پنجشنبه ۹ فروردين ۱۴۰۳ - Thursday 28 March 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 22.04.2013, 8:50


شرق: عصر دوشنبه هفته گذشته (۲۶ فروردین) طی یک مسابقه دوی ماراتن در شهر «واترداون» بوستون آمریکا، در نزدیکی خط پایان، دو بمب منفجر شد که در اثر آن سه نفر کشته و تعداد بسیار زیادی مجروح شدند. این بمب‌ دست‌ساز درحقیقت زودپزی حاوی مقداری ماده منفجره و تعداد زیادی میخ (برای افزایش شدت آسیب) بود که در کوله‌پشتی‌ای جاسازی شده بود.

پس از این ماجرا، پلیس همه توانش را به‌کار گرفت تا در اولین فرصت ممکن و بدون تلفات بیشتر، مظنونان را دستگیر کند. در نگاه اول، با توجه به خیل زیاد شرکت‌کنندگان و تماشاگران مسابقه‌های ماراتن، چنین کاری غیرممکن به‌نظر می‌رسید؛ اما در نهایت، پلیس توانست دو مظنون این حادثه تروریستی را -که دو برادر اهل چچن بودند- ردیابی و شناسایی کنند. در اثر درگیری پلیس با مظنونان، برادر بزرگتر (تیمورلنگ) جان باخت و برادر کوچک‌تر (جوهر) زخمی و متواری شد؛ اما پلیس با تعقیب خانه‌به‌خانه، وی را که در یک قایق تفریحی مخفی شده بود، به دام انداخت.

هرچند مقامات سیاسی برای دستگیری مظنونان از پلیس تقدیر کردند؛ اما واقعیت این است که در این ماجرا، فناوری، قهرمان واقعی و صحنه‌گردان ماجرا بود.

در ادامه به بررسی فناوری‌هایی می‌پردازیم که دستگیری این تروریست‌ها را امکانپذیر کردند.

گوشی‌های هوشمند:
پلیس پس از این انفجار از همه خواست اگر عکس یا فیلمی از این ماجرا دارند، در اختیار پلیس قرار دهند تا سرنخ‌هایی از این حادثه به‌دست ‌آید. یکی از مهم‌ترین عکس‌ها، عکس «دیوید گرین» بود. وی بلافاصله بعد از انفجار بمب، گوشی‌اش را بیرون آورد و از این حادثه و دود و آشوب حاصل از آن، عکس گرفت. وی سپس گوشی‌اش را کنار گذاشت و به مجروحان کمک کرد.

در این عکس، چهره «جوهر سارنایف» ۱۹ساله که کلاه سفید بیسبال به‌سر داشت، به‌وضوح مشخص بود؛ اما پلیس از کجا حدس زد این جوان کلاه‌به‌سر، مظنون ماجراست؟ چون پیش از این یک دوربین حفاظتی عکسی از وی تهیه کرده بود که نشان می‌داد او یک کوله‌پشتی دارد؛ اما او در این تصویر بدون کوله‌پشتی بود یعنی او کوله‌اش را پیش‌ازاین، در میان جمعیت رها کرده است و بدین‌ترتیب، چهره مظنون شناسایی شد. (پلیس از قبل می‌دانست که بمب درون کوله پشتی جاسازی شده بود.) البته تا اینجای کار پلیس فقط حدس زده است و نمی‌تواند صددرصد مطمئن باشد. 

دوربین‌های نظارتی:
پلیس سپس فیلم‌های دوربین یک فروشگاه به نام «Lord & Taylor» را که مشرف به مکان انفجار بود، بررسی کرد. در فیلم‌های این دوربین به‌وضوح مشخص شد که یکی از برادران، کوله‌اش را درمی‌آورد و رها می‌کند و سپس با خیال آسوده می‌رود. بدین‌ترتیب، پلیس بیشتر مطمئن می‌شود و تصویر مظنونان را در اختیار رسانه‌ها قرار می‌دهد تا مخاطبان، مظنونان را شناسایی و معرفی کنند.

