iran-emrooz.net | Thu, 29.12.2005, 16:51
دويچه وله / پرويز حمزوى:
استیون اسپیلبرگ، کارگردان و تهیهکنندهی آمریکایی، با تازهترین فیلم خود بنام «مونیخ» جنجال بزرگی به راه انداخته است. او که با فیلمهای خود احترام همگان را در سرتاسر جهان برانگیخته بود و یادآوری فجایع نازیها و کشتار یهودیان را در اردوگاههای مرگ آلمان، حتا، از وظایف شخصی خود میشمارد، اکنون با خشم بسیاری از منتقدین روبرو شده است، چنانچه یکی از آنها او را فرزند گمشدهی هالیوود نامید.
«مونیخ» فیلمیست درباره ی انتقام اسراییلیها از تروریستهای فلسطینی وابسته به سازمان «سپتامبر سیاه» که در هنگام بازیهای المپیک سال ۱۹۷۲ در مونیخ ورزشکاران اسراییلی را به گروگان گرفتند. در جریان درگیری تروریستها با پلیس آلمان همهی ورزشکاران و نیز، شماری از تروریستها کشته شدند. سهتن از آنها که دستگیر شده بودند، پس از ربوده شدن یک هواپیمای لوفت هانزا از زندان آلمان آزاد شدند. اسپیلبرگ بیشتر به ماجراهای پس از گروگانگیری و کشته شدن ورزشکاران پرداخته است که بدنبال این رویداد خونین خانم گلد مایر نخست وزیر آن دوره در اسراییل گروهی از زبدهترین افراد موساد را مامور میکند تا تروریستهای فراری و نیز، طراحان و برنامهریزان را بیابند و سربه نیست کنند.
خشونت در برابر خشونت انگیزهایست برای خشونت تازهتری و اسپيلبرگ درست انگشت بر روی همین خشونت در برابر خشونت گذارده است، با این پیام که هرکس آدمکشی را با آدمکشی پاسخ دهد، هیولایی خونآشام میشود. سازمان فلسطینی «سپتامبر سیاه» در سال ۱۹۷۰ پس از آنکه ملک حسین، پادشاده اردن، فلسطینیها را از خاک کشورش بیرون کرد با یاری یاسر عرفات پدید آمد. اما هنگامیکه سپتامبر سیاه ابتکار عمل را بدست گرفت و برآن بود تا خود را بگونهای از سازمان «الفتح» جدا کند، عرفات موقعیت خود را در خطر دید و کوشید تا سپتامبر سیاه را ضعیف کند، چنانچه رفته رفته این سازمان از هم پاشیده شد. «محمد داود عوده» معروف به «ابوداود»، یکی از طراحان برنامهی حمله به دهکدهی المپیک در مونیخ، ادعا میکرد که مخارج حمله را «محمود عباس» تامین کرده بود. فیلمنامهی فیلم «مونیخ» را «تونی کوشنر» نوشته است که خود یک یهودیست و سیاست اسراییل را در پیوند با فلسطین محکوم میکند.
استیون اسپیلبرگ که با آنکه هنگام فیلمبرداری راه را به روی رسانهها بسته بود و اجازه نمیداد تا گزارشگران سر صحنه حاضر شوند، پس از پایان یافتن فیلم «مونیخ» در گفتگویی که در میانهی ماه دسامبر انجام داد برآن بود که کوشیده است تا کسی را اهریمنی نشان ندهد. در واقع این گلدا مایر، نخست وزیر اسراییل است که فرمان انتقام و کشتار تروریستهای «سپتامبر سیاه» را صادر میکند و آنگاه، سرپرست گروه ضربت «موساد» برای بدام انداختن تروریستهاست که در فیلم از دیدگاه جمعیت شناسی پیشگویی میکند که سرانجام پیروزی با عربها خواهد بود.
اسپیلبرگ فیلم خود را با شناخت از ماموریت «موساد» که زبدهترین افرادش را برای شکار تروریستها به بیرون از مرزهای اسراییل فرستاده بود و هر وسیلهای را نیز، مجاز میدانست، ساخته است. اما برآنست که هر قتل با هر هدفی که انجام پذیرد بازهم یک قتل است. اگرچه یکی از منتقدین مینویسد که اسپیلبرگ در این فیلم از یک ایدهآلیسم کودکانه پیروی کرده و واقعیتهای سیاسی را نمیشناسد، اسپیلبرگ خود برآنست که ترور را با ضدترور پاسخ دادن منتهی به مردابی میشود که راه به هیچ کجا نمیبرد. تنها با گفتگو با یکدیگر میتوان راه حل مناسبی برای مشکل پیدا کرد.
فیلم «مونیخ» را یک تصویر کوچک پلید نامیدهاند که پیش از آنکه پاسخی برای پرسش بیابد، سردرگمی بیشتری میآفریند. «دیوید بروکس» در نیویورک تایمز برآنست که خشونتی که اسراییل بکار میبندد قانونیست و آنگاه از مقایسهی خشونت قانونی و خشونت جنایتکارانه برآشفته میشود و اسپیلبرگ را سرزنش میکند که انواع خشونتها را در یک سطح گذارده است. و «جک اینگلهارت» مینویسد که ما اسپیلبرگ را از دست دادهایم. اسپیلبرگ دوست اسراییل نیست. اسپیلبرگ دوست حقیقت نیست. و دیوید بروکس مینویسد: «در خاور نزدیک اسپیلبرگ تنها راه بسوی صلح در اینست که دست از خشونت کشیده شود. در خاور نزدیک واقعی اما تنها راه بسوی صلح پیروزی نظامی بر بنیادگرایی و عقبماندگی فکری و سازش میان نمایندگان خردگرایی در هر دو اردوگاه است.».
" width="640" />