جمعه ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ - Friday 29 March 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 01.12.2012, 19:44

مصاحبه کمپین بین‌المللی حقوق بشر در ایران با خواهر امیرحکمتی


ظرف هفت ماه از زمانی که حکم اعدام امیر حکمتی، شهروند ایرانی-آمریکایی در تهران نقض شده است، مقامات ایرانی درخواستهای خانوادۀ وی برای اطلاعات در خصوص شرایط وی را نادیده گرفته‌اند و تاریخ محاکمۀ مجدد وی را اعلام نکرده‌اند. از زمان دستگیری امیر حکمتی، پدر وی به نوعی سرطان مغز پیش رونده و احتمالا کشنده مبتلا شده است و قادر به سفر به ایران برای ملاقات وی نبوده است.

سارا حکمتی، خواهر امیر حکمتی، در گفت وگویی تفصیلی کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران* در خصوص برادرش، سابقۀ نظامی وی، و ارتباطات خانواده‌اش با مقامات ایرانی و دلایل شکستن سکوت خانوادۀ حکمتی در مورد پروندۀ امیر حکمتی انجام داده است. سارا حکمتی به کمپین گفت: “استنباط ما این است که امیر متهم شده است که تلاش کرده تا به وزارت اطلاعات نفوذ کند و در طول دوهفته اقامت خود در ایران، به قصد جاسوسی برای سازمان سیا سه بار از وزارت اطلاعات دیدار کرده است.”

وی افزود: “به عنوان خانوادۀ او، باور کردن این مسئله برای ما برای ما مشکل است که یک مرد جوان متولد آمریکا بتواند به آسانی سه نوبت جداگانه به وزارت اطلاعات مراجعه کند و با افراد ملاقات نماید تا از آنها اطلاعات اخذ کند.” امیر حکمتی، شهروند آمریکایی- ایرانی که خویشاوندان وی در ایران زندگی می کنند،  برای اولین بار در زندگی اش در تاریخ ۱۴ اگوست ۲۰۱۱ به ایران سفر کرد تا با خانواده‌اش دیدار کند. وی از دفتر حافظ منافع ایران در واشنگتن گذرنامه و مجوز سه ماهۀ ورود به کشور را دریافت کرد. دو هفته پس از ورود به ایران، بدون هیچگونه توضیحی به خانواده‌اش، امیر حکمتی دستگیر و در زندان اوین زندانی شد.

در ژانویۀ ۲۰۱۲، دادگاه انقلاب ایران وی را به اعدام محکوم کرد و اعترافات تلویزیونی وی را پخش کرد که طی آن امیر حکمتی ادعا کرد که جاسوس سیا است. پس از موج اعتراضات بین‌المللی، در مارس ۲۰۱۲، دیوان عالی کشور حکم اعدام وی را نقض کرد و دستور به محاکمۀ مجدد وی داد. با وجود اینکه امیر حکمتی دو وکیل مدافع دارد که چندین بار از مقامات تقاضای اطلاعات در خصوص پروندۀ وی را نموده‌اند، تاریخ محاکمۀ مجدد وی هنوز تعیین نشده است.

خانوادۀ حکمتی معتقد است امیر بیگناه است و شرایط وی به دلیل یک «سوء تفاهم بزرگ» پیش آمده است، و اگر او به یک محاکمۀ آزاد و منصفانه دسترسی داشت، تا کنون حتما آزاد شده بود. خانواده امیرحکمتی می گویند که این زندانی شدن و سرنوشت او به آنها نشان داده که کشمکشی بین قوه قضاییه ایران و وزارت اطلاعات وجود دارد که در این کشمکش قوۀ قضاییه اجازۀ ملاقات میدهد اما وزارت اطلاعات از انجام ملاقات جلوگیری می‌کند و بدینسان آیندۀ امیر حکمتی نامعلوم باقی می ماند. سارا حکمتی به کمپین گفت: ” تناقضات و اختلافات بسیار زیادی در پروندۀ امیر وجود داشته است که این ماجرا را برای خانوادۀ او در آمریکا بسیار ناراحت کننده و نگران کننده کرده است.”

