iran-emrooz.net | Mon, 09.01.2012, 19:23
عزت الله انتظامی: چرا خانه ما را ویران میکنید؟
سلام
پروردگارا، کمک کن ما یکدیگر را دوست داشته باشیم و به هم رحم کنیم...
اگر با مدیران خانه سینما اختلاف نظر دارید، اگر به عملکرد مدیری ایراد دارید و بدبختانه تعامل نمیشود...
چرا خانه ما را ویران میکنید...
آخر چرا خانه سینما...؟
خانه سینما متعلق به تکتک اعضای هنرمند و زحمتکش خانه سینماست...
آیا نمیشود با قانون و مقررات و صبر و حوصله در کنار هم، همه با هم مشکلات را حل کنیم...؟
این خانه از آن ماست...
جامعه اصناف سینمای ایران و هزاران نفر که عاشقانه در سینما فعالیت میکنند...
ما حرمت مهمان را داریم، به امید آنکه حرمت ما حفظ شود...
ما ایرانی هستیم... ایرانی... الله اکبر...
همه مشاغل در کشور ما دارای اتحادیه و سندیکا هستند.
وجود صنف، نشان توجه و پیشرفت تحول در جامعه مدنی است...
آیا انحلال این خانه عظیم، نشان تحول است...؟
من به عنوان یکی از خادمان سینمای نجیب ایران، به عنوان سپیدموی این هنر شریف و فاخر از فرزندان باعقل وخردم انتظار دارم در کنار یکدیگر با تعامل و همفکری و دوستی، هنرمندانه و به دور از اختلاف سلیقههای شخصی، مشکل پیش آمده را حل کنند.
بیایید عاقلانه بیاندیشیم، اگر گوشهای از ساختمان خانه سینما به علتی احتیاج به تعمیر دارد...
شما را به خدا قسم، شما را به خدا قسم، همه بنا را خراب و نابود نکنید...
چه زود... دیر میشود.»
داوود رشیدی: با انحلال خانه سینما قلبم گرفته است
«قلبم گرفته است، چون خانهای كه بیست سال پیاپی در آن حضور داشتیم و جلسه برگزار میكردیم، به این روز افتاده است.»
داود رشیدی رییس انجمن بازیگران خانه سینما با بیان این مطلب به بانی فیلم گفت: «بسیار متأسفم كه این اتفاق افتاد، اتفاقی كه میشد با همدلی دو طرف كاری كرد تا به اینجا نرسد و توافقی صورت گیرد تا بتوان با خیالی آسوده به بیان دیدگاهها پرداخت.»
وی اینطور ادامه داد: «ما سالیان زیادی در خانه سینما حضور داشتیم و با اعضای انجمن بازیگران جلسه برگزار میكردیم و در پی كمك به چهارصد عضو این صنف بودیم تا اگر مسئلهای دارند، آنرا حل كنیم امّا دیگر آن اتاقی كه همگی در آن جمع میشدیم، جزو تخیلات ماست.»
رییس انجمن بازیگران خانه سینما با اظهار امیدواری از حل و فصل شدن این مشكل گفت: «من به شخصه آمادهام تا هر كمكی كه از دستم بر میآید، انجام دهم تا این خانه همچنان به حیات خودش ادامه دهد.»
وی درخصوص اینكه گفته میشود با رفتن هیأت مدیره فعلی خانه سینما، مشكل حل خواهد شد، به این نكته اشاره كرد: «اگر دوستان این حرف را میزنند، حتماً مشكل حل خواهد شد، امّا اگردر مجمع عمومی دوباره چند نفر از اعضای هیأت مدیره فعلی انتخاب شد، تكلیف چه خواهد بود؟ آیا وزارت ارشاد موافقت خواهد كرد؟ یا اینكه وزارت ارشاد خودش فهرستی از افرادی كه میتوانند عضو هیأت مدیره باشند را در اختیار ما قرار خواهد داد! واقعاً نمیدانم!
