چاپ شده بود و يك نسخه از آن هم در اختيار آژانس بود. بنابراين اكثر مواردی كه فكر می‌شد آژانس از آن‌ها بی‌خبر است، اطلاعات كاملی از آنها داشت. حتی نسبت به يكی از موارد كه آزمايش آن حدود ١٠ و ١٢ سال قبل بود، زمانی كه قرار بود موارد را به آژانس اطلاع دهيم، يكی از مسئولان آژانس گفته بود لابد فلان موضوع را هم حتما می‌نويسيد، در واقع می‌خواست بگويد ما از آن هم مطلع هستيم.
در اين جلسه اروپايی‌ها به ما قول دادند كه اگر ما تصوير كامل هسته‌ای كشور را طبق قطعنامه به آژانس اعلام كنيم، اگر آمريكايی‌ها بخواهند اصرار كنند كه پرونده ما را به شورای امنيت ببرند، آنها ايستادگی خواهند كرد و اجازه نخواهند داد كه اين اتفاق رخ دهد. البته شايد آن شرايط يك شرايط خاص بود. آمريكايی‌ها در اوج غرور و پيروزی در عراق بودند و اروپايی‌ها هم قصد نداشتند اين پرونده به شورای امنيت برود تا آمريكايی‌ها بخواهند يك بحران ديگری در منطقه ايجاد كنند. در آن‌جا اين قول را به ما دادند كه ما ايستادگی می‌كنيم و نمی‌گذاريم اين پرونده به شورای امنيت برود. لذا ما تصوير كامل را به آژانس اعلام كرديم ضمن اينكه اعلام كرديم پروتكل الحاقی را امضا می‌كنيم. البته تمام مواردی كه با سه وزير اروپايی توافق كرديم مواردی بود كه نظام تصميم گرفته بود كه آنها را انجام دهيم. يعنی اگر با سه وزير هم به توافق نمی رسيديم، به صورت يك جانبه اعلام می‌كرديم كه پروتكل را امضا می‌كنيم؛ تصوير كامل پرونده هسته‌ای را به آژانس ارائه خواهيم كرد و اعلام می‌كرديم كه بخشی از چرخه سوخت را به حالت تعليق درمی‌آوريم. يعنی تصويب شده بود كه حتی اگر با ٣ كشور هم به توافق نرسيديم، اين موارد را يك جانبه اعلام كنيم. ولی ما با آنها يك معامله‌ای انجام داديم كه ما اين موارد را انجام بدهيم و آنها هم در برابر آن تعهداتی را انجام بدهند.