او اضافه کرد: “حتی رسانه های ایران در مورد پروندۀ او اطلاعات غلط منتشر کرده‌اند و ادعا کرده‌اند که او در آذرماه سال گذشته دستگیر شده است در حالیکه او از مردادماه در زندان بوده است. وقتی از سارا حکمتی در خصوص دلایل شکستن سکوت چندین ماهۀ خانوادۀ حکمتی در مورد این پرونده سئوال شد، وی گفت که پزشکان تشخیص داده اند که پدر خانواده سرطان مغز دارد. وی گفت: “ما اکنون بیش از هر زمان میدانیم که امیر باید در خانه نزدیک پدرش باشد. پدرمان به او در خانه نیاز دارد؛ همۀ ما به او در خانه نیاز داریم. او به اندازۀ کافی در اوین رنج کشیده است.” مصاحبۀ کامل و اختصاصی کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران با سارا حکمتی در زیر می آید:

کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران (کمپین): به شما کی اطلاع دادند که امیر دستگیر شده است؟

سارا حکمتی (حکمتی): هر نوع اطلاعاتی که ما در خصوص پروندۀ امیر به دست آورده ایم اطلاعاتی بوده که مقاماتی که مسئول پروندۀ امیر بوده اند در اختیار رسانه ها گذاشته اند. ما به عنوان خانوادۀ او هرگز از هیچ یک از تصمیماتی که در خصوص پروندۀ او گرفته شده است از قبل مطلع نشده ایم. در طول تماسهای تلفنی امیر، او به ما می گفت که تا یک هفته، دوهفته، و یا سه روز دیگر آزاد خواهد شد و تاریخ های مختلفی را میداد. از ۸ سپتامبر تا نیمه های اکتبر ۲۰۱۱، به هر یک از اقوام که برای ملاقات امیر به اوین رفتند گفته شد که او در آنجا نیست. اما پس از اینکه از مقامات ایرانی پاسخی دریافت نشد و اقوام ما نیزظرف یک ماه و نیم نتوانستند از طریق تلفن اطلاعاتی در مورد امیر در اختیار ما قرار بدهند، ما از سفیر سوییس، لیویا لو، درخواست کردیم تا از سلامتی او حصول اطمینان کند و تعیین کند که آیا امیر واقعا در اوین هست یا نه. (پس از دو مراجعه بدون دستیابی به اطلاعات)، در مراجعۀ سوم، وزارت امور خارجه ایران به سفیر سوییس خانم لو گفت که اگرهم امیر در زندان ایران باشد چون امیر شهروند ایران است پروندۀ او به سفارت سوییس و کشور آمریکا ارتباطی ندارد. این بی خبری تا ۱۵ اکتبر ادامه داشت تا اینکه به خویشاوندان امیراطلاع دادند که نام وی در سیستم کامپیوتری دادگاه انقلاب منعکس شده و زندانی بودن او در زندان اوین تایید شده و محل بازداشت او بند ۲۰۹ می باشد.

کمپین: شما در زمان بین دستگیری او در تاریخ ۱۱ اوت و اولین ملاقات مادرتان با او در ایران در ژانویۀ ۲۰۱۲ چگونه با امیر ارتباط برقرار می کردید؟

حکمتی: خانوادۀ بلافصل ما در آمریکا بین دستگیری امیر و ملاقات مادرم هیچگونه ارتباطی با امیر نداشت. هرنوع ارتباطی و یا خبری در مورد او از طریق تماس های تلفنی امیر به اقواممان در ایران، آن هم فقط وقتی اجازۀ تماس پیدا میکرد، حاصل میشد. هرگز وقت یا ساعت منظمی برای این تماس های تلفنی تعیین نشد و این تماس ها همیشه نامنظم و غیر منتظره بودند. در هر تماس تلفنی او نخست می پرسید که چرا اجازۀ داشتن وکیل ندارد و می پرسید کی میتواند با یک وکیل صحبت کند. ما سعی کردیم از طریق خویشاوندانمان در ایران و از طریق سفیر سوییس خانم لو و وزارت امور خارجه برای امیر نامه بفرستیم، اما این نامه ها پذیرفته نشدند چون به زبان انگلیسی بودند. ما مطمئن نیستیم که حتی نامه های پدر و مادرمان که به فارسی بودند نیز به دست او رسیده باشند.

