جمعه ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ - Friday 29 March 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 24.06.2015, 17:45


اتحادیه اروپا: نقض حقوق کودکان عامل افزایش مهاجرت آنان است
استخدام کودکان برای جنگ، اشتغال، اجبار به ازدواج و ممانعت از تحصیل آنان از موارد نقض حقوقشان است

(بروسل، ۲۳ ژوئن ۲۰۱۵) - سازمان دیده بان حقوق بشر امروز گفت که تعداد کثیری از کودکان که از کشورهای جنگ زده اغلب به تنهایی سفر می‌کنند، از سوء استفاده و نقض حقوق بشر در کشورهای خود می‌گریزند تا در اتحادیه اروپا امنیت بیابند. بسیاری از آنان به دلیل استخدام به عنوان سرباز جنگ، ازدواج اجباری، حملات به مدارس یا دیگر آثار جنگ در سوریه و افغانستان، و یا تبعیض علیه پناهندگان افغان در ایران، فرار می‌کنند.

طبق آمارهایی که توسط پلیس یونان و گارد ساحلی به کمیسریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد (یو ان اچ سی آر) ارائه شده، در سال ۲۰۱۴ بیش از ۶۱۰۰ کودک پناهنده یا مهاجر که به یونان رسیدند و اکثرشان هم از راه دریا وارد شدند، ثبت نام شدند. از میان اینان حدود ۱۱۰ تن به عنوان بدون همراه و یا مسافر بدون خانواده ثبت نام شدند. تعداد واقعی مسلما بیشتر است زیرا بسیاری از کودکانی که به تنهایی سفر می‌کنند جهت جلوگیری از بازداشت طویل المدتی که مربوط به پیدا کردن جایی مناسب برای کودکان بدون همراه است ادعا می‌کنند که ۱۸ سال یا بیشتر سن دارند.

جو بکر، مدیر بخش حمایت از حقوق کودکان در سازمان دیده بان حقوق بشر گفت: «هزاران کودک ریسک سفرهای خطرناکی را می‌کنند زیرا باورشان این است که چاره دیگری نیست. حداقل کاری که کشورهای همسایه و سازمان ملل می‌توانند انجام دهند این است که اطمینان یابند زمانی که این کودکان به مرزهایشان می‌رسند مورد سوء استفاده قرار نگیرند و حقوقشان نقض نشود.»

در ماه می‌۲۰۱۵، سازمان دیده بان حقوق بشر با بیش از ۱۰۰ تن مهاجر و پناهجویی که تازه به جزائر لبوس، کیوس، ساموس، لروس، و کاوس در یونان رسیده بودند، مصاحبه کرد. همگی در طول ماه گذشته از طریق کشتی از ترکیه رسیدند. اکثر ۴۱ کودکی که مورد مصاحبه قرار گرفتند اهل سوریه و افغانستان بودند. ۲۴ تن از آنها پسران بین ۱۵ تا ۱۷ سال بودند که بدون اعضای خانواده شان سفر می‌کردند.

طبق گزارش یو ان اچ سی آر، در طول ۵ ماه اول امسال، ۴۲۱۶۰ مهاجر و پناهجو که تعدادشان نزدیک به تعداد کل همه مهاجرینی است که در سال ۲۰۱۴ ثبت نام شدند، وارد یونان شدند. طبق داده‌های رسمی دولت یونان، بعد از افغانها سوری‌ها تا کنون بزرگترین گروه ملی مهاجر یا پناهجو در ۲۰۱۵ هستند. طبق گزارش جدید سازمان ملل میزان تلفات کودکان در افغانستان تا حدود ۵۰٪ در سال ۲۰۱۴ در مقایسه با سال گذشته افزایش یافت.

برخی کودکان و والدینی که با سازمان دیده بان حقوق بشر مصاحبه کردند گفتند که آنها از اینکه توسط طالبان در افغانستان به استخدام درآیند، توسط ارتش سوریه برای خدمت اجباری برده شوند و یا اینکه از سوی گروههای آشوبگر به استخدام گرفته شوند فرار کردند.‌هانی یک پسر ۱۷ ساله که از ادلب در شمال غربی سوریه به تنهایی سفر کرده به سازمان دیده بان حقوق بشر گفت که وی برای فرار از خدمت در ارتش گریخته بود. او گفت: «شاید آدم تا لحظه مرگ و یا تا پایان جنگ مجبور شود آنجا بماند.»

