iran-emrooz.net | Sun, 12.06.2011, 18:44
گزارش کوتاهی از ایران
سلام
امروز در خیابان بودم از ولیعصر تا ونک، جمعیت واقعا باورنکردنی بود البته از آنجا که طول مسیر زیاد است و جمعیت پراکنده میتوان گفت تجمع متمرکزی نشد و مردم شعاری ندادند. حداقل در مناطقی که من بودم، برخلاف ۲۵ بهمن شاهد درگیری یا شعار نبودم. اما با این همه معتقدم که موفقیت این حرکت حتی بیشتر از ۲۵ بهمن بود.
مردم به شیوه مسالمت آمیز حرکت میکردند و نیروهای سرکوبگر در عین سردرگمی به این سو و آن سو میرفتند و مانور میدادند وگاه شعار حزب الله و غیره سر میدادند اما همه اینها به متشنجتر کردن جو کمک میکرد و خودشان را ضایع میکردند. ضمنا حجم زیاد نیروی انتظامی کاملا به این قسمتهای شهر چهره نظامی داده بود.
البته در مواردی دیدم که رهگذران و برخی زنها را برای بازجویی به داخل ونها و مینی بوسها بردند. حتی در یک مورد یکی از بسیجیها تا داخل اتوبوس برای تعقیب زنی رفت و حتی وقتی آن زن پایین نیامد بیشرمانه و بدون توجه به اعتراض زنها وارد قسمت زنانه اتوبوس شد. نتوانستم پایان کار را ببینم.
در هر صورت به نظر من واقعا قدرت نمایی خوبی بود و این در حالی بود که قبل از آن از هر کس میپرسیدی امیدی به استقبال مردم نداشت و من کمتر کسی را دیدم که بگوید من میآیم. اما به مرور بر جمعیت افزوده شد. اگر مردم همین طور بیایند حتی در سکوت و چنانچه راهپیماییهای بعدی با استقبال بیشتر مردم روبرو شود واقعا آنها را به وحشت میاندازد.
به اعتقاد من چنانچه از اول هم گفتهام تنها چیزی که میتواند طلسم سرکوب را بشکند حضور مردم در خیابان است و آنها از هیچ چیز به قدر این حضور وحشت ندارند و روحیهشان تضعیف نمیشود. متاسفانه سران همیشه در این مورد سهل انگاری کرده و ازاین پتانسیل به قدر کافی و با جسارت استفاده نکردهاند.
یکی از نکات جالب امروز که مردم از نزدیک شاهد بودند اختلاف نظر و درگیری نیروی انتظامی و بسیج در جلوی پارک ساعی بود که به راه بندان منجر شد و مردم کلی متلک بارشان کردند. یکی از داخل اتوبوس داد میزد آقا در رو باز کن بریم پایین سواشون کنیم. یکی دیگر فریاد میزد ساندیس کم آمده است و حتی زنی با صدای بلند گفت خدا لعنتتان کند. بالاخره با مداخله بزرگترهایشان از هم سوا شدند. معلوم بود که در نوع برخورد میانشان اختلاف وجود دارد.
راستش من چندان امیدی به حرکت امروز نداشتم اما در مجموع تمرین خوبی بود به شرطی که با برنامه ادامه یابد و صد در صد در دفعات بعد استقبال بیشتر خواهد بود.
موفق باشی
گزارش کلمه از راهپیمایی امروز خیابان ولی عصر
کلمه - گروه اجتماعی: امروز در پیاده روهای تهران مردم با فریادی که در چشمانشان سر به آسمان میگذارد سالگرد دزدیده شدن رایشان را به یاد حاکمیت آوردند. بازداشتهای گسترده، امنیتی کردن فضای شهر و حضور سنگین نیروهای نظامی، امنیتی واکنش حکومت دربرابر راه پیمایی دهها هزار نفری مردم تهران بود، راهپیماییای که در سکوت کامل انجام شد.
