پنجشنبه ۹ فروردين ۱۴۰۳ - Thursday 28 March 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 06.11.2014, 10:55


ساسان آقایی
اعتماد / پنجشنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۳

یک رییس‌جمهور شیک‌پوش، صمیمی و سخنران که توانسته پس از پنج سال چرخش‌های اقتصاد را به آرامی اما با ثبات به حرکت درآورد، نرخ بیکاری را کاهش دهد، بر حداقل دستمزد سراسری بیفزاید، مالیات بیشتری از ثروتمندان بگیرد و در عمل طبقه متوسط را از دادن مالیات معاف سازد، تامین اجتماعی همگانی را برقرار کند و وعده‌های جذابی برای ۱۰ میلیون مهاجر غیرقانونی در خورجینش داشته باشد، مردی که برنده نوبل صلح است و نشان داده کردیت جهانی خود را برای جنگ در هزاران کیلومتر آن سوتر از دست نمی‌دهد، به دنبال مشارکت همه در یک جهان چندقطبی است نه یکجانبه‌گرایی پرهزینه با یک سیاست‌خارجی هیجانی، سربازان کشور را به جای فرستادن به خاورمیانه تشنه درگیری یا اوکراین در آستانه تجزیه به خانه بازمی‌گرداند، حتی برای توافق با ایران در مهم‌ترین پرونده سیاسی یک دهه اخیر می‌دود؛ کدام کشوری چنین رییس‌جمهوری را نمی‌خواهد؟

جواب این پرسش را احتمالا دیروز صبح دریافته‌اید؛ «امریکا» کشوری است که باراک اوباما را دیگر نمی‌خواهد، همزمان با بالا رفتن نمودارهای اقتصادی  محبوبیت او هر روز بیشتر و بیشتر افت می‌کند و انتخابات چهارم نوامبر نشان داد که نظرسنجی‌ها باز هم درست پیش‌بینی کرده‌اند؛ جمهوریخواهان حتی بیشتر از آنچه نظرسنجی‌ها نشان می‌داد، پیروزی به دست آورده‌اند. برد قاطع آنها در انتخابات‌های ایالتی، فرمانداری‌ها، مجلس نمایندگان و سرانجام سنا یکی از پیروزی‌های انتخاباتی چند دهه گذشته در امریکا بوده است و در انتخاباتی که هیچ موضوع‌ واحد و ملی در آن وجود نداشت و کاندیداها ناچار بودند از فرسایش خاک در ایالت ساحلی لوییزیانا تا مجادله بی‌پایان سقط جنین در ایالتی چون کلرادو سخن بگویند، پیروزی جمهوریخواهان تنها به مدد یک تاکتیک به دست آمد؛ آنها «باراک اوباما» را به موضوع اصلی این انتخابات در تمام ایالت‌ها بدل کردند و آنقدر این کار را خوب انجام دادند که خیلی از نامزدهای دموکرات در روزهای آخر مبارزه انتخاباتی ناچار شدند حتی رای دادن به کاندیدای حزبی خود در انتخابات ریاست‌جمهوری را انکار کنند یا از آرای منفی خود به طرح‌های اجتماعی و بودجه‌یی باراک اوباما در دوره‌های پیشین کنگره فرضیه و داستان بسازند.

چرا مردی که درست شش سال پیش، در عرش زندگی می‌کرد تا آنجا که جان مک‌کین، یکی از قدرتمندترین جمهوریخواهان پس از دوره ریگان را به آسانی سر کشیدن یک لیوان آب خوردن شکست داد، حالا چنین به فرش فرو افتاده که نماد «خجالت‌آوری» برای حزبش و نماد «شکست» دموکرات‌ها شده است؟

روند شش ساله این رییس‌جمهور نشان می‌دهد که بخش زیادی از برنامه «تغییر» او به نتیجه رسیده است؛ از بیمه همگانی تا معافیت مالیاتی طبقه متوسط، پشتیبانی از برنامه‌های لیبرال اجتماعی تا به راه انداختن چرخ‌های اقتصاد و مهار کردن اسب سرکش دکترین سیاست خارجی امریکا، حتی بازگرداندن سربازها به خانه همه برنامه‌هایی بودند که باراک اوباما شش سال پیش نوید آنها را به امریکا داد و اگر انصاف را در داوری ملاک بگیریم، به بخش چشمگیری از وعده‌هایش جامه عمل پوشیده است. شاید اوباما این روزها از خودش می‌پرسد که چه کار دیگری باید می‌کرد تا هنوز محبوب‌ترین مرد واشنگتن باشد؟

