iran-emrooz.net | Sun, 04.10.2009, 18:47
بازخوانی یك پرونده صنفی به بهانه تولد انجمن توقیف شده روزنامهنگاران ایران؛
آدمهایی كه جلد شناسنامهشان هم درد میكند
ایلنا: رکن چهارم یا چرخ چهارم فرقی نمیکند این صفتی ویژه است برای نامیدن مطبوعات و رسانههای ارتباط جمعی در جوامعی که مردم آن در راس امور قرار دارند.
منظور از این اصطلاح برتری نقش مطبوعات و برابری آن با جایگاه سه چرخ یا سه قوه دیگر مجلس دولت و دستگاه قضایی است که وظایف هرکدام از این سه در قانون به صورت مبسوط آمده و تفکیک شده است.
در جمهوری اسلامی ایران نیز که مسوولانش از لشگری گرفته تا کشوری و مدیران خصوصی بر داشتن ارتباط سازنده با مطبوعات تاکید دارند نمیتوان منکر چرخش این چرخ چهارم شد. بر این اساس بیهوده نیست اگر برای نقش روزنامهنگاران و خبرنگاران در تعیین سرنوشت کشور جایگای برابر با وزیر، وکیل یا قاضی درنظر گرفته شود.
اما در شرایطی که روزنامهنگاران ایرانی در راه پیگیری مطالبات صنفی خود حتی از سادهترین کارگران عقب هستند انتظار چنین جایگاه و عمل به چنین وظیفه خطیری خود به خود رنگ میبازد.
در تاریخ معاصر ایران سرنوشت روزنامهنگاران با رویدادهای حساس و سرنوشتساز بیشتر به عنوان قربانی پیوندخورده است.
حرفه روزنامهنگاری از قبل از پیروزی انقلاب مشروطه در ۱۰۳ سال پیش با انتشار نخستین روزنامه به حوزه مشاغل اضافه شد و امروز كه ۳۰ سال از انقلاب اسلامی میگذرد به دلیل گسترش رسانهها، روزنامهها تنها درصد كمی از روزنامهنگاران را در تحریریههای خود جای دادهاند. در تمامی این سالها ایرانیان رویدادهای بسیاری بهچشم خود دیدهاند، دستكم سه جنگ، دو انقلاب و دو كودتا اما در این میان فقط این سرنوشت روزنامهنگاران و خبرنگاران است که با سرنوشت مرغان سربریده شده مجالس عزا و عروسی برابری میكند.
صوراسرافیل، میرزاده عشقی (صاحبامتیاز ومدیرمسوول قرن بیستم)، فرخی یزدی (صاحب امتیاز طوفان)، علی اکبر دهخدا، محمد مسعود (صاحب امتیاز مرد امروز)، احمد دهقان (صاحب امتیاز تهران مصور)، کریم پور شیرازی(خبرنگار شورش)، علی دشتی(صاحب امیتاز شفق سرخ)، محمود صارمی (خبرنگار ایرنا)، واعظ قزوینی (صاحب امیتاز نصیحت) همه و همه به نوعی با انزوا، حبس و یا قتل به نوعی قربانی جبر زمانه شدند بیآنكه مانند سایر گروههای جامعه برای پیگیری مطالبات و حقوق صنفی خود محفلی داشته باشند. برخورد قضایی و گرفتاریهای ناشی از آن در زندگی حرفهای اغلب روزنامهنگاران یک رویداد معمولی تلقی میشود اما به گرفتاریهای روزنامهنگاران ایرانی باید مسائل حقوقی-صنفی را نیز افزود.
برای اهالی مطبوعات هنوز مبنای مشخصی برای تعیین دستمزد وجود ندارد. روزنامهنگاران تحریریهها در حكم كارگران كارگاه هستند اما بیشترشان فاقد پوشش بیمهای هستند و از سوی دیگر معیار ثابتی برای چینش تحریریه بر مبنای تجربه و تخصص نیست و در اکثر موارد این روزنامهنگار است که باید خود را با شرایط کارفرما منطبق کند چرا كه اكثر اختلافها درنهایت به نفع مدیران خاتمه مییابد.
