پنجشنبه ۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ - Thursday 25 April 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 16.01.2014, 10:04


عصر ایران - مهرداد خدیر

مهم‌ترین رسانه مکتوب یک جریان، بار دیگرحمله به نشریات ناهمسو با این «بنگاه مطبوعاتی-سیاسی» را از سر گرفته است. طبیعی است که خود متهم شدگان یا به دفاع و پاسخ گویی می‌پردازند یا حتی چنانچه احساس کنند در معرض اتهام و افترا قرار گرفته‌اند می‌توانند به مراجع قضایی متوسل شوند و شکایت کنند.

نه این سایت و نه این نویسنده نیز وکیل مدافع هیچ یک نیست، این رویکرد اما از چند منظر دیگر قابل تحلیل است و این چند سطر برای اشاره به همین موارد نوشته می‌شود:

اول اینکه در آغاز دهه ۹۰ و در فضایی کاملا متفاوت و در حالی که نسل دیگری برکشیده، بخشی از‌‌ همان رفتارهای دهه ۷۰ تکرار می‌شود. انگار نه انگار که ۲۰ سال گذشته و به نظر می‌رسد عادت به برخی شیوه‌ها سبب شده دوباره‌‌ همان ادبیات که در قبال نشریات روشنفکری به کار گرفته می‌شد تکرار شود که غالبا به برخورد و تعطیلی نشریه و آوارگی مدیران و نویسندگان آن می‌انجامید.
آن اتفاقات بهتر بود یا اینکه نشریات دارای مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و تحت نظارت هیات نظارت بر مطبوعات فعالیت داشته باشند؟

بحث بر سر این نیست که میان یک روزنامه اصول گرا و یک یا چند نشریه اصطلاحا دیگر اندیش مباحثه انتقادی و حتی مجادله درگیرد یا نه؟ چرا که اتفاقا هر گفت‌و‌گویی اتفاق فرخنده‌ای است و باب اندیشه را می‌گشاید. مشکل بر سر این است که یک طرف، بارانی از اتهام را بر سر دیگران می‌بارد تا زمینه توقیف و بازداشت چهره‌های مقابل را فراهم سازد. این شیوه در گذشته به نتیجه می‌انجامیده و تکرار آن به عادت اینان بدل شده است و باور به حداقلی ازمدارا و انصاف با این رفتار منافات دارد. این دیگر بازی شطرنج نیست. با مهره‌های شطرنج بر سر حریف و رقیب کوفتن است.

دوم: با افشای پاره‌ای تخلفات رییس سازمان تامین اجتماعی در دولت گذشته که سابقه برخورد‌های شداد و غلاظ او با مطبوعات و روزنامه نگاران در کارنامه قضایی او در ذهن همگان ثبت شده و شهره آفاق است، انتظار این بود و همچنان هست که نسبت به پاره‌ای رفتارهای گذشته هم تجدید نظر صورت پذیرد نه اینکه در دهه ۹۰‌‌ همان گفتار‌ها و رفتارهای دهه ۷۰ را از سر گیریم.

سوم: به نظر می‌رسد مطبوعات در این سرزمین مرغ عزا و عروسی‌اند که هم در عزا سر آن‌ها را می‌برند و هم در عروسی! مطبوعات و مطبوعاتی‌ها در هر اتفاق باید تاوان بپردازند. پس از انتخابات خیلی‌ها پیش بینی می‌کردند که ناکامان انتخابات ریاست جمهوری سراغ روزنامه‌نگاران بروند و اتفاقا روزشماری می‌کردند. البته چندی به جواد ظریف و توافق هسته‌ای پرداختند بعد که دیدند شورای عالی امنیت ملی آن‌ها را از ادامه این روند برحذر داشته و موضوع، ملی و مربوط به نظام است و توافق ژنو نیز فرونپاشید و از دوشنبه ۳۰ دی اجرایی می‌شود، بنابرین احساس کرده‌اند دیگر آبی از این موضوع برای آنان گرم نمی‌شود و عجالتا باید سراغ مقوله دیگری بروند و چوبی را که در این چند ماهه لای چرخ ارابه مذاکرات هسته‌ای گذاشته بودند بردارند و بر فرق چند مطبوعه و مطبوعاتی بکوبند. هم چوب، بلا استفاده نمی‌ماند و هم باز صدایی می‌توان تولید کرد.