اطلاعات ليبی كار ما را مشكل كرد
در اينجا اين نكته را اضافه كنم و آن اينكه در آن مقطع ما از مذاكرات پشت پرده آمريكا و انگليس با ليبی مطلع نبوديم. همچنين اين موضوع كه دلالی كه از او قطعاتی را خريداری كرده بوديم، ليبی هم از همان دلال تجهيزات را خريداری كرده، اطلاع نداشتيم. ما يك متنی را راجع به آن دلال و تجهيزاتی را كه از او خريده بوديم به صورت برگ جداگانه‌ و خصوصی برای البرادعی به ضميمه همان تصوير كامل پرونده ايران به آژانس، ارائه كرده بوديم. مشخصاتی كه آژانس درباره آن دلال و مكان‌هايی كه با او معامله كرده بوديم، به ما می‌داد، اين اطلاعات و مشخصات را در واقع ليبی در اختيار آمريكايی‌ها و انگليسی‌ها قرار داده بود. ليبايی‌ها تمام مسائل را از ابتدا تا انتها به آمريكايی‌ها و انگليسی‌ها گفته بودند و هرچه كه از اين دلال و ديگران خريداری كرده بودند را تحويل آمريكايی‌ها دادند و هرآنچه كه آمريكايی‌ها و انگليسی‌ها از آن‌ها خواسته بودند به آن‌ها عمل كردند. يعنی راجع به صلح خاورميانه، اسرائيل و اينكه رابطه با فلسطين‌ها را قطع كند و كمك‌های مالی هم كه به آن‌ها می‌كرد را قطع كند؛ و.... در واقع هر آن‌چه كه آن‌ها می‌خواستند از ليبی گرفتند. لذا وقتی می گويند مدل ليبی؛ اين نيست كه فقط سانتريفيوژها را جمع‌آوری كنيم و داخل كشتی بگذاريم و به واشنگتن بفرستيم بلكه، مدل ليبی يعنی در مسير به رسميت شناختن اسرائيل، يعنی قطع رابطه با نهضت‌های آزادی بخش در جهان؛ يعنی تمام مواردی كه از قذافی قول گرفتند اين را می‌گويند‌ «مدل ليبی» الان شما می‌بينيد كه ليبی كلا پروسه صلح را قبول كرد و به نوعی از پروسه صلح خاورميانه حمايت می‌كند و با مبارزان فلسطينی قطع رابطه كرده و همه كمك‌ها را قطع كرده و در واقع ١٨٠ درجه تغيير جهت داده است.
به هر حال، از اطلاعاتی كه از طريق ليبی به دست آورده بودند، متوجه شدند كه ممكن است ما چيز ديگری هم از دلال گرفته باشيم كه اطلاع نداده‌ايم. ما تجهيزاتی را كه از اين دلال گرفته بوديم گفته بوديم جز يك مورد و آن هم، مورد مربوط به p٢ بود كه نگفته بوديم و به خاطر اين‌كه اين‌ها از طريق ليبی به دلال دست پيدا كرده بودند، اطلاعات كافی را به دست آورده بودند. به ما گفتند كه آيا شما نقشه‌های p٢ را خريداری كرده‌ايد يا خير؟ كه معلوم شد كه در اين رابطه اطلاعاتی دارند، البته ما قصد داشتيم p٢ را بعدا در اظهارنامه‌ها بنويسيم. ولی به هر حال آنكه اين مورد را تخلف محسوب كردند.
سؤال يكی از اعضای شورای انقلاب فرهنگی: آقای دكتر p٢ چيست؟
دكتر روحانی: p٢ سانتريفيوژ پيشرفته‌تر از p١ است.
سؤال يكی از اعضای شورا، سانتريفيوژ چيست؟
دكتر روحانی: سانتريفيوژ دستگاهی است كه گاز UF٦ وارد آن می‌شود و از طريق آن غنی می‌گردد.
سؤال يكی از اعضای شورا: گاز UF٦ چيست؟
دكتر روحانی: UF٦ همان گاز هگزافلورايد است كه ماده اوليه برای غنی‌سازی از طريق سانتريفيوژ است. يعنی در واقع خوراك سانتريفيوژ محسوب می شود.
سؤال يكی از اعضای شورا: غنی‌سازی يعنی چه؟
دكتر روحانی: در اورانيوم طبيعی (همچنين در UF٦ كه به صورت گاز است) ايزوتوپ‌های ٢٣٥ كمتر از ١% است يعنی بيش از ٩٩% ايزوتوپ‌های ٢٣٨ است. ٢٣٤ و ٢٣٥ از ١% كمتر است (٧/٠ درصد است). ما در غنی‌سازی، ايزوتوپ‌های ٢٣٥ را به جای ٧/٠ درصد به ٥/٣ درصد می‌رسانيم..
به هر حال مسئله P٢ باعث شد كه به اعتماد بين ما و اروپا خدشه وارد شود و به روند و پروسه‌ای كه شروع كرده بوديم، ضربه اساسی وارد شود. به دليل اينكه آمريكايی‌ها از همان روزهای آغازين به اروپايی‌ها می‌گفتند كه ايرانی‌ها به شما دروغ می‌گويند و تمام مسائل را به شما نگفته‌اند و آنچه اعلام شده بخشی از پرونده است، در مقابل اروپايی‌ها می‌گفتند كه ما به آنها اعتماد كرده‌ايم. موضوع P٢ كه كشف شد اروپايی‌ها را عصبانی كرد و اساسا شك كردند كه آيا ما غير از P٢ نقشه يا تجهيزات ديگری را هم گرفته‌ايم و به آنها اطلاع نداده‌ايم يا خير؟ مثلا به ما می‌گفتند كه آيا شما نقشه بمب را هم گرفته‌ايد؟ به دليل اينكه ليبی نقشه بمب را هم خريداری كرده بود. آنها به ما می‌گفتند ليبی نقشه بمب را از همين دلالی كه شما با او رابطه داشتيد خريداری كرده است. چگونه می‌شود كه P٢ و P١ را بخريد و نقشه بمب را خريداری نكنيد؟! البته اين دلال الان در زندان مالزی است.

