پنجشنبه ۹ فروردين ۱۴۰۳ - Thursday 28 March 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 07.12.2016, 7:16


«سعید رضوی‌فقیه»، جامعه‌شناس و از فعالان سیاسی ضمن ارایه‌ی تحلیلی از وضعیت اجتماعی و سیاسی کنونی و گوشزد کردن خطرات احتمالی پیش رو، گفت: متاسفانه نه تنها حکومت بلکه گروه‌های مرجع اجتماعی و فرهنگی و سیاسی نیز از رشد آرام و تدریجی جمعیت انبوه و متفاوت دهه هشتادی‌ها غافلند. این نسل مثل آب رودخانه ذره ذره پشت سدهای موجود جمع می‌شوند و یکباره وقتی نیروی متراکمشان از نقطه‌ی خاصی فراتر رفت به یکباره سدها را ویران خواهند کرد.

به گزارش انصاف نیوز، آقای رضوی فقیه که به مناسبت بزرگداشت ۱۶ آذر روز دانشجو در دفتر حزب اراده ملت در شیراز با موضوع «جنبش دانشجویی در تعلیق یا کما» سخن می‌گفت، درباره‌ی نتیجه‌ی بررسی‌های اجتماعی تصریح کرد: این آمار و ارقام عینی و واقعی با ما حرف می‌زنند و نسبت به آینده‌ی پرحادثه به ما هشدار می‌دهند. هر چه ما چشم و گوش خود را بر واقعیت‌ها ببندیم ابعاد ویرانی‌های احتمالی بیشتر و بیشتر خواهد شد.

جنبش دانشجویی تا اطلاع ثانوی در تعلیق اجباریست اما …

وی گفت: وضعیت جنبش دانشجویی از سال هشتاد و هشت به بعد را به عنوان تابعی از وضعیت جنبش فراگیر تحول خواهی و اعتراض به وضع موجود می‌توان ارزیابی کرد. از جنبش اعتراضی سال هشتاد و هشت به بعد، سپهر سیاسی به شدت امنیتی بوده و با هرگونه تحرک سیاسی و اجتماعی و نیز هرگونه فعالیت حزبی و تشکیلاتی مستقل مواجهه‌ی امنیتی شده است و بالطبع امکان چنین فعالیت‌هایی در عرصه دانشگاه نیز منتفی بوده است.

البته از سال نود و دو به این سو فضای سیاسی به نحوی تدریجی و آرام و کنترل شده گشایش یافت اما با این همه نگاه غلط امنیتی به فعالیت‌های سیاسی و صنفی و تشکیلاتی از جمله در عرصه‌ی دانشگاه همچنان تداوم یافت. وقتی می‌گوییم نگاه غلط امنیتی یعنی نگاه درست امنیتی هم داریم. امنیت از اساسی‌ترین مؤلفه‌های زیست اجتماعی انسان بلکه حیات فردی همه‌ی موجودات زنده است. بدون امنیت هیچیک از خواسته‌هایی نظیر عدالت و آزادی و رفاه و پیشرفت تحقق پذیر نخواهد بود. اما مساله‌ی اصلی اینست که اولاً چه تعریفی از امنیت داشته باشیم و ثانیاً برای برقرار کردن امنیت پایدار چه راه حل‌هایی برگزینیم. متاسفانه طی سالهای گذشته هم تعریف دستگاههایی از امنیت غلط بوده و هم راه حل‌های اتخاذ شده ناکارآمد و بلکه زیانبخش بوده است. از همین روست که علیرغم هزینه‌های بسیار که برای تأمین امنیت می‌شود همچنان دستگاه‌های امنیتی از هر مناسبت و حادثه عادی احساس نگرانی می‌کنند و اقشار مختلف جامعه نیز علیرغم سکوت معنادار و طولانی خود و فروخوردن مطالبات و اعتراضات در اولین فرصت ممکن و به هر مناسبت ممکن به شکلی انفجاری خشم و اعتراض فروخورده‌ی خود را بیرون می‌ریزند.

متاسفانه در نگاه غلط برخی دستگاه‌های تصمیم گیرنده، تنوع دیدگاهها تفرقه و تشتت و تضعیف اتوریته و اقتدار نظام حاکم ترجمه و تلقی می‌شود در حالی که تنوع و تکثر به تقویت توانایی کشور می‌انجامد. در شرایط موجود نه تأسیس حزب معنا و کارکرد مطلوب خود را دارد و نه جنبش‌های اجتماعی و به تبع این سیاست نه تشکل‌های دانشجویی و نه جنبش دانشجویی هیچ‌یک امکان بروز ندارند. با این اوصاف باید گفت جنبش دانشجویی تا اطلاع ثانوی در تعلیق قسری و اجباری قرار گرفته و هرگاه اسباب این تعلیق اجباری مرتفع شود این جنبش دوباره به راه خواهد افتاد بلکه فوران خواهد کرد یا منفجر خواهد شد. اگر انفجاری در دانشگاه‌ها رخ دهد صرفاً به منزله‌ی انفجار چاشنی خواهد بود در مجاورت انبار باروت که همانا نارضایتی‌هایی فروخفته در جامعه است و از این انفجار بزرگ سراسری معلوم نیست چه میزان ویرانی و خسارت به بار بیاید.