تعداد بسیاری از کودکان و خانواده‌های مهاجرین و پناهجو به سازمان دیده بان حقوق بشر گفتند که به دلیل حملات به مدارس یا دیگر موانع تحصیلی گریختند. مطابق با سازمان امدادگر «کودکان را نجات دهیم» از زمان آغاز جنگ در سال ۲۰۱۱ حداقل ۳۴۶۵ مدرسه در سوریه تا حدی یا کاملا نابود و ویران شدند.

۱۴ تن از کودکانی که مصاحبه شدند افغانهایی بودند که از ایران گریخته بودند. ایران به طور سیستماتیک از توجه به درخواستهای پناهجویی و درخواست ثبت نام افغانهای تازه وارد به عنوان پناهجو سر باز می‌زند. بسیاری از این مهاجرین افغان از مدرسه محروم شده بودند یا نمی‌توانستند از عهده ی هزینه‌ها بر آیند. تعدادی از آنان به لحاظ وضعیت شغلی در شرایط استثماری قرار گرفته بودند.

دو خانواده که مورد مصاحبه قرار گرفتند به سازمان دیده بان حقوق بشر گفتند از افغانستان فرار کرده بودند تا از ازدواج اجباری کودکانشان اجتناب کنند. یک زوج افغان که در آوریل ۲۰۱۵ از هرات فرار کردند گفتند که یک مرد ۶۵ ساله وابسته به طالبان برای ازدواج با دختر ۱۰ ساله آنها خواستگاری کرده بود. مادر این دختر گفت: «اگر ما قبول نمی‌کردیم آنها ما را می‌کشتند. شبانه فرار کردیم.»

برخی کودکان گفتند که آنها خانه‌هایشان را به میل خودشان اما با حمایت خانواده‌هایشان ترک کردند. بچه‌ها یا خانواده‌هایشان معمولا با پولی که پس انداز کرده و یا قرض گرفته‌اند به قاچاقچیان پول می‌پردازند. برخی گفتند که خانواده‌هایشان برای تهیه هزینه سفرشان خانه خود را فروخته بودند.

کودکان سفرهای خطرناکی می‌کنند تا به یونان برسند. برخی افغانها گفتند که ۱۲ تا ۱۴ ساعت باید از میان کوههایی که تا کمر از برف پوشیده شده‌اند حرکت کنند تا به مرز ایران و ترکیه برسند. تعدادی گفتند که توسط پلیس ایران در مرز مورد شلیک قرار گرفته بودند. بسیاری گفتند که دشوارترین بخش سفر آنها عبور از دریای اژه در قایق‌های پر ازدحام بادی بوده که توسط قاچاقچیانی که هزینه‌ای معادل ۸۰۰ تا ۲۰۰۰ دلار (آمریکایی) را از آنها دریافت می‌کردند ترتیب داده شده بود.

به محض ورود، کودکان بدون همراه ممکن است به مدت طولانی تری از افراد بزرگسال بازداشت شوند چرا که در طول این مدت مقامات غالبا در جستجوی مکانی برای پناهگاه (مراکز نگهداری از کودکان) در سراسر یونان برای آنان هستند. اگرچه این مراکز هدفشان حمایت و حفاظت از کودکان است، بسیاری از کودکان بازداشتهای طولانی مدت را توعی تنبیه می‌دانند. در نتیجه، بسیاری سن خود را ۱۸ یا ۱۹ معرفی می‌کنند تا اینکه برای ادامه سفر خود به آتن و دیگر کشورهای اتحادیه اروپا بتوانند آزاد باشند.

کمیسیون حقوق کودک سازمان ملل متحد دریافته است که بازداشت کودکان مبتنی بر وضعیت مهاجرتشان همیشه نقض حقوق کودک محسوب می‌شود. این کمیسیون همچنین کشورها را فرا می‌خواند تا «به سرعت و به طور کامل» بازداشت کودکان را بر اساس وضعیت مهاجرتشان متوقف کنند.
یونان باید از شرایط پذیرش مناسب در جزائر خود، با توجه به نیازها و بهترین منافع کودکان از جمله آنهایی که به تنهایی سفر می‌کنند، اطمینان یابد. مقامات یونانی باید جریان پذیرش خانواده‌ها به همراه کودکان و نیز کودکان بدون همراه را تسهیل و تسریع کند و از بازداشت کودکان طبق توصیه‌های کمیسیون حقوق کودک سازمان ملل متحد اجتناب کند.