امّا جدا از تمامی این موارد، هرگاه به این فكر میكنم كه خانه سینما بسته است؛ بغضم میگیرد …»
بنیاعتماد: هیچ مصوبهای نمیتواند بر باور ما قفل بزند
خانه سینما، فقط یكمكان نیست كه به حكمی در آن بسته شود. «خانه سینما»، برآیند تلاشی طولانی برای رسیدن به مجمعی از تشكلهای صنفی است.
«خانه سینما»، ملكی اجارهای نیست كه صاحب ملكی حكم تخلیه آن را بدهد. «خانه سینما»، خانهای ساختهشده به دست تكتك اهالی خانواده است كه مالكیتش نه به سند ششدانگ منگولهدار كه متكی به نیروی اندیشه سازندگانش، غیرقابل واگذاری و تخلیه است.
به همین جهت بسته شدن «خانه سینما» را امر غیرممكن بدانید كه اگر ساختمان شماره یك خیابان سمنان و ساختمان شماره دو خیابان وصال حكم به قفل بگیرد، خانه ما در اتحاد اهالی خانواده سینما پا برجاست، حتی اگر موقتا مكانی برای گردهم آمدن نداشته باشیم، هیچ مصوبهای، یارای قفل زدن بر باور ما، به پابرجایی خانواده سینما را ندارد.
تهمینه میلانی: هنرمندان می خواهند مسوول سرنوشت خودشان باشند
هنرمندان می خواهند مسوول سرنوشت خودشان باشند.
خانه سینما خانه همهی سینماگران ایران است. کافی است ایرانی باشید و سینماگر، تاسهم کوچکی از خانه یی که وسعت کمی دارد و مسائل و مشکلات بیشمار، داشته باشید. خانه ای پر از انسانهایی از طبقات اجتماعی، اقتصادی و فکری متفاوت.
بیش از پنج هزار انسان تنها همین یک خانه را دارند تا مسائل و مشکلات معیشتی، درمانی، شغلی و... خود را در آن مطرح کنند. گرچه غالبا هم دست خالی بر می گردند، اما خب! خانهی امید آنهاست.و ناگهان با یک امضا تهدید به بی خانمانی می شوند. طبعا سوالی که مطرح می شود اینست، چرا؟
صحبت های مسئولین امر را با دقت شنیدم و مطلقا قانع نشدم. گیرم که مدیریت فعلی خانه فرد صالحی نیست، گیرم که شورای خانه دچار خطا شده و شورای دلسوزی نیست و در بدترین حالت، منافع فردی و یا حتی گروه خاصی را دنبال می کننند. خب! این که تازگی ندارد، و اساسا مسئلهی لاینحلی نیست. در صورت لزوم می توان با یک مجمع عمومی از آنها خلع ید کرده و گروه شایسته یی را جایگزین آنها کرد.پس چرا در خانهی ما بسته شده است؟ مگر پیشینیان ما نگفته اند که برای یک بی نماز در مسجد را نباید بست!
مجموعهی اطلاعات را که کنار هم می گذارم به این نتیجه می رسم که پشت این تصمیم، پیش از اینکه خرد حاکم باشد، خشم، نفرت، حسادت و احساسات عمل کرده است.
بر این باورم که عدهی قلیلی که سهم بیشتری از خانه می خواستند، ناموفق از دستیابی به این خواسته، با جو سازی و تبلیغات منفی، قدرتمندان سیاست را تحت تاثیر قرار داده و آنها را تشویق به اخذ چنین تصمیم عجولانه یی کرده اند.
از آنجا که همهی دوستان و همکاران عزیز من حرفها را زده و اعتراض هارا کرده اند، من تنها چند نکتهی مهم دیگر را خطاب به مسئولینی که می گویند دلسوز سینما هستند را مطرح می نمایم.
