iran-emrooz.net | Wed, 23.11.2011, 12:51
یک روزنامه نگار زندانی در نامهای از شکنجههای خود میگوید
آقای جوانفکر سلول انفرادی واقعا بد است؟!
"سیامک قادری" خبرنگار اخراجی ایرنا (خبرگزاری جمهوری اسلامی) در واکنش به سخنان اخیر مشاور رسانهای محمود احمدی نژاد در گفتگو با روزنامهی اعتماد نامهای از زندان اوین به بیرون فرستاده است.
این روزنامه نگار در نامهی خود برای نخستین بار سخن از رفتارهای ضد انسانی نیروهای اطلاعاتی با وی در قبال نامهی جوانفکر به وزارت اطلاعات برای بازداشت وی میگوید.
قادری با مخاطب قراردادن کسی که وزارت اطلاعات به اشارهی او و با اتهام ضد نظام و ولایت فقیه بازداشت و زندانی اش کرده است، جوانفکر و جریان متبوع وی را گروهی منحرف قدرت طلب و ثروت اندوز میخواند.
خبرنگار سابق ایرنا میگوید: چرا در قبال فجایعی که بعد از خرداد ۸۸ رخ داد سخنی نگفتید و سکوت کردید ولی وقتی با برخی از اعضای باند شما به دلیل فساد مالی برخورد شده است از غیر قانونی بودن سلول انفرادی و نداشتن وکیل میگوئید!
قادری که سابقه همکاری با ایرنا برای دو دهه را در کارنامه دارد برای نخستین بار از سازماندهی نیروهای بسیج خبرگزاری ایرنا برای شرکت در سرکوب مردم معترض به نتایج انتخابات زیر نظر جوانفکر میگوید.
متن کامل این نامه به شرح زیر است:
به بهانهی گفتگوی مشاور مطبوعاتی و رسانهای احمدی نژاد با روزنامه اعتماد
آقای جوانفکر شما روزنامه نگار نیستید
مشاور رسانهی احمدی نژاد به تازگی گفت و گویی طولانی با روزنامهی وزین (توقیف شده) «اعتماد» داشت که در آن سعی به ارایه چهرهای صادق و دلسوز از دولت نهم و دهم نموده و با مظلوم نمایی و دادن آدرسهای "انحرافی" تلاش بر مغلوب کردن یاران پیشین دولت نهم و دهم کرده است، که این روزها سخت به جان این مولود نا خلف خود افتادهاند.
در آن نوشتار جوانفکر تمام تلاش خود را به کار گرفته است تا از منظر یک روزنامه نگار بی طرف! مدعیات و اسنادی بر مظلومیت جریان خود و بی انصافی رقیبان ارایه دهد، ادعایی که در همان نگاه اول نشان از سلطه و چیرگی توهم خود بزرگ بینی دست اندرکاران دولت از سویی و دست کم انگاری مخاطب دارد.
در نوشتار زیر نگاهی گذرا به برخی از این مدعیات و اشاراتی در جهت روشن شدن صحت و سقم آن داشته ام.
