پنجشنبه ۹ فروردين ۱۴۰۳ -
Thursday 28 March 2024
|
دویچه وله: الوین تافلر، جامعهشناس، نویسنده و آیندهپژوه سرشناس آمریکایی، در سن ۸۸ سالگی در خانه مسکونی خود در لسآنجلس درگذشت. «شوک آینده» و «موج سوم» دو اثر مشهور او هستند که به فارسی نیز ترجمه شدهاند.
آلوین تافلر در سال ۱۹۲۸ در شهر نیویورک و در یک خانواده مهاجر یهودی به دنیا آمد و در همان شهر نیز تحصیل دانشگاهی خود را به پایان رساند. اما بیشتر زندگی خود را در لسآنجلس گذراند و شامگاه دوشنبه ۲۷ ژوئن ۲۰۱۶ در خانه خود در همین شهر درگذشت.
ویژگی نوشتههای الوین تافلر در پیشبینیها و پیشگوییهای او از آینده است؛ پیشگوییهایی که مواردی از آنها بعدها شکل واقعیت بهخود گرفتند. دو اثر او به نامهای «شوک آینده» و «موج سوم» مملو از این تحلیلهای آیندهنگرانه است. «جابه جایی در قدرت» و «جنگ و ضد جنگ» دو کتاب دیگر او هستند.
الوین تافلر با کتاب «شوک آینده» شهرت یافت که مدتها در لیست پرفروشترین کتابهای جهان قرار داشت. «شوک آینده» را امیرحسین جهانبگلو با نام «ضربه آینده» و حشمتالله کامرانی با نام «شوک آینده» به فارسی ترجمه کردهاند.
در کتاب «شوک آینده» تافلر میگوید انسان دورههای مهمی را طی کرده که هر کدام قرنها طول کشیده و حال نیز در حال طی کردن و پایان دادن به دورهای و ورود به دوره مهمتر و برتری است که علائم ان نیز آشکار شده است.
به گفته این نویسنده آمریکایی دوره اول از وقتی شروع شد که انسان کشاورزی را کشف و آغاز کرد. این دوره هزاران سال طول کشید بعد دوره صنعتی شروع شد که مدت چند قرن از عمر آن میگذرد. او میگوید دوره صنعتی نیز در حال پایانیافتن است و شاهد آغاز دوره فراصنعتی هستیم.
تافلر معتقد است در قرون گذشته معمولا تغییر و تحول در جوامع انسانی بسیار کند بوده اما در دوره سوم، یعنی دوره فراصنعتی، تغییر در تمام جامعه زیر تاثیر تغییرات سریع فنآوری آنقدر سریع و زیاد است که هضم و تحمل این تغییرات برای انسان بسیار مشکل است و انسان دچار مشکلات روانی خواهد شد. از این رو تافلر میگوید این تغییرات باید مهار و هدایت شود تا ضایعات روحی آن کم گردد.
«موج سوم» را شهیندخت خوارزمی ترجمه کرده است. خانم خوارزمی در مقدمه این اثر نوشته است: «در این کتاب تافلر با نگرش زیبا و قلم گویای خود، با دیدی بسیار وسیع به تحلیل گذشته، حال و آینده فن آوریهای کلیدی جهان پرداخته است. وی با مثالهای فراوان و جامع، مسائل و حوادث را به زیبایی، از زوایای مختلف و در قالبهای متفاوت تجزیه و تحلیل و ترکیب نموده و اثری را خلق کرده که هر متفکری را وادار به تفکر و تجدید نظر در نگرش نسبت به جامعه انسانی مینماید.»
مترجم «موج سوم» در ادامه مینویسد: «تافلر به زیبائی، آینده جهان را به تصویر کشیده و مطرح کرده است که چگونه شیوه زندگی، تجارت و ارتباطات بر پایه نیازها و در چهارچوب فن آوریها تغییر خواهد کرد. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که ما هم اکنون سوار بر موج تکنولوژی در حال پیشروی به سوی آینده هستیم و اگر خود در این مسیر حرکت نکنیم، در سالهای آینده بازار هدف و مصرف کشورهای توسعهیافته قرار خواهیم گرفت و این نحوه تجارت بر ما تحمیل خواهد شد؛ بدون آنکه سود اصلی آن عاید ما شود.»
