جمعه ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ -
Friday 29 March 2024
|
محمدعلی دستمالی، کارشناس سیاسی مسایل منطقه
دیپلماسی ایرانی
دوشنبه ۱۳ دى ۱۳۹۵
آزادسازی حلب، یکی از رویدادهای مهم مرتبط با تحولات سوریه در چند ماه اخیر بود. اما پس از این رویداد، بزرگ نمایی و آگراندیسمان عجیبی در مورد حلب روی داد. بثینه شعبان مشاور، رئیس جمهور و از مهرههای مهم نظام بعث سوریه، ادعا کرد که این اتفاق، توازن قدرت در منطقه و جهان را تغییر میدهد و خود بشار اسد نیز مدعی شد که مردم، تاریخ را به بعد و قبل از آزادی حلب به یاد خواهند آورد.
اما واقعیتهای عینی و آشکار صحنهٔ سوریه، به ما میگوید که چنین نیست و اگر چه آزاد شدن حلب، دستاورد مهمی برای دمشق و حامیان اسد بوده اما بحران، همچنان به قوت خود باقی است و علاوه بر پالمیرا، ادلب و رقه؛ در بسیاری دیگر از مناطق حساس، خطر به قوت خود باقی است و اغلب مناطق شمال سوریه در دست کردها و بخشی از حد فاصلهای مناطق کردنشین نیز در دست ترکیه و مخالفین سوری تحت الحمایه آنکارا است.
علاوه بر این، هنوز هم هیچ جمعبندی قاطعانهای در مورد آینده بشار اسد و ضمانتی برای ماندن او بر مسند قدرت، وجود ندارد و در یک کلام، منطقی نیست بر این موضوع اصرار شود که آزادی حلب، قدرت اسد را تثبیت کرده است. اتفاقا در فضای جدیدی که پس از آزادی حلب روی داده، اجماع برای به رسمیت شناختن بسیاری از گروههای مخالف سوری بیشتر شده است.
مسیر متفاوت دو رقیب منطقهای در سوریه
ایران و ترکیه، دو قدرت منطقهای مهم هستند که در بسیاری از حوزههای سیاسی و دفاعی، منافع همسو ندارند و اگر چه هر دو طرف، همواره تلاش میکنند از به کارگیری مفهومی به نام «رقیب»، پرهیز و خودداری کنند اما در صحنه عمل، به خوبی میتوان دید که این دو کشور، در دو مسیر متفاوت هستند.
تا چند ماه پیش، در این معادله، ترکیه به عنوان متفق و همپیمان آمریکا و ایران نیز به عنوان حامی و یار روسیه در این بازی حضور داشت و میشد با خاطری آسوده تفاوت این دو جبهه و این دو موضع را دستهبندی کرد، اما امروز شاهد وضعیت متفاوتی هستیم و میبینیم که ترکیه در جایگاهی قرار گرفته که غیر از بشار اسد، با همه ارتباط دارد و همچنان که متفق ناتویی آمریکا و اروپا است، با روسیه نیز، در چیدمان صحنه، همفکری و مشارکت میکند. در شرایطی که برخی از چهرههای دفاعی و سیاسی ایران، پیشبینی کرده بودند که پس از پایین انداختن سوخوی روسیه توسط ترکیه، مسکو واکنش تندی علیه آنکارا نشان میدهد، چنین چیزی روی نداد و اردوغان، پس از کودتا توانست پیوند خود با پوتین را دوباره جوش بزند. حتی بعد از ترور سفیر روسیه در ترکیه نیز، دور جدید روابط روسیه و ترکیه متوقف نشد و اتفاقا شرایط برای همکاری اردوغان و پوتین، مهیاتر و مساعدتر شده است.
چنین به نظر میرسد که آنکارا در تحلیلی واقعبینانه، به این نتیجه رسیده که در پرونده سوریه، میتواند با استفاده از کارتهای مهم همچون شرایط جغرافیایی و نفوذ روی بخش مهمی از مخالفین سوری، با روسیه به شکلی گسترده و عمیق، همکاری کند.