خطر زلزله‌ی اجتماعی در تهران، کشور و منطقه

رضوی فقیه افزود: در چنین شرایطی به رغم مشکلات فراوان و نارضایتی‌های عمومی متعدد و متنوع همچنان آرامش ظاهری و سکوت معنادار بر جامعه حاکم است ولی باید نگران فوران خشم و اعتراض در هر مناسبت ممکن بود. واقعیت تلخ اینست که ما بر روی یک گسل خطرناک و بر روی یک کوه آتشفشان که موقتاً غیر فعال است زندگی می‌کنیم و هر آن ممکن است زلزله‌ای به قوت ده ریشتر رخ دهد و همه چیز را ویران کند. برای درک ابعاد خطرات احتمالی و احساس نگرانی لازم در حد این ابعاد کافیست به اعداد و ارقام و آمار و مطالعات عینی و میدانی مراجعه کنیم. در بسیاری از مراکز مطالعاتی و کارشناسی در حوزه اقلیم شناسی زنگ خطر در مورد بحران آب و وقوع فاجعه خشکسالی فراگیر به صدا درآمده است. آیا جامعه ما توانایی تحمل مهاجرت‌های بزرگ و جابجایی‌های عظیم جمعیتی را در حد چندین میلیون نفر دارد؟ آیا با این وضعیت معیشتی و بحران‌های اجتماعی و فرهنگی ناشی از فقر و بیکاری و تبعیض نباید از وقوع حوادث ناگوار در کلانشهر تهران با حدود پانزده میلیون جمعیت بترسیم و نگران باشیم؟ به قول لایپنیتز دیگر جایی برای مباحثه نیست بلکه باید نشست و محاسبه کرد. ما شعار نمی‌دهیم بلکه از اعداد و ارقام سخن می گوییم. اعداد و ارقامی که خود به وضوح و با صراحت سخن می گویند. جمعیت استان تهران تقریباً یک پانصدم کل جمعیت جهان و خمس کل جمعیت در ایران است. سوء تدبیر و مدیریت در این منطقه می‌تواند زلزله‌ای در تهران ایجاد کند که نه تنها کل کشور بلکه کل منطقه خاور میانه را بلرزاند. جمعیت تقریباً پانزده میلیونی استان تهران برابر است با جمعیت چندین کشور و قطعاً تحرکات کسر کوچکی از این جمعیت بر اساس روانشناسی و جامعه شناسی توده‌ها می‌تواند اتفاقات بزرگ و غیرقابل پیش بینی را رقم بزند.

دهه هشتادی‌ها از همه عبور خواهند کرد

این جامعه شناس ادامه داد: از سوی دیگر ما مواجهیم با سیل جمعیت دهه هشتادی‌ها که آرام آرام دارند پشت سد کنکور جمع می‌شوند. از سال هزار و سیصد و نود و هشت و همزمان با انتخابات آتی مجلس متولدان دهه هشتاد به دانشگاهها سرازیر خواهند شد و در سال هزار و چهارصد حداقل نصف دانشگاههای کشور در مقطع کارشناسی در تسخیر متولدان هفتاد و هشت تا هشتاد و دو خواهد بود و در سال هزار و چهار صد و دو تقریباً کل فضای دانشگاهها در مقطع کارشناسی را این نسل پر خواهند کرد. این نسل جدید خواسته‌ها و گرایش‌ها و دیدگاه‌های کاملاً متفاوتی دارد و اساساً هیچ زبان مشترکی با مدیران و مسوولان اداره‌ی کشور ندارد. به محض آگاه شدن بر توانایی تاثیرگذاری و تغییر، این جمعیت انبوه حاکم بر دانشگاهها در شهرهای بزرگ و کوچک همه چیز را دگرگون کرده و از همه‌ی جریان‌ها عبور خواهند کرد. متاسفانه نه تنها حکومت بلکه گروه‌های مرجع اجتماعی و فرهنگی و سیاسی نیز از رشد آرام و تدریجی این جمعیت انبوه و متفاوت غافلند. این نسل مثل آب رودخانه ذره ذره پشت سدهای موجود جمع می‌شوند و یکباره وقتی نیروی متراکمشان از نقطه‌ی خاصی فراتر رفت به یکباره سدها را ویران خواهند کرد.