الوین تافلر علاوه بر تالیف این کتابها، فعالیت به عنوان معاون سردبیر مجله فورچون و خبرنگار این مجله در واشنگتن، استاد مهمان دانشگاه کورنل، پژوهشگر بنیاد راسل سیج و استاد موسسه پژوهش اجتماعی را در سوابق حرفهای خود دارد. او در طول فعالیت خود به اخذ پنج درجه افتخاری در ادبیات و حقوق و علوم نائل آمده است.
***
قسمتهایی از کتاب موج سوم:
● در عصری که زندگی میکنیم تمدنی نوین در حال تکوین است و انسانهای بی بصیرت سعی دارند همه جا آنرا سرکوب سازند.
● موج سوم با ازهم گسستن خانوادههایمان، متزلزل ساختن اقتصادمان، فلج کردن سیستمهای سیاسیمان و درهم شکستن ارزشهایمان بر همه ما اثر خواهد گذاشت. این موج همه روابط کهنه قدرت، مزایا و حقوق ویژه نخبگان در خطر گرفتار آمده امروز را مورد سؤال قرار میدهد. و در عین حال زمینههایی را برای جنگ قدرت فردا فراهم میآورد.
● بسیاری از وجوه این تمدن درحال تکوین با تمدن صنعتی در تعارض است. این تمدن درعین حال که به مقدار زیاد فنی است، غیر صنعتی نیز میباشد.
● برای تحلیل و درک مسائل جدید، به شیوهای تازه برای شناخت و تحلیل نیاز داریم.
● یک روش برای بررسی تاریخ، توجه به ناپیوستگیهای آن یعنی نوآوریها و گسستگیها، میباشد. این روش الگوهای مهم تحول را به محض پدیدار شدن مشخص میکند،بطوری که بتوان برآن تاثیر گذارد.
● برخورد موج سوم با نظامهای اقتصادی و نهادهای منسوخ موج دوم، همه کشورهای صنعتی موج دوم را دچار آشفتگی کرده است.
● کسانی که در نظام کشاورزی ماقبل، منافع شخصی داشتند، در برابر صنعت مبارزهای پس گرا را سامان دادهاند.
● هرگاه سه موج با هم در یک جامعه پدیدار شوند و هیچ کدام هم بر جامعه مسلط نباشند، برخورد امواج پیش خواهد آمد و فهم و درک اتفاقات آتی مشکل میگردد. درنتیجه مردم بی هدف به دنبال شناخت خود و آینده، به هر دین و مذهب و تفکر جادویی برای هویت بخشیدن به خود پناه میبرند.
● تعارض بین گروههای موج دوم و سوم در حقیقت برای کسب امتیازات باقیمانده نظام صنعتی رو به زوال میباشد.
● مسائل مهم جهان از قبیل غذا، انرژی، تسلیحات و جمعیت و... را در چهارچوب نظام صنعتی نمیتوان حل کرد.
● صنعتی شدن، آیا وسیلهای برای آزادی از فقر و استعمار است یا وسیلهای برای وابستگی دائمی ؟
● در موج اوّل، زمین مبنای اقتصادی و زندگی و فرهنگ و ساختار خانواده و سیاست را تشکیل میداد و همچنین تعداد طبقات اجتماعی از قبیل اشراف، روحانیون، رعایا و رزم آوران مشخص بود.
● عمده جنگهای قرن نوزده در اصل تداخل بین موج اوّل و دوم بود. مانند جنگهای شمال و جنوب آمریکا که در حقیقت مسئله مهم این بود که قاره جدید صنعتی شود یا کشاورزی ؟ ( راه حل خشونت آمیز ! ). انقلاب ۱۹۱۷ روسیه نیز در حقیقت بر صنعتی شدن بود.هر تمدنی برای تداوم احتیاج به انرژی دارد. انرژی موج اوّل عبارت بود از نیروی عضلانی حیوانات، خورشید، باد، آب و درختان – منابع احیاء شدنی – انرژی موج دوم عبارت بود از ذغال، نفت و گاز ؛ یعنی سوختهای فسیلی.
● استخراج منابع از زمین باعث افزایش سرعت رشد اقتصادی میشد. درحقیقت نوعی کمک مالی پنهانی – سوبسید –
● ابزار ساخته شده در موج اوّل در جهت افزایش نیروی عضلانی انسانها بود. در صورتی که در موج دوم با اختراع ماشینهایی که قادر به تولید دائمی ماشینهای جدید – ماشینهای تولید ابزار – بودند.