کافی بود بیش از اعلام رسمی بسته شدن خانهی سینما، همهی صاحب نظران و متعهدین هنر سینما را با ارسال دعوتنامهی رسمی به یک جلسهی عمومی فرا می خواندید و با طرح تخلفاتی که در خانهی سینما انجام پذیرفته، نظر ایشان را هم جویا می شدید، تا تنها با اتکا به نظر عدهی محدودی که مطمئنا همهی آن ها هم بد خواه سینما نیستند، تصمیم نمی گرفتید.
مسئولی که به منافع شخصی و گروهی خاصی فکر نمی کند و مایل است صدایش را بشنوند، ابتدا باید صدای هنرمندانی که او مسئولیت ایشان را به هر دلیلی بر عهده گرفته است، گوش کند.
بهتر آن بود که پیش از اخذ هر تصمیم در مورد آیندهی اهالی سینما در مورد سوابق و فعالیت هنری این چند نفر، که مخالف خانهی سینما هستند واغلب از بیشترین امکانات مادی و معنوی سینما بهره برده اند وبا تکیه به نیاز مادی، عدهی قلیلی را هم جذب خود کرده اند , مطالعه و تحقیق می کردید.
یک مسئول متعهد، می تواند با درایت صف را به دایره تبدیل کرده و شرایطی فراهم کند، تا همگان با نگریستن در چشم یکدیگر، بی هیچ واهمه و پیش قضاوتی با هم به گفتگو بنشینند. تا هیچ انسان هوچی گر، بی تجربه و حسودی نتواند با جو سازی محیط هنری را آشفته سازد، که دیگر نتوانید آرامش را به آن باز گردانید.
تفکر این که من چون مسئول و رئیس هنرمندان هستم، بهتر از آن ها فکر می کنم، در این قرن، تفکر باطلی است. علم نوین مدیریت می گوید در عصر ما تنها یک نوع موفقیت وجود دارد، یا همگی با هم موفق می شویم، یا همگی با تکروی شکست می خوریم. کما اینکه اوضاع کنونی سینما سندی بر اثبات این ادعاست.
این تصور که " دشمن هنر ما، جایی بیرون از ما است " تصور خطا یی است.کدام بیرون؟ اگر منظور ماهواره های فارسی زبان است، کافیست که حرمت هنرمند را نگاه داشته، محصو لات فرهنگی خود را ارتقا دهیم. معتقدم اتفاقا دشمن اصلی در میان خود ماست.دشمن ما تنگ نظری است. دشمن ما مرز بندی بین خودی – ناخودی و نخودی کردن هنرمندان است.دشمن ما تقسیم نا عادلانهی امکانات مادی و معنوی هنر سینماست.دشمن ما عدم بر نامه ریزی صحیح فرهنگی و عدم کارشناسی دقیق از کمبود ها و نیاز ها است. دشمن ما عدم توجه به نیازهای روانی و اجتماعی جامعه است. اگر هی بنشینیم و تقصیر را به گردن غربی ها بیندازیم و بگوییم که این غربی ها نمی خواهند ما پیشرفت کنیم و از عقب افتادگی ما سود می برند، تنها از مشکلاتی که خودمان با بی توجهی و با دست خودمان بوجود آورده ایم ؛ فرار کردهایم.
حقیقتا چه کسی مانع است که فیلمسازان ما فیلم های انسانی، اجتماعی و انتقادی بسازند؟ چه کسی مانع درخشش سینمای ما در جهان است؟
یاد آوری می کنم که ما روزهای نسبتا درخشانی در سینما تجربه کرده ایم. کمتر فستیوال معتبری در جهان وجود داشت که سینمای نجیب و پر محتوای ایران بر تارک آن ندرخشد.گیرم که تمامی اهالی سینما شانس حضور در این جشنواره ها را نداشتند، اما افتخار آن نصیب همهی هنر مندان و همهی ایرانیان می شد.