دولت یونان باید از ظرفیت کافی مراکز نگهداری کودکان برای کودکان مهاجر بدون همراه و کودکان پناهجو اطمینان یابد تا در حد امکان بازداشت این کودکان پیش از انتقالشان به این مراکز را به حداقل رساند. اتحادیه اروپا باید کمک مالی کافی را به دولت یونان ارائه کند تا به این اهداف دست یابد.

کشورهای اتحادیه اروپا باید از پیشنهادات جهت کمک و تخفیف بار بر دوش یونان حمایت کنند و این کار را با جابجا کردن مردمی که نیازمند حمایت بین المللی هستند انجام دهند، و نیز اطمینان یابند که چنین برنامه‌ای هم منافع کودکانی را که با خانواده‌ها سفر می‌کنند و هم منافع کودکان بدون همراه را به بهترین نحو ممکن در نظر داشته باشد. اقدامات برای افزایش کانالهای امن و قانونی در داخل اتحادیه اروپا باید نیازهای خاص کودکان مهاجر و پناهجو را همواره مد نظر قرار دهد.

دولتهای سوریه و افغانستان باید کودکان را از موارد نقض حقوق بشر در درگیری‌های مسلحانه و نیز از اجبار به ازدواج حفاظت کند. ایران نیز باید از حق کودکان افغان برای آموزش و تحصیل اطمینان حاصل کرده و تصمیماتی اتخاذ کند که به استثمار کار کودکان و خشونت پلیس پایان دهد. اهدا کنندگان باید سیستمهای حفاظت کودک قوی تری را در کشورهای اصلی برای کودکان پناهجو و مهاجر و در کشورهایی که میزبان جمعیتهای پناهنده هستند حمایت کنند.

بکر گفت: «کودکانی که مجبور به فرار از سوء استفاده، نقض حقوق بشر و یا خطراتی هستند که زندگیشان را تهدید می‌کنند و کسانی که در طول راه حتی با خطرات بیشتری مواجه می‌شوند نباید حقوقشان نقض شود، و زمانی که به مرزهای کشورهای دیگر پناه می‌برند نباید مورد بی توجهی قرار گیرند. کشورهای آنان، کشورهایی که آنها بدانها وارد می‌شوند و دیگر کشورها باید تمهیدات بسیار بیشتری بیاندیشند تا آنها را مورد حمایت قرار دهند و کمک کنند.»

برای جزئیات درخصوص موارد نقض حقوق بشر کودکان که عامل ترک کشورهایشان هستند و نیز جهت ملاحظه اظهارات کودکان و خانواده‌ها لطفا به ذیل این گزارش مراجعه کنید.

برای گزارشات بیشتر سازمان دیده بان حقوق بشر در مورد حقوق کودکان لطفا به این تارنما مراجعه کنید:
http://www.hrw.org/topic/childrens-rights
برای گزارشات بیشتر سازمان دیده بان حقوق بشر در مورد یونان لطفا به تارنمای ما مراجعه کنید:
http://www.hrw.org/europecentral-asia/greece
برای گزارشات بیشتر سازمان دیده بان حقوق بشر در مورد مهاجرت لطفا به این تارنما مراجعه کنید:
http://www.hrw.org/topic/migration

برای اطلاعات بیشتر لطفا با ما تماس بگیرید:
در نیویورک، جو بکر (انگلیسی)+1-212-216-1236؛
یا +1-914-263-9643 (موبایل)؛beckerj@hrw.org.
توئیتر:@jobeckerhrw
در آتن؛ ایوا کوسه (انگلیسی، فرانسه، یونانی)+30-210-69-29-764 (موبایل)؛cossee@hrw.org.
توئیتر:@Eva_Cosse