بحث بر سر حوادث سال ۸۸ نیزدیگر به کار نمی‌آید چون از فرط تکرار ملال آور شده است. از این رو دوباره و بلکه ده باره و صدباره دیواری کوتاه‌تر از جماعت مطبوعاتی پیدا نکرده‌اند و قصه کهنه را باز، از سر گرفته‌اند.

فلان مجله محکوم است چون با بهرام بیضایی مصاحبه کرده و پیشاپیش باید پیغام بدهند که دوره تحقیقاتی دانشگاه استنفورد هم که تمام شد برنگردد و برنگردد.

دیگری بد است چون قصد داشته مراسم چله (شب یلدا) را برگزار کند و ۲۰۰۰ نفر هم می‌ه‌مان داشته و چند صد نفر هم از شهرستان‌ها آمده بودند و سومی چنان است و چهارمی به‌مان و همه این‌ها در حالی مطرح می‌شود که روزنامه نگاران خودشان به قدر کافی دارند خودشان را سانسور می‌کنند و اگر هم این کار را انجام ندهند مدیران و ناظران این کار را می‌کند و تازه وقتی همه این کار‌ها هم انجام شود مگر مطبوعات در فضای فعلی چقدر مخاطب دارند؟ آن دو میلیون خواننده مطبوعات در سال ۷۸ که اکنون دیگر هیچ نشریه‌ای نمی‌خوانند آیا مشتری کیهان و بیننده بخش‌های غیر سرگرمی صدا و سیما شده‌اند؟ یا پای «من و تو» می‌نشینند و «جم تی وی» و اخبار از این و آن شبکه دریافت می‌کنند؟ همین را می‌خواهید؟

چهارم: اصرار بر جداسازی و تقسیم جامعه به دو قطب و تفکیک به هنرمند ارزشی و غیر ارزشی را می‌توان سیاستی در مقابل دولت روحانی دانست. زیرا رییس جمهور آشکارا از آشتی سخن می‌گوید و طیف متنوعی از هنرمندان را زیر یک سقف جمع می‌کند و سخنی می‌گوید که هم آنان را خوش می‌آید و هم رییس سازمان صدا و سیما را چندان که در دفاع از آن در جشنواره جام جم سخن بگوید. گروهی اما نمی‌خواهند روحانی رییس جمهور همه باشد. دوست ندارند از آشتی بگوید. آن قدر برخی سینه‌ها مالامال از کینه‌ها شده که شستن این کینه‌ها را انگار با تعریفی که برای ماهیت و هویت خود دارند در تعارض می‌بینند.

پنجم: این هجوم را می‌توان واکنش به سخنان اخیر وزیر ارشاد نیز دانست. پس از انتقاد آقای علی جنتی از آنچه به کار گیری ادبیات لمپنی در برخی نشریات اصول گرایان رادیکال خوانده بود احتمالا این هدف وجود دارد که با دست گذاشتن بر روی نقاط حساس نشریات دیگر آنان را به واکنش‌های تند وادارند و بگویند دوستان ما لمپن نیستند این‌ها لمپن هستند. چالش با وزیر ارشاد زود‌تر از آنچه تصور می‌شد شروع شده است.

ششم: دیدار اخیر آیت الله هاشمی رفسنجانی با اعضای شورای مرکزی انجمن دفاع از مطبوعات و سخنان ایشان در این ملاقات و عکس یادگاری با شهروندان آزاد جمهوری اسلامی ایران از نظر حمله کنندگان اقدامی بسیار نامطلوب بوده و مصلحت نظام و خود رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام را نیز اینان از رییس همین مجمع بهتر و بیشتر تشخیص می‌دهند تا جایی از دیدار کنندگان با لفظ «اشرار» یاد شده است!

با این وصف تهدیدات و حملات اخیر را می‌توان واکنش به این دیدار نیز دانست. انگار مطبوعات همواره باید در معرض اتهام و افترا باشند. حال آنکه قول و فعل آنان امر مخفیانه‌ای نیست و همه چیز در برابر دیدگان قانون صورت می‌پذیرد.

