iran-emrooz.net | Tue, 06.07.2010, 20:46
امروز: جمعی از فعالان ملی - مذهبی برای جلوگیری از اعدام زینب جلالیان، فعال سیاسی کرد ایرانی، بیانیه ای را صادر کرده اند که متن کامل آن به شرح ذیل می باشد:
به نام خدا
به زینب جلالیان فرصت زندگی بدهید
مقامات مسئول جمهوری اسلامی؛ وجدانهای بیدار، خردهای اهل تدبیر در روزهای اخیرشایعات و اخباری در زمینه احتمال اعدام یکی از محکومان جوان به نام خانم زینب جلالیان منتشرشده است. گفته میشود به جز نامبرده چند تن دیگر از شهروندان کرد نیز به اتهام محاربه از طریق عضویت و همکاری با برخی احزاب تندرو در انتظار اجرای حکم اعدام به سر می برند . این در حالی است که هنوز مدت زمان زیادی از اعدام پنج تن دیگر در اردیبهشت ماه نمیگذرد که اعتراضاتی را در سطح کشور (به ویژه در کردستان) و جهان بر انگیخت...
ما امضاءکنندگان این بیانیه سابقه و مواضع روشنی در نقد مشیهای تندرو و به طور موکد درباره روشهای مسلحانه داشتهایم و در همین جا نیز بار دیگر معدود جریاناتی که هنوز از این مشی پیروی میکنند را دعوت میکنیم سلاحشان را زمین بگذارند و به مبارزه سیاسی مسالمتآمیز بپیوندند که محصولی دیربازده اما تأثیرگذار و ماندگار دارد. اما مشی آنها در جهان امروز بیبازده و بیاثر است و یا نتایجی وارونه به عمل میآورد و به خشونت ادواری و مزمن و ویرانگر میانجامد. با این پیشینه و مواضع، کسی نمیتواند مخالفت ما را با مشیهای تندرو مسلحانه انکار کند.
اما چرا ما «وجدانهای بیدار» را مخاطب قرار دادهایم؟ خداوند در اعماق وجود همه آدمیان وجدان ملامتگری به ودیعه گذارده است. ما این وجدانها را خطاب قرار میدهیم که چرا باید دختر جوانی که ولو با یک گروه تندرو ارتباط داشته، اما خود مرتکب قتل هیچ انسانی نشده است، اعدام شود؟ کسانی که از نزدیک او را دیدهاند وی را فردی تغییرپذیر و صادق میدانند که اگر به او فرصت زندگی داده شود رویکردهای سیاسیاش را تغییر و اصلاح خواهد کرد. مگر این دختر جوان که از روستا و سرزمین فقر و محرومیت برخاسته و آرمانخواهانه در اعتراض به وضعیت خود و اطرافیانش شوریده است؛ چقدر سابقه، تجربه و اندوخته و اندیشه سیاسی دارد که فرصت ارتقاء و اصلاح از او گرفته میشود؟ ما نمیدانیم چرا مسئولان کشور ما از منطق علوی، که قبل از انقلاب همه ما آن را تبلیغ میکردیم، پیروی نمیکنند. مگر آن هنگام گفته نمیشد که حضرت علی حتی درباره قاتل خویش به تناسب جرم و مجازات تأکید میکرد و میگفت اگر او یک ضربه به من زده شما هم یک ضربه به او بزنید؟ مگر تبلیغ نمیشد که علی در برابر دلسوزی و سفارش برخی، برای سرکوب عدهای از مخالفانش وقتی سلاحی به دست نگرفته و کسی را نکشته بودند، میگفت آنها که هنوز کاری نکردهاند.
ما نمیدانیم چرا تناسب جرم و مجازات درباره متهمان قتلهای زنجیرهای و یا در مورد جرایم مربوط به نزاعهای دستهجمعی منجر به قتل، به دقت رعایت میشود و سعی میشود تنها کسانی به اتهام قتل محاکمه شوند که خود مستقیما و به طور موثر در قتل فرد دیگر شرکت کردهاند، اما در رابطه با افراد سیاسی مخالف خود به این منطق عمل میکنند که هر کس در هر سطحی با گروههای برانداز مسلح ارتباط داشته باشند، محارب است؟ ما از حقوقدانها و دینشناسان آگاه و عمیق میخواهیم تضاد این رویکرد را با اسلام اصیل و عدل علوی و نیز قواعد و ضوابط اساسی حقوقی برای همگان روشن کنند.