ممانعت از تحصیل
در ماه می‌۲۰۱۵ محمد به همراه همسر و دو پسر ۳ ساله و ۱۰ ساله‌اش دیرالزور را ترک کردند. او حمله‌ای را به مدرسه پسرش در سال ۲۰۱۲ توصیف کرد که در آن ۲۲ تن، که اکثرا کودک بودند، کشته شدند. او معتقد بود که دولت سوریه مدارس را برای حمله آماج قرار داد:
اسد هواپیماهای خود را برای حمله می‌فرستد و مکانهای خاصی مانند مدارس و مساجد را برای حمله انتخاب می‌کند، زیرا در این مکانها مردمان زیادی وجود دارند. همه مردم (که خانه‌هایشان مورد حمله قرار گرفتند) به مدرسه می‌روند، زیرا آنجا باید به محل امنی باشد. اما او بالعکس عمل می‌کند و به مدارس حمله می‌کند.

پسر ۱۰ ساله اش، حسین، گفت که وقتی مدرسه وی تخریب شد، «من حس کردم که آینده من نابود شد.»

عدنان، ۱۶ ساله، از دمشق گفت: من نمی‌توانم در سوریه زندگی کنم. نمی‌توانم به تحصیلاتم ادامه دهم. ما نمی‌توانیم با امنیت در خیابان راه برویم. ما نمی‌توانیم زندگی خود را تضمین کنیم. آنها به مدارس حمله می‌کنند، آنها به مساجد حمله می‌کنند.مدرسه من بمبگذاری شد. یک همواپیما در شب به آن حمله کرد. یک ماه بعد ما به قنیطره نقل مکان کردیم. یک سال بعد از اینکه ما رسیدیم آن مدرسه هم نابود شد.

فیراس، پسر ۱۶ ساله از حلب که با برادر و خواهرش سفر می‌کرد، گفت که والدین وی زمانی که خانه شان بمباران شد در ۲۰۱۲ کشته شدند. وی گفت که او برای مدت ۸ سال به مدرسه رفت اما رفتن به مدرسه را متوقف کرد زیرا مقامات مدرسه را بستند. او گفت: «در حلب، بعضی مدارس نابود شدند و بقیه هم بسته شدند به خاطر اینکه آنها نمی‌توانستند تضمین امنیت کنند.»

طارق، یک پسر ۱۶ ساله افغان از استان هلماند که تا سال ۲۰۱۴ حضور گسترده نظامیان خارجی در آنجا وجود داشت، گفت: در آنجا مدارس وجود دارند اما دانش آموز به تعداد زیاد وجود ندارد زیرا مردم به خاطر طالبان می‌ترسند کودکان خود را به مدرسه بفرستند. یکی از مدارس تنها یک روز در هفته باز است. طالبان به کودکان اجازه رفتن به مدرسه را نمی‌دهند. اگر خانواده‌ها به کودکشان چنین اجازه‌ای را بدهند طالبان آنها را خواهند کشت زیرا در آینده آنها ممکن است برای خارجیان کار کنند.

پناهندگان افغان در ایران باید به مدارس شهریه بپردازند و مدارک اقامت خود را ارائه دهند تا در مدارس پذیرش شوند. علی، پسر ۱۶ ساله که خانواده شان زمانی که کودک بود به ایران رفتند، گفت که تا کلاس هشتم به مدرسه رفت اما شهریه‌های بالا ادامه تحصیلات را مانع می‌شود. او گفت: «تنها افغانها باید پول بپردازند اما ایرانیان مجبور به پرداخت پول نیستند». وی گفت اگر می‌توانست ادامه تحصیل دهد در ایران می‌ماند.

احمد، پسر ۱۶ ساله افغان که در ایران بزرگ شده بود گفت: من به مدرسه رفتم اما والدینم مجبور شدند برای من و برادر و خواهرم پول بدهند به خاطر اینکه ما ایرانی نبودیم. بچه‌های ایرانی مجبور نیستند پول بدهند. دو یا سه دفعه من امتحانات مدرسه را به خوبی دادم تا برای یک برنامه آموزشی خاص واجد شرایط شوم، اما نتوانستم بروم چون که افغان بودم. پناهندگان همچنین مجاز به درس خواندن در دانشگاههای ایران نیستند. بنابراین من تصمیم گرفتم برای آینده ام به جای دیگری بروم. نمی‌خواستم به افغانستان بروم. هر روز ما در مورد بمبگذاری‌های انتحاری اخبار می‌شنیدیم و افراد یا حتی گروهی از مردم در کابل زندگی خود را از دست می‌دادند. هر روز یک انفجار بمب صورت می‌گیرد. اگر من به آنجا برگردم آینده تاریکی خواهم داشت. تنها می‌خواهم فرصتی برای تحصیلاتم داشته باشم و نه بیشتر.