اما امروز به کجا رسیده ایم؟ با کنترل بیش از حد و اعمال سلیقهی گروهی خاص و تسویهی فیلم سازان که اندیشه ایی متفاوت داشتند و گاه با زندانی کردن ایشان و... کار به جایی رسیده که که سینما های داخلی بی رونق وحضور فیلمسازان ما در نمایش های بین المللی به حداقل رسیده است و همین حضور کم هم موجب رنج عده ایی بی هنر می شود. حقبقتا دشمن هنر ما کیست؟ و کجاست؟ در میان ما، یا خارج از ما؟ مگر اینکه بپذیریم دشمن فرضی خارجی از و جود بی هنران هوچی برای آشفته کردن فضای متعهد هنری بهره می برد.
عاقلانه ترین راه اینست که که به جای اینکه تحت تاثیر عقاید مخرب ایشان، در خانهی هنر را ببندیم، با این بی هنران تنگ نظر مقابله کنیم،تا آب به آسیاب دشمن نریزند.
در خوش بینانه ترین حالت، حتی اگر بپذیریم که در میان این همکاران مخالف خانهی سینما، افرادی هم وجود دارند که با حسن نیت به سینما و خانهی آن صدمه وارد می کنند. باید بگویم که دوستان : راه جهنم را هم با نیات حسنه فرش کرده اند، اما خب در نهایت به جهنم ختم می شود. بویژه که عده ای هم با شعله ور شدن بخل و کینه در وجودشان، هیزم این آتش جهنم را بیشتر می کنند.
5- توجه داشته باشید که خشونت فقط کتک زدن فیزیکی نیست و بستن خانهی امید انسان ها و زدن ده ها افترا به ایشان هم خشونت است. خشونتی که بر قلب ما می نشیند و تنها نتیجهی آن کینه است.
به خودتان و روحتان با دقت نگاه کنید و از خود سوال کنید این همه خشونت از کجا آمده و از چه چیز سرچشمه گرفته است؟ براستی چرا استقلال یک گروه هنری موجب آزردگی شما می شود؟ آیا اگر هنرمندان بخواهند مسئول سرنوشت خودشان باشند، شایستهی این خشونت هستند؟
مسلما اگر هدف از بستن خانهی سینما این باشد که ۵۰۰۰ انسان هنرمند، افکار و اهداف خود را قربانی آرامش گروه کوچکی نموده و با بی هویت کردن خود، به آن ها هویت ببخشند، راه به خطا می برید. چرا که خانهی حقیقی هنرمند، قلب مردم است و به همین دلیل هنرمند حقیقی با وفاداری و تعهد به مردم، خانهی خود را حفظ می کند و شما تنها خانهی فیزیکی آن ها را بسته اید.
به عقیدهی من هنرمند متعهد همیشه در حاشیهی جامعه و هر نظامی قرار دارد. چرا که حاشیه ایی بودن یعنی کیفیتی که نه کاملا درون جامعه و نظام و نه کاملا خارج از آن، چنان بصیرت و چشم سومی به او می دهد، که می تواند حقایق را بهتر ببیند و در جامعهی خود برای رسیدن به تعادل اثر بگذارد. تهدید به بسته شدن یا بستن خانهی ۵۰۰۰ انسان در واقع نوعی ترور شخصیت جمعی است، در جنگی نابرابر که دود آن نه تنها به چشم هنرمندان می رود، بلکه به کل جامعه صدمه می زند و بی شک راه مارا برای رسیدن به تعادل اجتماعی سخت تر می کند.
و حرف آخر این که : اگر شما حقیقتا خواهان هنر متعهد هستید، باید ازاستقلال هنرمندان استقبال کنید، و بگذارید خودشان در خانهی خود برای خودشان تصمیم بگیرند و زمینه را برای تغییرات مثبت اجتماعی فراهم سازند. طبیعتا جامعه یی که از تغییر استقبال کند، می تواند به جای آنکه صرفا در مقابل آن واکنش منفی نشان دهد، آن را به خدمت بگیرد.
" width="640" />