iran-emrooz.net | Fri, 22.04.2011, 17:29
۲۳ نفر از زندانیان سیاسی کشور از داخل زندان، پیامی خطاب به مراجع تقلید و بزرگان حوزههای علمیه نوشتهاند.
این زندانیان در این نامه ضمن مقایسه دقیق آنچه در ایران میگذرد با آنچه که در کشورهای منطقه در جریان است، نوشتهاند که «چگونه است که این جنایات در سایر کشورها فریاد یکپارچه شما را بلند میکند اما همین جنایات در داخل کشور تنها و تنها با واکنش قابل تقدیر معدودی از مراجع عالی قدر و بزرگان حوزه همراه بوده و سایران هیچ واکنش و اعتراضی نسبت به این ظلمها و جنایات نداشتند.
آیا میتوان ستمکاری ستمکاران بیگانه را برنتافت اما همان ستمها را در حکومتی که به نام اسلام علوی استقرار یافته نادیده گرفت؟ اسلامی که نه تنها ظلم بر مسلمانان و مومنان که ظلم بر غیر مسلمانان را نیز بر نمیتابد؟
آیا واقعا میتوان در برابر این همه بیعدالتی و ستم در داخل کشور سکوت کرد و انتظار داشت که اعتراض تنها نسبت به ظلم حاکمان مستبد کشورهای منطقه تاثیر گذار بوده و طنین انداز شود؟»
امضا کنندگان این نامه، اکنون در زندان اوین (بند ۳۵۰، بند ۲- الف تحت اختیار سپاه پاسداران، بند ۲۰۹ تحت اختیار وزارت اطلاعات و بازداشتگاه تحت اختیار حفاظت اطلاعات زندان اوین)، زندان رجایی شهرکرج و زندانهای استان خوزستان به سر میبرند.
این بیانیه توسط بیست و سه نفر از این زندانیان تهیه و امضا شده است اما با توجه به فشارهای سنگین وارده به آنان به خاطر امضای بیانیههای قبلی که منجر به ساعتها بازجویی و سرانجام پرونده سازیهای جدید برای جمعی از زندانیان سیاسی شد، فعلا نام امضا کنندگان این بیانیه نزد کلمه محفوظ میماند و منتشر نمیشود.
متن کامل این نامه که توسط یاران گمنام جنبش سبز در اختیار کلمه قرار گرفته، به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
امام علی (ع) به امام حسن و امام حسین (ع): حق بگویید و برای ثواب کار کنید و خصم ستمگر و یار ستمدیده باشید. (بحار الانوار ۱۰۰/۹۰/۷۵
مراجع محترم تقلید و بزرگان حوزههای علمیه
موضع گیری صریح و شجاعانه روحانیت مستقل شیعه در حوزههای علمیه در واکنش به ظلم و بیعدالتی و تعدی نسبت به ستمدیدگان همواره سنت دیر پای آنان بوده است و در شرایط حساس تاریخ این سرزمین پایمردی شخصیتهای روحانی آنان را برای همیشه در جایگاه رفیعی در تاریخ این ملت قرار داده است.
بیتردید واکنش اخیر مراجع تقلید و بزرگان حوزههای علمیه در واکنش به جنایات دولتهای خاورمیانه از جمله دولت بحرین علیه ملتهایشان در اعتراض به استبداد و فساد و در دفاع از حق و عدالت و آزادی به پا خاستهاند، در همین چارچوب قابل ستایش و احترام است.
اما بر خلاف همیشه به نظر میرسد که این بار فریاد اعتراض روحانیت حوزههای علمیه در جمهوری اسلامی ایران علیه ظالمان طنین خود را از دست داده است و تحت الشعاع پرسشی بنیادین درباره علت عدم اهتمام آنان نسبت به ظلمهای مشابه اعمال شده علیه مردم بیگناه و بیدفاع سرزمین خودشان قرار گرفته است.
از دو سال پیش و به دنبال دخالت گسترده نظامیان و ماموران اطلاعاتی و امنیتی در فرایند انتخابات ریاست جمهوری، جنایات، ظلمها و بیعدالتیهای گستردهای علیه ملت مومن و شریف ایران اعمال شده است.
دو سال پیش گروهی افراطی از نظامیان و ماموران اطلاعاتی و امنیتی به رسواترین شکل در سرنوشت سیاسی کشور دخالت کرده و انتخابات ریاست جمهوری را به انتخاباتی فرمایشی بدل کرده است و به دنبال آن به بهانههای واهی به جان مردم افتادند، عدهای را کشتند، جمعی را مجروح و مصدوم راهی بیمارستان کردند، دهها هزار تن از شهروندان را به زندان افکندند و صدها تن را با پروندههای جعلی و فاقد هر گونه وجاهت قانونی در دادگاههای فرمایشی به زندانهای طویل المدت محکوم کردند و متاسفانه بعد از گذشت دو سال نیز دست از این اعمال خلاف خود بر نداشتند.
