شنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - Saturday 20 April 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 03.12.2007, 9:31


نامه سرگشاده هيات سياسی ـ اجرائی سازمان فدائيان خلق ايران(اکثريت)
به فعالين سياسی، اجتماعی و فرهنگی داخل کشور پيرامون بحران هسته ای و خطر جنگ

خطر جنگ جدی است!
جنبش صلح و دمکراسی را شکل دهيم!


با درودهای گرم بشما مبارزان راه صلح، حقوق بشر و دمکراسی!
ما بعنوان يک سازمان سياسی وظيفه خود دانستيم که در شرايط حساس کنونی با شما بگفتگو به نشنيم، نگرانی های خود را با شما در ميان بگذاريم، نظرات خود را پيرامون برخی مسائلی که در مقابل جنبش صلح و دمکراسی قرار دارد، طرح کنيم تا با همفکری هم بتوانيم پاسخ شايسته به آنها بدهيم.

ياران عزيز!
کشور ما در وضعيتی فوق العاده دشوار بسر می برد. از يکسو تحريم های بين المللی در حال تشديد است و از سوی ديگر خطر حمله نظامی در حال افزايش. شورای امنيت سازمان ملل متحد دو قطعنامه عليه ايران تصويب کرده است. دولتهای اروپائی و امريکا کشور ما را تحريم نموده اند و قصد دارند باز هم بر ابعاد تحريمها بيافزايند. سران تروئيکای اروپا اعلام کرده اند که از خط مشی تحريم های جديد و گسترده عليه ايران حمايت ميکنند. دولت بوش هم علاوه بر تحريمهای شورای امنيت، تحريمهای جديدی را عليه ايران در نظر گرفته است. کشور ما از زمان روی کار آمدن جمهوری اسلامی اين چنين تحت فشار بين المللی نبوده و در اين ابعاد تحريم نشده بود. تحريمها بتدريج تاثيرات خود را بر اقتصاد کشور و زندگی مردم گذاشته و آنها را تحت فشار قرار ميدهد.
همزمان با تشديد تحريمها، خطر حمله نظامی به ايران بطور محسوسی افزايش يافته است. اين امر را ميتوان در تدارک نظامی واشنگتن و در سخنان سران برخی کشورها و در گزارشهای متعدد که در رسانه ها درج ميشود، مشاهده کرد. جمهوری اسلامی هم برای مقابله با تحريمها و حملات نظامی تدارک گسترده ای را می بينند. تحريمهای بين المللی و تشديد خطر جنگ در درجه اول به پروژه هسته ای جمهوری اسلامی و تداوم غنی سازی اورانيم بر ميگردد.