این راه پیمایی امروز بعد از ظهر از میدان ولی عصرتهران به سمت میدان ونک برگزار شد.
به گزارش خبرنگار کلمه، این راهپیمایی بار دیگر به مردم یادآوری میکرد که دوسال پیش در چنین روزی حکومت به صورت گسترده در انتخابات ریاست جمهوری تقلب کرده است. آنها با حضور خود به حاکمیت نیز اتفاقات دو سال پیش را یاد آوری میکردند و نیز یاد آوری کردند که پس از دو سال سرکوب و ارعاب و کتک زدن مردم این تعداد جمعیت را باید جدی بگیرند چرا که آنها و دهها برابر این جمعیت مطالباتشان را فراموش نکردهاند. مردم در سکوت آرامش این راه پیمایی سکوت را انجام دادند. حضور مردم پررنگ بود و تا ساعتها پیاده روهای خیابان ولی عصر با گامهای آرام مردم پر و خالی میشد.
طبق معمول همیشه و روال دو سال گذشته همه جای این مسیر و حتی در جاهایی غیر از این مسیر نیروهای امنیتی و انتظامی حضور پر رنگ داشتند و مردم را با خشم و غضب نگاه میکردند، مردمی که در این روز تنها کلام ارتباطیشان با یکدیگر لبخند بود آنها به یکدیگر لبخندهای معنی دار میزدند. وقتی مردم برای استراحت کردن گوشهای را انتخاب میکردند یا حرکتشان را کمی کند میکردند خیلی زود نیروهای امنیتی، بسیج و انتظامی و.. به مردم نزدیک میشدند و میگفتند حق توقف ندارند. آنها در اعتراض مردم که میگفتند ما فقط در حال استراحت هستیم اغلب با خشم این ماموران روبرو میشدند که تهدید کنان از مردم میخواستند زودتر حرکت کنند. کلماتی چون حرکت کن، نایست و زودتر برو مدام بر زبان آنان جاری بود.
مانور وحشت هم در خیابانهای شهر جریان داشت موتور سوارانی که با صدای بلند در خیابان حرکت میکردند و موتورهایشان صدای عجیبی میکرد. آنها همچنین با باتومهایشان بر میلههای فلزی خیابان میکشیدند تا با ایجاد این صدای بلند مردم را بترسانند.
ا زهمان ابتدای شروع تظاهرات بازداشت معترضان آغاز شد. آنها حتی سکوت یک معترض را هم تحمل نمیکردند وهر کس را که دلشان میخواست صدا میکردند و بعد از چند لحظهای بگو و مگو به داخل خودروهایشان میراندند. هر چند همه مردم به این بازداشتها اعتراض میکردند، اما اغلب بازداشت شدگان در آرامش کامل بودند. پلیس بیتوجه به اعتراض مردم، معترضان را میبرد.
در حد فاصل این خیابان بارها درگیریهای رخ داد. درگیریهای که با تحریک ماموران حکومت انجام میشد چرا که مردم فقط در سکوت راه میرفتند و هیچکس شعار نمیداد. آنها هر جا که جمعیت را کمی به هم فشردهتر و متمرکزتر میدیدند به آنها حمله میبردند و با شوکر و باتوم به جانشان میافتادند و بعد هم جمعیت زیادی را بازداشت و میبردند. روبروی پارک ساعی و بعد از بیمارستان دی امروز چنین درگیریهایی رخ داد.
بعد از بیمارستان دی در خیابان ولی عصر تهران دو مینی بوس قدیمی که روی آنها نوشته شده بود شهرداری تهران و توسط نیروهای لباس شخصی اداره میشد پر بود از زنان و مردانی که فقط در پیاده روهای خیابان ولی عصر راه پیمایی سکوت میکردند. یکی از مینی بوسها با مردان و پسران جوان پر شده بود و دیگری با زنان. نه تنها تمام صندلیهای این دو مینی بوس پر بود که تمام ماشین هم پر از بازداشت شدگان بود و حتی دیگر جایی برای ایستادن نداشت. نیروهای بسیج و لباس شخصی به اعتراض دستگیر شدگان هیچ توجهی نمیکردند و به زور بقیه دستگیر شدگان را هم در مینی بوسی که حالا دو برابر ظرفیتش مسافر داشت سوار میکردند.