● موج دوم تکنولوژی را به جهتی نوین سوق داد. ماشینهای جدید نقشی بیش از تقویت نیروی عضلانی انسان را عهده دار بودند. زیرا آنها قادر به حس کردن، لمس کردن، شنیدن و دیدن بودند. آنهم با دقتی فراتر از دقت انسان.
● دستاورد موج دوم تولید انبوه بود. در نتیجه نحوه توزیع کالا متحول شد و دارای تکامل گردید. در ۱۸۷۱ اوّلین فروشگاه با صندوق دریافت و پرداخت افتتاح شد.
● در موج اوّل خانوادهها بصورت دسته جمعی زندگی میکردند و به صورت یک واحد تولیدی کار و کشاورزی میکردند ولی با تحول موج دوم، خانوادهها مجبور به تحرک شدند. تعلیم و تربیت کودکان تخصصی شد و مردها به کار در کارخانهها پرداختند.
● طراحی الگوی آموزش و پرورش بر مبنای ساختار کارخانهای و برای آموزش جوانان برای کار در واحدهای صنعتی بود. دروس اصلی این دوران ۱- اطاعت محض ۲- وقت شناسی و دقیق بودن ۳- کار تکراری و طوطی وار بود.
● شرکت سهامی، اختراعی برای گسترش نظارت اجتماعی بر دو نهاد آموزش و کارخانه بود. تکنولوژی موج دوم احتیاج به سرمایههای کلان داشت، بنابراین شرکتهای سهامی با وجودی فناناپذیر به وجود آمد که قابل برنامه ریزی بلند مدّت بود.
● در تکنولوژی موج دوم، تولید انبوه کارخانه به جریان یافتن انبوهی از اطلاعات نیاز داشت. و این انتقال اطلاعات به صورت شفاهی یا به کمک چاپارها امکان پذیر نبود. بنابراین اداره پست به وجود آمد و متکامل شد و همچنین تلگراف و تلفن اختراع گردید و سپس احتیاج به وسیلهای برای ارتباط یک مدیر باچندین هزار کارمند ویک فروشنده با چندین هزار مصرف کننده باعث پیدایش رسانههای همگانی شد.
● موج دوم از یک سو، نظام کاملا یکپارچه اجتماعی ایجاد کرد و از سوی دیگر وحدت اجتماعی افراد – افراد در یک چرخه تولید و مصرف ( مانند زندگی کشاورزی ) زندگی میکردند و مایحتاج خود را تولید میکردند.– را ازهم درید و درنتیجه شکافی نامرئی در دوجنبه زندگی یعنی تولید و مصرف ایجاد کرد.
● در موج اوّل گروه عظیمی مصرف کننده تولیدات خود بودند و فقط عده اندکی به تجارت تولیدمازاد، اشتغال داشتند.ولی درموج دوم اقتصاددوپاره شد. تولید کننده ومصرف کننده.
● هرکجا که تولید کننده و مصرف کننده از هم تفکیک باشند، مکانیزمی به نام بازار بین آن دو رابطه برقرار میکند.
● نتیجه جدایی تولید از مصرف : افراد به جای اتکا به مهارتهای تولیدی خود در رفع حوائج زندگی به بازار وابسته میشوند و در نتیجه حرص برای داشتن پول و اشیاء و کالا پیدا میکنند. درنتیجه علائق اجتماعی کاهش پیدا میکند.
● جدایی تولید از مصرف از یک سو یک شخصیت مطیع و منضبط و حسابگر به عنوان تولید کننده در افراد ایجاد میکند و از سوی دیگر یک شخصیت بی نظم و لذت بر به عنوان مصرف کننده. بنابراین در حقیقت ایجاد یک شخصیت دوگانه در افراد میکند.
● در موج اوّل کارها به صورت دسته جمعی و غیر وابسته توسط افراد خانه انجام میشد. ولی در موج دوم مردان در کارخانه مشغول به انجام کارهای وابسته و زنجیرهای بودند ولی زنها مشغول انجام کارهای خانه بودند. بنابراین بین زن و مرد شکافی به وجود آمد.