پرسش خوبی است اما پاسخ‌های اوبامایی به آن دردی را درمان نمی‌کند. ممکن است رییس‌جمهور در پاسخ به شکست سه‌شنبه دموکرات‌ها دست به یک رشته‌ تغییر در سیاست داخلی و سیاست‌های اجتماعی خود بزند اما اگر بخواهد این تغییرها نیز در چارچوب برنامه‌های شش ساله‌اش دنبال شود، به جز دردسرهای سیاسی جدی در کنگره، دموکرات‌ها باید منتظر یک «نه» دردناک دیگر در نوامبر ۲۰۱۶ باشند.

مردم امریکا روز سه‌شنبه نه به یک فرد که به یک منش سیاسی، نه گفته‌اند. آنها به تغییر «نه» نگفته‌اند، به «تغییر سنت»، به «تغییر هویت» و «دستکاری هژمونی امریکایی» نه گفته‌اند. باراک اوباما متهم است که شالوده سیاستگذاری در امریکا را تغییر داده است. او از کشوری که مردمش انتظار دارند «فرمانده امپایر» باشد، کشوری «بزدل» ساخته که گویی از توان نظامی خود شرمگین است.

رییس‌جمهور در جایی که اختلاف طبقاتی یک ارزش و ملاک تلاش و انگیزه کار به شمار می‌رود، می‌کوشد سرهای بزرگ را به سود طبقه متوسط جامعه قطع کند، در جایی که ثروت مورد پرستش است، هر سال با وضع لایحه‌های بودجه‌یی سختگیرانه‌یی، ثروتمندان را هدف قرار می‌دهد، در کشوری که «خرج کردن پول دیگری برای دیگری» یک پلیدی غیرقابل گفت‌وگو است، جیب مردم را به سود اوباماکر خالی کرده و در سرزمینی که «کمربند انجیلی» هنوز حقیقت دارد، لیبرالیزه شدن قوانین اجتماعی را دنبال می‌کند.

داستان اوباما شباهت زیادی به سوپرمن‌های خوش‌بر و رویی دارد که نجات شهر را وعده می‌دهند و آخر فیلم تازه می‌فهمیم که این سوپرمن چیزی جز یک بدمن یاغی و شورشی نبوده است. امریکای امروز، آخر داستان سوپرمن 08 را پیش از سکانس پایانی پیش‌بینی کرده و با رای سه‌شنبه خود تلاش کرد تا قطار واشنگتن را کمی به ریل درست خویش بازگرداند.

شش سال پیش که این بدمن سرنوشت قطار واشنگتن را به دست گرفت، کاریکاتورهای زیادی در رسانه‌های امریکایی با این تعبیر منتشر شد که نشان می‌دادند، یک سیاهپوست در نقش یک «خدمتگزار» به «کاخ سفید» می‌رود تا ریخت‌وپاش‌ها و ظرف ‌و ظروف‌های شکسته ناشی از بدمستی‌ها و خوشگذرانی‌های اربابان سفید «محافظه‌کار» را جمع و جور کند و به اوضاع سروسامانی دهد. آن مردی که قرار بود این نقش را انجام دهد، انگار ترجیح داد به جای مرتب کردن بی‌نظمی‌ها، فونداسیون را بکوبد و یک بنای نو بسازد اما دو سال دیگر که باراک اوباما جای خود را به رییس‌جمهور بعدی بدهد، این رییس‌جمهور چه کلینتون دموکرات‌ها باشد چه بوش جمهوریخواهان، به نظر می‌رسد کاریکاتونیست‌های امریکایی، کارتون‌هایی را به تصویر خواهند کشید که رییس‌جمهور جدید را با یک کلاه ایمنی وسط معرکه‌یی از سنگ و آجر و سیمان و فولاد نشان می‌دهد که باید ویرانه ساختمان قبلی را دوباره تجدیدبنا کند.



 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024