iran-emrooz.net | Thu, 23.08.2007, 8:39
سرمايه / ترجمه: محمدعلی آذرینيا
طی يک دههء گذشته شرايط اقتصادی کانادا تغييرات زيادی داشته است. يکی از مهمترين جنبههای اين دگرگونی، رشد حضور زنان در اقتصاد اين کشور ۳۳ ميليون نفری است. زنان کانادايی با اعتماد به نفس خاصی که پيدا کردهاند اکنون ۳۵ درصد شرکتها و کسب و کارهای کوچک و متوسط اين کشور را در تملک يا مديريت خود دارند. اين ميزان حضور در اقتصاد و کارآفرينی در هيچ يک از کشورهای پيشرفتهء جهان مشاهده نمیشود. طبق آمار سال پيش، در حال حاضر ۱۳۷ هزار شرکت يا کسب و کار کوچک در کانادا در مديريت و تملک زنان است و انتظار میرود طی يک دههء آينده اين تعداد دو برابر شود. در کانادا حدود ۸۲۱ هزار زن کارآفرين مشغول فعاليت هستند. در مجموع زنان هر سال ۱۸ ميليارد دلار به اقتصاد اين کشور سود میرسانند. همچنين از سال ۱۹۷۶ تاکنون متوسط نرخ رشد تعداد زنان خوداشتغال سالانه ۳/۵ درصد بوده در حالی که اين رقم در مورد مردان ۲/۲ درصد است. زنان کارآفرين مالکيت ۴۵ درصد شرکتهای کوچک و متوسط کانادا را در اختيار دارند. همچنين تحقيقات نشان میدهد احتمال خوداشتغالی زنان با افزايش سن آنها بالا میرود و در سنين ۳۵ تا ۵۴ سال، بيشترين احتمال خوداشتغالی زنان وجود دارد. در کانادا ۵۸ درصد خوداشتغالها در سنين ۳۵ تا ۵۴ هستند و با افزايش سن احتمال تاسيس کسب و کار بالا میرود و بالاترين ميزان کارآفرينی در زنان ۵۵ ساله مشاهده میشود، اما واقعيت اين است که شبيه اکثر کشورهای ديگر صنعتی، در کانادا به طور متوسط درآمد زنان کارآفرين پايينتر از کارمندان زن است. سال گذشته ۱۷ درصد زنان خوداشتغال بيش از ۳۰ هزار دلار در سال درآمد داشتند در حالی که اين ميزان برای مردان ۴۲ درصد است. نکتهء بسيار جالب در مورد وضعيت کارآفرينی زنان اين است که نيمی از اين زنان در خانه کار میکنند و فعاليتهای شغلیشان را در منزل انجام میدهند.
همچنين زنان نسبت به مردان تمايل بيشتری دارند که کسب و کاری در حوزههای کمرشدتر و پرريسکتر نظير خردهفروشی و خدمات را داشته باشند. بين سالهای ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۳ تعداد زنان کارآفرين کانادا از ۲۷ درصد به ۳۳ درصد افزايش يافت و اين امر نشان میدهد زنان در مقايسه با مردان بيشتر در کسب و کار باقی میمانند و نرخ ماندگاری آنها خصوصا در مشاغلی که دسترسی به منابع مالی بانکی دشوارتر است بيشتر است. از آنجا که در اين کشور نرخ رشد شرکتهای کوچک بسيار بالا و بين ۱۰۰ درصد تا ۱۴۰ درصد است، نقش زنان در اقتصاد کانادا بسيار بزرگتر خواهد شد. زنان به ويژه در بخشهای مديريت خدمات، خدمات آموزشی و تخصصی، خدمات فنی و علمی بسيار فعال هستند و عمدتا در همين حوزهها به ايجاد کسب و کار میپردازند. همچنين نيمی از زنان کارآفرين و خوداشتغال کانادايی دارای مدرک دانشگاهی يا دورههای آموزشی پس از ديپلم هستند. در حال حاضر زنان با ايجاد کسب و کار برای بيش از دو ميليون نفر شغل ايجاد کردهاند. تحقيقات نشانمیدهد تمايل زنان کانادايی به ايجاد کسب و کار بيش از استخدام شدن توسط کارفرماهاست به همين دليل طی ۲۵ سال گذشته شاهد رشد چشمگير کارآفرينی زنان در اين کشور هستيم. از سال ۱۹۸۱ تا ۲۰۰۱ تعداد زنان کارآفرين در کانادا ۲۰۸ درصد رشد کرد، در حالی که در همين مدت رقم مربوط به مردان ۳۸ درصد است. تمايل زنان کانادايی به کار در زمينههای جديد و غيرسنتی بسيار بالاست. برای مثال در سال ۲۰۰۵ زنان ۵۰درصد مالکيت ۳۱ درصد شرکتهای فعال در حوزهء تکنولوژی پيشرفته و ۳۱ درصد شرکتهای توليدی را در اختيار داشتند.