یک زن افغان که بیست و خورده‌ای سال سن داشت به همراه شوهرش به دلیل جنگ در افغانستان به ایران فرار کردند. آنها مدارک اقامت نداشتند و وقتی پسرشان به سن مدرسه رسید نتوانستند او را در مدارس دولتی ایران ثبت نام کنند. آنها تصمیم گرفتند به افغانستان بازگردند اما به محض ورود به افغانستان متوجه شدند که وضعیت کشور بهبود نیافته بود: «دیدیم که هر روز آنجا بمبگذاری‌های انتحاری می‌شد. من جرات نداشتم بچه‌ها را به مدرسه بفرستم و مجبور شدم آنها را در خانه نگه دارم. برای همین دوباره آنجا را ترک کردیم. بیشتر به خاطر فرزندانمان.»

استخدام نظامی
در افغانستان طالبان و دیگر گروههای مسلح کودکان ۸ ساله را برای خدمت به عنوان جنگجو و بمبگذار انتحاری و نیز برای ساخت و استفاده از جنگ افزارهای انفجاری به استخدام در می‌آورند. برخی بچه‌ها یا کودکان گفتند که استخدام احتمالی توسط طالبان دلیلی بود که آنها افغانستان را ترک کردند.

اکبر، یک پسر افغان ۱۷ ساله که در لسبوس مصاحبه شد، گفت: «من از طالبان فرار کردم زیرا بچه‌های بسیاری که همسن من هستند توسط طالبان گرفته شده و برای بمبگذاری‌های انتحاری مورد استفاده قرار می‌گیرند.»

مبارک، یک مرد افغان با سه پسر در سنین ۵، ۹، و ۱۲ ساله، که ولایت پروان در افغانستان را در ماه مارس ترک کرد، در مرکز بازداشتگاه در لسبوس گفت:
هر روز طالبان مردم را می‌بردند... من در مورد کودکان، پسرانم، و اینکه آنها مجبور به بمبگذاری انتحاری می‌شدند، نگران بودم.... من به خاطر بچه‌ها و خانواده ام افغانستان را ترک کردم.

در سوریه، مردان باید خدمات اجباری نظامی خود را برای مدت ۱۸ ماه کامل کنند که در سن ۱۸ سالگی شروع می‌شود. با وجود این از زمانی که جنگ شروع شد، دولت سوریه به طور روز افزون آنهایی را که خدمات نظامی خود را تمام کرده بودند احضار می‌کند. سوریهایی که حاضر نبودند خدمت کنند به سازمان دیده بان حقوق بشر گفتند که اگر آنها دستگیرمی شدند ممکن بود به خطوط مقدمه فرستاده و یا زندانی و شکنجه شوند.‌هانی، ۱۷ ساله، از ادلب گفت که احتمال استخدام اجباری برای خدمات نظامی دلیلی بود که او ادلب را ترک کرد:

من نمی‌خواهم اسلحه حمل کنم. هرگز اسلحه حمل نکردم و این کار را هم نخواهم کرد. نه برای دولت، و نه برای یک گروه مسلح.... دیدم چه اتفاقی دارد می‌افتاد مطمئن بودم همان اتفاق به من هم خواهد افتاد. برای این تصمیم گرفتم آنجا را ترک کنم. [اگر آنها شما را ببرند] شاید شما تا زمان مرگ یا تا پایان مرگ آنجا بمانید.

اگرچه نیروهای دولت معمولا کودکان زیر ۱۸ سال را استخدام نمی‌کنند، بسیاری از گروههای مسلح به چنین اقدام دست می‌زنند. فیراس، پسر ۱۶ ساله از حلب، گفت که اگر او در سوریه مانده بود: «شاید آنها مرا به ارتش ببرند، شاید من مرده بودم، یا شاید گروههای مسلح برای جنگ و حمل سلاح مرا ببرند.»