مسائلی كه با آژانس حل نشده اند
بازرسان وقتی از كارگاه‌های ما نمونه گيری كردند از طريق استفاده از يك نوع دستمال‌های خاصی كه بر روی نقاط مشكوك می‌كشند و آن را به آزمايشگاه برده و مورد آزمايش قرار می‌دهند، مشخص می‌شود كه چه فعل و انفعالاتی در آن مكان صورت گرفته است. اين آزمايش حتی نشان می‌دهد كه در چه تاريخی اين اقدامات صورت گرفته است. در تابستان ١٣٨٢ وقتی نمونه‌گيری كردند و بعد مورد آزمايش قرار دادند، گفتند كه در ايران آلودگی با غنای ٧٠ و ٨٠ درصد پيدا شده است. اين موضوع باعث يك سر و صدای جديدی شد. ما هم دچار حيرت شده‌ بوديم كه چرا اين آلودگی وجود دارد در حالی كه مطمئن بوديم ما چنين فعاليتی را انجام نداده‌ايم. آنها هم قبول نمی‌كردند. حتی اين بحث در ايران مطرح شد كه برخی از بازرسان آژانس تحت تاثير آمريكا، دستمال آلوده را به ايران آورده و اعلام كرده‌اند كه اينجا آلوده است. بعدها معلوم شد سانتريفيوژهايی كه از دلال خريداری كرده بوديم برخی از آن‌ها دست دوم بوده و توسط كشور ثالث غنی‌سازی شده بود و بالطبع قطعات اين سانتريفيوژها آلوده بوده است.

سؤال يكی از اعضای شورا:‌آيا الان آژانس پذيرفته كه اين آلودگی از طرف ما نبوده؟
دكتر روحانی: يكی از مشكلاتی كه ما آلان با آژانس داريم و هنوز حل و فصل نهايی نشده است راجع به همين آلودگی است و ما هنوز نتوانسته‌ايم اين مسئله با آژانس به طور كامل حل و فصل كنيم. يعنی آژانس هنوز هم شك دارد كه آيا اين آلودگی‌ها تماما مربوط به قطعاتی است كه از خارج وارد كرديم يا نه؟ شبهه ديگر اين‌كه آن‌ها می‌گويند ممكن است در زمان فروپاشی شوروی سابق، از آنها اروانيوم غنی‌ شده خريداری كرده و به ايران آورده‌ايد. به دليل اينكه در آلودگی‌هايی كه كشف می‌شود در آزمايشات مشخص می‌شود كه اورانيوم مربوط به كدام كشور است. طبق نظری كه آژانس دارد، برخی از آلودگی‌هايی كه در ايران كشف شده است، مواد آن مربوط به شوروی سابق می‌شود كشور ثالثی كه آن‌ها احتمال می‌دهند ما اين قطعات را از آنجا خريداری كرديم، پاكستان است. البته از طرف ما اسم هيچ كشوری مطرح نشده است چون ما از دلال خريداری كرده‌ايم. پاكستانی‌ها هم می‌گويند كه هيچ ماده‌ای را از شوروی سابق وارد نكرده‌اند. آنها در مورد آلودگی ٣٦ درصدی كه در ايران كشف شده است می‌گويند مربوط به بازفرآوری اروانيوم مصرف شده در نيروگاه است. البته ما تقريبا با آژانس برای حل و فصل نهايی اين مسئله نزديك شده‌ايم. الان آژانس قصد دارد به مراكز غنی‌سازی پاكستان برود و از آنجا نمونه‌برداری كند. و يا قطعاتی را از پاكستان به وين برای آزمايش منتقل كند در حال حاضر هم مشكلی بين آژانس و پاكستان بر سر اين موضوع ايجاد شده است.
موضوع ديگر، بحث P٢ است كه سوابق آن را اعلام نكرده بوديم كه هنوز مسائل اين موضوع پايان نيافته است. سوال آن‌ها اين است كه نقشه‌های p٢ را چگونه و چه زمانی خريداری كرده‌ايم و چه چيزهای ديگری خريده‌ايم و كارگاه p٢ كجا بوده است. ما در مورد p٢ به آن‌ها گفتيم كه در يك كارگاه كوچك بخش خصوصی فعاليت می‌شده و فقط در آن‌جا فعاليت بوده است. آن‌ها هم هنوز نپذيرفته‌اند. چون می‌گويند شما اين همه پول برای نقشه‌های داده‌ايد و بعد اين نقشه‌ها را به يك شخص داديد كه داخل كارگاه كوچك خود اين فعاليت‌ها را انجام دهد؟! قاعدتا شما در يك نقطه ديگری فعاليت اصلی را انجام می‌دهيد. به هر حال هنوز يك مقدار اختلاف در اين زمينه باقی مانده است. كه بايد برای آنها روشن شود كه واقعيت همين است كه اعلام كرده ايم.