اما از سوی دیگر «خردهای اهل تدبیر» را خطاب قرار دادهایم. چرا که اتخاذ چنین رویکردی در صدور و اجرای حکم اعدام میتواند پیامدها و نتایج زیان باری در حوزه ملی برای کشور در پی داشته باشد. آن هم در شرایطی که ایران امروز بیش از هر زمان دیگری نیازمند همبستگی ملی و آرامش برای حل مشکلات داخلی از طریق روشهای مسالمتآمیز و اجتناب از روشهای خشن است و اقداماتی واکنشی همچون اعدام نمیتواند در چارچوب رعایت منافع ملی ایران باشد؛ به ویژه با توجه به تشدید فشارهای بینالمللی از طریق اعمال قطعنامه و تصویب تحریمها و حتی کشاندن پای کشورهای همسایه و منطقه به این مجادلات و زمزمههای نامیمون تهدید نظامی، در هفتههای اخیر.
همچنین در ارتباط با روندهای قضایی حاکم بر این محاکمات و صدور احکام اعدامی که اینک افزایش یافته افکار عمومی به طور جزئی و مشخص نیز در معرض این پرسشهای جدی است که آیا روند دادرسی و بررسی این پروندهها با رعایت موازین قانونی و حقوقی بوده است؟ آیا این افراد به وکیل دسترسی داشته و وکلای این افراد در تمام مراحل از امکان دفاع از موکلان خود بر خوردار بودهاند؟ آیا در هنگام بازجویی و بازداشت با متهمان رفتار مناسبی در پیش گرفته شده؟ آیا قضات این پروندهها شایستگی و تجربه لازم برای این دست از پرونده ها را دارا بودهاند؟ آیا اتهاماتی که به متهمان نسبت داده میشود، با توجه به برخی خلافگوییهای سابق در ارتباط دادن برخی اعتراضات بعد از انتخابات به افرادی که قبل از انتخابات بازداشت شدهاند؛ اساسا صحت دارد و یا صرفا ادعاهای اثبات نشده است و یا بعضی صرفا متکی به اعترافات متهم تحت فشارهای شدید، بدون هیچ مستند و گزینه دیگر؟
اینجانبان در پی دهها سال فعالیت ملی و اسلامی، به عنوان یک وظیفه دینی و ملی، مشفقانه درخواست میکنیم با در نظر گرفتن حق و عدالت و رعایت توصیههای رحمانی دین، روند رسیدگی و اجرای احکام این دست از متهمان مورد بازبینی و تجدید نظر قرار گیرد. جامعه ایرانی پس از سالها تجربه و پرداخت هزینههای گزاف، گریزان از اعمال خشونت، خواه از سوی حاکمیت یا مخالفان، است. بروز هر خشونتی باعث جریحهدار شدن افکار عمومی جامعه ایرانی و دامن زدن به خشونتی ادواری و مزمن شدن این چرخه شوم خواهد شد.
ما خردهای اهل تدبیر را دعوت به تجدید نظر جدی درباره سیاست «النصر بالرعب» میکنیم. این سیاست ممکن است در کوتاهمدت نتایج غلطاندازی برای عاملانش به ارمغان آورد، اما تجربه تاریخی بارها نشان داده که این رویه آتشی زیر خاکستر به پا خواهد کرد که با تشدید کینهها و نفرتها و تعمیق شکاف دولت - ملت، در فرصتی باعث شعلهور شدن ناگهانی این آتش خواهد شد. آتشی که معلوم نیست چه ویرانهای پس از فروکش کردن خود باقی خواهد گذارد. حافظه تاریخی ما، پیشینه و تجربه اندوهناکی از این آتشهای افروخته ادواری در خود دارد. پس هیچ کس، در هر صف سیاسی که ایستاده است، حتی اگر صرفا به منافع خود میاندیشد، نباید به این آتش دامن بزند. به زینب جلالیان، دختر جوان کرد ایرانی، و دیگر افراد امثال او، فرصت زندگی بدهید. این امر هم انسانی است و هم در جهت همبستگی و منافع ملی ایران و ایرانیان.
۱۵ تیر ۱۳۸۹
محمد بستهنگار - حبیبالله پیمان -حسین رفیعی -رضا رئیس طوسی -تقی رحمانی -عزتالله سحابی -حسین شاهحسینی -رضا علیجانی -اعظم طالقانی - نظامالدین قهاری -احسان هوشمند
" width="640" />