● قواعد موج دوم ناشی از تفکیک تولید و مصرف:
۱- استاندارد کردن : از میان همه راهها یک راه بهتر (استاندارد) و همچنین یک ابزار بهتر (استاندارد) در یک زمان معین (استاندارد) برای انجام هر کاری وجود دارد. استاندارد کردن در حیقت برای بالا بردن کارآیی و بخشیدن جنبه علمی به کارها میباشد.
۲- تخصصی کردن : از آنجایی که استاندارد کردن باعث تنوع بیشتر در کالاها شد، تخصصی کردن باعث اتلاف وقت و نیروی کمتر در امر تولید گردید.
۳- همزمان سازی : هم در کارگاهها و واحدهای کوچک تولیدی و هم در مقیاس کلان بین کارخانهها، در رادیو و تلویزیون، بیمارستانها، حمل و نقل و زمان خواب و بیداری افراد همزمان سازی ایجاد شد. ولی زنهایی که در خانه مشغول کار بودند به دلیل دوری از چرخه تولید و نظام بازار این مسئله را درک نمیکردند درنتیجه این مسئله باعث افزایش شکاف بین زن و مرد گردید.
۴- تراکم : جمعیت در شهرها متراکم شد. کار در کارخانهها، تحصیل در مدارس، سرمایه در واحدهای تولیدی و سرمایه گذاری، صنعت در شهرهای صنعتی و...
۵- پیشینه سازی : اصل بزرگ طلبی – هرچه خط تولید یک کارخانه بزرگتر باشد، قیمت تمام شده برای محصول آن کمتر میباشد، درنتیجه این امر باعث ادغام کارخانهها، مدارس و ساخته شدن بلندترین برجها گردید.
۶- تمرکز : این شیوه نوین احتیاج به یک مدیریت نوین داشت. تمرکز یعنی جمع شدن قدرت در دست مدیران، دولت مرکزی، بانکها و...
● انسجام دهندگان و مدیران وظیفه تعریف کارها، نقشها و پاداشها را دارند. برنامه ریزی، تعیین ضوابط، تشویق و تنبیه و همچنین ایجاد ارتباط بین تولید و حمل و نقل را انجام میدهند.
● درخواست مدیریت مشارکتی درحقیقت هجوم موج سوم به هرم قدرت موج دوم بود.
● کلیه کشورهای موج دوم، ابتدا قدرت نخبگان موج اوّل را از بین بردند و سپس یک نظام صنعتی ایجاد کردند.
● ماشین زدگی : بنیانگذاران انقلابی موج دوم، به علت ایمان کورکورانه به قدرت ماشین، نهادهای سیاسی اختراع کردند که بسیاری از مشخصاًت ماشینهای صنعتی اوّلیه را برخوردار بودند.
● انتخابات : این توهم را گسترش میدهد که سرنوشت و قدرت مردم دست خودشان است. این توهم امری برای بازگرداندن اعتماد به مردم است.
● برای همگامی با رشد واحدهای اقتصادی موج دوم، یک واحد سیاسی نیز مورد نیاز بود.
● ساخت اقتصادی جوامع موج دوم باعث یک تغییر بنیادی در آگاهی عمومی شد زیرا سطح تولید، از محلی به ملی ارتقاء پیدا کرد و افراد متوجه جهان بزرگتر شدند و از مرز روستاها فراتر رفتند.
● درک نیاز جامعه صنعتی به ملی گرایی باعث درک مفهوم دولت ملی برای عامه مردم شد.
● ملت یعنی ترکیب یک نظام سیاسی منسجم با یک نظام اقتصادی منسجم.
● هرم قدرت نخبگان و در راس آن ابر نخبگان باعث ایجاد بنیانهایی برای مدیریت و تمرکز مدیریت گردید و تبدیل به دولت مرکزی شد و سیاستی برای کنترل ایجاد گردید.
● گسترش مرزهای سیاسی و اقتصادی باعث کسب بیشتر قدرت و ثروت بود ولی موانعی از قبیل تفاوتهای زبانی، فرهنگی، اجتماعی و جغرافیایی بر سر راه موجود بود و در ضمن کشورهای رقیب نیز وجود داشتند.
● گسترش راه آهن باعث گسترش قدرت دولت ملی در کسب اطلاعات و قدرت نظامی شد.
● تمدن صنعتی هر کشور با تمام قدرتش از خارج تغذیه میشود پس مجبور است سایر کشورها را در نظام پولی ادغام کند و آن نظام را به سود خود تحت نظارت درآورد.