دوستان گرامی!
پروژه هسته‌ای، پرژوه ملی نيست، پروژه جمهوری اسلامی است که مقاصد معينی را با آن پی ميگيرد. سران جمهوری اسلامی از دو دهه قبل چنين برنامه ای را تدارک ديده اند، بدون اينکه مردم ما و جامعه جهانی را در جريان بگذارند. پروژه هسته ای دست پخت سران جمهوری اسلامی است و در هيچ نظرخواهی هم به تائيد اکثريت مردم نرسيده است. هزينه ای که کشور ما برای پيشبرد برنامه هسته ای جمهوری اسلامی متحمل ميشود، قابل قياس با فايده آن برای کشور ما نيست.
سران جمهوری اسلامی با تبليغات گسترده ميخواهند پروژه هسته ای را به يک مسئله ملی همسان و يا بالاتر از ملی شدن صنعت نفت جلوه دهند و بدين ترتيب احساسات ملی را برانگيزانند، ايستادگی داوطلبانه مردم را در مقابل تحريمهای گسترده جهانی شکل دهند و مقاومت ميهنی در مقابل نيروی متجاوز به کشور را همانند دوره جنگ ايران و عراق پديد آورند و بدين ترتيب ناسيوناليسم ايرانی را با بنيادگرائی اسلامی در هم آميزند و مردم کشور ما را به قربانگاه بفرستند. کاری که بعد از فتح خرمشهر انجام گرفت و جوانان و ثروت کشور قربانی مقاصد شوم سران حکومت گرديد.
خطای جدی است که ما بحران هسته ای را صرفا به زورگوئی و سلطه طلبی قدرتهای جهانی نسبت دهيم. در اينکه مناسبات خصمانه دو دولت ايران و امريکا و پروژه خاورميانه بزرگ نئوکانها و مانع شمردن جمهوری اسلامی برای پيشبرد اين پروژه، از عوامل اصلی در تشديد بحران هسته ای است، ترديدی وجود ندارد. و در اينکه وظيفه ما مخالفت و برملا کردن سياستهای سلطه طلبانه و زورگويانه نومحافظه کاران است، سخنی در ميان نيست. اما بايد اذعان کرد که کتمان پروژه هسته ای در طی 18 سال توسط جمهوری اسلامی، امساک در شفاف سازی کامل پروژه هسته ای، پافشاری احمدی نژاد بر نابودی دولت اسرائيل، نفی هولوکاست و حمايت جمهوری اسلامی از جريانهای بنيادگرا در منطقه نگرانی جامعه جهانی را بطور جدی برانگيخته است. اين نگرانی تنها به دولت امريکا و چند کشور اروپائی محدود نميشود. روسيه، چين، هند، کشورهای عرب منطقه، دولتهای حاشيه جنوب خليج فارس و تعدادی زيادی از کشور ها نسبت به صلح آميز بودن برنامه هسته ای جمهوری اسلامی ترديد جدی دارند و از دستيابی جمهوری اسلامی به سلاح هسته ای بيمناکند.

هموطنان عزيز!
اکنون پروژه هسته ای جمهوری اسلامی از يکسو به يک بحران بين المللی فراروئيده و نگرانی جهانيان را از وقوع جنگی ديگر برانگيخته است و از سوی ديگر حيات اقتصادی، نظامی و سياسی کشور را تحت تاثير قرار داده و با تداوم موجوديت کشور ما، يکپارچگی آن و نیز با زندگی مردم ما پيوند خورده است. خطر حمله نظامی را نميتوان با ساير رخدادهای کشور در دوره جمهوری اسلامی و حتی جنگ هشت ساله مقايسه کرد. چرا که پيآمدهای حمله نظامی قدرتمندترين کشور جهان به ميهمن ما بمراتب مخربتر و فاجعه بارتر از جنگ ايران و عراق خواهد بود. در جنگ هشت ساله صدها هزار هموطن ما در جبهه های جنگ کشته و يا مجروح شدند، بودجه عظيمی صرف تجهيزات جنگ شد ولی بخش اعظم کشور ويران نگرديد و يکپارچگی آن حفظ شد. اما در حمله نظامی دولت بوش اين خطر وجود دارد که علاوه بر قربانی شدن هزاران ایرانی، ساختارهای پايه ای کشور ويران شود، انتقام جوئی ها و دشمنی های ديرينه امکان بروز پيدا کند، کشور فرو پاشد و جنگ به کشورهای منطقه سرايت کند.
خطر جنگ جدی است و بايد آن را دريافت. سران رژيم مدتها خطر جنگ را نفی ميکردند و اين برداشت را در جامعه اشاعه ميدادند که دولت بوش در افغانستان و عراق زمين گير شده و قادر به راه اندازی جنگ ديگر نيست و آنچه مطرح است، جنگ روانی است. اکنون که ديگر نميتوانند خطر جنگ را کتمان کنند، از آمادگی نظامی برای مقابله با جنگ سخن ميگويند و مدعی ميشوند که دشمنان اگر به ايران حمله کنند در باتلاقی عميق تر از افغانستان و عراق گرفتار خواهند شد.
اما جنگ کشور ما را هم به باتلاقی فرو خواهد برد که در آمدن از آن دهها سال طول خواهد کشيد.

