iran-emrooz.net | Mon, 18.05.2009, 10:31
آقای موسوی
هیچ انتظار ندارم که در این بحبوحهی انتخابات و اولویتبندی کارهایتان بتوانید این نامه را با دقت بخوانید و کمی بیاندیشید. اما، از سوی من، همین که در میان کاندیدهای ریاست جمهوری ایران یکی پیدا شده است که دست از عوامفریبی بردارد و با زبان اخلاق همگانی و جهانی به جنگ انتخابات برود کافی بود که این نامه نوشته شود.
آقای موسوی
منشور حقوق شهروندی شما ناقص است. همجنسگرایان و همهی کسانی که زیستِ جنسیشان بر خلافِ تصویرِ مسلط و ستمگرانهی جنسیِ جامعهی کنونی ایران است از قلم افتادهاند: ایشان نه تنها فرزندان همین خاک هستند بلکه مانند همهی دیگران کار میکنند، دانشگاه میروند، خرید میکنند، کنشِ سیاسی دارند و در انتخابات هم شرکت میکنند. مفهوم شهروندی شما، با آنکه زنان و محیط زیست را هم درش گنجاندهاید، باز هم کهنه و بیمار است.
آقای موسوی
نوشتهاید: «اکثریت مردم به درستی باور داشتند که حقوق بشر، به همان مفهوم جهانی خود، به هیچ وجهی با خداپرستی و پیروی از تعالیم معنوی اسلام تعارضی ندارد، به همین علت نیز به "جمهوری اسلامی" آری گفتند». آیا مفهوم حقوق بشر شما – سوای از برداشت مردمِ انقلابی و داغ از حقوق بشر - هم همان مفهومی است که در پیکرهی دیرینهی جهانیاش فهمیده میشود؟ آیا حقوق بشری که شما بهاش اشاره کردهاید همان حقوقِ همجنسگرایان هم نیست که کاملا برخلاف تعالیم اسلامی نشان داده میشود؟ اگر حقوق بشر شما اسلامی است (یعنی حقوق بشر را حقوقِ مردِ دگرجنسگرایِ شیعه میدانید) همین جا کولهی پرسشهایام را میگذارم روی دوشام و سنتِ خموشی در برابر دستگاهِ ناشنوا و نابینای فقه شیعه را تکرار میکنم. و اگر نه، نیاز است که متن منشورتان را از نو ویرایش کنید.
آقای موسوی
همجنسگرایی (مانند دگرجنسگرایی) بیماری نیست. (مانند دگرجنسگرایی) انتخابِ شخصی نیست. (به اندازهی دگرجنسگرایی) تولیدکنندهی بیماری نیست. (مانند دگرجنسگرایی) برخلافِ طبیعت نیست. (مانند دگرجنسگرایی) خدادادی است: شما بگویید! با کسی که میل جنسیاش را خداوند در نهاد وی گذاشته است میشود به مانند یک زناکار یا گناهکار برخورد کرد؟ این پرسش اگرچه ساده و عقلانی است اما تا کنون نه تنها پاسخی نگرفته است بلکه هیچگاه از سوی انسانهای خیرخواه و آزاداندیشی، مانند شما، اندیشیده نشده است.
آقای موسوی
باور کنید این نامه شیکاندیشی و پُزدهی روشنفکری نیست: گوهر این نامه بر پایهی رنجهای ملموسی است که اندیشهی غلط و مسلطِ جامعهی سیاسی و اجتماعی ایران بر دگرباشان جنسی، فرزندان همین سرزمین، روا میدارد: دگرباشان جنسی ایران، به اشتباه، دشمن پنداشته شدهاند. دگرباشان جنسی میخواهند زندگی خویش را بر اساس آن میلی بنا کنند که خداوند به ایشان عطا کرده است. من به خودم بارها گفتهام که خداوند نادان و ستمکار نیست.
به امید روزی که اندیشهی اسلامیِ ایرانی به بلوغی رسیده باشد که اشتباهاتِ تئوریک خود را جوانمردانه بپذیرد و بکوشد تا هر چه انسانیتر و خداپسندانهتر رفتار کند. (و این همان امیدی است که واداشت نامهای به شما بنویسم).
حمید پرنیان
یک همجنسگرا