● تمدن موج دوم نمیتوانست در انزوا به زندگی ادامه دهد و محتاج منابع ارزان دنیای خارج بود درنتیجه مستعمرات برای تامین منابع مورد نیاز کشورهای صنعتی پدید آمدند.
● تخصصی کردن در بعد بین المللی و بین کشورها وجود دارد و همچنین تمرکز نخبگان برای کنترل آن، باید تمام کشورها سود ببرنند ولی در عمل اینگونه نبود زیرا اکثر معاملات عادلانه نبود. یک طرف کشورهای سودجو و زورگوی موج دوم و طرف دیگر عمدّتا قبایلی که ارزش مواد خام اوّلیهای را که در اختیار داشتند نمیدانستند و قدرت دفاع از خود را در مقابل تمدن صنعتی نداشتند.
● از طرفی ضعف شدید قدرتهای صنعتی ردن در حیقت ( استاندارد ) از سوی دیگر یک شخصیت بی نظم وجنگ زده باعث میشد که مستعمراتشان برای کسب آزادی علیه آنها قیام کنند.
● مسئولیت تجدید سازمان و انسجام مجدد نظام موج دوم بعد از جنگ جهانی دوم را کشورهای آمریکا و شوروی برعهده گرفتند.
● صندوق بین المللی پول، کشورها را مجبور ساخت که پشتوانه پول رایج خود را دلار یا طلا قرار دهند – چیزی که آمریکا بیشترین آن را دراختیار داشت – بنابراین آمریکا فرصتی مناسب برای بدست آوردن قدرت، پیدا کرد.
● بانک جهانی نیز علاوه بر دادن وام به کشورهای جنگ زده، به کشورهای صنعتی نیز وام میداد تا با ساخت جاده، بندر و فرودگاه، انتقال مواد خام اوّلیه به کشورهای صنعتی سریعتر انجام شود.
● موافقت نامه عمومی تعرفه گمرکی و بازرگانی با هدف تامیم تجارت آزاد، باعث بالا رفتن قدرت رقابت صنایع آمریکا در بازارهای جهانی شد و این امکان را به آمریکا داد که در کشورهای موج اوّل که دارای استقلال سیاسی بودند، برنامه ریزی کند.
● بانک جهانی در صورتی وام میداد که کشور مورد نظر عضو صندوق بین المللی پول و موافقت نامه عمومی تعرفه گمرکی بود درحقیقت انسجام دهنده سه نظام مذکور فوق بود درنتیجه یک واحد انسجام دهنده اقتصاد جهانی را پدید آورد.
● شوروی از نظام سرمایه داری آمریکا انتقاد کرد، غافل از اینکه اقتصاد خود را بر پایه جدایی تولید از مصرف بنا کرده بود و خود بخشی از بازار جهانی پول بود و محتاج یک بازار برای برقراری ارتباط بین تولید کننده و مصرف کننده بود و همچنین محتاج منابع اوّلیه ارزان کشورهای دیگر برای صنعت خود. درنتیجه شوروی هم درعمل مانند آمریکا عمل میکرد.
● شوروی درمقابل نظام منسجم آمریکایی شورای همکاریهای دو جانبه اقتصادی را برای اروپا ی شرقی ایجاد کرد.
● موج دوم بیش از تکنولوژی بازرگانی را همراه داشت و شیوهای جدید برای تفکر درباره واقعیت را به وجود آورد و کلیه مفاهیم خدا، عدالت، عشق، قدرت و... را از نو تعریف کرد و فرضیات قدیم درباره فضا، زمان و علیت را عوض کرد.
● کلیه کشورهای در حال صنعتی شدن، دو جناح چپ و راست داشتند. ۱- فردباوری و تجارت آزاد.۲- جمع باوری و سوسیالیسم.
● موافقین و مخالفین سرمایه داری مانند کاتولیک و پروتستان که هردو از مسیح میگفتند، خواهان صنعتی شدن بودند.
● پیش فرضهای « واقعیت صنعتی » : ۱- طبیعت یک شیء در انتظار استثمار شدن توسط انسان ۲- ثروتمندترین و قدرتمندترین افراد شایسته ترینند ( همینطور تمدن جدید که قدرتمند است ) پس توجیهی برای ازمیان بردن نسلها و تمدنهای وحشی وجود داشت ۳- پیشرفت (تکامل) : تاریخ به طور برگشت ناپذیری به سوی زندگی بهتر برای بشریت جریان دارد.
