iran-emrooz.net | Wed, 18.07.2012, 10:46
محمدرضا خاتمی، دبیر کل سابق جبهه مشارکت و برادر رییس جمهور سابق ایران، در اظهارات تازهای گفته است: دیگر چقدر باید عقب نشینی کنند اصلاحطلبان؟ شما آقای خاتمی را در نظر بگیرید. ایشان با یک لحن خاصی که دارد آمد و گفت که اگر این طرف اشتباه کرده، بیاید و پوزش بخواهد. اگر آن طرف هم اشتباهی کرده جبران کند. کلی هم بد و بیراه شنید به خاطر این اظهارات. خوب این یعنی چه؟ خوب دیگر چه کار میبایست میشد؟ آیا باید میلیونها نفر بیایند و نامه بنویسند که ما اشتباه کردیم؟!
بخشهایی از سخنان رضا خاتمی در گفتوگو با نشریه «بهار نیوز»:
■ شاید عدهای خود را عین جمهوری اسلامی و نظام و اسلام میدانند و میگویند هر که به من انتقاد کند برانداز است اما ما این معیار را نداریم. معیار ما یک سری اصول و ارزشهایی است که در تاریخ ما ثبت شده و مکتوب است. ما روی اینها پافشاری میکنیم.
■ ما قبول داریم عدهای هستند که براندازند. اما شما ببینید آن مراکز و رسانههایی که به نفع براندازی تبلیغ میکنند شاید بیشتر از آن که مثلاً به نظام جمهوری اسلامی حمله کنند، به آقای خاتمی و اصلاحطلبان حمله میکنند. چرا؟ برای اینکه از یک سنخ نیستند. اما اینکه ما هر روز بیاییم اعلام کنیم که سلطنت طلب نیستیم، وابسته نیستیم و ... خوب این را که همه میدانند. ما داریم کار خودمان را انجام میدهیم. من فکر میکنم مرزها کاملاً مشخص است.
■ نباید اسیر تبلیغاتی شویم که میخواهد ما را دچار مسائل فرعی کند تا مردم یادشان رود که قرار بوده چه وضعیتی داشته باشند و اکنون چه وضعیتی دارند. اما ما اخلاق هم داریم. به صرف اینکه یک نفر با جمهوری اسلامی مخالف باشد نمیآییم هزار انگ و تهمت به او بزنیم.
■ بزرگترین دشمن جمهوری اسلامی، انحصار طلبی، اقتدارگرایی، سرکوبگری و استبداد است که آفاتی درونی است. ما نباید بیرون به دنبال دشمن بگردیم. در داخل کشور یک سری افراد، نحلهها و یک سری عقاید هستند که با افکارشان بزرگترین ضربه را به جمهوری اسلامی میزنند. آنها هم باید آزاد باشند تا حرفشان را بزنند. اما حق ندارند بگویند ما عین نظام هستیم، عین جمهوری اسلامی هستیم، عین اسلام هستیم. جمهوری اسلامی مال مردم است. مال جمهور مردم است. مردم باید انتخاب کنند چه تفکری به جمهوری اسلامی نزدیکتر است و چه تفکری دورتر است.
■ ساختار حکومت در جمهوری اسلامی به گونهای است که امکان یکدست شدن آن وجود ندارد. الان اصلاح طلب شاخص و تاثیرگذاری درون مجلس نیست. اما ما میبینیم کسانی حرفهایی با رنگ و بوی اصلاحطلبانه میزنند که هرگز انتظار نداشتیم این حرفها را بزنند. چه در مسائل سیاسی و چه در مسائل اقتصادی.
■ جامعه ما و ساختار حکومت ما این قدر صلب، سفت و سخت نیست که امکان یک دست شدنش وجود داشته باشد. عمر انحصار طلبی مطلق در ایران حداقل بعد از انقلاب چهار سال بیشتر نیست. و بعد از چهار سال شروع میکند به شکاف ایجاد شدن در این بدنهای که ما فکر میکنیم خیلی سخت است.
■ اصلا مهم نیست که مثلا حسن حرف اصلاحطلبانه بزند. حسین هم میتواند بزند. از همین روست که من میگویم اصلاح طلبی ریشه دارد. مشی و منش این جریان جا میافتد در داخل کشور و حتی روی افراد اقتدارگرا هم اثرمی گذارد. این جاست که ما میگوییم اصلاح طلبی را نباید در یک دوره زمانی چند ساله مورد قضاوت قرار داد.