کار کودکان
بسیاری از افغانهایی که از کشورشان فرار کردند به دنبال پناهگاهی در ایران هستند. ایران میزبان حدود ۳ میلیون افغان است. یک میلیون تن از این افراد پناهندگان رسمی هستند، و با بقیه به عنوان کارگران مهاجر که ویزاهای موقت دارند یا کاملا فاقد مدرک هستند رفتار می‌شود. برای کودکانی که امیدوارند تحصیلات خود را ادامه دهند اغلب شهریه ادامه تحصیل و اجازه اقامت به شدت سنگین است. در نتیجه این کودکان با شرایط استثمارگرایانه کار مواجه شده و به خاطر مبلغی ناچیز در کارهای ساختمانی یا در کارخانه‌های کشاورزی یا پوشاک برای ساعات طولانی کارمی کنند.

نصر، پسر۱۶ ساله، در زمانی که ۱۴ ساله بود در یک محل ساختمانی در ایران شروع به کار کرد و با سنگ و سیمان دیوار می‌ساخت. او ۱۲ ساعت در روز و ۷ روز در هفته کار می‌کرد. وی گفت: «اگر شما یک روز را تعطیلی بگیرید، تمام مزد خود را از دست می‌دهید.» درآمد نصر برایش کافی نبود و به وی اجازه تمدید اقامت را نداد. او گفت: «نهایتا هیچ پولی نداشتم.»

باکر، پسر ۱۶ ساله، به همراه ۷ افغان دیگر در یک کارخانه پوشاک در تهران شروع به کار کرد. در سال اول وی از ساعت ۸ صبح تا نیمه شب هر روز، و در طول زمانهای شلوغ حتی طولانی تر از آن، بدون درآمد کار می‌کرد. مالک این شرکت به او گفته بود: «اگر اینطوری کار نکنی پولی دریافت نخواهی کرد.»

ولید در سن ۹ سالگی، و زمانی که خاله‌اش پرداخت هزینه‌های مدرسه وی را متوقف کرد، در ایران شروع به کار کرد. او به سازمان دیده بان حقوق بشر گفت که کارمی کرد تا برادرش بتواند تحصیلات خود را ادامه دهد. وی ابتدا در یک فروشگاه لباس فروشی از ساعت ۷ صبح تا ۷ شب و با یک روز تعطیلی در ماه کار می‌کرد. بعدا در رستورانی مشغول به کار شد، اما به این نتیجه رسید که دستمزد ناچیزش کافی نبود تا وی و برادرش را حمایت کند. او گفت:‌ »اینکه زندگی نبود. من فقط زنده بودم.» ولید ایران را به قصد یونان در ماه مه ترک کرد.

بچه‌های دیگری که با سازمان دیده بان حقوق بشر گفتگو داشتند سعی کردند در ترکیه کار کنند. سید، پسر ۱۸ ساله، از خشونت در حلب در ۱۶ سالگی فرار کرد و کاری را در کارخانه ترک پیدا کرد. او گفت: «ساعات کار طولانی بود و پول کم می‌دادند. من از ۸ صبح تا ۷:۳۰ شب کار می‌کردم. بعضی اوقات آنها ما را مجبور می‌کردند تا ساعات ۱۱ شب کار کنیم. چاره‌ای نداشتیم.»

فیراس، پسر ۱۶ ساله از حلب، سوریه را در اوائل ۲۰۱۵ پس از اینکه مقامات مدرسه وی را بستند ترک کرد. او ابتدائا به ترکیه رفت و ۱۲ ساعت در روز در یک کارخانه پوشاک کار می‌کرد: «تلاش کردم پولی پس انداز کنم، اما مجبور بودم بخورم. ترکیه را یک ماه پیش ترک کردم. نتوانستم مسئولیت کار بیشتری را بر عهده بگیرم.»

موارد نقض حقوق بشر توسط پلیس در ایران
کودکان افغان در ایران نیز بازداشتهای خودسرانه، اخاذی، و کار اجباری به دست پلیس را تجربه کردند. چندین تن به سازمان دیده بان حقوق بشر گفتند که در محل کار خود زندگی می‌کردند تا از رویارویی با پلیس اجتناب کنند.