کمپین: آیا امیر هرگز به خویشاوندانتان گفت که اتهامات وی چه بودند؟

حکمتی: از ۱۵ اکتبر تا انتهای نوامبر سال ۲۰۱۱، در خلال تماسهای تلفنی اش به اعضاء خانواده، امیر میگفت که مرحلۀ تحقیقات پرونده اش خیلی وقت پیش خاتمه یافته و بدون هیچ اتهامی در زندان نگهداری میشود. به او گفته شده بود که بعضی مقامات اعتقاد دارند که مدارک کافی علیه او برای اثبات اینکه او یک جاسوس است وجود ندارد و اینکه تا آخر ماه نوامبرجلسۀ محاکمۀ او برگزار میشود و آزاد خواهد شد. ما فکر میکردیم که این جلسۀ محاکمه برای تعیین زمان بازگشت او به خانه است. وقتی تلویزیون را روشن کردیم و به جای اینکه متوجه تاریخ محاکمه اش بشویم صورت او را روی رسانه های بین المللی در حال اعتراف به جاسوسی دیدیم واقعا شوکه و حیرت زده شدیم.

کمپین: مادر شما چند بار به ایران سفر کرده و وقتی در ایران بوده چه اقداماتی انجام داده است؟

حکمتی: بلافاصله پس از اعلام حکم امیر مادرم به ایران رفت تا امیر را ببیند. امیر وزن خیلی زیادی از دست داده بود و نسبت به وقایعی که در جریان بود به شدت گیج و وحشت زده شده بود. مرتبا می پرسید در چه زمانی میتواند از خودش دفاع کند؟ او از ما خواست که چیزهایی را که راجع به او میگفتند باور نکنیم. مادرم سه بار به ایران رفت، یک بار در ژانویه، یک بار در مارس، و یک بار در ژوئن ۲۰۱۲٫ سفر اول مادرم خیلی نتیجه بخش بود. او تمام مدارک لازم را برای تعیین آقای صمدی به عنوان وکیل امیر امضاء کرد و هرنوع مدارکی را که لازم بود تا بتواند به نحوی اثبات کند که امیر به عنوان جاسوس سیا به ایران نرفته بود به آقای صمدی داد. او با قضات ملاقات کرد و با آنها صحبت کرد و توانست تقریبا سه بار امیر را در خلال سفر اولش ببیند. هر بار ملاقات آنها به اندازۀ یک ساعت بود و مقامات زندان ودادگاه همگی با روحیۀ کمک و مهمان نوازی با او رفتار کردند. آنها به امیر اجازه دادند با مادرم نشست داشته باشد و برای آنها چای آوردند. آنها به امیر اجازه دادند تا برای اولین بار ظرف ۵ ماه به من و خواهرم و پدرم تلفن بزند. ما هریک توانستیم برای چند دقیقه با امیر حرف بزنیم. پدرم به مدت ۱۵ دقیقه با امیر حرف زد. پدرم سال قبلش سکته کرده بود و نتوانسته بود با مادرم به ایران سفر کند و بنابراین در آمریکا مانده بود.

کمپین: وکلای امیر چه کسانی هستند؟ حکمتی: وکیل ایرانی امیر آقای (محمد حسین یزدی) صمدی است و وکیل آمریکایی او پیر پراسپر است. هر دو وکیل سابقا با یکدیگر کار کرده اند. آقای صمدی پروندۀ امیر را مطالعه کرده است اما در مکالمۀ تلفنی فقط توانست یک شمای کلی از اتهاماتی که علیه او مطرح شده اند را ارائه کند. کمپین: اتهامات علیه او دقیقا چه هستند؟

حکمتی: تا آنجا که ما می فهمیم، او متهم به این است که تلاش کرده است به وزارت اطلاعات نفوذ کند، و این که ظرف دو هفته ای که در ایران بوده است سه بار به وزارت اطلاعات رفته است تا برای سازمان سیا جاسوسی کند. به عنوان خانوادۀاو، باور کردن این مسئله برای ما برای ما مشکل است که یک مرد جوان متولد آمریکا میتواند به آسانی سه نوبت جداگانه به وزارت اطلاعات مراجعه کند و با افراد ملاقات نماید تا از آنها اطلاعات اخذ کند.