اگر نظامیان و پلیس حکومتهای مستبد منطقه به روشهای خشونت بار و با سلاحهای گرم و سرد به جان مردم میافتند در جمهوری اسلامی ایران نیز در دو سال گذشته هزاران نفر بر اثر حملات نظامیان، پلیس و ماموران لباس شخصی تحت امر آنان مصدوم و مجروح شده و یا به قتل رسیدهاند.
اگر در کشورهای استبدادی منطقه نظامیان و پلیس به سوی مردم بیدفاع تیر اندازی کرده و آنان را به شهادت میرسانند در جمهوری اسلامی ایران نیز به ضرب گلوله نظامیان، پلیس و لباس شخصی مجروح و شهید شدهاند.
اگر در کشورهای استبدادی منطقه، یکی از اقدامات کثیف نظامیان و پلیس ربودن مجروجان تظاهرات از بیمارستان هاست، متاسفانه در جمهوری اسلامی نیز مجروحان از بیمارستانها ربوده شده و در همان حال مورد ضرب و شتم قرار گرفته و به زندان افتادهاند که هنوز هم تعدادی از آنها در زندان به سر میبرند.
اگر در کشورهای استبدادی منطقه مردم هر روز اسامی بیشتری از قربانیان خود را اعلام میکنند در جمهوری اسلامی آمار واقعی از قربانیان وجود ندارد و بسیاری از شهدا در گورهای مخفی دفن شدهاند و افرادی که برای شناسایی مدفن قربانیان تلاش کردهاند تحت تعقیب قرار گرفتهاند و عدهای از آنان محکوم گشته و اکنون در زندان به سر میبرند.
اگر اعمال شکنجه در کشورهای استبدادی منطقه پدیدهای تلخ و تکان دهندهای است در ایران صدها نفر زیر شکنجه وادار به اعترافات دروغ شده و فاجعه بارتر آنکه عدهای از آنان تحت فشار و ضرب و شتم و آزار و شکنجه به قتل رسیدهاند.
اگر در کشورهای استبدادی منطقه، مردم هر روز به تشییع جنازه قربانیان حوادث اخیر میپردازند در جمهوری اسلامی حتی اجازه تشییع جنازه و مراسم سوگواری برای شهیدان اعتراضات خیابانی و زندانها داده نمیشود و حتیگاه خانواده آنان از برگزاری مراسم سوگواری برای اموات غیر مرتبط با حوادث اعتراضی نیز منع میشوند، حتی برای شخصیتی چون میر اسماعیل موسوی نیز چون پدر مهندس موسوی است اجازه ختم داده نمیشود و شرکت کنندگان در تشییع جنازه وی مورد ضرب و شتم قرار گرفته و بازداشت میشوند.
اگر حکومتهای ظالم منطقه برای منتقدان و مخالفان خود پرونده سازی میکنند، در جمهوری اسلامی نیز تقریبا تمامی پروندههای محکومان حوادث پس از انتخابات ساختگی، جعلی و فاقد هر گونه وجاهت قانونی است در حدی که اگر امکان انتشار محتوایی پروندهها، فرایند محاکمات و متن احکام صادره فراهم شود، هیچ حیثیتی برای دستگاههای قضایی، نظامی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی باقی نخواهد ماند.
اگر در کشورهای استبدادی منطقه، خانوادههای مقتولان و زندانیان، مظلومانه و به حق در پی خونخواهی و تعیین تکلیف عزیزانشان هستند، در جمهوری اسلامی ایران این خانوادهها در مظلومیت مضاعف تحت کنترل دائمی ماموران مخفی حکومت قرار دارند، از فعالیتهای آنان به اشکال مختلف جلوگیری میشود و حتی به خاطر برگزاری مراسم مذهبی قرآن، دعا و نیایش هم تحت فشار قرار میگیرند و برخی از آنان به جرم پی گیری پرونده شهدا و زندانیان بیگناه خود به زندان میافتند.
اگر در کشورهای استبدادی منطقه خانوادههای مقتولان و زندانیان تحت حمایت مردم قرار میگیرند و حتی دولتهای مستبد هم سعی میکنند آنها را به لحاظ معیشتی تامین کنند، در جمهوری اسلامی رسیدگی به خانوادههای بیگناه شهدای جنبش و زندانیان و کمک به آنان جرم است و بسیاری از اقدام کنندگان به کمک به این خانوادهها در زندان به سر میبرند.