ونهای نیروی انتظامی هم همین طور بود و اینجا و آنجا پر از معترضان شده بودند و مردم با تعجب میپرسیدند چرا آنقدر بازداشت میکنند؟ مگر ما چه کار میکنیم. ما که فقط در آرامش راه پیمایی میکنیم؟
نیروهای امنیتی و انتظامی همین طور مردم را به نوعی تحریک به شعار دادن میکردن مثلا در جاهایی فریاد الله اکبر سر میدادند تا ببینند مردم چه عکسالعملی نشان میدهند مردم اما با سکوت و لبخند به این رفتارها پاسخ میدادند. مردم امروز با آرامش عجیبی همه چیز را نظاره میکردند.
خبرهای رسیده به کلمه نیز حاکی است بسیاری از بازداشت شدگان آزاد شدهاند.
حاشیهها:
-امروز نیروهای بسیج با جلیقههای پلنگی، ماموران سپاه با جلیقههایی خاکی رنگ که بر پشت بیشتر آنها نوشته شده بود سپاه منطقه بهشتی، ماموران یگان امداد با لباسهای سراپا مشکی، لباس شخصها، ماموران وزارت اطلاعات، ماموران گارد ضد شورش و نیروی انتظامی در همه جای خیابان ولی عصر دیده میشدند.
- بازهم حضور جوانان موسوم به بسیجی که کمتر از پانزده سال داشتند در خیابانهای شهر مشهود بود. جوانانی که لابه لای جمعیت میچرخیدند و سعی میکردند به حرفهای تظاهرات کنندگان گوش دهند و با اطلاع به مافوقشان خودی نشان دهند.
- فیلمبرداری از تظاهرات کنندگان به صورت علنی انجام میشد. ماموران امنیتی از همه مردمی که در خیابانها پیاده روی میکردند با آرامش تمام فیلمبرداری میکردند و در اعتراض مردم هم هیچ پاسخی نمیدادند.
-هر کس لباس یا نماد سبز رنگی با خود همراه داشت دستگیر میشد. چند پسر جوان با تی شرت سبز بازداشت شدند. یکی از ماموران لباس شخصی سر یکی از این جوانان را به در خودرویی که قرار بود سوار آن شود کوبید وبا عصبانیت گفت دیگر موسوی و رنگ سبزش برای همیشه مرده است. او این جوان را داخل مینی بوسی کرد که پر از جوانان معترض بازداشت شده بود.
- امروز حضور زنان و مردان مسن بسیار پر رنگ بود و مثل همیشه زنان در این تجمع هم حضور پرنگ تری داشتند.
-ترافیک شدید و بوقهای ممتد در خیابان ولی عصر به شدت چشمگیر بود. معترضان هرگز در این خیابان این همه اتومبیل و جمعیت ندیده بودند.
- برخی خیابانها برای تردد موتور سواران معمولی بسته شده بود یکی از این موتور سواران رو به ماموران نیروی انتظامی فریاد زد ما هم از خودتان هستیم آمدهایم تا کتک بزنیم!
- امروز پیرمردی که از شهروندان معترض بود و به کندی حرکت میکرد و در پاسخ بدو و تند حرکت کن نیروهای امنیتی به آنها گفت که یک خس و خاشاک که این همه ترس ندارد، آن مامور به سوی پیرمرد حمله کرد تا بازداشتش کند اما با اعتراض شدید مردم مواجه شد و آنها او را رها کردند.