روس ها هم نمی خواهن
ضمن اينكه در مسئله چرخه سوخت نظر اروپا هم همانند آمريكا است و اگر بدتر نباشد بهتر نيست. روس هم همانند آن‌ها است و آن‌ها هم می‌خواهند كه ما چرخه سوخت نداشته باشيم. تقريبا تمام كشورهای ديگر هم به همين صورت هستند. چين هم نمی‌خواهد كه ما چرخه سوخت داشته باشيم ولی چين و روسيه نمی‌خواهند كه ما به شورای امنيت برويم. مثلا آقای لاروف كه به تهران آمده بود اصرار فراوانی داشت بر اينكه چرخه سوخت نداشته باشيم و می‌گفت برای چه می‌خواهيد سوخت توليد كنيد؟ اين فن‌آوری معضلات و مشكلات فراوانی دارد و اصلا مقرون به صرفه نيست. ما به شما سوخت ارزان می‌دهيم و تعهد به فروش آن می‌كنيم. ايشان به من گفتند كه يك پيشنهاد خوبی برای شما دارم و آن اينكه، مگر شما ٢٠ نيروگاه و سوخت آنها را نمی خواهيد؟ ما تمام آن‌ها را تعهد می‌كنيم. پس، روس‌ها هم نمی‌خواهند ما چرخه سوخت داشته باشيم، هم به دليل اقتصادی كه قصد دارند كه سوخت را به ما بفروشند و ايران بازار آن‌ها باشد و هم به دلايل امنيتی، بنابراين در مسئله چرخه سوخت، نوعی اتفاق نظری وجود دارد.