اگر در حکومتهای استبدادی منطقه دادگاهها فرمایشی هستند قضات و دادستانهایشان ظاهری از یک نظام قضایی را به نمایش میگذراند اما در جمهوری اسلامی ایران افرادی کم دانش، بیهویت و غالبا آسیب پذیر و حتی ناسالم در راس دادگاههای انقلاب قرار میگیرند که عملا در رسیدگی به پروندههای سیاسی جز اطاعت از بازجویان و ماموران مخفی نظامی و امنیتی وظیفه دیگری برای خود نمیشناسند.
اگر در کشورهای استبدادی منطقه رسانهها تحت کنترل شدید هستند و حقایق تحریف میشود و اطلاعات ما درباره تحولات این کشورها از طریق رسانههای خارجی دریافت میشود در جمهوری اسلامی ایران نیز هر روز کنترل رسانهای بیشتر شده و اخبار تحریف شده تری منتشر میشود. نه تنها تمامی رسانههای منتقد دولت توقیف شدهاند بلکه تقریبا تمام رسانههای مستقل هم بسته شدهاند و باقی رسانهها هم بر اساس دستور العملهای کنترلی امنیتی بیسابقه از انتشار اخبار واقعی و حقایق منع میشوند.
در چنین وضعیتی حکومت به خود اجازه میدهد که بدیهیترین حقایق را تحت تاثیر بیگانگان قلمداد کند متاسفانه این وضع باعث شده در جمهوری اسلامی ایران نیز پس از انقلاب اسلامی بار دیگر مردم برای کسب اخبار واقعی به رسانههای خارجی تکیه کنند. امروز تعداد کثیری از جوانان کشور به جرم نشر حقایق از طریق اینترنت و پیام کوتاه تلفن همراه در زندان به سر میبرند.
اگر در کشورهای استبدادی منطقه حرکتهای مردم به دخالت بیگانگان نسبت داده میشود و مثلا در بحرین مخالفان دولت مرتبط با ایران معرفی میشوند، در جمهوری اسلامی ایران نیز هر گونه اعتراض مدنی و مخالفت با مسوولان و دولت به بیگانگان نسبت داده شده و صدها جزوه بولتن و گزارش سر تا پا دروغ و تحریف و جعل برای توجیه این ادعاهای واهی منتشر میشود و در ابتکاری که احتمالا مخصوص ایران است زندانیان بریدهٔ تحت شکنجه و فشار وادار به اعتراف درباره این قصههای ساختگی و حتی خلق قصههای تخیلی مورد نظر بازجو میشوند.
اگر طبق خبرها، در کشورهای استبدادی منطقه تعدادی از مخالفان و منتقدان دولت در محیطهای مختلف شناسایی و از کار بر کنار شدهاند در جمهوری اسلامی ایران صدها نفر از استادان برجسته و متفکران سرشناس از دانشگاهها و هزاران نفر از کارکنان و کارمندان به جرم حمایت از اعتراضهای مردمی از محل کار خود اخراج شدهاند.
اگر در کشورهای استبدادی منطقه دانشجویان معترض در دانشگاهها دچار مشکل میشوند در جمهوری اسلامی ایران صدها تن از دانشجویان معترض و منتقد بدون هیچ دلیل قانونی و صرفا به دلیل اندیشه متفاوت برای همیشه ازادامه تحصیل محروم شدهاند.
اگر در کشورهای استبدادی منطقه فعالیت گروهها و احزاب مخالف همواره دشوار بوده است، در جمهوری اسلامی ایران فشار به گروهها و احزاب منتقد به اوج خود رسیده است و ظرف مدت کوتاهی معتبرترین احزاب قانونی منتقد با تصمیم افراطیون نظامی و اطلاعاتی تعطیل شدهاند و عضویت در این احزاب قانونی برای افراد به عنوان سو سابقه تلقی شده است. این جریان افراطی و بیپروا فعالیت سیاسی هر جریان منتقد حکومت و حتی منتقد دولت را تحت عنوان اقدام علیه امنیت کشور به شدت سرکوب میکند.
مراجع محترم تقلید و بزرگان محترم حوزههای علمیه
چگونه است که همه این جنایات و یا برخی از آنها در سایر کشورها فریاد یکپارچه شما را بلند میکند اما همین جنایات در داخل کشور تنها و تنها با واکنش قابل تقدیر معدودی از مراجع عالیقدر و بزرگان حوزه همراه بوده و سایران هیچ واکنش و اعتراضی نسبت به این ظلمها و جنایات نداشتند.
آیا میتوان ستمکاری ستمکاران بیگانه را برنتافت اما همان ستمها را در حکومتی که به نام اسلام علوی استقرار یافته نادیده گرفت؟ اسلامی که نه تنها ظلم بر مسلمانان و مومنان که ظلم بر غیر مسلمانان را نیز بر نمیتابد.