گواه این ادعا سرنوشت همکارانی است که دیدهایم با آنها به ناحق برخورد شده اما از شکایت راه به جایی نبردهاند.
بیش از یک سده از ورود روزنامه به ایران و فعالیت رسانههای گروهی در كشور میگذرد در تمام این سالها گروهها، انجمنها و اتحادیههای بسیاری در حوزه مطبوعات تشکیل شدهاست اما تعداد تشکلهایی که ماهیت صنفی داشتهاند از عدد انگشتان دست فراتر نمیرود.
این درشرایطی است كه میدانیم در هر صنف و یا حرفه فعالیت نهادهای صنفی اگر به بهبود وضع موجود منجر نشود حداقل باعث مسكوت ماندن و مطرح نشدن خواستههای صنفی نخواهد شد چنانچه هم اکنون با وجود بحران اقتصادی در برخی صنوف و مشاغل دستمزد همچنان با اعمال نظر تقریبی تشكلهای صنفی کارگران تعیین میشود.
پس میتوان نتیجه گرفت كه تا وقتی مطبوعاتیها در پیگیری مطالبات خود عاجر باشند نمیتوان از آنها توقع داشت كه به نمایندگی از افكار عمومی ناظر امور باشند و نقش رکن چهارم دموکراسی را ایفا كنند.
این گزارش نیز در شرایطی نوشته شده که نزدیک به ۲ ماه از متوقف شدن فعالیت تنها تشکلی که قابلیت پیگیری مطالبات صنفی خبرنگارن و روزنامهنگارن را داشت میگذرد.
با نگاهی صنفی دراین گزاش سعی شده تا با مرور سابقه نهادهای صنفی مطبوعالتی ضرورت احیای مجدد نهادهای تطیل شده توجیه شود.
سندیکای نویسندگان و خبرنگاران تشکیل شد:
پیشنیه صنفگرایی در میان گروهها و اتحادیههای مطبوعاتی به گسترش فعالیت اتحادیههای کارگری در سالهای بعد از شهریور ۱۳۲۰ یعنی زمان ورود منتقین به ایران و بر کناری پهلوی اول از مقام سلطنت باز میگردد اما نخستین نهاد کارگری ثبت شده در حرفه مطبوعات ایران درسال ۱۳۴۱ (نزدیک به ۲۰ سال بعد) شكل گرفت.
به نظر میرسد انگیزه اصلی ایجاد این تشکل که به نام سندیکای نویسندگان و خبرنگاران در وزارت کار و امور اجتماعی وقت به ثبت رسید و تا سال ۱۳۶۰ به فعالیت خود ادامه داد، رفع مشکل کاهش دستمزد و اخراج کارکنان تحریریه روزنامههای وقت باشد.
در خرداد این سال ۱۵ نفر از نویسندگان و خبرنگاران و مترجمان قدیمی مطبوعات وقت در ادامه جلسات خصوصی که از قبل داشتند تصمیم میگیرند تا به منظور انجام فعالیتهای صنفی یک سندیکای کارگری در وزارت کارو امور اجتماعی به ثبت برسانند.
اساسنامه سندیکای مذکور در پنجم مهرماه سال۱۳۴۱ با حضور ۴۰ تا ۴۵ نفر ازدست اندرکاران مطبوعات تصویب و نخستین مجمع آن در ۲۴ آبان همان سال با انتخاب مسعود برزین، ذبیح الله منصوری، هوشنگ پور شریعتی، پرویز آزادی و تعدادی دیگر از روزنامهنگاران برگزار شد.
سندیکای نویسندگان و خبرنگاران که تا سال ۱۳۶۰ با عضویت کارکنان تحریههای روزنامهها، مجلهها و ردایو، تلویزیون و خبرگزاری پارس به فعالیت خود به طور مستمر ادامه داد و انتخابات هیات مدیره آن با ۳۰۰ عضو از میان کارکنان نشریات، رادیو، تلویزیون و خبرگزاری پارس تا ۱۴ دوره بعد برگزار شد.