کمپین: بعضی ها با اشاره به سابقۀ نظامی امیر میپرسند اصلا او برای چه به ایران سفر کرد؟ آیا نگران سفر به ایران نبود؟

حکمتی: مسئله ای که خیلی ایرانیها درک نمیکنند این است که ارتش آمریکا راهی برای امیر بود تا بتواند از آن طریق به دانشگاه برود، مهارت کسب کند و سفر کند. پیش از ترک آمریکا به مقصد ایران، امیر به دفتر حافظ منافع ایران در واشنگتن دی سی اطلاع داده بود که او قبلا در نیروی دریایی آمریکا مشتغل بوده تا ببیند که آیا به او اجازۀ دیدار از ایران را میدهند یا خیر. او همیشه میخواست از ایران دیدار کند اما میخواست این کار را با احتیاط انجام دهد و قبلا سئوال کند که آیا با وجود اینکه او دیگر در ارتش وظیفۀ فعالی ندارد، آیا هنوز سفر به ایران برای او خطرناک محسوب میشود یا نه؟ وقتی دید که میتواند مدارک لازم را برای سفر به ایران اخذ کند، فکر میکرد این نشانۀ خوبی است که او توانسته است به دفتر حافظ منافع ایران شفافیت وضعیت خود را ثابت کند. ضمنا مادربزرگ ما دچار کهولت سن بود و او احساس می کرد دیدن او برای بار آخر ارزش این ریسک را دارد، چرا که ممکن است دیگر نتواند او را ببیند. (مادربزرگ ما) دیگر نمیتوانست به خارج از ایران سفر کند، و امیر احساس تعهد می کرد که تلاش کند تا او را دوباره ببیند. از آخرین دیدار امیر با او شانزده سال میگذشت. خانوادۀ ما در آمریکا با هیچیک از عموها، عمه ها، و اعضاء خانواده ارتباطی نداشت و ما همیشه فکر می کردیم که چیز مهمی را از دست داده ایم.

کمپین: آیا کار وی در ارتش و یا سایر شرکتها هیچگونه ارتباطی با ایران داشت؟

حکمتی: (برخلاف برخی گزارشها) امیر هیچ ارتباطی با طراحی بازی های کامپیوتری نداشت. او یک مترجم بود. او در طراحی دستگاههای ترجمه برای نیروهای صلح و نظامی سازمان ملل دست داشت تا بتواند با افراد غیرنظامی ارتباط موثرتری برقرار کند. او در طراحی بازهای کامپیوتری دخیل نبود و هیچ قصدی برای آسیب رساندن به ایران نداشت. امیر وقتی به ایران رفت یک غیرنظامی بود. او یک سرباز نبود. در زمان سفر به ایران حتی شاغل هم نبود. اوبه ایران رفته بود تا از خویشاوندانش دیدار کند و تا قبل از اینکه ناپدید بشود دو هفته را با آنها گذراند.

کمپین: وقت شنیدید که او به اعدام محکوم شده عکس العمل شما چه بود؟

حکمتی: وقتی شنیدیم که امیر به اعدام محکوم شده من برای اولین بار دچار حملۀ عصبی شدم. مقامات ایرانی هرگز به ما اعلام نکرده بودند که در پروندۀ امیر پیشرفتی حاصل شده. اغلب مواقع، ما نیز مانند دیگران از طریق اخبار در خصوص پروندۀ امیر کسب اطلاعات می کردیم. ما از ویدیوی اعتراف او که در تلویزیون پخش شد و در آن او اعلام میکرد که جاسوس سیا است گیج شده بودیم. چیزی که ما را خیلی ناراحت کرد این بود که یک هفته قبل از اینکه این ویدیو را ببینیم، امیر با مقامات ایرانی و آمریکایی تماس گرفته بود تا ببیند که وضعیت پروندۀ او چیست واو به هیچ عنوان مطلع نشده بود که متهم به جاسوسی شده است.