***
آقای مشاور رسانهای در مصاحبهی خود مدعی شدهاند «اصولگرایان خودشان را به دولت احمدی نژاد چسبانده اند»! آقای جوانفکر گویی همانند سایر دوستان خود در این جریان متنوع بر این باورند که حکمرانی۶ ساله باند احمدی نژاد دستاوردهای مثبتی برای مردم داشته است که آن را افتخار آمیز و محل حسادت گروهها و جریانات تلقی میکنند. مگر جز این است که حاصل عملکرد آنان در حوزهی اقتصاد فرار سرمایهها، نابودی کشاورزی، تعطیلی واحدهای صنعتی، تورم، فساد لجام گسیخته، در حوزهی بین المللی انزوای مطلق ایران، دهها قطعنامه بین المللی، انواع تهدیدهای نظامی و تحریمها، از دست دادن مواضع استراتژیک منطقهای و واگذاری آن به کشورهایی نظیر ترکیه، در حوزهی سیاسی تعطیلی و بن بست همهی نهادهای قانونی حتی پست ریاست جمهوری، در حوزهی فرهنگ و اخلاق جامعه، گریز از دین، سقوط ارزشهای اخلاقی، افزایش خشونتهای اجتماعی، سرقتهای مسلحانه و هزاران مشکل دیگر بوده است. این عملکرد مشعشع چه جای حسادت دارد که دیگران بخواهند خود را به رئیس جمهور و بانی این همه مصایب بچسبانند؟
ایشان مدعی شدهاند «ثروت مال مردم است» و نتجه گرفتهاند که احمدی نژاد باید پاسدار امانت مردم باشد! باید به ایشان متذکر شد که از این ثروت افسانهای، سهم ملت چه میزانی است؟ مگر جز این است که آن چه به صورت ملموس در حسابهای مردم واریز شده بخشی از جبران افزایش یک باره بهای حاملهای انرژی است که در موسمهای خاص به یک باره به حسابهای مردم سرازیر شده است. شاید منظور ایشان خاصه خرجیهای دولت در موسم انتخابات مد نظر باشد که به گفته نهادهای نظارتی هم اکنون نیز برای فرستادن نمایندگان دست نشانده به پارلمان در حال انجام است! تازه سهم ۴۰ هزار تومانی مردم کجا و تنها یک مورد اختلاس ۳ هزار میلیاردی جریان طرفدار رئیس جمهور کجا؟
جناب جوانفکر در فرازی که پاسخ به سوال صریح خبرنگار در مورد «فساد مالی اخیر» است به یک باره دست به شعبده بازی زده و به جای پاسخ به سوال خبرنگار میگوید «نتوانستهاند ثابت کنند که ما رمال و جن گیر هستیم»! عجبا ! در اثبات شعبده باز بودن جریان شما همین بس که در پاسخ به سوال روشن در مورد فساد ۳ هزار میلیاردی، مدعی میشوید که نتوانستهاند اتهام رمالی را در مورد جریان شما اثبات کنند !
اما شاید مهم ترین بخش از افاضات جناب مشاور رسانهای رئیس جمهور آن جایی است که ایشان دردمندانه در مورد مصائب زندان، انفرادی و سختیهای خانواده زندانیان جریان خود داد سخن میدهد. از زندان انفرادی ۶۰ روزه ملک زاده میگوید و از سقط جنین همسر او در زندان و مشقت ملاقات و عدم اجازه ملاقات با وکیل و ...
جناب جوانفکر ! اگر رفت و آمد به زندان برای همسر آقای ملک زاده سقط جنین به همراه داشت و سخت بود، حتما رفت و آمد پدران و مادران سالخورده زندانیانی که ۲ سال است (از خرداد ۱۳۸۸ تاکنون) هر هفته در سرما و گرما و از راههای دور و نزدیک به امید دیدار فرزندان شان از پشت کابین و با تلفن به این جا (زندان) میآیند یک تفنن است !
مرگ مادر دانشجوی زندانی که در هجوم شبانه دچار سکته قلبی شد، مرگ پدر یک فعال ستاد انتخاباتی که ۳ ماه از محل نگه داری فرزندش بی اطلاع بود پس چه ؟! آیا اینها از جملهی آن ملتی نیستند که از آنها دم میزنید، حتما باید قیافه آنان شبیه جنابعالی، ملک زاده و یا احمدی نژاد باشد تا به پشتوانه قدرت و ثروت بر آنان دل سوزاند و اشک تمساح ریخت! عجبا که دست به بیت المالی مردم میبرید و وقتی مورد بازخواست قرار میگیرید فریاد میزنید. مگر نه این که زندانیان پس از وقایع خرداد ۱۳۸۸ عمدتا شهروندانی بودند که جرم شان شرکت در تظاهرات، دادن شعار و ابراز عقیده بوده است که دستی هم به منابع ثروت و قدرت نداشته اند، چرا در این مدت صدای انسانیت شما و جریان وابسته به آن در نیامد! سرنوشت همسران و فرزندان زندانیانی که از تهران و شهرستانها هر هفته برای ملاقات با همسران شان زیر برف و باران به زندان میآیند تا اسرای ملت خدای ناکرده گرفتار یاس و نومیدی نشوند چه؟ البته که شریف ترین فرزندان ایران بر خلاف نزدیکان جریان رانت خوار به سختیهای زندگی رسالت مندانه عادت دارند و مصائب زندگی خود را فریاد نمیزنند تا امثال شما از آن لذت ببرند!