باکر، پسر ۱۶ ساله، افغانستان را در در سن ۱۴ سالگی ترک کرد به دلیل اینکه نمی‌توانست تحصیلات خود را ادامه دهد. در ایران شغلی را یافت اما مدارک اقامت نداشت: «دو یا سه دفعه پلیس مرا دستگیر کرد و مجبور بودم همه پولم را به آنها بدهم تا مرا آزاد کنند. خیلی سخت بود، بنابراین آنجا را ترک کردم.»

علی، پسر ۱۶ ساله، گفت که پلیس در تهران او را بیش از ۲۰ دفعه دستگیر کرده بود: «در ایران، پلیس از ما متنفر بود. آنها ما را دستگیر می‌کردند و پول ما را می‌گرفتند. برای مثال، دو دفعه در عرض یک هفته این امر اتفاق افتاد. همه چیز را از ما می‌گیرند.»

چند تن از پسران به سازمان دیده بان حقوق بشر گفتند که پلیس آنها را مجبور کرده بود کلانتری‌ها را نظافت کنند. ظاهر گفت که او را در مسیرش به سمت مغازه گرفتند. با وجود اینکه وی اجازه اقامت خود را به پلیس نشان داد آنها او را به کلانتری بردند و آنجا وی را مجبور کردند تا دیروقت شب کار کند، ظرفها را شسته و کلانتری را تمیز کند.

یک پسر ۱۶ ساله دیگر افغان گزارش کرد که در چهار مورد مختلف پلیس او را مجبور کرده بود که یک روز کامل را در کلانتری برای نظافت صرف کند. اکرم گفت که پلیس او را بیش از ۱۰ بازداشت کرده بود، و در پنج یا شش مورد مجبورش کرده بود که کلانتری را نظافت کند: «آنها هیچکسی را ندارند که مرتبا آنجا را تمیز کند و از پناهندگان افغان استفاده می‌کنند.»

ازدواج کودکان
یک زوج افغان از هرات به سازمان دیده بان حقوق بشر گفتند که آنها از افغانستان گریختند تا از ازدواج کودکشان اجتناب کنند. آنها گفتند که یک مرد ۶۵ ساله‌ای که با طالبان ارتباط داشت دختر ۱۰ ساله شان را از آنها خواستگاری کرده بود. مادر کودک گفت: «اگر قبول نمی‌کردیم ما را می‌کشتند. او با مردمان قدرتمدنی در ارتباط بود. خواستگاری را قبول کردم زیرا راه دیگری نداشتیم، اما شبانه فرار کردیم.»

بازداشت طویل مدت کودکانِ بدون همراه در یونان
نحوه رفتار و برخورد با کودکان در هر جزیره یونان متفاوت است. کودکان بدون همراه که به لبوس، کیوس یا ساموس رسیدند عموما تا زمانی که پناهگاهی برایشان فراهم شود، یا تا وقتی که دادگاهی تصمیم بگیرد که آنها می‌توانند به سرپرستی یکی از بستگانشان آزاد شوند، در بازداشت به سر می‌برند. آنهایی که به لروس می‌رسند، از جمله کودکانِ بدون همراه، اغلب در عرض یک یا دو روز آزاد می‌شوند. داوطلبان محلی برای تهیه خانه، غذا، پوشاک و مراقبت پزشکی هماهنگی و کمک می‌کنند.

در کاوس، یکی از جزایر بزرگتر یونان، جریان رسیدگی به وضعیت افرادی که می‌رسند چندین هفته یا بیشتر به طول می‌انجامد. خدماتِ کمی ارائه می‌شود، و بچه‌ها و بزرگسالان به یک صورت در یک هتل متروکه با تختهای ساده و بدون برق و با آب جاری محدود، در فضای آزاد و یا در چادرهایی که توسط گروه امدادگر «پزشکان بدون مرز» ارائه می‌شود، می‌خوابند. بسیاری به سازمان دیده بان حقوق بشر گفتند که مقامات غذای کمی را ارائه می‌کنند و برخی گفتند که آنها برای روزها غذا نخورده بودند.

