جمعه ۳۱ فروردين ۱۴۰۳ -
Friday 19 April 2024
|
حمیدرضا جلائیپور (جامعهشناس)
منبع: کانال تلگرام نویسنده
در ظاهر از یک طرف در هسته اصلی قدرت ایدهی آشتی ملی خاتمی جدی گرفته نشده است و از طرف دیگر بخشی از نیروهای جامعه مدنی هم پیشنهاد او را مقداری عقبنشینی ارزیابی کردند. با این همه به نظر من در شرایط کنونی ایدهی آشتیجویانهی خاتمی راهبردی و از منظر اصلاحطلبی قابل دفاع است. حالا چرا؟
از نظر صاحبنظران در شرایط کنونی کشور با چندین «ابر چالش» روبروست- مثل رشد فزاینده بیکاری. کشور سالانه توان ایجاد بیش از هفتصد هزار شغل را ندارد، ولی سالانه یک میلیون و دویستهزار نفر وارد بازار کار میشوند. ادامه این وضع یعنی افزایش «ریشتر زلزلهی نارضایتی». یا آسیبهای زیستمحیطی به بحرانهای عاجل مثل خوزستان تبدیل شده است و بحرانهای میانمدتی مثل کمآبی هم در افق مورد انتظار است. و همینطور چندین «آبر چالش» دیگر.
در چنین فضایی خاتمی بهعنوان محبوبترین و مورد اعتمادترین شخصیت سیاسی کشور (بر اساس شواهد و نظرسنجیهای موجود) پس از فوت هاشمی (و وقوع حماسه اکبر) و تغییر فضای منطقهای و جهانی با روی کار آمدن ترامپ از «ایدهی آشتی ملی» دفاع کرده است، با پایبندی به پرنسیبها و آرمانهای اصلاحطلبان. او میخواهد بگوید اولین شرط برای مهار ابر چالشها در جامعه گفتوگو و همبستگی ملی و ایجاد اجماع بین همه نیروهای تاثیرگذار کشور است. به بیان دیگر مثلا چالش اقتصادی کشور صرفا راه حل اقتصادی ندارد و بخش مهمی از راه حل آن سیاسی -اجماعی است.
این ایدهی خاتمی و نیاز ما به «اجماع ملی» راهبردی است. خاتمی فرصتطلب نیست تا بخواهد نارضایتیها و محرومیت نسبی تلمبارشده در جامعه مدنی را بسیج و دستمایه کند تا قدرت اجتماعی خود را به رخ هسته اصلی قدرت بکشد. بلکه او میخواهد بگوید چالشهای کشور آن قدر جدی است که هم قدرت سیاسی در هسته اصلی حکومت و هم قدرت اجتماعی در جامعه مدنی باید تجمیع شود تا برای مهار این «ابر چالشها»ی کشور کارساز شود. به بیان دیگر این ایران است که به اجماع ملی برای مهار ابر چالشها نیاز دارد و نه صرفا جامعه سیاسی دو قطبیاش در شرایط شکننده و لغزندهی منطقه و جهان.
ممکن است گفته شود این ایدهی آشتیجویانه خاتمی وقتی توسط هسته قدرت نادیده گرفته میشود و خود این نادیده گرفتن نقض غرض خاتمی است و او هم پیاز را میخورد و هم چوب را. یعنی از یک طرف با حکومت به اجماع نرسیده است و از طرف دیگر در جامعه مدنی هم به وادادگی و عقبنشینی متهم میشود. با این ارزیابی مخالفم و آن را مغایر با لوازم اصلاحطلبی میدانم.
زیرا اولا دعوت به گفتگو و اجماع و آشتی صفر و صدی نیست و همین دعوت خاتمی در بخشهایی از اصولگرایان شنیده میشود و تاثیر میگذارد و لااقل جلوی پیشرویِ بیشتر اقتدارگرایی را میگیرد. ثانیا اصل اساسی اصلاحطلبی یعنی تعامل و گفتگو با حکومت است و نه ستیز (حتی اگر حکومت نخواهد)، بر خلاف اصل اساسی انقلاب که ستیز با حکومت است. ثالثا اتفاقا تجربهی بیست سالهی جریان اصلاحطلبی (در شرایطی که دولت پنهان در دوره مهرورزی قصد داشت به جای تقویت جمهوری اسلامی «حکومت اسلامی» بسازد) نشان میدهد «مزاج و گرایش سیاسی» کثیری از افراد جامعه با همین اصلاحجویی «خاتمیوار» همراه است و بخشی از محبوبیت خاتمی به خاطر همین مشی مصالحهجویانهی او است. تقاضای گفتگو و اجماع ملی، حتی اگر مورد استقبال حکمرانان و سایر جریانهای سیاسی قرار نگیرد، محبوبیت او را میافزاید و نمیکاهد. از سرمایهی اجتماعیِ مخالفانِ او و آشتی میکاهد و نه از اعتبار خاتمی. نشانهی ایراندوستی و دلسوزی او تعبیر میشود و نه سادگیاش. ایده و گرایش آشتیجویانهی خاتمی به ایجاد فضای تنفس و نقشآفرینی بیشتر نیروهای میانهرو و اصلاحجو در انتخابات ۹۶ و تشویق مردم به مشارکت در انتخابات و رای دادن به حامیانِ مشی او هم کمک میکند.
در ضمن با چند نفر از دوستان سخنان مقام رهبری را گوش دادیم و نظر این دوستان این بود که در مجموع سخن مقام رهبری آنچنان که در رسانهها تصویر شده هم در تقابل با اصلاحطلبان نبود. انتظار این نیست که مقام رهبری مثل اصلاحطلبان حرف بزنند. همینکه با این سخنرانی وارد گفتگو شدهاند و اصلاحطلبان را عامل «نفوذ» نخواندند میتواند زمینهساز ادامهی گفتگو در حوزهی عمومی باشد. خاتمی و اصلاحطلبان هم که خود را مصداق توصیفاتی که ایشان ذکر کردند نمیدانند. گفتگو تازه آغاز شده است و با اصرار بر التزام به آداب و شرایطِ آشتی و گفتگو و اجماع نباید به چشمانداز این گفتگو ناامید بود.
فقط اگر جای سیدمحمد خاتمی بودم اولا به جای تعبیر آشتی ملی (که از هر دو سو منتقدان را حساستر میکند) از تعابیر پيشنهاد شده مثل همبستگی ملی، اجماع ملی و گفتگوی ملی استفاده میکردم. ثانیا پیش از طرح آن در عرصهی عمومی هم تلاش بیشتری برای جلب حمایت مجموعهی نیروهای سیاسی و اقناع حامیان میکردم.
و ثالثا به نظرم میآمد که طرحکنندهی اولیهی این ایده در عرصهی عمومی شاید بهتر باشد که چهرههای راست میانه (از جمله ناطق نوری) باشند و توسط اصلاحطلبان و سیدمحمد خاتمی حمایت شوند تا حساسیت کمتری در برابر ایده در اصولگرایان ایجاد شود. میانهروها و اصلاحطلبان با رهبری محمد خاتمی و حسن روحانی همچنان برای گفتگو و اجماع ملی در جهت حل ابرچالشهای پیش روی ایران زمینهسازی خواهند کرد.
| |||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024
|