چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Wednesday 24 April 2024
|
نيکلاس مادورو، معاون رياست جمهوری ونزوئلا شامگاه سه شنبه ۱۵ اسفندماه اعلام کرد که هوگو چاوز رئيسجمهور ونزوئلا در سن ۵۸ سالگی درگذشت. او دو سال با سرطان دستبهگریبان بود.
هوگو چاوز ۱۴ سال بر ونزوئلا حکومت کرد و در سالهای ریاستجمهوری محمود احمدینژاد از متحدان نزدیک دولت ایران بود.
ساعاتی پیشتر با وخیمتر شدن وضعیت سلامت هوگو چاوز، رئیس جمهوری ونزوئلا، دولت این کشور طی بیانیهای که از تلویزیون رسمی ونزوئلا پخش شد شرایط وی را «بسیار حساس» توصیف کرد. آقای چاوز که به بیماری سرطان مبتلا بود با «مشکلات جدید تنفسی حاد» مواجه شده بود.
به گزارش خبرگزاری آسوشیتد پرس، دولت ونزوئلا در بیانیه رسمی خود که روز دوشنبه ۱۴ اسفند، توسط ارنستو ویله گاس، وزیر ارتباطات در تلویزیون رسمی این کشور خوانده شد خبر بدتر شدن اوضاع سلامتی رهبر ۵۸ ساله سوسیالیست ونزوئلا را به اطلاع مردم این کشور رساند.
آقای ویله گاس اعلام کرد که رئیس جمهوری ونزوئلا دچار «عفونت جدید شدیدی» شده که خبرگزاری رسمی ونزوئلا آن را «تنفسی» توصیف کرد.
آن طور که وزیر ارتباطات کابینه آقای چاوز تأیید کرد، رئیس جمهوری این کشور در هفتههای اخیر تحت «یک دوره شدید شیمی درمانی» قرار گرفته بود.
از یازدهم دسامبر، ۲۱ آذر ماه ۱۳۹۱، که هوگو چاوز برای انجام چهارمین دور جراحی به کوبا سفر کرد، تنها چند قطعه عکس از وی «جهت تأیید زنده بودن او» منتشر شده بود.
ارنستو ویله گاس، وزیر ارتباطات، در بیانیهای که در برابر دوربین تلویزیون رسمی ونزوئلا قرائت کرد، گفته بود: «هوگو چاوز با هوشیاری و آگاهی از سختیهایی که در برابر دارد ایمان خود به عیسی مسیح و امیدش را به زندگی حفظ کرده است.»
این عضو کابینه دولت همچنین با استفاده از فرصت به دست آمده به جناحهای سیاسی دست راستی کشور تاخت و با «فاسد» خواندن این نیروها، آن ها را متهم کرد که با راه انداختن جنگی روانی به دنبال عملی کردن «سناریوی خشونت به عنوان پوششی برای دخالت خارجی» در کشور هستند.
آقای چاوز بعد از انجام چند عمل جراحی در کوبا برای مقابله با بیماری سرطان دورههای شیمی درمانی و پرتودرمانی را آغاز کرد. با این حال در این مدت تلاش بسیاری صورت گرفته تا جزئیات درمان او از دید عموم مردم مخفی بماند.
***
هوگو چاوز بیش از یک دهه در قدرت بود و طی این مدت برای کنترل بیشتر بر منابع طبیعی کشورش مبارزه کرد، و از درآمدهای نفتی عظیم کشور برای تأمین هزینه برنامههای اجتماعی گستردهاش استفاده کرد. اما شاید شیوه و لحن شعاری او بیش از هر چیز در ماندنش در یادها موثر باشد.
رئیس جمهوری جنجالی، که دوران حکومتش با سیاستهای سوسیالیستی و بیزاریاش از آمریکا شناخته میشود.
هوگو چاوز رهبری سرسخت و کاریزماتیک بود، و چه در داخل و چه در خارج از کشور موافقان و مخالفان زیادی داشت.