از تعويق استفاده كرديم
البته ما از سال گذشته كه شورای امنيت را به تعويق انداختيم خيلی منفعت برديم به خاطر اينكه سال گذشته اصلا آمادگی برای شرايط شورای امنيت را نداشتيم اما از سال گذشته تا به حال جلسات فراوانی با بخش اقتصادی ، امنيتی و سياسی برگزار كرديم در واقع الان خودمان را نسبت به سال گذشته برای شورای امنيت خيلی آماده تر كرده ايم چون در ماه های گذشته طرح های مورد نياز را آماده كرديم بنابراين فكر می كنيم هنوز هم نمی توانيم بگوييم فرض شورای امنيت صددرصد منتفی است.
اگر مذاكرات خود را با اروپا شروع كنيم و با ديگر كشورها هم همكاری كنيم و همه ظرفيت كشور را به ميدان بياوريم يعنی از كل ظرفيت اقتصادی و سياسی كشور استفاده كنيم ، اميد موفقيت كم نيست. مثلا اگر قرار باشد كشوری در اين پرونده به ما كمك كند ما هم بايد پروژه های مهم را به آن كشور واگذار كنيم نه اينكه پروژه ها را به كره جنوبی بدهيم و توقع كمك سياسی از ديگران داشته باشيم اگر قرار باشد كشوری با ما همكاری كند بايد در زمينه اقتصادی همكاری را با آن كشور گسترش دهيم . دولت اعلام آمادگی می كند كه وارد يك همكاری در اين زمينه شويد و پتانسيل های اقتصادی را به كار بگيريد و در نتيجه كشورهای ديگر را به ميدان بياوريم ولی در مقام اجرا هنوز توفيقی نداشته ايم.

در شورای امنيت فقط مسئله هسته ای ما را مطرح نخواهند كرد
اما هيچ مسئله به پيچيدگی مسئله هسته‌ای نيست يعنی فرضا اگر كشوری سلاح شيميايی داشته باشد آن قدر حساسيت وجود ندارد، ولی سلاح اتمی جايگاه خاص خودش را دارد و نگرانی‌ها و حساسيت روی اين مسئله خيلی زياد است. بی ترديد، حساسيت روی مسئله هسته‌ای از شيميايی و ساير مسائل بيشتر است. ضمن اينكه آنها راجع به موشك ما حساس هستند واگر روزی ما را به شورای امنيت ببرند يكی از مسائل كه ممكن است در آنجا مطرح شود، مسئله موشك است... يعنی آمريكا قصد دارد با بهانه هسته‌ای كه بهترين بهانه است و می‌تواند افكار عمومی را توجيه كند و كشورهای ديگر را با خود همراه كند به اهداف ديگر خود برسد.

چين و روسيه از ما حمايت نخواهند كرد.
چين و روسيه می‌توانند از اين حق استفاده كنند. من فكر می‌كنم چين تا به حال از حق وتو استفاده نكرده باشد. شايد روسيه هم فقط يكی، دو مورد استفاده كرده باشد. آن كشوری كه در شورای امنيت از حق وتو زياد استفاده كرده است ، آمريكايی‌ها هستند. بنابراين آنها می‌توانند از حق وتو استفاده كنند ولی به هر حال وقتی می‌خواهند از اين حق رو به روی آمريكا استفاده كنند، اين مسئله قيمتی دارد. آنها محاسبه می‌كنند كه آيا به صرفه آن‌ها است يا نه؟ يكی از تلاش‌های سياسی ما هم اين است كه روابط خودمان را با اين كشورها به سطح مناسبی برسانيم. البته اين كار بسيار پيچيده و سخت است. چين كه مثلا صدها ميليارد دلار با غرب و اروپا تجارت دارد حاضر نيست به خاطرما همه آن‌ها را به خطر بيندازد، مخصوصا اين كه اگر آمريكا و اروپا با هم باشند، اين كار خيلی سخت می‌شود. يكی زمانی آمريكا در پی شورای امنيت است و اروپا مخالف است، آن‌ها هم كنار اروپا خواهند بود ولی زمانی كه آمريكا و راوپا با هم هستند، درآن موقع كار سخت می‌شود و بعيد است چين و روسيه وارد عمل شوند.

مشكل همين جاست
اما ا ين كه سوال كه همه با چرخه سوخت ما مخالفند پس چه راهی وجود دارد؟ بايد عرض كنم كه ما به يك فرصت نياز داريم تا بتوانيم اين توانمندی خود را به فعليت برسانيم. يعنی اگر ما يك روزی بتوانيم اين چرخه را كامل كنيم و دنيا در برابر عمل انجام شده قرار بگيرد، در آن صورت قضيه فرق می‌كند. دنيا نمی‌خواست پاكستان به بمب اتم برسد و برزيل هم چرخه سوخت داشته باشد. ولی برزيل به چرخه سوخت و پاكستان هم به بمب رسيدند و بعدا دنيا با آن‌ها تعامل كرد. اشكال ما اين است كه به هيچ يك نرسيده‌ايم ولی در آستانه قرار داريم. در مورد ساخت بمب هسته‌ای كه هيچ گاه نمی‌خواهيم به سمت آن حركت كنيم ولی در مورد چرخه سوخت هم هنوز به طوركامل به آن دست پيدا نكرده‌ايم. اتفاقا مشكل اصلی ما همين است.