جناب جوانفکر به درستی اعلام کرده اید انفرادی غیر قانونی و کاری مذموم است! اما آیا دلسوزی تان شامل حال آن جوانی که به جرم ارسال (مثلا) یک پیامک (SMS) یا ایمیل، ۷ ماه در انفرادی بوده و امروز با روانی پریش هم بندی ماست نیز میشود؟
یا این که در انفرادی نگه داشتن فقط برای مجرمانی که چنگ به بیت المال بردهاند بد است؟ برای بنده که ۹ ماه را در بازداشت گاه بدنام ۲۰۹ و ۲۴۰ به صورت غیر قانونی نگه داری شده ام چه؟ برای آن پزشکی که در آستانه دومین سالگرد دستگیری اش هنوز در بازداشت موقت است و ۹ ماه را در سلول انفرادی گذرانده چه طور، آیا برای اینها نیز انفرادی بد است؟
به حق گفته اید که این طور نیست که «چون ما مسئولیتی داریم هر کاری دل مان خواست بتوانیم انجام دهیم، هر کس را که دل مان خواست احضار یا بازداشت کنیم و همه چیز باید بر اساس قانون باشد» !
بنده هم زمانی که چپ و راست سیلی بر صورت ام فرود میآمد و بوی تهوع آور توالت اتاق بازجویی، امانم را برده بود تا علیه جنبش سبز و سایت کلمه اراجیفی را به صورت مصاحبه تلویزیونی ارایه کنم یا هنگامی که سرم را با فشار به داخل آن استوانهی مهوع هدایت میکردند، با خود فکر میکردم یک جای کار ایراد دارد!
من فکر میکردم نباید همه تلاشهایی که در قامت یک ایرانی و در قالب یک خبرنگار به عشق ملت و مملکت انجام دادم منتهی به چنین دستاوردهایی شود. من نیز بارها با خودم زمزمه میکردم که نباید اصحاب قدرت هر کاری که دل شان خواست انجام دهند. ولی این سخن را از شما قبول ندارم.
چرا که دست خط شما به حراست سازمان خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) هنوز به روشنی جلوی چشمانم است که در آن خواستار برخورد وزارت اطلاعات با بنده به عنوان عنصر ضد نظام و ضد ولایت شده بودید. همان نامهای که همکاران تان برای من فاکس کردند و اکنون در پروندهی من در دیوان عدالت اداری موجود است. برادر عزیر چه طور آن زمانی که بر توسن سرکش قدرت بلامنازع میتاختید، این اعمال را غیر قانونی نمیدانستید؟!
جنابعالی به درستی اشاره کرده اید حداکثر بازداشت موقت ۴۸ ساعت است، بنده دهها مورد از هم بندیان خود را سراغ دارم که بالای ۱۵ هزار ساعت یعنی ۲ سال در بازداشت موقت به سر میبرند! جنابعالی در خبرگزاری فخیمه ایرنا و در روزنامه هتاک ایران هرگز این ساعات را جمع نزده اید تا بفهمید چه فجایعی تحت عنوان بازداشت موقت جریان دارد اما حال که آقای ملک زاده و دوستان تان در مکتب مشائیسم گرفتار شدهاند فغان به آسمان بلند کرده اید!
آقای جوانفکر ! بنده در آستانه هفدهمین ماه، بسیاری از همبندانم در آستانه پایان محکویت هنوز نتوانستهاند با وکیل خود ملاقات کنند و شما از یاران تان میگوئید که ۲ ماه بازداشت بدون ملاقات با وکیل را تجربه کردهاند !