او از دید بسیاری از حامیانش رئیس جمهوری اصلاحطلب بود که نسخه خاصش از سوسیالیسم، امید را به فقیرترین ونزوئلاییها برگرداند.
انتقادات صریح او از آمریکا دوستان زیادی در میان رهبران سیاسی آمریکای لاتین برایش دست و پا کرد، و او از منابع نفتی عظیم ونزوئلا برای جلب طرفدار در خارج از کشور استفاده کرد. اما از دید رقبای سیاسیاش او بدترین نوع رهبر خودکامه بود، و قصد حکومتی تکحزبی را داشت، و هر کس با او مخالفت میکرد را با بیرحمی سرکوب میکرد.
هوگو رافائل چاوز فریاس در ۲۸ ژوئیه ۱۹۵۴ در ایالت باریناس ونزوئلا بهدنیا آمد. والدین او هر دو معلم مدرسه بودند. آنها شش فرزند دیگر هم داشتند و نسبتا فقیر بودند.
هوگو چاوز به دبیرستان دانیل اولیری در شهر باریناس رفت و بعد از آن به آکادمی علوم نظامی ونزوئلا در کاراکاس (پایتخت کشور) وارد شد. چاوز بعدها ادعا کرد که در این آکادمی رسالت حقیقی خود را یافته است. او در کنار تحصیل، بیسبال هم بازی میکرد و سرگذشت سیمون بولیوار، رهبر انقلابی قرن نوزدهم آمریکای جنوبی، و ارنستو چهگوارا، انقلابی مارکسیست را مطالعه کرد.
او در سال ۱۹۷۵ با نمرات ممتاز فارغالتحصیل شد. او از همان موقع عقایدی سیاسی پیدا کرده بود و بعدها در زمان ریاست جمهوریاش آنها را پیاده کرد. از جمله این عقاید این بود که اگر مشخص شود که دولت غیرنظامی در اجرای وظایف خود ناکام مانده، ارتش باید برای حفاظت از فقیرترین افراد جامعه وارد عمل شود.
کودتا
او به یکی از واحدهای مبارزه با شورشیان فرستاده شد تا در سرکوب گروههای مارکسیستی که بهدنبال سرنگونی رئیس جمهوری وقت، کارلوس آندرس پرز بودند، شرکت کند. اما در عمل جنب و جوش زیادی در کار نبود، و او بیشتر وقتش را به خواندن نوشتههای چپگرایانه میگذراند. او در سال ۱۹۸۱ به کار تدریس در آکادمی نظامی گمارده شد. چاوز که خود در این موسسه تحصیل کرده بود، حالا میتوانست نسلهای بعدی افسران ارتش را با عقاید سیاسیاش ارشاد کند. افسران مافوق او از میزان نفوذش نگران شدند، و او را به ایالت آپوره فرستادند. تصور آنها این بود که چاوز در این ایالت دورافتاده نخواهد توانست مشکل چندانی ایجاد کند.
چاوز در آنجا خود را با برقراری تماس با قبایل محلی سرگرم میکرد. بعدها که او به قدرت رسید، این تماسها بر سیاستهای او در قبال ساکنان بومی این مناطق موثر بود. بهدنبال افزایش نارضایتیها از اقدامات ریاضت اقتصادی و اعتراضات گسترده، چاوز در فوریه ۱۹۹۲ تلاش کرد دولت کارلوس آندرس پرز را سرنگون کند. شورش اعضای جنبش انقلابی بولیواری باعث مرگ ۱۸ نفر و مجروح شدن ۶۰ نفر دیگر شد، و سرهنگ چاوز بالاخره خود را تسلیم کرد.
انقلاب
نه ماه بعد همدستان چاوز دوباره سعی کردند قدرت را بدست بگیرند. در آن زمان او در یک زندان نظامی محبوس بود. دومین تلاش برای کودتا در نوامبر ۱۹۹۲ سرکوب شد، اما پیش از سرکوبی کامل، شورشیان موفق شدند یک ایستگاه تلویزیونی را تصرف کنند و یک نوار ویدیویی را پخش کنند که در آن چاوز سقوط دولت را اعلام میکرد. او بعد از گذراندن دو سال حبس آزاد شد و حزبش بنام جنبش جمهوری پنجم را از نو بهراه انداخت. حالا او دیگر سیاستمدار شده بود. چاوز نیمنگاهی هم به افکار عمومی دیگر کشورها داشت، و بههمین خاطر سعی میکرد به برخی رهبران سیاسی آمریکای لاتین نزدیک شود. نهایتا فیدل کاسترو، رهبر انقلابی کوبا، حامی جدی و دوست او شد.