کمپین: از زمانی که امیر محکوم به اعدام شده است، پروندۀ او چه مسیری را طی کرده است؟

حکمتی: حکم اعدام امیر در مارس ۲۰۱۲ نقض شد. مادر من در اسفندماه، پس از اینکه مطلع شد که حکم او نقض شده برای دیدار او به ایران رفت و با وجود اینکه قضات به مادر من اجازۀ ملاقات دادند، وقتی او برای دیدن امیر به زندان رفت (مقامات وزارات اطلاعات) از دیدار وی خودداری به عمل آوردند. امیر را ایزوله کردند و بین زمانی که مادرم ایران را در ژانویه ترک کرد تا ماه مارس به او اجازۀ هیچگونه تماسی را ندادند، و در سفر دوم مادرم به او اجازه ندادند حتی یک بار امیر را ببیند. در سفر سوم (مادرم به ایران) در ماه ژوئن، او موفق شد امیر را ببیند اما به او اطلاع نداده بودند که مادرم به دیدار او آمده بود و ملاقات آنها مثل قبل در یک محوطۀ ملاقات باز نبود، بلکه از پشت شیشۀ کابین ملاقات بود و فقط ۳۰ دقیقه طول کشید. امیر از زمانی که در زندان بوده نتوانسته با وکیلش ملاقات کند.

کمپین: واکنش امیر به اتهامات و بازداشتش چه بوده؟

حکمتی: وقتی با مادرم ملاقات کرد، مرتبا از وی می پرسید چرا نمیتواند به وکیلش دسترسی عادی داشته باشد، و اینکه کی میتواند از خودش دفاع کند. او مرتب به مادرم اطمینان میداد که هرچه در حال وقوع است یک سوء تفاهم است. به نظر می آمده که در شوک فرهنگی به سر می برده، چون او هرگز به این مدت طولانی خارج از آمریکا نبوده، چه رسد به زندان، و نمیتوانسته محدودیتهایی را که بر او اعمال شده درک کند.

کمپین: شما برای پیگیری پروندۀ برادرتان با قوۀ قضاییه ایران چطور ارتباط برقرار میکنید؟ آیا هیچکس این پرونده را در ایران پیگیری می کند؟

حکمتی: ما سعی می کنیم تا پروندۀ امیر را در قوۀ قضاییه از طریق اقواممان در ایران، از طریق وکیل ایرانی مان، و از طریق دفتر محمد خزائی، سفیر ایران در سازمان ملل متحد در نیویورک دنبال کنیم. اخیرا آقای خزایی دیگر نمیتواند به ما کمک کند چون ازطرف مقامات داخل ایران اجازه ندارد مشروح اطلاعات پروندۀ امیر را با ما در میان بگذارد. ما حس می کنیم از ماه مارس که حکم امیر نقض شده تاکنون پیشرفت بسیار کمی در خصوص نتیجه گیری در پروندۀ وی حاصل شده.

کمپین: شرایط امیر داخل زندان اوین چگونه است؟

حکمتی: وقتی مادرم به ملاقات او میرود او را با چشم بند می آورند. تا آنجا که ما درک میکنیم امیر در فضایی که یا تنهاست و یا تنها یک زندانی دیگر حضور دارد در انزوا نگهداری میشود. هیچکس نتوانسته به او در محوطۀ زندان دسترسی داشته باشد. او نمیتواند از اعضاء خانواده نامه دریافت کند و از ماه ژانویه تاکنون اجازۀ تلفن زدن نداشته است. پس از شش ماه قطع ارتباط، اخیرا اجازه یافت یک تلفن بزند.

کمپین: وضعیت سلامتی او چطور است؟

حکمتی: مادرم گفت وقتی او را دید خیلی رنگ پریده است، مثل اینکه مدت زیادی است که به نور طبیعی دسترسی نداشته است. امیر همیشه خیلی از لحاظ فیزیکی فعال بود و در وضعیت عالی جسمی به سر می برد، اما وقتی مادرم او را دید خیلی رنگ پریده و لاغر به نظر می آمد، مثل اینکه در حدود ۵۰ پوند وزن کم کرده بود و موهایش بلند شده بود.