كاش مخفی كاری نكرده بوديم
يكی از اعضای اين‌جا گفتند كه بايد اين مسئله مخفی انجام می‌گرفت. قرار اين بود كه آشكار نباشد ولی به هر حال از طريق جاسوسان آشكار شد. قرار اين نبود كه اين موضوع اعلام شود. شما می‌گوييد اگر از ابتدا می‌گفتيم كه ما می‌خواهيم چرخه سوخت داشته باشيم، آسان تر بود. بله، اگر از ابتدا قرار اين بود كه ما اعلام كنيم يعنی همان طوری كه از همان زمان كلنگ زدن اصفهان به آژانس اعلام كرديم كه قصد ساختن كارخانه UCF را داريم، نطنز را هم از ابتدا اعلام می‌كرديم مشكلاتی نداشتيم و يا مشكلات ما به مراتب كمتر بود. اساسا علت اين كه پرونده ما پيچيده شده به همين خاطر است. آنها می‌گويند اگر شما در پی چرخه سوخت واقعی بوديد چرا مخفيانه كار كرديد؟ تمام اشكالات از اينجا نشئت می‌گيرد. اگر آشكارا انجام می‌داديم، مسئله خيلی ساده تر بود. از ابتدا قرار بود به خاطر يك سری دلايل مثلا فشار غرب برای تهيه مواد اوليه و امثال آن، برای مدتی اعلام نشود البته همه می‌دانستيم كه اين موضوع زمانی آشكار می‌شود . فعلا نمی‌خواهم تاريخچه اين مسئله را بيان كنم.

همه كشورها مخالف داشتن چرخه سوخت ما هستند
اگر روس با چرخه سوخت ما موافق بود، كار ما خيلی آسان می‌شد. حتی اگر چين و يا ژاپن با اين كار موافق بودند كار ما آسان تر بود. همه كشورها با اين موضوع مخالفند . كشورهای قدرتمند مخالفند و اسراييل و آمريكايی‌ها هم آن‌ها را تحريك می كنند و اروپا هم مخالف است. به همين دليل فعاليت ما آسان نخواهد بود. اگر ما بتوانيم از لحاظ سياسی به نقطه مشتركی برسيم كه با تعامل با دنيا چرخه سوخت را فعال كنيم، بسيار مطلوب است. ما احتمال می‌دهيم در اين راه بتوانيم موافق شويم. اگر بتوانيم، هنر بزرگی برای جمهوری اسلامی ايران است. اگر به اين هدف نرسيديم يعنی به جای تعامل، برخورد تقابل باشد؛ در آن شرايط ، كشور بايد تصميم بگيرد كه چرخه سوخت را فعال كند حتی اگر به شورای امنيت برود و تحريم برسد يا اين كه تصميم بگيرد برای مدتی تعليق را ادامه دهد.