■ بنده تردید ندارم که سالهای آینده دوران انفتاح و گشایش در امور سیاسی ایران خواهد بود. البته به یک شرط، آن هم به شرط این که قدرتهای خارجی از طریق امکاناتی که دارند، چه امکانات اقتصادی و چه امکانات نظامی، جامعه ایران را زمینگیر نکنند. اگر خدای ناکرده جنگی اتفاق بیفتد و یا تحریمهای اقتصادی آن چنان شود که مردم به لحاظ وضعیت اقتصادی زمین گیر شوند، این تنها میتواند اصلاحات را برای سالیان سال به تعویق بیاندازد.
■ اگر ما این عامل را در نظر نگیریم، درون مایه جامعه ایرانی به نظرم اگر برداری بکشیم به طرف بازگشت به اصلاحات است. البته منظورم اصلاحات درون حکومت است. چون جامعه را که فکر میکنم بخش قابل توجهی از آن طرفدار اصلاحات است. درون حکومت را هم گمان میکنم به طرف گشایش و اصلاحات خواهد رفت. باید دعا کنیم این مداخلات خارجی که وجود دارد پروسه اصلاحات را که به نظرم بعد از یک قرن در ایران به عقلانیت رسیده و دچار احساسات نمیشود مختل نکند.
■ راه اصلی این که ما طمع خارجیها را نسبت به کشورمان قطع کنیم، بازگشت به پشتوانه و اعتماد مردم است. این تجربه را ما در دوم خرداد داریم. به لحاظ امنیت خارجی ما بسیار آسیب پذیر شده بودیم و یک انتخابات همه تهدیدها را به فرصت تبدیل کرد.
■ آن زمان، به خاطر حوادثی که اتفاق افتاده بود همه موشکهای کروز در خلیج فارس روی ایران نشانه گیری شده بودند. یک انتخابات، نه تنها سر آن موشکها را برگرداند بلکه دنیا مشتاق شد که بیاید و با ایران ارتباط سازنده برقرار کند. الان هم راهش این است. وقتی ما این را میگوییم برخی اشتباه میکنند. فکر میکنند که ما میگوییم مثلا بنده رضا خاتمی را بیایید اجازه دهید نماینده مجلس شود. من که این را نمیگویم.
■ ما میآییم تضمین میکنیم که مثلا اگر نسبت به این پانصد نفر، هزار نفر حساسیت وجود دارد ما قول میدهیم اینها در انتخابات شرکت نکنند. اما بقیه را بگذارید بیایند، یک انتخابات آزاد برگزار شود و هر کسی که از صندوق بیاید بیرون این امنیت ملی را تضمین میکند. اما اگر شما این راه اصلی را انتخاب نکنید، یعنی پشتوانه مردمی برای خود نسازید، تنها یک راه برای دفع فشار خارجی باقی میماند و آن تسلیم شدن است.
■ اصلاحات هیچ مسئلهای را حیثیتی نمیکند، سیاست عرصه امور نسبی است. یک جا جلو میروی، در جایی عقب مینشینی. زمانی فضا را برای طرف مقابلت باز میکنی، زمانی از او فضا میگیری. کاری که آقای خاتمی حداقل در طول یک سال گذشته انجام داده این است که مدام فضا را برای طرف مقابل باز کرده است. من نمیدانم دیگر چه کار باید کرد.
■ دیگر چقدر باید عقب نشینی کنند اصلاحطلبان؟ شما آقای خاتمی را در نظر بگیرید. ایشان با یک لحن خاصی که دارد آمد و گفت که اگر این طرف اشتباه کرده، بیاید و پوزش بخواهد. اگر آن طرف هم اشتباهی کرده جبران کند. کلی هم بد و بیراه شنید به خاطر این اظهارات. خوب این یعنی چه؟
■ این یعنی عقب نشینی دیگر. نمیخواهم بگویم که عقب نشینی کار بدی است. این یعنی باز کردن فضا. بعد آقای خاتمی آمد و گفت که اگر انتخابات این شرایط را داشته باشد همه ما میخواهیم شرکت کنیم، کار کنیم و برنامه داشته باشیم. جواب آن را هم که آن طوری دادند. بعد هم که خود آقای خاتمی آمد و رای داد که هنوز هم محل بحث است. خوب دیگر چه کار میبایست میشد؟ آیا باید میلیونها نفر بیایند و نامه بنویسند که ما اشتباه کردیم؟!
■ همه این کارهایی را که شما میگویید آمدند و انجام دادند. اما متاسفانه هیچ پاسخ مثبتی از طرف مقابل دیده نشد. اگر راهی که آقای خاتمی انتخاب کرده است به نوعی تقویت میشد ما خیلی سریع تر بر مشکلات غلبه میکردیم. ولی من تاکنون ارادهای برای این که به این سمت برویم ندیدهام.
" width="640" />