آیا واقعا میتوان در برابر این همه بیعدالتی و ستم در داخل کشور سکوت کرد و انتظار داشت که اعتراض تنها نسبت به ظلم حاکمان مستبد کشورهای منطقه تاثیر گذار بوده و طنین انداز شود؟
آیا واقعا مراجع عالیقدر و روحانیت معظم در این برهه حساس از تاریخ ایران، اسلام و تشیع رسالت خود را دردفاع از حق و حقیقت و مخالفت با ظلم و بیداد به انجام رساندهاند؟ آیا نگران نیستند که مصداق کلام امام صادق باشند که میفرمایند: العامل بالظلم، العلمین له و الراضی به شرکا ثلاثتهم. (ستمگر و یاری دهنده او و کسی که به ستم او راضی باشد هر سه در ستم شریکند. بحارالانوار ۷۷/۳۸۳/۹)
امروز عملکرد این جریان افراطی آنچنان چهره نازیبایی از ایران به نمایش گذاشته که در کشورهای در حال تحول منطقه تمامی رهبران دینی، حتی طرفداران و حامیان سابق انقلاب اسلامی از جمهوری اسلامی تبری میجویند، در حالیکه اگر نظام گرفتار این مفاسد این جریانهای انحرافی نمیشد و در مسیر مردم سالاری و اقامه به حق و عدل در کشور گام بر میداشت امروز بهترین الگو و ملجا و ماوای آزادیخواهانی قرار میگرفت که در کشورهای منطقه در جستجوی آزادی و عدالت و مردم سالاری سازگار با اسلام هستند و در مقابل دولتهای ظالم خود قد علم کردهاند.
ما زندانیان سیاسی به عنوان بخشی از قربانیان خودکامگی این جریان افراطی، نظامی، اطلاعاتی، امنیتی و قضایی در کشور از شما در خواست میکنیم که برای اصلاح امور و زدودن این مفاسد از درون نظام جمهوری اسلامی ایران و برای پاسداری از ارزشهایی که به نام اسلام و تشیع علوی به انقلاب اسلامی ایران به ملتهای مسلمان و مستضعفان جهان نویدش را دادهایم و برای دفاع از حق و عدالت و انسانیت لااقل همزمان با موضع گیریهایتان نسبت به جنایت علیه ملتهای مسلمان منطقه به ایران نیز بازگردید و با بهره گیری از اعتباری که از اسلام و قران و رسول خدا و اهل بیت مطهرش کسب کردهاید به نام خدا و دین خدا به مسوولان در جهت پایان دادن به این فجایع، ظلمها و جنایات فشار آورید و در جهت فساد زدایی از دستگاههای نظامی، امنیتی، اطلاعاتی کشور قد علم کنید، و در جهت بازسازی و اعتلای ارزشهای معنوی در جمهوری اسلامی اهتمام ورزید و تردید نکنید که اگر جمهوری اسلامی ایران همچنان در دست افراطیون نظامی، امنیتی، اطلاعاتی اداره شود به جای یک کشور ارایه دهنده ارزشهای متعالی اسلامی و علوی تنها یک نظام دیکتاتوری دینی را به جهان عرضه خواهیم کرد که یاد آور نظامهای دینی قرون وسطی است که تیشه به ریشه دین میزند و نتیجه عملی آن بدبین و دور کردن هر چه بیشتر نسل جوان از اسلام است.
۲۳ زندانی سیاسی از
زندان اوین (بند سیاسی۳۵۰)
زندان اوین (بند تحت کنترل سپاه پاسداران – دو الف)
اوین (بند کنترل تحت حفاظت اطلاعات زندان اوین)
زندان رجایی شهر (بند سیاسی)
زندانهای استان خوزستان
وبسایت «جرس» اسامی این ۲۳زندانی سیاسی را که در زندان اوین (بندهای سیاسی۳۵۰، دو الف- تحت کنترل سپاه پاسداران و بند تحت کنترل حفاظت اطلاعات)، زندان رجایی شهر (بند سیاسی) و همچنین زندان های استان خوزستان محبوس می باشند، به شرح زیر اعلام کرده و همزمان آورده است که زندانیان سیاسی که این بیانیه ها را امضا می کنند به احتمال زیاد تعدادی از زندانیان سیاسی سرشناس زیر هستند:
محسن امین زاده، بهمن احمدی امویی، حسن اسدی زیدآبادی، عماد بهاور، مصطفی تاج زاده، علی جمالی، مجید دری، محمد داوری، امیر خسرو دلیرثانی، رضا رفیعی، عیسی سحرخیز، داوود سلیمانی، قاسم شعله سعدی، هدی صابر، اسماعیل صحابه، کیوان صمیمی، سید ضیاء نبوی، فرید طاهری قزوینی، حشمت الله طبرزدی، فیض الله عرب سرخی، ابوالفضل قدیانی، مهدی محمودیان، محمدرضا مقیسه، علی ملیحی، عبدالله مومنی، محسن میردامادی و محمد نوری زاد.