به درستی گفته اید مردم از شما به عنوان یک روزنامه نگار انتظار دارند که مطالبات آنها را از مسئولین بخواهید، اما آیا مردم فقط ملک زاده و سایر وابستگان به جریانی هستند که این روزها به حق به صفت "انحرافی" متصف شده اند؟
جناب جوانفکر مدعی است روزنامه ایران یک شرکت خصوصی است ! بر فرض که در راه اندازی و بالندگی این روزنامه از توان و اموال و بودجه خبرگزاری دولتی ایرنا استفاده نشده باشد، جنابعالی چه کاره این شرکت خصوصی با اموال میلیاردی هستید که اجازه نمیدهید نهادهای نظارتی قانونی به انجام وظیفه خود بپردازند. شاید نگران رو شدن هزینههای نامشروع تبلیغاتی در ایام منتهی به انتخابات سال ۱۳۸۸ هستید که بی ضابطه در ایرنا و ایران صورت گرفته است!
اشاره داشتید که «امام جمعه مشهد در جریان انتشار ویژه نامه خاتون شما و همکاران تان را محارب خواندند و این را ظلمی خواندید که پایدار نمیماند».
برای شما و مردم بسیار جالب است با همان حربهای که معترضان پس از عاشورای ۱۳۸۸ را حشره و واجب القتل خواندند و به همان ادعا برای عدهای بی گناه حکم زندان و اعدام و تبعید بریدند، گرفتار آمده اید. همانهایی که خود در آن زمان سخنان شان را تیتر یک روزنامه خود میکردید. شما که دم از رسالت روزنامه نگاری میزنید بسم الله ! هنوز عدهای از آنان که به اتهام واهی محارب به اعدام محکوماند چشم انتظار انجام رسالت شما هستند! از سرنوشت خانوادههای آنان هم بگوئید!
اشاره به «قشر خاکستری جامعه کردید که حق حیات و {آزادی} بیان دارند» چطور است در آستانه شعبده بازیای دیگر باز نیازتان به رای دهندگان افتاده است! یادآوری میکنم که در جریانات پس از انتخابات ۱۳۸۸ حدود ۳۰ هزار کارمند را از دولت اخراج کردید و پرونده آنان نزد دیوان عدالت اداری در حال رسیدگی است. آنها به صرف مخالفت با احمدی نژاد و نه حتی اعلام و ابراز این مخالفت، شغل خود را از دست دادند و بنیان خانواده شان متزلزل و گاه منهدم شد. آیا آنها حق حیات و زندگی شرافتمندانه نداشته اند؟ حرف زدن که بماند. چرا که این روزها کسانی را به بند ۳۵۰ اوین آوردهاند که صرفا در درون تاکسی انتقادی یا اعتراضی به سیاستهای حکومت کردهاند و در آستانه محکومیت یک ساله به اتهام تبلیغ علیه نظام قرار دارند. اینها همان قشر خاکستری هدف شما در انتخابات هستند یا نیستند؟
گله کرده اید که «عدهای با خواندن شما با وصف انحرافی حق زندگی شما و خانواده محترمتان را سلب کردهاند چرا که خانواده گناهی ندارند که با مطرح کردن یک داستان و سناریوی انحرافی زندگی را برایتان تلخ کرده اند»، خوشا به انصاف مردانی چون شما ! که سناریوهای ساختگی در دستگاههای اطلاعاتی را قبل از صدور حکم در اخبار و گزارشات خود انعکاس دادید و آبروی مسلمان را بر خلاف شرع و قانون بردید.
البته شکایت و حتی مقابله کامل با این کجرویها میماند برای زمانی که خیلی دور نیست!
اشاره کردید «به خاطر دشمنی با مشایی یک عده انسان بی گناه را زندانی کرده اید و برخی را ۶۰ روز در انفرادی نگاه داشتهاند و بعد افزوده اید که خداوند از این کار راضی نیست»!