همراهان عزيز!
ماههای سرنوشت سازی در مقابل ما قرار دارد. در اين فرصت تاريخی اگر نيروهای سياسی، جنبشهای اجتماعی و جامعه جهانی نتوانند نيروهای جنگ طلب در دو سو را مهار کنند، اگر ما در همبستگی با نیروهای صلح طلب بین المللی در مهار محافل جنگ طلب در غرب موفق نشویم، اگر جمهوری اسلامی به خواست شورای امنيت تن ندهد، احتمال برافروخته شدن شعله جنگ کم نيست. سران رژيم يا کشور ما را به قتلگاه جنگ خواهند برد و يا در آستانه آن جام زهر خواهند نوشيد. در هر دوحالت، کشور ما آسيبهای جدی خواهد ديد.
سران رژيم در گذشته با وجود مخالفت نيروهای اپوزيسيون با ادامه جنگ ايران و عراق بعد از فتح خرمشهر، جنگ را تداوم بخشيدند و زمانيکه ظرفيتهای کشور به انتها رسيد و امکان ادامه جنگ از حکومتگران سلب گرديد، آنگاه جام زهر نوشيدند. ولی در مقابل از نيروهای اپوزيسيون انتقام سنگينی را گرفتند و هزاران انسان اسير را به جوخه های اعدام سپردند. اين بار هم اگر آنها دير هنگام و در وضعيت استيصال مجبور شوند که جام زهر دوم را بنوشند، اين احتمال وجود دارد که برای خاموش کردن صداهای اعتراض، بسراغ فعالين سياسی بروند و آنها را به قربانگاه بفرستند. و اگر به پيشواز جنگ بروند، باز با دستآويز قرار دادن جنگ، بر ابعاد سرکوب خواهند افزود.

ياران عزيز!
ما همانند شما با سیاستهای سلطه طلبانه و زورگویانه دولت بوش در خاورمیانه مخالفیم و افشای مقاصد نئوکانها را امر ضرور می دانیم. به نظر ما استراتژی"جنگ پیشگیرانه" نئوکانها که توسط دولت بوش در عراق به اجرا درآمد، سلطه گرانه و فاجعه آفرین بوده و شکست خورده است و نباید در مورد ایران به اجرا درآید.
اما تدارک جنگ تنها به دولت بوش و نومحافظه کاران امريکا برنميگردد. دولت بوش يک طرف قضيه است و در هر حال نيروی متجاوز بايد شديدا محکوم شود. اما طرف ديگر جمهوری اسلامی و جريان راست افراطی است که بر قدرت چنگ انداخته است. خطا است که ما تنها بر جنگ افروزی دولت بوش انگشت بگذاريم و نقش جمهوری اسلامی را در اين زمينه به فراموشی سپاريم و يا آن را کم رنگ کنيم. جمهوری اسلامی با عدم تمکين به مصوبات شورای امنيت، با تداوم تعليق غنی سازی و با حمايت از جريانهای بنيادگرای اسلامی زمينه ساز حمله نطامی به کشور ما است. اکنون سران جمهوری اسلامی مسئولیت سنگینی در مقابل میهن ومردم ما بعهده دارند .کليد کاستن از بحران هسته ای و جلوگيری از جنگ در دست جمهوری اسلامی است. از جانب مجامع بين المللی و از جمله تروئيکای اروپا و کشورهای منطقه راه حلهای مختلف برای حل بحران ارائه شده است. در چنين شرايطی مسئوليت سنگينی بر عهده سران جمهوری اسلامی برای پيشگيری از جنگ است. در صورت وقوع جنگ صرفنظر از اينکه چه کسی جنگ را آغاز نموده است، اين مسئوليت جمهوری اسلامی منتفی نخواهد شد.