فقر اطلاعات فنی
اما اين كه گفتيد چرا درها را باز كرديد بايد عرض كنم كه راه ديگری نداشتيم. اولا از لحاظ پادمان در بعضی از موارد ناچار بوديم يعنی خود ما از آقای البرادعی دعوت به عمل آوريم تا از نطنز بازديد كند. البته اين كه نمونه‌برداری آن‌ها چه قدر دقت دارد و آلودگی در مراكز ما چقدر است ما اطلاعات دقيقی نداشتيم. نه اين كه بنده و سياسيون اطلاع نداشتيم، فنی‌های ما هم اطلاعات درستی نداشتند كه قطعات وارداتی آلودگی دارد. زمانی كه بازرسان آژانس آمده بودند تا نمونه برداری كنند ما خوشحال بوديم به دليل اين كه می‌گفتيم با اين بازرسی‌ها روشن می‌شود كه فعاليت ما در چارچوب N.P.T است. وقتی در نطنز دستمال كشيدند و نمونه برداری كردند، يعنی از آزمايش متوجه شدند كه آلودگی سطح بالا وجود دارد. ما از منشاء اين آلودگی خبر نداشتيم. متخصصين ما هم نمی‌دانستند كه قطعاتی كه از خارج وارد شده آلوده بوده است و حتی نمی‌دانستيم كه آلودگی از لحاظ فنی چگونه منتقل و منتشر می‌شود. حتی اين را نمی‌دانستيم كه چگونه اين آلودگی‌ها با دقت بالا در آزمايشگاه‌ها مشخص می‌شود.

اين بحران همه چيز ما را تحت تاثير قرار داده است
مطلبی در مورد افكار عمومی و مسئله حيثيتی گفته شد كه اين مسئله كاملا درست است. اين مسئله يك مقدار به دلايل مسائل خطی و جناحی و به دلايل ديگر، بيش از آنچه كه بايد مطرح بشود، مطرح می‌شود. گويی تمام فكر و برنامه ما از صبح تا شب همين مسئله هسته‌ای شده است. واقعا وقت ما را خيلی صرف كرده است. اين مسئله يك مقدار بيش از حد در افكار عمومی مطرح شده است. اوايل كه مسئله پروتكل مطرح شد يك عده معتقد بودند كه اين پروتكل خيانت است و عده‌ای ديگر معتقد بودند كه بايد به سه فوريت در مجلس به تصويب برسد. بين جناح‌ها اختلاف نظر وجود داشت و اين اختلافات به مسئله دامن می‌زد. در سال گذشته به دليل اينكه بحث رفتن پرونده هسته‌ای به شورای امنيت مطرح بود، اقتصاد ما را شديدا تحت تاثير قرار داده بود و هنوز هم اين تاثيرات وجود دارد. زمانی كه آژانس يك قطعنامه تندی عليه ما صادر می‌كند ارزش سهام در بورس كاهش می‌يابد و زمانی كه قطعنامه خوبی صادر می‌شود، ارزش سهام در بورس بالا می‌رود. بنابراين اقتصاد، افكار عمومی و متاسفانه امنيت ما تحت تاثير اين مسئله است. ما بايد فتيله تبليغات را كمی پايين بكشيم و همان طوری كه گفتيد بحث افكار عمومی بسيار حساس است. ما هر كاری كه انجام می‌دهيم بايد افكار عمومی را به همراه داشته باشيم.

نطنز چگونه لو رفت؟
در مورد داستان كشف شدن نطنز، مسائل مختلفی بوده من‌جمله منافقين دخالت داشته‌اند. آنها هم از طرق مختلف اطلاعات كسب می‌كردند، اولا آن‌ها از ترددهايی كه در منطقه نطنز داشتند مطلع شده بودند در اينجا فعاليتی است. حتی آنها تا نزديكی‌های اين منطقه (همان جايی كه آقای دكتر ... اشاره كردند كه قصد داشتيم سيلوی گندم احداث كنيم) آمده بودند و از آنجا عكس‌برداری كرده بودند و اطلاعات جمع‌‌آوری می‌كردند. آنها از يكسری از افراد تخليه تلفنی هم انجام داده بودند و متاسفانه اطلاعات از اين طريق افشا شده بود. يكی دو كارمند در سازمان انرژی اتمی هم بودند كه جاسوس برخی از كشورها بودند يعنی زمانی كه گودبرداری می‌كرديم عكس گرفتند و همين كار را در مراحل بعدی هم انجام داده بودند. آنها از طرق مختلفی من‌جمله ماهواره اطلاعات به دست آورده بودند كه يكی از آن كانال‌ها هم كانال منافقين بود.



 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024