باورم نمیشود قهر خدا را از حبس اولیای خودش و اصحاب خودش و بی توجهی نسبت به هزاران بازداشتی پس از انتخابات. این ادعاها، عدالت پروردگار را زیر سوال میبرد.
مدعی شده اید که وزارت اطلاعات در آن دوره حرف شما را نمیخواندهاند و برای اثبات دروغگویی جریان شما به همان دست نویس جنابعالی اشاره میکنم که صاحبان ۳ وبلاگ را در ایرنا که از قضا غیر از بنده که افتخار جانبازی نداشتم، آن دو تن از جانبازان سرافراز بودند به وزارت اطلاعات معرفی کردید و به اجبار آنها را واداشتید که وبلاگهای خود را تعطیل کنند و پس از امتناع بنده از تعطیل فعالیتم با احضارهای مکرر به دفتر پیگیری وزارت اطلاعات، من را گرفتار زندان و حبس کردید! از آن اشاره شما به وزارت اطلاعات بنده به این مصایب گرفتار آمدم: سه سال حبس به دلیل حضور در نجمعات و تهیه گزارشهای بی طرفانهی آن و یک میلیون ریال جزای نقدی به دلیل فاسد و نامشروع خواندن دولت غیرقانونی شما. باز هم مدعی هستید نفوذی در وزارت اطلاعات نداشته اید. زهی شرمساری از این همه دروغ بافی.
منافقانه زیر علم رهبری سینه میزنید اما به یک باره میگوئید «مردم تشخص میدهند چه کسی در خط احمدی نژاد است و او را به عنوان رئیس جمهور آینده انتخاب میکنند. دلبسته نام احمدی نژاد هستید نه نظام، نه رهبری، نه کشور، نه ملت و حتی حرفه روزنامه نگاری! برای اثبات این سرسپردگی به باند احمدی نژاد تنها کافی است نمونهای از گزارشهای تجمعات اعتراضی را ولو گزارشهای محرمانه روکنید. متاسفانه آن زمانی که همهی خبرنگاران زیر باتوم و گاز اشک آور فعالیت خبری میکردند جریان انحرافی تان در ایرنا به کار گماردن نیروهای خدماتی و بسیجی ایرنا با کلاه و چماق در خیابان ولی عصر بود.
ادعای بزرگی کرده اید که «کسی که برای خدمت میآید باید آماده شهادت باشد»! ببینم آیا در این ادعا صادقید یا خیر. تمام کسانی که شما پاکسازی کردید و پس از وقایع ۱۳۸۸ در صحنه جدال حق و باطل، سفره ثواب و نماز را ترک کردند بدون سر و صدا دارند هزینهی آن را میپردازند. اما در مورد شما چه طور. تا جایی که در خاطر دارم در ایامی که ستاد بحران ساز بر سر راه دولت ملی خاتمی سنگ اندازی میکردند شما در بیت رهبری سنگر گرفته بودید و در سر خیال استراحت در سواحل اسپانیا را میپروراندید و با هزار فشار غیر قانونی، مدیریت ایرنا را وادار به اعزام شما به مادرید کردید. حتی فراتر رفتید؛ در مطلبی در روزنامه ایران مجیز دولت خاتمی را گفتید که به آن اعتقاد نداشتید. پس از پایان ماموریت ۴ ساله و هنگام سوار شدن به هواپیما مدعی شدید که دولت اسپانیا جنابعالی را به دلیل اعلام آمادگی برای اجرای حکم قتل سلمان رشدی اخراج کرده است تا بار دیگر بتوانید تن به سواحل زیبای بارسلون بشوئید و صد البته خود را پاکباز و آماده شهادت میدانید. البته نه بر روی رملهای تفدیدهی جنوب یا برفهای یخ زدهی غرب کشور بلکه در راحت و آسودگی سواحل کشورهای اروپایی برای خود دشمن فرضی میسازید و شعار شهادت و ایثار میدهید.