دوستان گرامی!
همه ما به جايگاه آزادی و دمکراسی در تحولات کشور واقف هستيم و ترديدی نداريم که لحظه ای نبايد اين خواست را زمين گذاشت. اما در شرايط کنونی طرح شعار آزادی و دمکراسی به هيچوجه کافی نيست و تماس با مسئله جنگ صرفاً از کانال موضوع آزادی و دمکراسی نميگذرد. بعيد بنظر ميرسد که جمهوری اسلامی در ماههای آتی عقب به نشيند، از سرکوب دست بردارد و فضای باز و دمکراتيک در کشور بوجود آورد. لازم است که با مسئله جنگ مستقيما تماس برقرار کرد، پرچم مخالفت با جنگ را برافراشت و در پيوند با صلح خواست آزادی، حقوق بشر و دمکراسی رابه ميان کشيد. خطر حمله نظامی جدی است. نميتوان و نبايد مبارزه عليه جنگ را از مبارزه برای آزادی، حقوق بشر و دمکراسی منفک کرد و آن را به امر ثانوی و بعدی تبديل نمود. امروز مبارزه برای دفع خطر جنگ با مبارزه برای آزادی، حقوق بشر و دمکراسی عميقا درهم تنيده شده است.
طرح تعليق غنی سازی اورانيوم و پذيرش مصوبات شورای امنيت بمنزله عقب نشينی در مقابل زورگوئی دول قدرتمند نيست، بلکه نجات کشور از غلتيدن به فاجعه جنگ است. همه ما در اين زمينه مسئوليت داريم. سکوت و يا کم کاری در ماههای آتی که ماههای سرنوشت ساز بحساب ميآيند، فرصت دادن به نيروهای جنگ طلب در هر دو سو است.