چاوز به سرنگونی دولت با تکیه بر نیروی نظامی اکیدا اعتقاد داشت، اما بعد متقاعد به تغییر عقیده شد و در عوض در سال ۱۹۹۸ در انتخابات ریاست جمهوری نامزد شد. در ونزوئلا برخلاف بیشتر کشورهای همسایه، از سال ۱۹۵۸ دولتها با انتخابات دموکراتیک بر سر کار میآمدند. اما دو حزب عمده که طی این سالها قدرت را میان خود دست بدست میکردند، متهم بودند که اداره سیستمی فاسد را در اختیار دارند و ثروت نفتی عظیم کشور را هدر میدهند.
هوگو چاوز قول داد سیاستهای اجتماعی “انقلابی” پیاده کند، و مکررا به “طبقه حاکم غارتگر” حمله کرد، و آنها را نوکران فاسد سرمایهداران خارجی خواند. چاوز هیچ فرصتی را برای سخنرانی از دست نمیداد. او یک بار مدیران نفتی را افرادی توصیف کرد که “در خانههای ییلاقی لوکس زندگی میکنند و در این خانهها مجالس عیش و عشرت برپا کرده، و ویسکی میخورند”.
ستاره رسانهای
او خیلی زود حامیان زیادی پیدا کرد. حامیان او تنها فقیرترین افراد جامعه ونزوئلا نبودند. بسیاری از آنها افراد طبقه متوسطی بودند که سطح زندگیشان بهخاطر سوء مدیریت اقتصادی افت کرده بود. حمایت این رأیدهندگان طبقه متوسط باعث شد چاوز با کسب ۵۶ درصد آرا به قدرت برسد. با وجود شعارهای انقلابی دوران تبلیغات انتخاباتی، چاوز در اولین دولتش مسیر نسبتا معتدلی را در پیش گرفت، و بعضی مقامهای سیاسی را به شماری از چهرههای محافظهکار داد. او اقتصاد را عمدتا بر مبنای دستورالعملهای صندوق بینالمللی پول اداره کرد و تلاش کرد شرکتهای چند ملیتی را به سرمایهگذاری در کشورش تشویق کند.
او همچنین یک برنامه اصلاحات اجتماعی را آغاز کرد، و به سرمایهگذاری در زیرساختهای در حال ویرانی کشور و ایجاد سیستم خدمات درمانی رایگان و پرداخت یارانه غذایی به فقرا روی آورد. چاوز برای اینکه ارتباطش را با مردم قطع نکند، هر هفته در رادیو و تلویزیون حاضر میشد. او در این برنامهها سیاستهایش را شرح میداد و شهروندان را تشویق میکرد که به او تلفن کنند و سوالاتشان را مستقیما از او بپرسند. او در سال ۱۹۹۹ پیشنهاد برپایی یک مجلس جدید برای تهیه قانون اساسی را داد. این پیشنهاد در یک همهپرسی با استقبال فوقالعادهای روبرو شد. نفس برگزاری همهپرسی در ونزوئلا بیسابقه بود.
در انتخاباتی که پس از آن برای تعیین اعضای این نهاد انجام شد، حامیان چاوز ۹۵ درصد کرسیها را در اختیار گرفتند و کار تهیه قانون اساسی جدید را آغاز کردند. قانون اساسی جدید به تأیید اکثریت قاطع مردم ونزوئلا رسید. یکی از بندهای قانون اساسی جدید زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری بعدی را سال ۲۰۰۰ تعیین میکرد. چاوز در این انتخابات با کسب ۵۹ درصد آرا، بهراحتی پیروز شد.
