شنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - Saturday 20 April 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 23.02.2010, 17:16


صبح زود مادر سراسیمه از خواب برخاست. امروز سه شنبه چهارم اسفند، روز تولد سهراب است. در حالی که تخت را مرتب می کرد نگاهش در نگاه عکس سهراب بر روی دیوار افتاد و زیر لب زمزمه کرد:

ارغوان شاخه هم خون جدا مانده من
آسمان تو چه رنگ است امروز؟
آفتابی ست هوا؟ یا گرفته است هنوز؟
من در این گوشه كه از دنیا بیرون است
آفتابی به سرم نیست
از بهاران خبرم نیست
آنچه می بینم دیوار است
كورسویی ز چراغی رنجور قصه پرداز شب ظلمانی ست
نفسم می گیرد كه هوا هم اینجا زندانی ست

ناگهان به خود آمد و قطره های اشک را از گوشه چشمانش پاک کرد. آهی کشید و لبخند تلخی بر گوشه لبانش نقش بست. به یاد آورد که امروز روز تولد است و قرار گذاشته در این روز نگرید.

به سمت آشپزخانه رفت تا کتری را برای چای آب کند. نگاهش که به آب افتاد یاد زینب (ع) افتاد که چگونه به دادخواهی مظلومان، تاریخ را نهیب می زند یا ایها المدثر قوم فنظر با خود گفت: "این خط سرخ تا زمانی که میخ تاریخ زندگی انسان بر تابوت زر و زور و تزویر کوبیده می شود ادامه دارد".

سردی آب او را به خود آورد، شیر را بست و کتری پر از آب را بر روی اجاق گاز گذاشت. کبریت را برداشت چوب کبریتی بیرون آورد و روشن کرد. نگاهش در زردی شعله آتش خیره ماند، زیر لب گفت: " بای ذنب قتلت، به كدامین گناه كشته شد، چه فكری كرده‌اند؟ و چه فكری می‌كنند؟ آمران و عاملان این كشتارها از آن عاقبت سوئی كه از آن راه گریزی ندارند، نمی‌هراسند، ترس و نگرانی ندارند؟ شاید از رسیدگی در دادگاه‌های این دنیا، راه‌ گریزی باشد اما راه گریزی از خشم الهی هست، پیگرد الهی را چه می کنند؟"

در نوک انگشت سوختگی خفیفی احساس کرد. نگاهی بر چوب سوخته انداخت و کبریتی دیگر روشن کرد و به سمت اجاق گاز برد با دست دیگر دستگیره را چرخاند، اجاق روشن شد و ادامه داد: "ترازوی عدالت انگار هیچگاه به موازنه نخواهد ایستاد، از خدا می خواهم كه به درد عذاب وجدان دچارشان كند " یادش آمد امروز روز تولد است و باید تنها به زیستن فکر کرد.

بعد از صبحانه کارهایی که برای برگزاری جشن تولد باید انجام شود را مرور و لباسی عوض کرد و به سمت در خروجی رفت. وقتی لنگه کفش را برای پا کردن به دست گرفت یاد سهراب افتاد که به دنبال کفشش می گشت، یاد سهراب افتاد که می گفت به ما توهین می كنند، رییس جمهور مملكت به ما توهین كرده است. رییس جمهور مملكت ما را خس و خاشاك دانسته، ما كه آینده این مملكت هستیم برای این مملكت ارزش نداریم " یادش آمد سبز یعنی استقامت تا بهار.

به یاد سهراب ها که با تمامی هستی و وجودشان گفتند: " این حصار فکر تو اندازه من نیست، خواب خود بشکن وقت بیداری است ".

امروز در قطعه ۲۵۷، قطعه‌ای كه فهیمی فرزندش سهراب و بقیه بچه‌ها را به ندا سپرده است، جایی كه بچه ها كنار هم آرمیده‌اند، سهراب بیست ساله می شود. سهراب جان تولد مبارک.

(سهراب اَعرابی، جوان ۱۹ ساله‌ای که سال آخر دبیرستان را می‌گذراند در جریان اعتراض به نتایج انتخابات ۱۳۸۸ در حوالی میدان آزادی بر اثر تیراندازی کشته شد، ولی تاكنون هیچ مرجع رسمی جزئیات دقیقی از تاریخ و نحوه شهادت او منتشر نكرده است).

امیر حسین کاظمی
وبلاگ با مردم




نظر کاربران:


سهراب عزیز چه آرام و فرشته وار نقشت در روی سنگ سرد نقش بسته. سهراب عزیزما نیز بهمراه مادر داغدیده ات جای نوای شورانگیز تولدت مبارک اشک ریختیم سهراب عزیز چگونه میتوانم بگویم تولدت مبارک وقتی زیر خروارها خاک خوابیده ای شاید اون دنیا تولدی دوباره باشد ولی مطمئن هستم که در آرامش بسر میبری و شاهد نامردمی های این ددمنشان ودیو صفتان که هر روز خونخوارتر و سنگدل تر میشوند - هستی. بخواب بخواب نازدانه مادر میدانم بستری که درآن آرمیده ای هیچگاه سرد نیست چون اشکهای گرم و سوزان مادر که از بطن جگرش میتراود تورا گرم میکند.
بخواب آسوده بخواب عزیز مادر لالا لالا
گل لاله شب و روزم برات تاره لالا لالا

*

سهراب عزیزم تولدت مبارک، سر تعظیم فرو می آورم و می‌گویم ما همه سهرابیم ما همه نداییم از پا نخواهیم نشست و آرام نخواهم گرفت تا به آرزوهای و امیدها که سهراب بزرگوارم داشت نرسیم. یاد ان عزیز و تمام عزیزان از دست رفته در قلب ماست. دوستتان داریم.
روژین آلمان



 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024