نظر کاربران:
راه پیمایی آرام و خاموش شیوه ای است با پیامی روشن، دمکراتیک و با کمترین هزینه ممکن. در این شیوه مبارزه، هم مردم بیشتر شرکت خواهند کرد و هم در فرایند رسیدن به هدف، تمرین هماهنگی و همکاری و مردمسالاری میشود. جهان هم خواهد دید که چگونه مردمی با روش مسالمت آمیز خواهان آزادی و حق تعیین سرنوشت خود هستند و همچون گذشته ایرانیان را ستایش خواهند کرد. آن ماموران سرکوب و کشتار نیز (هرچند نه همه) سرانجام اثر مثبت خواهند پذیرفت. روز ۲۲ خرداد ۹۰ از جمله چیزهای چشمگیر، سازو برگ و تجهیزات و چندین باتوم و سلاح سرد و گرمی بود که بسیجی های جوان و نوجوان ناآگاه برپشت و پیش و پهلوی خود بسته بودند، آنهم در برابر مردمی بی دفاع و آرام، مردمی که همین پلیس و سپاهی و بسیجی و اطلاعاتی و ... از پول و دارایی آنها حقوق میگیرند و این سلاح و تجهیزات از پول آنها تهیه میشود. بجای این که این بسیجی و اطلاعاتی و سپاهی و نیروی انتظامی که از پول همین مردم حقوق و پاداش و ... میگیرد در خدمت ملتش باشد، بخاطر یک نفر و برای حکومتی سرکوبگر و غارتگر، با ملت خودش می جنگد! اینها کمی فکر نمی کنند که درهمین دوساله برای برسرکار نگهداشتن این دولت، علیه ملت خود چه اندازه جنایت و خیانت کرده اند و سرانجام نتیجه چه شد! خواهشمندم این روش راهپیمایی آرام و خاموش ادامه داده شود. روشهای دیگر را آزموده ایم، این شیوه بهتر است. مردم هم بیشتر شرکت خواهند کرد.
پناه به خدا. تهران : شهروند درجه سه
*
کار خوب و کم هزینهای هست حتی اگر مردم هم زیاد نیایند ولی آنها مجبورند کلی نیرو بسیج کنند و تو گرما با این لباسها وایسن در صورتیکه این طرف فقط اطلاع رسانی کرده و این هم که هزینه ای ندارد باید پشت سر هم اعلام راهپیمایی کرد.
*
بسیار خوب بود. این تاکتیک بسیار خوبی است. خدا میداند که دراین دوسال بارها نوشتم و گفتم که مردم بی آن که شعاری بدهند یا نشانهای داشته باشند راه بیفتند. سرانجام این کار شد. امروز می بینم کسانی که نیامدند (تا آنجا که من میشناسم) پشیمانند افسوس میخورند. این تاکتیک باید ادامه یابد. هنگامی که جمعیت میلیونی شد آنگاه میتوان شعار هم داد. شعارهایی که نیروهای سرکویگر را آگاه کند. سرکوب گران بیشتر (بویژه بسیجیها) جوانان کم سن و سال بودند. این معنی دار است. پیداست آنهایی که چیزهایی را بیاد دارند یا همین دوسه ساله چیزهایی را دیده اند و مقایسه میکنند قدری آگاه شدند و حکومت به آنها نمی تواند تکیه و اعتماد کند.
*
بهیچ وجه صلاح نیس که از همین آغاز شعار داده شود یا نشانه با خود برده شود. همین روش راهپیمایی خاموش بسیار خوب است. شعر در زمان خود، آن زمانی که جمعیت میلیونی راه می افتد. از هم اکنون نباید بهانه به دست سرکوبگران و ادمخواران داد. آنها دیروز بسیار کوشیدند تا مردم را به واکنش در برابر وحشیگری های خود وادارند. ولی مردم متانت و هشیاری نشان دادند و این نتیجه نیکو ببار آمد. همین راهپیمایی خاموش بسیار خوب است تا زمان راه افتادن جمعیت میلیونی.
خدا نگهدار - تهران - بابک