سندیکای نویسندگان و خبرنگاران شاید از نطر انسجام و اتفاق نظر اعضا در مسایل صنفی، تشکلی منحصر به فرد باشد چرا که به گفته اعضای بازمانده آن در این نهاد صنفی روزنامهنگارانی با گرایشهای مختلف و متضاد فكری عضویت داشتند که با وجود این تضاد فکری بر سرمسائل صنفی اتفاق نظر داشتند و مانع میشدند تا سندیكا از مسیر صنفی خود منحرف شود.
گفته میشود در سندیكای خبرنگاران بر خلاف تشكلهای مرتبط در میان مدیران مطبوعاتی وقت اتحاد بیشتری حاكم بود؛ اتحادی كه در نهایت باعث شد تا این تشكل به مدت دو دهه فعالیت مستمر داشه باشد.
محمد بلوری در اینباره به ایلنا میگوید:از مذهبیها تا چپها و طرفداران سلطنت، همه عضو سندیكا بودند اما در مسائل صنفی همه یك خواسته داشتند. اتحاد ۲۰ ساله آنها بر سر مسائل صنفی از تضعیف و انحراف سندیكا از مسائل صنفی جلوگیری کرد.
مدیران مطبوعاتی با اعضای سندیکا برخورد میکنند
سندیکای نویسندگان و خبرنگاران در آغاز با پشتیبانی مسوولان وزارتخانههای اطلاعات و جهانگردی وقت(فرهگ و ارشاد اسلامی کنونی) و کار و اموراجتماعی به منظور دفاع از منافع صنفی روزنامهنگاران و آنچه كه کمک به اعتلای ژورنالیسم ایرانی نامیده میشود تشکیل شد اما فعالیت آن در روزهای نخستین بابرخورد سرد و سرکوبگرانه برخی مدیران مطبوعاتی مواجه شد.
دکتر نوشیروانکیانزاده، روزنامهنگار و تاریخ نگار معاصر که در آن زمان خبرنگار اطلاعات بود درباره برخورد مدیران مسئول و صاحبان امتیاز روزنامه با اعضای سندیکا مینویسد: پس از تشکیل سندیکا ناشر روزنامه اطلاعات (عباس مسعودی) نسبت به اسماعیل یگانگی و برخی از اعضای سندیکا بی مهر شد.
محمد بلوری روزنامهنگار پیشکسوت و رییس چهاردهمین دوره هیات مدیره سندیکای نویسندگان و خبرنگاران درباره سختگیری مدیران مطبوعاتی میگوید: هر قدر که سیاست مصباح زاده (ناشر کیهان) در برابر سندیکا باز بود مسعودی( ناشر اطلاعات) با این سندیکا به مخالفت پرداخت، تا جایی که به کارکنان خود گفته بود هر کس که عضو سندیکا شد جایش در اطلاعات نیست.
این سختگیری اما دیری نپایید و مدیران مطبوعاتی به ویژه ناشر اطلاعات به دلیل اتحاد روزنامهنگاران وادار به عقب نشینی شدند.
محمد بلوری در این باره میگوید: بعد از اینکه مسعودی به کارکنان تحریه اطلاعات(روزنامه، هفته نامه و ماهنامه) در رابطه با عواقب عضویت در سندیکا هشدار داد تمام ۶۰ نفر کارکنان تحریریه این روزنامه در اقدامی هماهنگ عضو سندیکا شدند.
سندیکا در قبال چانهزنی برسر افزایش دستمزد، جلوگیری از اخراج پرداخت بیمه بیکاری و تهیه مسکن دارای وظایف و فعالیتهایی بود که از آن جمله میتوان به احداث واحدهای مسکونی برای تعدادی از خبرنگاران عضو در جایی که بعدها به کوی خبرنگاران مشهور شد و امروز در نزدیکی بزرگراه جلال آل احمد است اشاره کرد.
