iran-emrooz.net | Mon, 17.09.2007, 11:51
حسن هاشمیان
روزنامه الحیات چاپ لندن به نقل از منابع دیپلماتیک جهان عرب که آنها را «کاملا آگاه» معرفی کرده است، در شماره امروز خود نوشت که وضعیت نه جنگ و نه توافق میان ایران و امریکا با وجود جنگ لفظی و درگیرهای پراکنده در امور امنیتی و سیاسی، در آینده نزدیک تغییر نکرده و ادامه پیدا خواهد کرد. این دیپلماتها همچنین معتقد هستند که کشمکش جاری میان امریکا و ایران به زودی به یک جنگ تبدیل نخواهد شد اما برای یک دوره درازمدت آن را محتمل میدانند.
این کارشناسان میافزایند؛ اگرچه سیاستی که امروزه ایران در برابر امریکا اتخاذ کرده، یک سیاست جسورانه و شاید تهاجمی باشد، اما در حقیقت تمایلی به یک رویاروئی مخرب و هزینهبر با امریکا ندارد و دائما پیامهائی برای مذاکره و گفتگو میفرستد. از آن سو و در داخل امریکا گروهی وجود دارد که مایل است به شدت با جمهوری اسلامی درگیر شده و مراکز اتمی و توان نظامی آن را مورد هجوم قرار دهند، اما این جماعت به سختی با موضوع کاهش محبوبیت جورج بوش مواجهاند و تأیید کاملی برای اجرای افکار خود از سوی ملت امریکا نمییابند.
همچنین امکان امضای یک موافقتنامه همه جانبه میان ایران و امریکا وجود ندارد زیرا موانعی وجود دارد که هیچ موافقنامهای نمیتواند آنها را از بین ببرد. بعنوان مثال حزبالله لبنان چیزی نیست که جمهوری اسلامی بتواند براساس یک موافقتنامه با امریکا آن را نادیده بگیرد. رابطه ایران با حزب الله تنها یک رابطه سیاسی به حساب نمیآید و ایران نمیتواند براحتی آن را نادیده بگیرد. بلکه رابطه جمهوری اسلامی با حزب الله یک رابطه عقیدتی و ریشهدار است که فقط با در نظر گرفتن آن بعنوان ثمره انقلاب اسلامی در ایران قابل تفسیر است.
از سوی دیگر، تلویزیون الجزیره از نگاه یکی از مفسران خود معتقد است که ایران و امریکا به سوی یک رویاروئی نظامی حرکت میکنند و تمام رویدادهائی که مشاهده میکنیم همه زمینهساز این جنگ هستند. بعنوان مثال خروج نیروهای انگلیسی از بصره برای این صورت گرفته است که در صورت وقوع جنگ، سربازان انگلیسی در محاصره نیروهای ایرانی و شبه نظامیان وابسته به آنها قرار نگیرند. به عقیده تحلیلگر الجزیره این خروج نیروها بخشی از توافقات پنهانی نخست وزیر جدید انگلیس با رئیس جمهور امریکا و همچنین بخشی از نقشه مشترک این دو کشور بر ضد ایران است. همچنین حضور بوش رئیس جمهور امریکا در استان الانبار عراق و دیدار وی با رؤسای عشایر سنی به این منظور صورت گرفته که در صورت وقوع جنگ ، این عشایر سنی از نیروهای امریکائی در برابر شیعیان هوادار ایران دفاع کنند.
تلویزیون العربیه نیز از ماهها قبل بر موضوع کمک ایران به سازمان القاعده در عراق، طالبان در افغانستان و ارسال سلاح به شبه نظامیان شیعه متمرکز شده است. بسیاری از کارشناسان العربیه معتقد هستند که فعالیت سازمان القاعده در عراق از سوی ایران حمایت میشود و یک کارشناس مصری بنام «رحیم علی» معتقد است نه فقط ایران القاعده را از نظر اطلاعاتی و لجستیکی کمک میکند بلکه شخص «ابومصعب زرقاوی» در زمان حیات خود با گذرنامه جعلی به ایران سفر کرده بود. چنین تبلیغات گسترده برای این صورت میگیرد که در صورت حمله امریکا به ایران، افکار عمومی جهان عرب از جمهوری اسلامی دفاع نکند.
با وجود این سیاست دولتهای منطقه بر این اصل استوار شده که جنگی در منطقه صورت نگیرد زیرا از پیامدهای آن به شدت واهمه دارند و معتقدند تجربه حمله امریکا به عراق نشان داده است که امریکا میتواند حمله کند اما قادر نخواهد بود اوضاع را تحت سیطره خود درآورد. از سوی دیگر زندگی در سایه یک ایران اتمی را نمیپذیرند و به خصوص نیروگاه بوشهر را از نظر مسائل زیست محیطی نگران کننده ارزیابی میکنند. این نگرانیها از یک سو آنها را واداشته تا بیشتر به دولت روسیه نزدیک شوند و ابعاد جدیدی را از روابط اقتصادی و سیاسی با آن باز کنند و از سوی دیگر به مراکز برنامهریزی بر ضد ایران نزدیک شده و مخفیانه با آنها همکاری کنند. چنین رویکردی از سوی کشورهای منطقه و وجود یک نگاه منفی در لایههای زیرین سیاست آنها به ایران موجب میشود رویکرد خوش بینانه دولتمردان ایران به این کشورها در مورد همکاریهای اتمی یا امضای پیمانهای دفاعی جامه عمل نپوشد. به نظر میرسد دعوت احمدینژاد برای انتقال تجربه فعالیت اتمی ایران به عربستان و درخواست سردار رحیم صفوی برای انعقاد پیمان دفاعی مشترک با کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس ، با آنچه که در مغز دولتمردان این کشورها میگذرد، کمترین تشابه را دارا میباشد و با واقعیتهای موجود در رهیافتهای سیاسی این کشورها بسیار فاصله دارد.