هفتم و دست آخر اینکه با همه این احوال جای نگرانی نیست. چه، نگرانی هنگامی موضوعیت داشت که این نوشته‌ها پیش زمینه و حتی سند برخوردهای بعدی می‌شد. خوش بختانه دستگاه‌های اجرایی و امنیتی تحت تاثیر قرار نمی‌گیرند و دستگاه قضا نیز آستانه تحمل خود را بالا برده و با دولت در تعامل است واکنون به نظر می‌رسد اینان می‌نویسند و متهم می‌کنند چون به این اتهام زدن‌ها عادت کرده‌اند. هر چند که کاش این همه انرژی که صرف تحقیر و تهدید و تحدید اهل فکر می‌کنند (تن‌ها به این جرم که چرا مانند من نمی‌اندیشی) صرف کشف زمینه‌های پیدایی آدم‌هایی مانند بابک زنجانی می‌شد.

از این رو برماست که در این ورطه فرو نغلتیم و تتمه معنویت و اخلاق جامعه را که با اهتمام و فداکاری اهل فرهنگ و قلم هنوز فرونمرده پاس داریم.

دوستان عادت دارند در پایان نوشته‌هاشان حکایت بیاورند که بعضی هم انصافا خالی از ذوق نیست. ما چون ذوق ابداع حکایت تازه نداریم پس حکایت کهنه مکرر می‌کنیم که «نصرالدین شبی به خانه آمد. خشمگین و برافروخته و زن و فرزند را واداشت بگردند تا پول گمشده را پیدا کنند. پرسیدند: مگر اینجا گم کرده‌ای؟ پاسخ داد: نه در راه و در کوچه‌ای گم کردم. منتها کوچه تاریک بود و اینجا روشن است. در کوچه هم کسی نبود که وادارش کنم دنبال پول من بگرد. خانه اما هم روشن است و هم می‌توانم به زن و فرزند تحکم کنم!»

نام آن کوچه که برخی گمان می‌کنند در آن چیزی را جا گذاشته یا گم کرده‌اند ۲۴ خرداد ۹۲ است. چرا جای دیگر و در خانه مطبوعات به دنبال گمشده می‌گردند؟


****

تریبونی برای بهایی‌ها، سلطنت‌طلبان و چپ‌های آمریکایی (خبر ویژه)

روزنامه کیهان - پنجشنبه ۲۶ دی ۱۳۹۲

جدید‌ترین دو ماهنامه اجاره‌ای «اندیشه پویا» (آذر و دی ۱۳۹۲) با مطالبی از ۵ عضو بنیاد اشرف پهلوی، نویسندگان حامی بهایی مقیم خارج کشور و فعالان روزنامه‌های زنجیره‌ای منتشر شد و در آن از رژیم پهلوی تجلیل گشت.

«محمد توکلی طرقی»، «علی قیصری»، «تورج اتابکی»، «فرزین وحدت» ‌ و «افسانه نجم‌آبادی» از فعالان برجسته بنیاد اشرف‌پهلوی هستند که در این شماره «اندیشه پویا» مطالبی از آن‌ها علیه «جلال آل‌احمد» و کتاب «غرب‌زدگی» به چاپ رسیده است. (بنیاد مطالعات ایران) متعلق به اشرف پهلوی در دهه ۱۳۶۰ و با حمایت اندیشکده‌های مرتبط با سیا فعالیت‌های خود را آغاز کرد. «محمد توکلی طرقی» سردبیر دوره جدید فصلنامه «ایران نامه» (نشریه بنیاد اشرف پهلوی) از نویسندگان این شماره اندیشه پویا و از حامیان فرقه بهائیت است و در تیر ماه ۱۳۹۰ همایشی را در دفاع از این فرقه و با حضور پژوهشگران اسرائیلی در دانشگاه تورنتو برگزار کرد.

در این شماره اندیشه پویا مطالبی با هدف ستایش از سیاست‌ها و عملکرد رژیم پهلوی منتشر شده است. برای نمونه «مقصود فراستخواه» دبیر تحریریه روزنامه خرداد به مدیر مسئولی عبدالله نوری در دهه ۱۳۷۰ در یادداشتی می‌نویسد: «حکومت پهلوی در دهه چهل خیلی کار‌ها کرد. اما مگر حکومت برای چیست؟ غیر از این است که باید کار کند؟ حکومت نه تنها باید کارهای خوب بکند بلکه باید این کارهای خوب را، خوب نیز انجام بدهد... کارنامه دهه چهل حکومت ایران حاوی کارهای خوب بود.»