بلوری میگوید: در بحث افزایش دستمزد، سندیکا جدول طبقه مشاغل را در تحریریههای وقت به اجرا در آورد و باعث افزایش دستمزدها شد، در رسیدگی به اختلافها منجر به اخراج نیز، همیشه در جلسات شورای حل اختلاف سندیكا، مدیران مطبوعاتی و یا نمایندگان آنها برای پاسخگویی و مذاكره آماده بودند و اگر اخراج خبرنگاری قطعی میشد این خبرنگار تا زمان یافتن كار دوباره از سندیكا مستمری بیكاری دریافت میكرد.
انسجام این تشكل در پیگیری مسائل صنفی با اقدامات محدودكنندهای كه از سوی دولت وقت در سالهای نخست دهه ۵۰ در رابطه با انتشار مطبوعات انجام گرفت تشدید شد.
در خرداد سال ۵۲، دولت بر پایه استنتاجی از قانون مطبوعات وقت انتشار روزنامههای كم شمارگان تهران (زیر ۵ هزار نسخه در روز) را متوقف كرد اقدامی كه در عمل فضای كار روزنامهنگاران را به ۱۰ روزنامه و ۶ هفتهنامه تقلیل داد و صاحبان جدید وقت را بر آن داشت تا با انجام توافقی نانوشته از وضع موجود به نفع خود بهرهبرداری كنند.
علی اكبر قاضیزاده، روزنامهنگار و مدرس با سابقه علوم ارتباطات كه از اواخر دهه ۴۰ فعالیت مطبوعاتی خود را آغاز كرد به ایلنا میگوید: در این سال جهانگیرتفضلی، معاون مطبوعاتی وزیر اطلاعات و جهانگردی از انتشار روزنامهها و مجلههای كمشمارگان جلوگیری كرد در نتیجه فضای كار برای مطبوعاتیها محدودتر شد.
وی میگوید: البته بیشتر كاركنان نشریات تعطیل شده از اعضای تحریریههای نشریات پرشمارگان بودند كه در خارج از ساعات كاری به نوعی كار دوم انجام میدادند. ولی به هر حال وضع پیشآمده مدیران و صاحبان امتیاز روزنامههای باقیمانده را واداشت تا با كاركنان خود سختگیرانهتر برخورد كنند.
نوشیروان كیهانزاده نیز در اینباره مینویسد: تصمیم دولت در آن زمان وضع را برای كاركنان روزنامهها به ویژه كیهان و اطلاعات سختتر كرد اما اتحاد صنفی روزنامهنگاران وقت باعث شد تا حداقل این فشار كمتر احساس شود.
سندیكا، انقلاب و تحولات پس از آن
در دیماه سال ۱۳۵۶، مقالهای با عنوان ”استعمار سرخ و سیاه” به قلم احمدرشیدیمطلق در روزنامه اطلاعات منتشر شد انتشار این مقاله آتش خشم مردم را علیه نظام سلطنتی حاكم در ایران برانگیخت و در نهایت به پیروزی انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمن سال بعد منجر شد.
هرچند سندیكای روزنامهنگاران از بدو تاسیس از ورود به مسائل سیاسی پرهیز كرده بود اما در آبان ماه سال ۵۷ به دنبال حضور کوتاه عدهای از افسران ارتش در تحریریههای سه روزنامه كیهان، اطلاعات و آیندگان به عنوان مسوول ممیزی مطالب و سانسورچی، کارکنان تحریریه این سه روزنامه با اعتراض کرده و دست از كار كشیدن پای سندیكای خبرنگاران را نیز به میدان گشودندآ بطوری كه سندیكا مجبور شد با توجه به وضع حاكم بر جامعه در مدت ۶۲ روز ۲ باراعلام اعتصاب کند.
اعلام اعتصاب از سوی سندیکای نویسندگان و خبرنگاران نقش موثری در تغییر نظام حکومتی ایران بازی کرد اما با این وجود پس از استقرار نظام جمهوری اسلامی، مسئولان جدید وزارت کار از ادامه فعالیت این تشكل به مانند دیگر سندیکاهای کارگری جلوگیری کردند.