● تعریف جدید زمان در موج دوم : زمان خطی یعنی غیر قابل برگشت میباشد ولی در گذشته به صورت دایرهای بود یعنی هر روز یا هر سال تکرار میشد و عجلهای برای انجام کارها در میان نبود.
● تقسیم بندی زمان بسیار دقیق شد (ثانیه) و فضا هم تخصصی شد – محلهای مختلف برای بانک، پلیس و... – و واحدها تعریف شدند. استفاده از نقشه تفصیلی، استفاده از خطوط در طراحی منازل، مزارع و مسیرهای حرکت
● در موج دوم اتم گرایی فلسفی همراه با اتم گرایی فیزیکی در جامعه و سیاست پیشرفت کرد.
● در موج دوم تمامی کهکشانها، جهان، مردم و جامعه قانونمند و قابل پیش بینی و برنامه ریزی هستند.
● مشکل جدید :۱- محیط زیست دیگر تاب تجاوزات صنعتی را ندارد. ۲- دیگر نمیتوان به سوختهای فسیلی اطمینان کرد. در نتیجه پیشرفتها در محدوده محدودیتهای مذکور صورت میگیرند. درنتیجه کشورهای صنعتی دیگر به سوخت و مواد خام اوّلیه و ارزان – حداقل برای چند دهه – دسترسی ندارند و باید آنرا خریداری کنند. درنتیجه کلیه سازمانهای موج دوم زیر فشار قرار میگیرند. درنتیجه کلیه نظامهای موج دوم و دولتهای موج دوم تحت فشار قرار میگیرند.
● کم کم نقشهای زیر در جامعه دوباره تعریف میشوند:
- کارمندان که خواستار دخالت در امر مدیریتاند.
- معلمین که خواستار دخالت در الگوی آموزشند.
- پلیسها که خواستار دخالت در نحوه برقراری عدالتند.
- ........
● بنابراین مسائلی مانند ۱- محدودیت منابع ۲- نارسایی نظامها ۳- تعریف مجدد نقشها باعث ایجاد بحران در موج دوم میشوند و باعث ایجاد بی هویتی برای مردم میگردند.
● تخصص در موج دوم تحلیل و تجزیه گرانه بود نه ترکیب گرانه – یعنی همیشه بدنبال تجزیه به عناصر اوّلیه بودند – بنابراین یک تصور پاره پاره از آینده را تداعی میساخت.
● دو سوم انرژی مصرفی موج دوم از نفت و گاز تهیه میگردید.
● تکنولوژیهای جدید از ترکیب تکنولوژیهای گوناگون پدید میآیند.
● انتقال تکنولوژی و صنعت غیر اوّلیه و تخصصی به کشورهای در حال توسعه باعث ایجاد احساس نیاز در آنها و در نتیجه پیشرفت کشورهای صنعتی و ظهور علوم و تکنولوژیهای جدید میگردد.
● انقلاب تکنولوژیک موج سوم باعث ورشکستگی صنایع موج دوم گردید.
● موج سوم نظام اقتصادی و سرمایه داری و سیاسی مخصوصی احتیاج دارد.
● علومی که ستون اصلی موج سوم را تشکیل میدهند عبارتند از: ۱- الکترونیک ۲- کامپیوتر ۳-بیولوژیک
● موج سوم: جایگزین کردن لوازم پرمصرف انرژی با ابزارهای جدید کم مصرف.
● مردم در آغاز، در برابر موج سوم به دلیل ترس از عواقب بد آن (تسلط ماشین بر انسان) ایستادگی میکنند. مانند مبارزات مردم در برابر صنعت موج دوم. ولی اینبار تکنولوژی مهار شده را میخواهند زیرا مانند قبل فقیر و بی سواد نیستند.
● جامعه آینده چگونه باید باشد؟ در حال حاضر طرحها و امکانات فنی خیلی زیادند و نمیتوان روی همه آنها سرمایه گذاری کرد، بلکه باید بهترین آنها را با توجه به اهداف جامعه انتخاب نمود. یعنی باید تکنولوژی تحت تسلط جامعه و در خدمت جامعه باشد.