دوستان عزيز!
ما بر اين امر واقف هستيم که جمهوری اسلامی بدون اينکه رسما اعلام کند، وضعيت فوق العاده‌ای را در کشور حاکم کرده و مرتبا بر فشار خود به فعالين سياسی، روزنامه نگاران، دانشجويان، کارگران، زنان و معلمان ميافزايد. ما آگاهيم که شورای عالی امنيت کشور، درج مطالب مخالف سياست حاکم در پروژه هسته ای را در رسانه ها ممنوع اعلام کرده و رسانه ها تحت کنترل و سانسور شديد قرار دارند. برای ما روشن است که جريان راست افراطی هزينه فعاليت سياسی، اجتماعی و فرهنگی را بالا برده و فضای امنيتی بر کشور حاکم کرده است. با اين وجود جنگ برای کشور ما چنان پيامدهای دهشتناکی خواهد داشت که نميتوان و نبايد با آن برخورد منفعلی داشت.
اين سخن دقيق نيست که امکان تاثير گذاری بر اراده معطوف به جنگ طرفين درگير وجود ندارد. اين برخورد از نااميدی و بی عملی ريشه ميگيرد. بايد فضای فعلی را شکست و راه را برای شکل جنبش صلح و دمکراسی باز کرد.
جای خوشحالی است که در هفته های اخير برخی از فعالين سياسی قلم بدست گرفته و در مورد خطر جنگ نوشته اند، مادران صلح طی نامه سرگشاده ای از مسئولين خواسته اند که صلح را در دستور کار قرار دهند و يا برخی جريانهای سياسی نسبت به بحران هسته ای و خظر جنگ اعلام موضع کرده اند و خانم شيرين عبادی "کميته موقت صلح" را بوجود آورده و خواهان تشکيل "شورای ملی صلح" شده است که حرکتی بموقع و بجائی است. اما متاسفانه هنوز حضور اغلب فعالين سياسی، اجتماعی و فرهنگی در داخل کشور در مبارزه عليه جنگ و سياستهای جنگ افروزانه مشاهده نميشود. به باور ما :
ـ وظيفه يکايک ما بعنوان فعال سياسی، اجتماعی و فرهنگی، بمثابه روزنامه نگار، فعال جنبش کارگری، دانشجوئی و زنان، حضور در صحنه مبارزه عليه جنگ و سياستهای جنگ افروزانه و تلاش برای شکل دادن جنبش صلح و دمکراسی است.
ـ امروز لازم است به مردم ايران گفت که پروژه هسته ای، پروژه ملی نيست و حاکمان با بهره گيری از تبليغات گسترده ميخواهند آن را به يک برنامه ملی تبديل کنند و در پشت آن مقاصد خود را پيش ببرند. کشور ما حق برخورداری از تکنولوژی هسته ای را دارد و اين امر از جانب جامعه بين المللی پذيرفته شده است. اما برای دستيابی به تکنولوژی هسته ای نيازی به مقابله با جامعه جهانی و جنگ وجود ندارد.
ـ ضروری است مردم را از پيآمدهای فاجعه بار جنگ آگاه کرد، از آنها خواست که همراه با مخالفت با سیاستهای محافل جنگ افروز در دولت بوش، مخالفت خود را با سياستهای ماجراجويانه جمهوری اسلامی در هر محفل، تجمع و تشکل اعلام کنند تا زمينه برای اعتراضات عمومی فراهم گردد و سران حکومت به اين دريافت برسند که در بحران هسته ای و جنگ اکثريت مردم کشور ما با آنها همراه نيستند.
ـ امروز کاهش بحران هسته ای و جلوگيری از جنگ امکان پذير است. نخستين قدم تعليق هرچند موقت غنی سازی اورانيم است. کاری که در دوره دولت قبلی انجام گرفت و بحران را مهار کرد. بايد از گروههای مختلف خواست که به اشکال مختلف جمهوری اسلامی را برای پذيرش اين امر تحت فشار بگذارند.
- باید از همه نیروهای درون رژیم جمهوری اسلامی که موافق سیاستهای خطرناک کنونی نیستند، خواست این مخالفت را علنی کنند و همه امکانات خود را برای وادار کردن تصميم گيرندگان جمهوری اسلامی به بازگشت از مشی ماجراجویانه خود به کار گیرند.
ـ شکل گيری جنبش صلح و دمکراسی در شرايط کنونی امری است ضرور و حياتی. بايد کوشيد جنبش صلح و دمکراسی در کشور ما شکل گيرد و با جنش صلح در سطح جهان پيوند خورد. امکانات زيادی برای نيروهای صلح طلب و آزاديخواه برای جلوگيری از جنگ وجود دارد. جنبش صلح و دمکراسی ميتواند در منزوی کردن نيروهای جنگ طلب و سرکوب موثر افتد.

هيات سياسی ـ اجرائی سازمان فدائيان خلق ايران(اکثريت)
11 آذر 1386



نظر کاربران:


دوستان گرامی
شما که این همه بار بر دوش مبارزین داخل میگذارید واز آنها میطلبید که صدای خود را علیه جنگ و به نفع صلح بلندتر کنند،چرا خود دست به ابتکار نمیزنید وبرای ایجاد ائتلاف همه نیروهای طرفدار صلح و مخالف جنگ تلاش مشهودی بعمل نمی آورید؟
خطاب نامه مسئو لانه شما به "یاران" ،"دوستان" ، " هموطنان، و"همراهان" عزیز است و دریغ از یک آدرس مشخص از اینهمه سازمان و حزب که همانند شما میاندشند و نگرانیهائی مشابه شما دارند.
مملکتی که دار و ندارش دارد به باد میرود تنها بدست شما و"یاران" و"دوستان" شما نجات نخواهد یافت. برای تامین این هدف همه نیروهای خواهان صلح ودموکراسی باید دست دوستی و یاوری بسوی هم دراز کنند. تا زمانی که این روحیه و منش بر جریانهای سیاسی مسئول جامعه ما حاکم نگردد، هیچ اراده جدی وکارسازی بر ای بهبود اوضاع میهنمان شکل نخواهد گرفت.
اما همچنان برای شما آرزوی موفقیت میکنم.

کریم



 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024