محمد بلوری كه در چهاردهمین هیاتمدیره سندیكا حضور داشت ماجرا را اینگونه روایت میكند: بعد از انقلاب به تدریج تغییراتی صورت گرفت تا آنجا كه وقتی موعد انتخابات هیاتمدیره و بازرسان سندیكا در سال ۶۰ رسید مسوولان وزارت كاروقت از تمدید آن جلوگیری كردند و مانع شدند كه این ممانعت با گذشت نزدیک به سه دهه همچنان ادامه دارد.
دوره فطرت
بعد از تعطیلی سندیکای نویسندگان و خبرنگاران در سال ۶۰ تا تاسیس انجمن صنفی روزنامهنگاران در سال ۷۶ برای مدت ۱۶ سال کارکنان تحریریه روزنامهها هیچ نهادی که در چارجوب قانون کار مطالبات صنفی آنها را پیگیری کند نداشتند.
از یک سو مطابق قانون کار مصوب سال ۶۸ سندیکاها دیگر حق فعالیت نداشتند و از سوی دیگر شورهای اسلامی کار مستقر در تحریریهها به عنوان نهادی که از سوی همین قانون مجاز به فعالیت صنفی بودند نتواستند پاسخگوی روزنامهنگاران در محیطهای كوچك تحریریهها باشند.
پرداخت دستمزد و بیمه اجباری کارگر که جزء حقوق اولیه و به رسمیت شناخته در قانون کار است در مورد خبرنگاران چندان معمول نبود و دولت نیز برخلاف گذشته دراین فکر نبود که روزنامهنگاران را به داشتن یک نهاد صنفی تشویق کند.
میتوان تصور کرد که در این دوره به لحاظ فطرت و انجماد فعالیت صنفی شرایط کار روزنامهنگاران با چه دشواریهایی روبرو بوده است.
علیاکبرقاضیزاده روزنامهنگار درباره وضع نامساعدی که روزنامهنگاران در این سالها داشتند به ذکر خاطرهای تلخی اکتفا میکند: سالهای اول دهه ۷۰ بود؛ (سال ۷۱ یا ۷۲) عضو تحریریه یکی از مجلهها که از روزنامهنگاران با سابقه و قدیمی بود بدون آنکه بیمه باشد ناگهان بیمار و از کار افتاده میشود کارفرما بدون آنکه توجهی به وضع این فرد که تنها محل درآمدش همان کار در تحریره بود وی را روانه خانه کرده و بابت تسویه حساب مبلغی حدود ۴۰ هزار تومان پرداخت میکند مبلغی که به هیچ وجه جوابگوی هزینههای زندگی و درمان نبود.
یخها کمکم شل میشوند/ تعاونی مطبوعات چگونه تشکیل شد؟
اما با آغاز دهه ۷۰ خورشیدی به تدریج شرایط به نفع روزنامهنگاران در جهت ایجاد نهادهای مطبوعاتی تغییر کرد که این تغییر شاید به تغییر نگاه دولتمردانی بازگردد كه در آن سالها مسوولیت داشتند.
در این سال به نگاه مسئولان دولتی تخت تاثیر وزیر ارشاد وقت(سید محمد خاتمی)نسبت به فعالیت صنفی اهالی مطبوعات تغییر کرد اما هنوز به ثبت رساندن یک تشکل صنفی در وزارت کار برای روزنامهنگاران امری دشوار بود به همین دلیل در این سال تعاونی مطبوعات در وزرات تعاون به ثیت رسید و فعالیت خود را آغاز کرد.