● تکنولوژی جدید و کم مصرف منطبق با نظام انرژی جدید، صنایع پویا و پیشرفته که تحت کنترل از نظر آثار اجتماعی و زیست بومی قرار دارند و بر پایه دانش استوارند همراه صنایع نه چندان پویا ولی پیشرفته که در مقیاس کوچکتر و انسانی تر عمل میکنند، برج فرماندهی فردا را تشکیل میدهند.
● موج اوّل افراد در محدوده خود (خانه، مدرسه، کلیسا، مزرعه،..) اطلاعات محدود و هماهنگ از محیط خود دریافت میکردند. موج دوم این جنبهها را گسترش داد و با کمک رسانههای جمعی حجم اطلاعات بیشتر، و تنوع و گسستگی آنها بیشتر شد و اطلاعات زود گذر شدند و هر روز باید به روز شویم وگرنه از اجتماع عقب میافتیم.
● در نسل جدید رسانههای غیر تودهای (رسانههایی که برنامه آنها برای عموم مردم نیست و برای عدهای خاص است) باعث کاهش استفاده از رسانههای تودهای شده.
● سپهر اطلاعاتی : افراد به میل خود به اطلاعات مورد نظر خود، در زمان مورد نظر خود به اطلاعات دسترسی پیدا میکنند و دیگر در محدودیت زمان و مکان قرار ندارند.
● افراد و سازمانها برای شناخت یکدیگر احتیاج به اطلاعات دارند تا بتوانند باهم کار کنند و در مقابل هم عکس العمل مناسب انجام دهند و رقابت کنند. در نتیجه احتیاج به اطلاعات بیشتری میباشد.
● درموج سوم کامپیوترها به صورت متمرکز نیستند وتوزیع شده میباشند و هوشمند (DAI).
● موج دوم در واقع قدرت عضلانی ما را افزایش داد و موج سوم قدرت مغز و تفکر و تصمیم گیری ما را افزایش داد.
● انواع حافظه :۱- فردی که فنا پذیر است ۲- اجتماعی که راز تکامل بشر بوده است.
● عوامل ۱- سواد ۲- سپهر اجتماعی جدید باعث تحول در حافظه اجتماعی امروز گشتهاند.
● موج دوم حافظه را گسترش داد ولی آن را ایستا و فرسوده و منجمد و جامد کرد.- با انتقال از مغز روی کاغذ- ولی موج سوم هم آن را گسترش داد و هم دوباره جان داد (کامپیوتر نیروی محرک تمدن)
● در کشورهای پیشرفته حجم کارگران کمتر میشود زیرا اوّلا صنایع معمولی به کشورهای درحال توسعه منتقل میشوند، ثانیا تکنولوژی باعث کاهش استفاده از کارگر و افزایش تولید میشود.
● دوره تولید در موج دوم طولانی مدّت بود ولی در موج سوم کوتاه مدّت است و کالاها عموما سفارشی خواهند بود.
● در کشورهای پیشرفته، تولید کالاهای کلیدی با حجم کم ولی تخصصی همراه با هزینه پژوهش سنگین انجام میپذیرد (مانند ICها)
● پیشرفت انبوه زدایی باعث تولید کالاها برای هر شخص و به میل وی علت وجود دستگاههای سریعتر و ارزانقیمت تر میگردد. در حقیقت دوباره به کار انداختن نظام تولیدی موج اوّل با ابزارهای موجود در موج سوم.
● یکی از بارزترین نشانههای موج سوم حذف منشیها در ادارات،بدلیل مکانیزه شدن کارها.
● موج سوم باعث دگرگونی ماهیت کار گردید یعنی دیگر کارها به مکان وابسته نیستند و در هر مکانی شخص میتواند کارهای خود را انجام دهد ( تکنولوژی ارتباطات و کنترل از راه دور ) بنابراین، کارها دوباره به محیط خانواده بر میگردند.
● عوامل بیکاری عبارتند از:۱- عوامل درونی مانند تنبلی و بی عرضگی ۲- عوامل بیرونی از سوی کارفرمایان مانند توزیع نابرابر ثروت، سرمایه گذاری کوته بینانه، حدسیات عجولانه و حکومت نالایق.
● کارمندان بیش از کارگران به سنت و خانواده پایبندند ولی از نظر فکری و روانی تحرک بیشتری دارند.
| |||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024
|