«بهرام بیضایی» از دیگر حامیان فرقه بهائیت است که به گفت‌وگوی اختصاصی با این نشریه پرداخته است. بیضایی که اکنون در آمریکا به سر می‌برد و با «عباس میلانی» (ضد انقلاب فراری) همکاری می‌کند. «نوشین احمدی‌خراسانی» (از فمنیست‌های لائیک فعال در فتنه ۸۸) در مقاله‌ای به این موضوع که «فمنیست‌ها درباره مادری کردن چه گفته‌اند و می‌گویند؟» پرداخته و وظیفه مادری را امری مقدس و دارای فضیلت نمی‌داند.

«داریوش آشوری» از جمله مبلغان صهیونیسم سیاسی است که در «اندیشه پویا» مقاله «یاد کردی دیگر از فردید» را علیه تفکرات «سیداحمد فردید» (فیلسوف متمایل به انقلاب اسلامی) نوشته است. مقالات آشوری که در عصر پهلوی در مجله فردوسی و در حمایت از صهیونیست‌ها خصوصاً در ماجرای جنگ ۶ روزه اعراب و اسرائیل منتشر می‌شد، با اعتراض و مخالفت جلال آل‌احمد و دکتر شریعتی روبرو بوده است. آشوری در ادامه زنجیره مقالاتی که علیه «سید احمد فردید» در این نشریه منتشر شده، فردید را فیلسوفی می‌داند که «تن‌ها گروهی از جوانان انقلابی با رگ و ریشه اسلامی» شیفته او شدند.

«آیدین آغداشلو» نیز در گفت‌وگو با این نشریه آل‌احمد را روشنفکری «اغواگر» و «بی‌انصاف» می‌خواند و می‌گوید که جلال «ملغمه‌ای بود از تضاد‌ها و تناقض‌ها یک سید جوشی بود که ادبیاتش اگر ادبیات نفرت نبود، فرا‌تر از ادبیات خشم هم نمی‌رفت.» همچنین اندیشه پویا در مطلبی که «مرتضی مردی‌ها» (از چهره‌های چپ آمریکایی وگردانندگان روزنامه‌های زنجیره‌ای عصر اصلاحات) آن را ترجمه کرده، از «دیوید هیوم» فیلسوف ملحد انگلیسی با عنوان «فیلسوف بافضیلت» یاد کرده و کوشیده تا «مبانی اخلاق» را به روایت هیوم در ذهن مخاطبان خود نهادینه سازد.

فعالیت روزنامه‌نگاران و نویسندگان فراری، متمایل به سلطنت‌طلبان مقیم خارج از کشور در نشریات زنجیره‌ای و اجاره‌ای اندیشه پویا، مهرنامه، تجربه، بخارا، نسیم بیداری، آسمان، آسیا و... در ماه‌های گذشته تشدید شده و این در حالی است که هیئت نظارت بر مطبوعات و وزارت ارشاد به عنوان متولی این حوزه، سکوت زیانبار و قابل تاملی را در پیش گرفته‌اند و همین رویه کار را به جایی رسانده که در برخی نشریات به صراحت از رژیم منحوس پهلوی ستایش می‌شود. از دیگر سو، با توجه به نص صریح قانون مطبوعات لازم است تا مدعی‌العموم در برابر چنین رویه بیماری به تکالیف قانونی خود عمل کند و با اعلام جرم علیه این نشریات، مانع از احیاء‌ «پایگاه‌های دشمن» ‌در کشور شود.
گفتنی است در اردیبهشت ۱۳۷۹ و پس از اقدامات روزنامه‌های زنجیره‌ای در شبه‌افکنی‌های مکرر علیه مبانی اسلام و انقلاب، مقام معظم رهبری این دست از مطبوعات را «پایگاه‌های دشمن» نامیدند و قوه قضائیه بسیاری از آن‌ها را توقیف کرد، اما گردانندگان‌‌ همان نشریات اکنون به احیاء کارتل مطبوعاتی خود روی آورده‌اند.

گفتنی است موج جدیدی از ابتذال مطبوعاتی در «نشریات زرد» مانند «حاشیه»، «هنر هفته»، «سرزمین پویا»، «عنوان»، «چلچراغ» و... در استفاده ابزاری از تصاویر زنان و خبرسازی از زندگی خصوصی چهره‌های اجتماعی و... به راه افتاده است که کیهان در آینده به تحلیل ابعاد مختلف این پدیده زیانبار خواهد پرداخت.



 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024