کمپین: اگر می توانستید با قاضی پروندۀ او و سایر افرادی که در بازداشت وی در ایران دخیل هستند صحبت کنید، به آنها چه می گفتید؟

حکمتی: امیر هیچ نوع سوء نیتی در مورد ایران ندارد. او همیشه میراث غنی، زبان و فرهنگ ایران را تحسین کرده است. مانند همۀ ایرانی-آمریکایی های نسل اولی که بدون دسترسی به خویشاوندانشان در این کشور زندگی می کنند، امیر همیشه رویای رفتن به ایران و دیدار از سرزمین مادری پدر و مادرش و ملاقات با اقوامش را داشت. رویای وی توسط یک سوء تفاهم خطرناک از بین رفته است و ما میخواهیم هرکار در توان داریم بکنیم تا از امیر و معصومیت وی دفاع کنیم.

کمپین: چرا خانوادۀ شما تاکنون سکوت اختیار کرده بودند و چرا حالا سکوتشان را شکسته اند؟

حکمتی: در پاییز سال ۲۰۱۱، از طریق تلفنهایی که امیر به ما میزد، به خانوادۀ ما گفته شده بود که در خصوص پروندۀ امیر صحبت نکنیم. در هر مکالمۀ تلفنی، او اصرار می کرد که خانوادۀ ما در آمریکا نباید با وزارت امورخارجۀ آمریکا و یا با سفارت سوییس در تهران و یا با رسانه ها تماس بگیرند چون ممکن است وضعیت او را بدتر بکنند. به علت ترس برای امنیت امیر، ما با این تقاضاهای وی موافقت کردیم در حالیکه نمیدانستیم آیا چیزهایی را که به ما میگفت از طرف دیگران به او دیکته میشد و یا این که اگر ما از این دستورات پیروی کنیم، او واقعا قرار است به زودی آزاد شود. سکوت ما ظرف سال گذشته به این دلیل بود که میخواستیم به مقامات ایرانی که روی پروندۀ امیر کار می کردند نشان دهیم که ما میخواهیم پشت درهای بسته به یک توافق دیپلماتیک برسیم و به جای اینکه با امیر مانند یک نمایندۀ سیاسی آمریکا رفتار شود، با او مثل یک بشر رفتار شود. اما، در حالیکه سلامتی پدر من بدتر میشود و سئوالات ما همچنان بی پاسخ باقی می مانند، ما فقط میتوانیم تا زمانی که همۀ گزینه ها را امتحان کرده ایم سکوت اختیار کنیم. ما میخواهیم امیدوار باشیم که میتوانیم با مقامات ایرانی یک خط ارتباط دیپلماتیکِ باز داشته باشیم، اما روشن نیست این اتفاق در چه زمانی خواهد افتاد و با درنظر گرفتن شرایط پدرم، ما نمیخواهیم این پرونده چنان بی تحرک باشد که دیگر دیرشده باشد.

کمپین: از سلامتی پدرتان صحبت کردید، شرایط او در حال حاضر چیست؟

حکمتی: پدرما تشخیص سرطان مغز داشته است و وضعیت او بسیار وخیم تعیین شده است. امیر از تشخیص بیماری پدرمان بی اطلاع است و وقتی بفهمد که پدرمان ممکن است نتواند از زیر مراحل درمانش ظرف هفته های آینده زنده بیرون بیاید، درهم خواهد شکست. به همین دلیل است که سیاست سکوت یک سالۀ ما متوقف شده است. ما اکنون بیش از هر زمان میدانیم که امیر باید در خانه نزدیک پدرش باشد. پدر او به او در خانه نیاز دارد؛ همۀ ما به او در خانه نیاز داریم. او به اندازۀ کافی در اوین رنج کشیده است.


* مصاحبه کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران با سارا حکمتی به زبان انگلیسی انجام شده و این متن ترجمه مصاحبه است.

**خانوادۀ امیر حکمتی وبسایتی را جهت ارائۀ اطلاعات به کسانی که از او حمایت می‌کنند درست کرده است که آدرس آن http://www.freeamir.org می باشد.



" width="640" />
 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024