iran-emrooz.net | Sat, 17.03.2012, 7:24
ای بس كه تازیانهی خونین برق و باد
پیچیده دردناك
بر گُردهی زمین،
ای بس كه سیلِ كف به لب آوردهی عبوس
جوشیده سهمناك بر این خاكِ سهمگین،
زانگونه مرگبار كه پنداشتی، دریغ
دیگر زمین همیشه تهی مانده از حیات.
اما، زمین همیشه همانگونه سختپشت
بیرون كشیده تن
از زیر هر بلا ،
و آغوش باز كرده به لبخندِ آفتاب
زرین و پُرسخاوت و سرسبز و دلگشا ...
سرمای امسال، چنانكه انتظار میرفت، بسی استخوانسوزتر از سالهای پیش بود و گاه بهراستی تا حد فسردنِ خون در رگها پیش میرفت. با این همه، زمین نفس میكشد و، باز هم چنانكه انتظار میرود، هُرم گرمای زمین سوزِ جانگزای سرما را واپس میراند و عرق شرم بر پیشانیاش مینشاند. سربرآوردنِ گرمای جانبخش بهار از اعماق زمین، در حالی كه همه چیز بر سلطهی بیچونوچرای انجماد و یخبندان گواهی میدهد، حكایتگر غلغله و غوغایی است كه هرچند اكنون چندان هویدا نباشد اما پرخروشتر و نیرومندتر از آن است كه به سلطهی سركوبگرِ سرما تن در دهد. در آستانهی بهار و تقارن آن با سال نو، از حضیضِ كهنگيِ تحمیليِ سركوب و سانسور گلسرخی به سوی نوروز و هر چیز نوِ دیگر پرتاب میكنیم، و نوتر از همه، آزادی!
با آرزوی این نوترین شكفتنها برای همهی مردم، فرارسیدن بهار و سال نو را شادباش میگوییم.
كانون نویسندگان ایران
۲۷ اسفند ۱۳۹۰