قاضیزاده در تشریح دشواریها میگوید: همراه چند نفز دیگر از روزنامهنگاران چندین بار به وزارت کار رفتیم تا مسئولان آنرا متقاعد کینم برای کارکنان تحریریه یک تشکل صنفی کارگری ثبت کنند، در یکی از این جلسات چون در لیست مشاغل وزارت کار از روزنامهنگاری نامی ذکر نشده بود مسوول مربوطه به جستجو در لیست مشاغل و صنوف به ثبت رسیده در وزارت کار پرداخت تا بلکه با پیدا کردن حرفه یا صنفی مشابه با کار روزنامهنگاری برای روزنامهنگاران امکان فعالیت صنفی به وجود آید. اما هرچه گشتیم کمتر یافتیم و در آخر آن مقام مسئول صنف سازندگان مهر و پارچهنویسان را به عنوان شغل مشابه روزنامهنگاری تشخیص داد و پیشنهاد کرد که روزنامهنگاران علاقهمند به فعالیت صنفی به عضویت اتحادیه سازندگان مهر و پارچه نویسان در آیند.
در این شرایط بود که عدهای از مدیران و برخی کارکنان مطبوعاتی تصیمیم میگیرند تا حداقل برای شروع فعالیت یک تعاونی تشکیل دهند که نتیجه این تصمیم میشود تعاونی مطبوعات که هنوز هم فعال است.
قاضیزاده كه در این زمان به تازهگی از تحریریه خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران(ایرنا) خارج و پس از نزذیک به ۸ سال دوری دوباره به تحریه مطبوعات در نشریه آینه بازگشته بود از نزدیک در جریان تعاونی مطبوعات قرارداشت، وی میگوید: تعاونی مطبوعات در سال ۶۹ که مدت کوتاهی از آغاز فعالیت وزارت تعاون میگذشت توسط ناشر یک مجله ثبت شد اما تا سال ۷۰ فعالیتی نداشت.
وی که بعدها به سمت معاونت فرهنگی تعاونی مطبوعات انتخاب شد میگوید در ابتدای فعالیت، تعاونی به کمک لیستی که از طریق معاونت مطبوعات داخلی ورات ارشاد در اختیار داشت با نشریات کشور ارتباط برقرار کرد ابتدا فقط مدیران در این تعاونی عضویت داشتند اما به تدریج اعضای هیات تحریریه نشریاتی مانند کارفرمایان خود عضو این تعاونی شدند تا اینکه نام تعاونی از تعاونی ناشران به تعاونی مطبوعات تغییر یافت.
هرچند تعاونی مزبور از نظر حقوق کار که بر تفکیک نهادهای صنفی کارگری و کارفرمایی از یکدیگر تاکید دارد تشکلی غیر صنفی است اما در آن سالها توانست برخی حقوق قانونی فراموش شده را برای کارگران روزنامه نگار دوباره احیا کند که از این میان میتوان به بیمه کارکنان مطبوعاتی و ایجاد تعاونی مسکن برای تامین مسکن روزنامهنگاران یا انتشار نشریهای تحت عنوان کارنامه مطبوعات به عنوان بولتن خبری اشاره کرد.
علاوه براین تعاونی مطبوعات مسئولیت خرید و توزیع کاغذ روزنامهها از محل یارانههای دولت را برعهده گرفت با توزیع کنندگان روزنامهها برای تعیین نرخ عادلانه حق توزیع به توافق رسید، برای نخستین بار و پیش از وزارت ارشاد متولی برگزاری نمایشگاه مطبوعات شد و تا سه دوره آن را برگزار کرد، با چاپخانهداران بر سر تعیین تعرفه چاپ و ضایعات به توافق رسید.
به گفته قاضیزاده این اقدامات تنها برای مدت کوتاهی برقرار بود و دیگر برنامههای این تعاونی در خصوص راهاندازی جاپخانه برای چاپ نشریات عضو یا تاسیس مرکزی برای برگزای نشستهای مطبوعاتی، کنفرانسهای خبری و یا متمرکز کردن در یک محل مشخص آن هیچگاه به ثمر نرسید.
مدیران مطبوعاتی برای کارگران خود انجمن صنفی نشکیل میدهند
در سال ۷۶ انجمن صنفی روزنامهنگاران ایران در وزارت کار به ثبت رسید، فعالیت این تشكل را میتوان ادامه تغییر زاویهای دانست كه از ابتدای دهه ۷۰ در برخورد مسئولان دولتی با روزنامهنگاران ایجاد شده بود.