نرم‌افزارها:
اما پلیس و نهادهای امنیتی آمریکا چگونه می‌توانند در این مدت کم، همه عکس‌ها و فیلم‌ها را بررسی کرده و مثلا تصویر یک جوان کلاه‌به‌سر پیدا و تفاوت دو عکس (با کوله و بدون کوله) را شناسایی کنند. هرچند خود پلیس در این مورد توضیحی نداده است؛ اما می‌دانیم نیروهای پلیس از نرم‌افزارهای ویژه‌ای برای بررسی دقیق سریع تصویرها استفاده می‌کند؛ برای مثال چندی پیش، پلیس استفاده از نرم‌افزاری را آغاز کرد که می‌تواند چهره افرادی را که ترسیده‌اند یا دلشوره دارند، شناسایی و به ماموران معرفی کند. شاید این دلشوره و نگرانی از انجام یک عملیات تروریستی ناشی شده باشد، پس پرس‌وجو از این افراد و تفتیش چمدان و کوله‌های‌شان ضروری است.
شرکت VR3 نیز نرم‌افزارهای پیشرفته تحلیل فیلم و ویدئو عرضه می‌کند که سازمان CIA از محصولات آن استفاده می‌کند. با استفاده از این نرم‌افزار می‌توان مواردی مانند اندازه، شکل، رنگ، سرعت و جهت اشخاص را در ویدیوها به‌سرعت بررسی کرد؛ بنابراین محتمل است که با نرم‌افزارهایی نظیر آن بشود به‌سرعت دنبال شخصی بود که کلاه سفید بیسبال به‌سر داشته است؛ حتی اگر وضوح تصاویر خوب باشد، می‌توان دنبال افرادی در محدوده سنی و جنسی خاص گشت.

روبات‌های خنثی‌کننده بمب:
بعد از انفجارهای بوستون، مردم وحشت‌زده، کیف و کوله‌ها را در محل انفجار رها و از محل حادثه فرار کردند. اکنون پلیس باید تشخیص می‌داد کدام کیف و کوله خطرناک و کدام‌یک بی‌خطر است؟ یکی از وسایلی که در بررسی کیف‌ها نقش اساسی داشت، روباتی به نام «Telerob Explosive Ordinance Disposal» بود. از سال ۲۰۰۰، بیش از چهل کشور دنیا از این روبات برای بررسی اشیای مشکوک استفاده می‌کنند. این روبات یک دست (اهرم) و چنگک شش‌محوری و دو دوربین و ابزارهای خنثی‌کننده بمب دارد. این روبات می‌تواند بسته‌های مشکوک را از فاصله سه‌متری بردارد، جابه‌جا کند یا اگر حاوی بمب بود، بمبش را خنثی کند. ماموران خنثی‌سازی می‌توانند بدون آنکه جانشان را به خطر بیندازند، از این پیش‌مرگ‌ها استفاده کنند. 

دوربین‌های فروسرخ:
پس از آنکه مقررات منع رفت‌وآمد در شهر واترداون (محل بمب‌گذاری) برداشته شد، یک شهروند -که هنوز معرفی نشده است- از خانه‌اش بیرون آمد. وی به قایقش که آغشته به خون بود، مشکوک شد و حدس زد که به احتمال زیاد، یک نفر زیر روکش برزنتی آن پنهان شده است و به‌همین‌دلیل پلیس را خبر کرد.
پلیس برای آنکه مطمئن شود فردی زیر روکش برزنتی مخفی شده است، خطر نکرد و از یک هلیکوپتر مجهز به دوربین فروسرخ استفاده کرد. شاید شما هم به‌کارگیری این دوربین‌ها را در فیلم‌های سینمایی دیده باشید. این دوربین‌ها می‌توانند حرارت بسیار کمی را که از بدن ما یا دیگر موجودات زنده گسیل می‌شود، در تاریکی شب یا از زیر یک حفاظ تشخیص دهند.

فلش‌بنگ‌ها:
وقتی پلیس قایق را محاصره کرد، هنوز مشخص نبود که «جوهر سارانایف» زخمی، تا چه حد مسلح است. پلیس قبل از آنکه وارد قایق شود، برای برهم‌زدن حواس و تمرکز او از وسایل مخصوصی به نام فلش‌بنگ (بمب‌های نوری) استفاده کرد.
این بمب‌ها صدای بسیار بلند و نور درخشانی تولید می‌کنند که برای برهم‌زدن تمرکز و هوشیاری مظنونان پیش از دستگیری بسیار مناسب است. بمب نوری بدون ایجاد مصدومیت شدید، فرد را به مدت ۵ ثانیه دچار نابینایی و ناشنوایی موقت می‌کند. از دهه ۱۹۶۰ از این فلش‌بنگ‌ها در عملیات‌های نظامی استفاده می‌کنند؛ ولی آنها که اهل بازی‌های ویدیویی هستند، احتمالا این بمب‌های نوری را بهتر می‌شناسند.



 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024