ضرورت رسیدگی به معیشت مردمان تهیدست

وی همچنین گفت: مشکل بزرگ دیگر اقتصاد بیمار و وضعیت نامناسب معیشت جمعیتی قابل توجه از مردم کشور است که در چنگال فساد عظیم و نابسامانی‌های اقتصادی و تبعیض و بی عدالتی دست و پا می‌زنند. متاسفانه بسیاری از دوستان اصلاح‌طلب چه در زمان دولت اصلاحات و چه پس از آن از رسیدگی به معیشت مردمان تهیدست در شهرها و روستاها غفلت کردند و این غفلت سبب شد که آقای احمدی‌نژاد با طرح شعارهای پوپولیستی و به دروغ و بدون هیچگونه تعهد واقعی به آرمان عدالت پرچم دفاع از حقوق محرومان را بلند کند و هشت سال به اقتصاد کشور و در واقع به معیشت مردم محروم ضربه بزند. در زمان هشت سال ریاست جمهوری این رابینهود دروغین به رغم هزار میلیارد دلار افزایش درآمدهای نفتی ما شاهد تبعات منفی و آثار و عوارض سوء اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی بودیم که از آسیب‌های جنگ هشت ساله بیشتر بود و هنوز هم جبران نشده‌اند. جای تأسف و حسرت است که در دوران هشت ساله‌ی جنگ و با هزار میلیارد دلار هزینه‌ی آن نسبت به هشت سال مدیریت نامناسب با هزار میلیارد دلار افزایش درآمد بادآورده، تبعات و عوارض منفی کمتری را تجربه کردیم.

رضوی فقیه در پایان تصریح کرد: این آمار و ارقام عینی و واقعی با ما حرف می‌زنند و نسبت به آینده‌ی پرحادثه به ما هشدار می‌دهند. هر چه ما چشم و گوش خود را بر واقعیت‌ها ببندیم ابعاد ویرانی‌های احتمالی بیشتر و بیشتر خواهد شد. ما آنچه شرط بلاغ و وظیفه‌ی نصح و شفقت و مدارا بوده بازگفته‌ایم و بیش از این از عهده‌ی ضعیف ما برنمی‌آید؛ تا مسوولان و متصدیان امر چه کنند.

جنبش دانشجویی، عقبه‌ی جنبش روشنفکری در ایران

«شمس افرازی‌زاده»، عضو شورای مرکزی حزب اراده‌ی ملت ایران نیز در این جلسه با ارائه تعریفی از جنبش دانشجویی و جریان روشنفکری و تاریخچه آن در ایران، تأسیس دانشگاه را پدیده‌ای مدرن و میمون خواند و گفت دانشگاه و جریان روشنفکری به عنوان یکی از مظاهر تمدنی غرب که ماحصل دوره‌ی رنسانس و شکوفایی علم و دانش بوده، و این دو پدیده از محصولات وارداتی غرب به ایران در زمان پهلوی اول است که نقش بسزایی در شروع و آغار دوران مدرن در ایران دارد، لذا این پدیده میمون در ابتدای سلطنت پهلوی دوم و بعد از شکل گیری حزب توده در مهر ۱۳۲۱ عملاً تأثیر و تاثرهای فراوانی بر وضعیت سیاسی اجتماعی ایران داشت. بنابراین جنبش دانشجویی را می‌توان به عنوان عقبه‌ی جنبش روشنفکری در ایران دانست.

افرازی‌زاده با تاکید بر اینکه برای تحلیل کارکرد این جنبش باید سیر تحولات آن را بررسی کرد، گفت: روشنفکران دوره مشروطه و رضاخان به عنوان حاملان توسعه به جای نقد قدرت حاکمه با توجه به ضرورت زمانی در همراهی با حاکمیت اهتمام ورزیدند. اما در دوره‌ی پهلوی دوم جریان روشنفکری و به تبع آن جنبش دانشجویی با توجه به غالب بودن گفتمان چپ بر ادبیات سیاسی جهان، این جنبش خواسته یا ناخواسته به سوی گفتمان چپ میل پیدا کرد و در مقابل پهلوی دوم قد علم کرد و در واقع این دانش آموختگان غرب به جای اینکه پاد گفتمانِ گفتمان چپ شوند خود مروج گفتمان چپ در ایران شدند. از طرفی با اتئلاف نیروهای مذهبی و اشتراک در پذیرش عنصر رهایی بخش گفتمان چپ با محافظه کاران مذهبی در مفصل بندی حول دال خالی گفتمان چپ و همچنین ظهور روشنفکران دین‌باور در این مقطع تاریخی مثل شریعتی و مطهری و تشکیل حسینیه ارشاد توانستند توفیق بیشتری در هژمون کردن خرده گفتمان خود که ذیل گفتمان چپ و هم عرض با گفتمان روشنفکری اقدام کرده و با همراهی کردن روشنفکران و جامعه به هژمون شدن گفتمانی کمک کنند که به انقلاب انجامید.

افرازی‌زاده در ادامه با اشاره به اشغال سفارت آمریکا توسط جنبش دانشجویی، آن را اقدامی نسنجیده و شتاب‌زده خواند و گفت: با وجود اینکه عناصر تشکیل دهنده گفتمان جمهوری اسلامی مشخص و دال مرکزی آن جمهوریت بوده است و با شعار نه شرقی نه غربی خود را مطرح کرده بود، این عمل دانشجویان در واقع باعث کم رنگ کردن جمهوریت و پر رنگ کردن دال اسلامیت نظام شد.



 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024