کودتا
اما او خیلی زود در داخل و خارج ونزوئلا با مخالفت روبرو شد. بعد از حملات ۱۱ سپتامبر و حمله آمریکا به افغانستان، چاوز آمریکا را متهم کرد که میخواهد “با ترور به جنگ ترور برود”. روابط دو کشور بعد از این تیره شد. مخالفان داخلی عمدتا گروههای طبقه متوسطی بودند که چاوز قدرت سیاسیشان را از بین برده بود. این گروهها چاوز را به سوق دادن کشور بسوی یک نظام تکحزبی متهم میکردند. در بهار سال ۲۰۰۲ اعتصابات سراسری کشور را فراگرفت و چاوز بعد از اینکه سعی کرد کنترل صنعت نفت کشور را در دست بگیرد، در روز ۱۲ آوریل از سمتش برکنار شد.
اما طرفداران او، که عمدتا از طبقه تهیدست ونزوئلا بودند، به خیابانها ریختند و تنها دو روز بعد چاوز به کاخ ریاست جمهوری بازگشت. او در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۶ با کسب ۶۳ درصد آرا پیروز شد و بعد از این پیروزی اعلام کرد که سیاستهای انقلابیاش را گسترش خواهد داد. او طرحی ارائه کرد که به او اجازه میداد تا پایان عمر رئیس جمهوری باقی بماند. این طرح در یک همهپرسی با نظر مثبت ۵۴ درصد رأیدهندگان به تصویب رسید.
او با رهبران چپگرای جدید دیگر کشورهای آمریکای لاتین، از جمله دانیل اورتگا که در سال ۲۰۰۷ در نیکاراگوئه به قدرت رسید، پیوندهای اقتصادی و سیاسی نزدیکی برقرار کرد. اما روابط با آمریکا همچنان پرتنش بود. چاوز بعد از پیروزی باراک اوباما در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در نوامبر سال ۲۰۰۸، به او تبریک گفت، ولی در سال ۲۰۱۱ اقدامات نظامی کشورهای غربی در لیبی را شدیدا محکوم کرد.
وسواس ذهنی
او در مصاحبه با بیبیسی گفت: “من با اوباما دشمنی ندارم، اما نادیده گرفتن وجود امپریالیسم در واشنگتن سخت است. آنهایی که این مسأله را نمیبینند، نمیخواهند آن را ببینند، مثل شترمرغ!”
در داخل کشور، اصلاحات اقتصادی که چاوز بسیار به آن میبالید، از نفس افتاد. رکود اقتصادی، حمایت مردم از سوسیالیسم “بولیواری” را در معرض آزمونی سخت قرار داد. نرخ تورم به ۳۰ درصد رسید و بخشی از پساندازهای طبقه متوسط را از بین برد.
هوگو چاوز کارش را بهعنوان یک رئیس جمهوری اصلاحطلب شروع کرد. او مصمم بود به نابرابریها در جامعه ونزوئلا پایان دهد، و غذا و خدمات درمانی در اختیار آنها قرار دهد، و از همه مهمتر، کاری کند که صدای آنها در عرصه سیاست شنیده شود. اما او نتوانست راهکاری درازمدت برای مشکلات اقتصادی ونزوئلا پیاده کند، و در دوره حکومت او فساد دولتی ادامه داشت، و جرایم خشونتبار در سطح خیابانها افزایش یافت.
وسواس و دلمشغولی او به آمریکا در حد پارانویا بود. البته او همچنان مقادیر زیادی نفت به آمریکا فروخت، آنهم در حالی که به گفته خودش از این کشور بیزار بود. در نهایت، هوگو چاوز در جستجوی قدرت فردی، مثل الگویش سیمون بولیوار، از اصلاحطلبی پیشرو به دیکتاتوری خودکامه تبدیل شد. اما برخلاف بولیوار، چاوز آنقدر زنده نماند تا شاهد کنارگذاشته شدنش توسط مردم ونزوئلا باشد.
منابع: رادیو فردا، بی بی سی
| |||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024
|