در چنین حال و هوایی بود که ناگهان انجمن صنفی روزنامهنگاران ایران موجودیت خود را اعلام و فعالیت خود را از مهرماه سال 76 آغاز کرد. به ظاهر جرقه ایجاد چنین تشکیلاتی برای نخستین بار در یکی از جلسات مدیران وقت روزنامههای کیهان، اطلاعات، همشهری، جمهوری اسلامی و کاروکارگر زده شد وکارکنان این روزنامهها نخسیتن اعضای آن بودند.
در تاریخ ۹ مهرماه نخستین مجمع انجمن كه از آن به عنوان سندیکای سراسری و ملی روزنامهنگاران ایران نامبرده میشود تشكیل و اساسنامه به تصویب رسید. از فردای برگزاری نخستین مجمع فعالیت انجمن آغاز و تا شب ۱۴ مرداد (حدود ۱۲ سال) ادامه یافت. آنگونه که گفته میشود تعداد اعضای آن در سال آخر به بیش از ۳ هزار نفر میرسیدند.
هرجند آغاز به کار انجمن صنفی روزنامهنگاران به فطرت یخزده ۱۶ سالهای که از زمان متوقف شدن فعالیت سندیکای روزنامهنگارن در سال ۶۰ آغاز شده بود پایان داد اما نحوه تشکیل و ساختار این انجمن با سندیکای سابق دارای تفاوتهایی نیز هست.
همانطور که گفته شد سندیکای خبرنگاران محصول محافل خودمانی خبرنگاران، نویسندگان و مترجمان روزنامههای وقت بود که برای مدتی هم با مخالفت مدیران نشریات وقت مواجه شد اما ایده ثبت انجمن صنفی روزنامه نگاران ابتدا از جلسههای دورهای کارفرمایان مطبوعاتی بیرون آمد و خبرنگارارن با توصیه و دعوت تشکیل دهندگان به عضویتش درآمدند.
از سوی دیگر علاوه بر کارکنان روزنامه و مجله، کارکنان خبرگزای پارس و رادیو و تلویزیون نیز در این سندیکا عضویت داشتند ولی در انجمن صنفی تنها خبرنگارانی که مشمول قانون کار بودند اجازه عضویت داشتند و در نتیجه کارکنان خبرگزازی دولتی و صداو سیما نمیتوانستند در این انجمن عضو شوند.
اختلاف نظر سیاسی و اتحاد بر سر مسائل صنفی شاید مهمترین وجه تمایز سندیکا با انجمن باشد، درحالی که به گفته اعضای سندیکای وقت اتفاق بر سر مسائل صنفی تا آخرین لحظه اعضای این تشکل را صرفه نظر از گرایشهای مختلف سیاسی در کنار هم نگهداشته بود، در انجمن صنفی تضاد به باور برخی از منتقدین عقاید بر مسائل صنفی آنقدر برتری یافت که مسئولان انجمن از سوی گروههای سیاسی به سیاسی کاری متهم شدند و زمینه برای فعالیت تشکلهای دیگر مطبوعاتی باز شد.
علیرضا رجایی از اعضای تحریریه وقت روزنامه عصر آزادگان که از دور دوم وارد هیات مدیره انجمن شد برتری گرایشهای سیاسی بر مسایل صنفی در انجمن را ناشی از تعدد گرایشهای سیاسی و رشد شاغلان مطبوعاتی نسبت به سالهای فعالیت زمان سندیکا دانست و میگوید: به طور کلی اعضای انجمن تحت تاثیر فضای جامعه بیشتر به دنبال خواستهای سیاسی خود بودند و کمتر به مسایل صنفی اهمیت میدادند.
صرفه نظر از انتقاداتی که میتواند به انجمن صنفی روزنامهنگاران وارد باشد این انجمن توانست درطول ۱۲ سال فعالیت مستمر خلا ناشی از نبود سندیکای روزنامه نگاران را پر کند.
