سه شنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۲ -
Tuesday 19 March 2024
|
منبع : فارین پالیسی
ترجمه تحریریه «دیپلماسی ایرانی»
تفاوتهای عظیمی طی چند دهه ایجاد شده است. بین اوایل تا اواسط دهه ۱۹۹۰، آمریکا و برخی دیگر به شدت معتقد بودند که دموکراسی لیبرال به شیوه آمریکایی، موج آینده جهان است. در آن زمان، پیمان ورشو لغو شد، دیکتاتوریهای آمریکای لاتین به صندوق رای تبدیل شدند، و حقوق بشر گسترش یافت.
به طور پیشبینی شده، سه رئیس جمهور بعدی آمریکا بیل کلینتون، جورج دبلیو بوش، و باراک اوباما این آرمانها را در آغوش گرفتند. در بیست و چند سال گذشته، آمریکا معتقد بود جهان به سمت رهبریِ آزاد، مسئول، و دموکراتیک پیش میرود.
در نگاهی به جلو به سال ۲۰۱۷ میبینیم که خودکامگی مانند قبل رواج یافته است. روسیه به دیکتاتوری واقعی تبدیل شده است. شی جین پینگ، رئیس جمهور چین، بیش از هر رهبر دیگری در چین از زمان مائو، قدرت را قبضه کرده است. و محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان، دست به پاکسازی گستردهای برای قبضه کردن قدرت زده است. مصر بار دیگر رهبری دیکتاتور، خشن و فاسد دارد و رجب طیب اردوغان در ترکیه، روزنامهنگاران و دانشگاهیان را سرکوب، دولت را پاکسازی، و دولت اسلامی میانهرو را خفه کرده است. احزاب حاکم در مجارستان و لهستان در مسیر استبداد گام بر میدارند.
در این میان دولت ایالات متحده به ریاست جمهوری ترامپ چه میکند؟ بیشتر آنها را ستایش میکند. او با این خودکامگان موافق است و شاید هم کمی به آنها که از او ثروتمندتر و/یا قدرتمندتر هستند و در عین حال محدودیتهای قانون، دست و پای آنها را مانند او نبسته است، حسادت میکند. او همان رئیس جمهوری است که سیستم قضایی خود را “خنده دار” نامید، و از اینکه کنترل بیشتری بر آن ندارد ابراز نا امیدی کرد؛ او رئیس اف بی آی را به خاطر گوش به فرمان او نبودن و پایان ندادن به تحقیقات در خصوص روسیه اخراج کرد. او بود که گفت کشور ما به وزارت امور خارجه نیازی ندارد چرا که “من تنها فردی هستم که مهم است.” ترامپ فکر میکند سیستم دولتی مطلوب آن است که در آن رئیس جمهور همه کاره باشد.
آمریکا به جای طرفداری از دموکراسی، شی جین پینگ را به خاطر قبضه کردن هرچه بیشتر قدرت تشویق کرد. ترامپ کاری به جز حمایت از ولیعهد جوان عربستان نیز انجام نداد. او در واقع مانند تازه به دوران رسیدهها، نمیتواند میان منافع آمریکا و منافع شخصی خانواده بزرگش تفاوتی قائل شود.
ایالات متحده اغلب در حمایت از دموکراسی ثابت قدم نبوده و زمانی که پای مسائل استراتژیکی با اهمیت در میان بوده، اشتیاق زیادی به متحد شدن با دیکتاتورها داشته است.
دموکراسیهای بزرگ جهان، در طول 25 سال گذشته، از اقدامات نادرست خود زحم خوردهاند. ایالات متحده به بهانههای دروغین به عراق حمله کرد، در اشغال آن ناشی گری کرد، و سپس با بحران مالی رو به رو شد که میتوانست با نظارت بهتر، از آن جلوگیری کند.
در اروپا، ثابت شد که ایجاد یورو، یک اشتباه مرگبار با پیامدهای گسترده سیاسی بوده و تصمیم بریتانیا مبنی بر خروج از اتحادیه اروپا، حماقت نهفته در تلاش برای حکمرانی از طریق همه پرسی را ثابت کرده و بی کفایتی خانواده سلطنتی را نشان داده است.
اما آیا زمان مرگ دموکراسی است؟ هنوز خیر. اگر به تاریخچه طولانی اغلب حکومتهای استبدادی نگاه کنیم میبینیم که این دولتها با گذشت زمان، بیشتر به حاشیه رانده شده و فاسدتر میشوند و کم کم فرصت و بازخوردهای لازم برای ترمیم اشتباهات خود را از دست میدهند.
ایالات متحده و دیگر کشورهای دموکراتیک در طی دو دهه گذشته، دوران بدی را پشت سر گذاشتهاند، اما هنوز توانایی اصلاح اشتباهات خود را از دست ندادهاند. مثلا ایالات متحده تقریبا سریع تر از دیگر رقبا توانست از بحران ۲۰۰۸ سر بر آورد.
علاوه بر این، برای رفع ناخوشی فعلی آمریکا نیازی به اصلاحات عمده نیست. تنها با اصلاحات مالیاتی قابل قبول، ارائه طرح زیربنایی جدی، ایجاد محدودیت بیشتر در امور سیاست خارجی، و شاید اعمال تغییرات لازم در حق و حقوقهای موجود میتوان به پیشرفت خوبی دست پیدا کرد.
به طور خلاصه، خبر خوب برای آمریکاییها آن است که سرنوشت این کشور بیشتر در دست خود آنهاست. شاید آمریکا نتواند به دوران طلایی پس از پایان جنگ سرد باز گردد، اما باید غرور بیش از حد خود را کنار گذاشته، سیاست خود را از فانتزیهای ایده آل گرا دور کرده و بر پایه واقعیتهای موجود بنا کند.
| |||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024
|