در جای جای گفت و گوی خود با رزنامه اعتماد، چشم انداز انتخابات ریاست جمهوری آینده را از نظر دور نداشته اید. مثلا آنجا که میگوئید «چرا باید پول ملت را به مترو داد که حساب پس نمیدهد»! ولی خودتان میلیونها پول مردم را در ایرنا و ایران صرف مجیز گویی از دولتی بی کفایت کردید و حاضر به حساب پس دادن آن هزینهها نیستید.
ادعا میکنید «احمدی نژاد مراعات میکند پول مردم درست هزینه شود» که با یک ضرب و تقسیم ساده میتوان نسبت سرقت ۳ هزار میلیاردی را با آنچه به مردم داده اید و از جیب آنان خارج ساخته اید به دست آورد.
از حاکم شدن فضای نظامی گری در شهر تهران یاد میکنید چرا که شهردار آن یک نظامی بدون تخصص است و فراموش میکنید تخصص دولت مورد حمایت شما تبدیل بزرگراههای درجه یک به خیابانهای درجه ۲ در تهران بوده است و ۲سال پس از انتخابات هیچ شبی را شما و یاران تان بدون دغدغه خیزش اعتراضات به صبح نرسانده اید و ناگزیر در تمام شئون مردم وامداران خود را به کار گمارده اید !
شهردار تهران را متهم به زدن افترا و بهتان به یک وزیر میکنید که او را عرق خور خوانده است و آن مستحق کیفر اسلامی و حد میدانید و فراموش میکنید بهتانها و افتراهایی که به فرزندان ملت در قالب خبر و گزارش میزدید.
این همه کارنامه شما و دولت شما در عرصههای مختلف است که نخبگان را به زنجیر کشیده و از کشور فراری داده است، مدیران را خانه نشین کرده و نهادهای لازم و قانونی را منهدم کرده است و همچنان مدعی هستید.
بفرمائید اکنون در دولت نهم و دهم کدام مدیر با سابقه غیر نظامی و غیرامنیتی در مصدر امور است! شاید در چند ماه گذشته گرایش برخی از آنان به جریان رقیب موجب اخراج آنان از دولت شده باشد . نظامی ترین دولتهای پس از انقلاب دولت احمدی نژاد است. باری مشاور محترم محترم رسانهای آقای احمدی نژاد، گویی باز بوی کباب به مشام شان خورده است و خود متوجه نیستند که این چیز دیگری است که دارند داغ میکنند.
اما یک ادعا نیز در ابتدای گفت و گوی تان در مورد میرحسین موسوی داشته اید و مدعی شده اید که موسوی مقبولیت نداشت! این دیگر از آن ادعاهایی است که نشان از انتزاع از واقعیات در توهمات شما و دوستان تان دارد. اگر جرات دارید به موسوی اجازه دهید فقط ۵ دقیقه با مردم سخن بگوید تا تومار شما و اذناب تان را در هم بپیچد. چرا از ارتباط رادمردانی چون موسوی و کروبی با کسانی که به ادعای شما آنان را قبول ندارند وحشت دارید. اگر واقعا صادقانه میگوئید که موسوی مقبولیت ندارد چرا آن قدر از ارتباط آنان و آزادی شان وحشت زده اید! در مقبولیت موسوی و کروبی همین بس که حبس و ضرب و جرح هزاران طرفدار وی و دل سپردگان به دموکراسی و آزادی افزون بر۲ و نیم سال پس از انتخابات همچنان ادامه دارد و به کابوس شبهای شما و دوستان شیفتهی قدرت تان تبدیل شده است.
لازم میدانم بار دیگر حساب امثال جناب عالی را از حساب خبرنگاران، نویسندگان، مترجمان و فعالان خبری ایرنا و روزنامه ایران جدا سازم که آنان نیز همچون ما اسیر توهمات عدهای از خدا بی خبر مدعی شما و جریان انحرافی تان هستند نه خیر آقای جوانفکر شما روزنامه نگار نیستید و گرنه اکنون در جبههی سیاه کاری و سیاه بازان قرار نداشتید.
سیامک قادری خبرنگار اخراجی ایرنا
۲۹ آبان ۱۳۹۰ بند ۳۵۰ زندان اوین
" width="640" />