بنابر مطلبی که در پایگاه انجمن صنفی روزنامهنگاران ایران در رابطه با فعالیت این انجمن منتشر شده است تنها به دنبال تعطیلی ۲۳۰ نشریه که در ابتدای سال ۷۹ روی داده حدود ۱۵۰۰ نفر از اعضای این نشریات تحت پوشش حمایت قرار گرفتند و موفق به دریافت مقرری بیمه بیکاری شدند.
پرداخت وام، تشکیل تعاونی مسکن، بیمه اختیاری خبرنگاران و ارایه آرم سازمان طرح ترافیک به خبرنگاران دارای خودرو برای تردد در محور و طرح و ترافیک شهر تهران ورسیدگی به اختلاف روزنامهنگاران با کارفرما از جمله خدمات این تشکل صنفی بود که به جز بحث بیمه اختیاری که انجام آن از مدتی پیش به صندوق حمایت از هنزمندان وزارت ارشاد محول شد؛ ارائه سایر خذمات تا زمان پلمب شدن ساختمان آن در شب ۱۴ مرداد ادامه داشت.
پایان کار انجمن
انجمن صنفی روزنامهنگاران که حدود ۱۲ سال پیش فعالیت خود را از تهران آغاز و به تریج به سراسر کشور گستزش داد سرانجام در ساعت ۹ شب چهارشنبه ۱۴ مرداد متوقف شد.
به گفته مسوولان و وکیل انجمن در این ساعت ماموران قوه قضاییه با دستوری که هنوز مقام صادر کننده و علت صدور آن مشخص نیست ساختمان انجمن را پلمب میکنند.
به غیر از این در سالهای اخیر به دلیل مسایل انجمن با وزارت کار و امور اجتماعی وقت بر سر برگزاری انتخابات انجمن اختلافهایی به وجود آمده بود که دامنه آن به دیوان عدالت اداری نیز کشیده شده بود. با این حالی به نظر میرسد که ماجرای اخیر با این اختلاف بی ارتباط بوده باشد.
انجمن صنفی روزنامه نگارن ۵۰ روز پیش بسته شد آنهم درست زمانی که اعضای آن پس از یک روز کاری خودرا برای شرکت در مجمع عمومی آن که قرار بود در ۱۵ مرداد برگزار شود آماده میکردند.
امروز در حالی که انجمن صنفی روزنامهنگاران و سندیکای نویسندگان و خبر نگاران به ترتیب در آستانه ۱۲ سالگی و ۴۷ سالگی هستند، هنوز هیچ مقام مسوولی به زحمت نداده تا علت بسته شدن انجمن اخیر را به طور شفاف بیان کند. مسئولان انجمن هنوز به دنبال رایزنی هستند و محمد شریف به عنوان وکیل آنها هنوز موفق به کشف معما نشده است.
در این میان از تثبت تشکل سومی تحت عنوان انجمن خبرنگاران و روزنامهنگاران در وزارت کار صحبت میشود توسط گروهی که هنوز هویت آنها به طور رسمی اعلام نشده اما محمد جهرمی(وزیر کار دولت نهم) آنها را گروهی مرکب از افراد همفکر و عقیده میداند که به ظاهر قرار است پیگیری مطالبات صنفی اهالی مطبوعات را برعهده بگیرند.
و همه اینها از بازی روزگار در آستانه دوازه ساله شدن تاسیس انجمن صنفی روزنامه نگاران و ۴۷ ساله شدن سندیکای نویسندگان اتفاق افتاد است دو نهادی که نسبت به فعالیت رسانههای جمعی ایران با تاخیر فعالیت خود را برای دفاع از منافع صنفی گروهی آغار کردند که به رکن چهارم معروفند اما امروز اعضای آن در جایی ایستادهاند كه به وضوح نمایی از دردهای اجتماعی را به رخ میكشند آدمهایی كه ذهن را به آن جمله معروف قیصر امینپور میبرند: آدمهایی كه جلد شناسنامهشان هم درد میكند...
گزارش : پانید فاضلیان