کودکان پناهجو و مهاجر که به عنوان بدون همراه در یونان ثبت نام می‌شوند اغلب مدت طولانی تری از بزرگسالان یا کودکانی که با خانواده‌هایشان سفر می‌کنند در بازداشت به سر می‌برند، تا اینکه مقامات به جستجوی امکانات پناهگاهی برای آنها بپردازند. اگرچه اقامت در پناهگاهها به عنوان یک شاخص حفاظت در نظر گرفته می‌شود، بسیاری از کودکان بازداشتهای طویل مدت را تنبیهی می‌انگارند. در حالی که بزرگسالان می‌توانند در ظرف تنها چند روز آزاد شوند، کودکان ممکن است برای ۳ هفته یا بیشتر در بازداشت نگاه داشته شوند.

لسبوس، کیوس، و ساموس بازداشتگاههای خود را با سیم خاردار ممنوع الورود کرده‌اند. در این بازداشتگاهها کودکان مکررا به همراه بزرگسالان در فضاهایی شلوغ و کثیف نگهداشته می‌شوند. در ساموس بازداشت شدگان گفتند که آنها تنها برای مدت ۳۰ دقیقه در روز به آب دسترسی داشتند. در کیوس سازمان دیده بان حقوق بشر دریافت که بزرگسالان و کودکان در پناهگاههای موقتی زندگی می‌کنند که عاری از نور آفتاب بوده و صرفا از لباس و پتو ساخته شده است.

اکبر، پسر ۱۷ ساله افغان، در لبوس به مدت ۱۰ روز دستگیر بوده و نگران بود که سه همراهش که با وی سفر می‌کردند، و هر کدام هم سن خود را ۱۸ سال یا بیشتر گفته بودند، قبل از وی آزاد شده بودند و به آتن رفته بودند. او گفت: «اگر آنها آتن را ترک کنند من اینجا تنها خواهم ماند. من کسی را نمی‌شناسم.»

عاصف، پسر ۱۷ ساله افغان، در لسبوس گفت که به او گفته بودند وی در بازداشتگاه به مدت ۳ هفته خواهد ماند. او گفت: «گویی من در زندانم». بچه‌های بدون همراه در بازداشتگاه از بزرگسالان جدا نبودند. او گفت: «شب گذشته، چند نفر وارد اتاق من شدند و همه چیز را بردند. آنها می‌گویند بچه‌ها باید حفاظت شوند، اما در عمل هیچ معنایی ندارد.»

اسماعیل، پسر سوری ۱۶ ساله که به تنهایی از حلب سفر کرده بود، گفت که او امید داشت که به اروپا برسد تا برای پدرش درمان و امکانات پزشکی بگیرد زیرا وی سخت مریض بود. او همچنین به سازمان دیده بان حقوق بشر گفت دوستانی که گفتند سنشان بیشتر از سن واقعیشان بود آزاد شدند. وی گفت: «اشتباه من این بود که سنم را به آنها گفتم.»

لیلو، یک دختر سومالیایی ۱۶ ساله که برای مدت ۳ ماه سفر کرده بود تا به یونان برسد، در بازداشتگاه شلوغ کیوس به مدت ۲ هفته به سر می‌برد. او گفت که بازداشت شدگان دیگر دسترسی به توالت را کنترل می‌کردند به طوری که بعضی اوقات او نمی‌توانست از دستشویی استفاده کند. وی گفت: « آنها مانند بچه‌ها با ما رفتار می‌کردند و می‌گفتند که شما فردا می‌روید، شما فردا می‌روید، اما من فکر نمی‌کنم ما به جایی برویم.»

ظهار، از افغانستان، تنها پس از آزادیش از بازداشت در کیوس توسط سازمان دیده بان حقوق بشر مصاحبه شد. او گفت در حقیقت ۱۶ سال دارد اما به پلیس گفته بود ۱۹ ساله است: «اگر به آنها می‌گفتم مرا نگاه می‌داشتند و من نمی‌خواستم بمانم». وی گفت بسیاری از بچه‌هایی که به تنهایی سفر می‌کردند از وضعیت بازداشت طولانی که در انتظارشان بود با خبر بودند و به این دلیل می‌گفتند سنشان ۱۸ یا ۱۹ سال است.



 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024