در شرایطی که آمریکا همچنان تحت تاثیر فضای انتخاباتی و دوران انتقال قدرت به ترامپ و تیم او به سر میبرد، روسیه جا و مکان بهتری بر صحنه سوریه پیدا کرده و بیشترین نور، بر این بازیگر تابانده شده است. روسیه در کل معادلات کلان پرونده سوریه و به ویژه در موضوع حلب، امتیازات تازهای به دست آورده و همراهی قدرت منطقهای مهمی به نام ایران، جایگاه روسیه را مستحکمتر کرد. اما رویکرد روسیه، عملگرایانهتر از آن است که در این مسیر، با ترکیه همکاری نکند یا امتیاز خاصی به اردوغان ندهد. چرا که نه تنها از منظر منافع مرتبط با دولتها و کشورهای روسیه و ترکیه، بلکه از منظر شخصی نیز، دلایل و شباهتهای بسیاری برای تعمیق روابط پوتین و اردوغان وجود دارد و در حال حاضر، شاهد این موضوع هستیم که ترکیه با استفاده از این موقعیت، امتیازات و کارتهای جدیدی به دست آورده است.
در ماجرای آزادسازی حلب و خروج مخالفین، ترکیه نقش برجسته تری پیدا کرد و در ماجرای جرابلس و الباب نیز، این کشور نشان داده که از این به بعد به دنبال تکه بزرگتری از کیک منافع و دستاوردهای رقابت در سوریه خواهد بود و بدون تعارف، چنین چیزی، به معنی طراحی سناریوهایی برای افق فردا روز سوریه خواهد بود که به احتمال قوی، در این افق، سهم نفوذ و امکان بازی ترکیه در سوریه، بیشتر از ایران خواهد بود. چرا که ترکیه علاوه بر آنکه با سوریه ۹۰۰ کیلومتر مرز مشترک دارد، با طیفهای گستردهای از مخالفین سوری از اخوانیها و اعراب لیبرال گرفته تا بخشی از کردها و ترکمنها و دیگران ارتباط دارد و از آنها حمایت کرده است، در بخش مهمی از سوریه، نفوذ و جذابیت فرهنگی دارد و در پرونده سوریه، از آمریکا و روسیه گرفته تا عربستان و قطر و مخالفین و همهٔ بازیگران ارتباط دارد و حتی اگر اخبار غیررسمی مذاکرات پنهانی آنکارا – دمشق نیز صحت نداشته باشد، میتوان پیش بینی کرد که در هر دو سناریوی «سوریهٔ با اسد» و «سوریه بدون اسد»، دست ترکیه برای طراحی سناریوهای متعدد و استفاده از گرینههای متفاوت باز است.
این در حالی است که ایران، از این حیث، در موقعیت دیگری قرار دارد و نه تنها با هیچ کدام از مخالفین سوری – دستکم در صحنه پیدا و آشکار - هیچ ارتباطی ندارد، بلکه در این مسیر، از امکان تعامل با آمریکا و اروپا هم برخوردار نیست و زوم تهران، تنها روی گزینه کانونی تداوم اقتدار بشار اسد قرار گرفته و به این میاندیشد که کنار نهادن او و بروز تغییر ساختاری در سوریه، دقیقا به معتی از دست رفتن کانال برای حمایت از حزبالله لبنان است.
باید توجه داشت که چنین رویکرد ایدیولوژیک خاصی که بدون شک با رویکردهای همه بازیگران مرتبط با پرونده سوریه تفاوت دارد، با بسیاری از واقعیتهای صحنه منطبق نیست و اگر به گزینههای دیگر و سناریوهای دیگر اندیشیده نشود، دیری نخواهد پایید که در صورت تداوم همکاری کنونی آنکارا و مسکو- که هیچ دلیلی طبیعی یی برای توقف آن وجود ندارد- مانور حرکت ایران در سوریه را محدود و محدودتر خواهد کرد.
| |||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024
|