تسهيل مشارکت اقتصادی زنان
با توجه به نقش رو به رشد زنان در اقتصاد کانادا نخستوزير اين کشور در سال ۲۰۰۳ فرمان تاسيس گروهی ويژه را برای تسهيل کارآفرينی زنان صادر کرد. وظيفهء اين گروه به شرح زير است:
۱- شناسايی چالشها و مشکلات پيشروی زنان در حوزهءکارآفرينی و نيز اشتغال به کار و ارايهء راهحل برای رفع اين مشکلات. برگزاری برنامههای آموزشی برای زنان در زمينههايی نظير تامين اعتبار کارآفرينی، مديريت منابع انسانی و معرض رويههای موفق بينالمللی در حوزههای گوناگون فعاليت زنان کارآفرين
۲- دادن خدمات مشاورهای به نهادهای دولت در زمينهء تسهيل کارآفرينی زنان و آماده کردن مقدمات برای تصويب قوانين در اين زمينه. با آنکه تلاشهای زيادی برای هموار کردن راه نقشآفرينی گستردهتر زنان در اقتصاد کانادا صورت گرفته است اما همچنان موانعی وجود دارد. گروه ويژهای که به دستور نخستوزير کانادا تشکيل شده با سه پيشفرض زير اقدامات خود را انجام میدهد:
۱- کارآفرينی زنان، پرسرعتترين کارآفرينی در اقتصاد کاناداست.
۲- زنان کارآفرين در کانادا با چالشها و موانع منحصر به فرد برای پيروزی مواجه هستند.
۳- تسهيل رشد کارآفرينی زنان يکی از عناصر توسعهء شرکتها و کسب و کارهای کوچک اين کشور است.
اين گروه برای آگاه کردن دولت کانادا از لزوم تمرکز بر زنان کارآفرين به عنوان عاملی مهم در پيشرفت اقتصادی اين کشور دهها توصيه مشخص ارايه کرده است. در اين توصيهها به نحوهء برخورد با زنان به گونهای که پتانسيل اقتصادی آنها به حداکثر برسد اشاره شده است. چند مورد اين توصيهها به شرح زير است:
- افزايش دسترسی به سرمايه، اطلاعات و برنامههای دولت
- تحقيقات عميق و گسترده در زمينهء تمام جوانب کارآفرينی زنان،
- افزايش دسترسی به کمکهای دولتی،
- افزايش دسترسی به شبکههای حمايتی دولت از جمله نگهداری از کودکان و مزايای بارداری و وضع حمل،
- آموزش تجاری،
- تسهيل ارتقای شغلی زنان و تشويق آنها به کارآفرينی و کسب مهارتهای شغلی،
- آموزش زنان در زمينهء صادرات محصولات کسب و کار و شرکت خود،
- استفاده از تجارب ديگر کشورهای عضو سازمان توسعه و همکاری اقتصادی،
- اصلاح ساختار بخش خدمات يعنی بخشی از اقتصاد که بيشترين تعداد زن کارآفرين در آن مشغول فعاليت هستند و
- ارتقای فرهنگ خوداشتغالی و کارآفرينی با هدف کاهش نرخ هفت درصدی بيکاری و کمک به رشد اقتصادی کشور.
در گزارش گروه ويژه آمده است برنامهها و خدمات حمايتی ويژهء زنان بايد با گستردگی بسيار بيشتر اجرا شود و در اين زمينه دولت فدرال نقش بسيار بزرگی دارد. اگر دولت به وظيفهء بزرگ خود در بخش زنان عمل نکند، اقتصاد کانادا از رشدی که بايد داشته باشد بیبهره خواهد ماند. در گزارش صندوق بينالمللی پول و سازمان توسعه و همکاری اقتصادی آمده است اقتصادهايی که در آنها زنان نقش بالاتری دارند، رفاه و استانداردهای زندگی بالاتر است. يکی از اقداماتی که دولت بايد انجام دهد، تاسيس مرکز تجاری زنان در سرتاسر کانادا است که میتواند تمامی خدمات ضروری را در اختيار زنان شاغل و کارآفرين قرار دهد.
در واکنش به گزارش گروه ويژه، نخستوزير کانادا وعده داده در تمام ايالتهای اين کشور مراکز کمک مالی و خدماتی برای زنان کارآفرين تاسيس کند. همچنين هر سال اجلاس ملی اقتصادی زنان با هدف شناسايی استعدادهای کارآفرينی در بين زنان برگزار میشود. دولت با هدف تشويق فرهنگ کارآفرينی جايزهء نوآوری زنان کانادا را برای زنان کارآفرين در نظر گرفته و مراکز تحقيقاتی را برای شناسايی نيازهای اين زنان و تامين اين نيازها تاسيس میکند. يکی از اهداف فعاليت اقتصادی زنان، صادرات کالا و خدمات است. دولت کانادا برای تحقق اين هدف قصد دارد در سفرهای تجاری برای انعقاد قراردادهای صادرات زنان را نيز شرکت دهد.
در بودجهء سال ۲۰۰۶، بيش از ۵۰۰ ميليون دلار برای ارايهء خدمات به زنان کارآفرين و شاغل که نوزاد دارند در نظر گرفته شده است. با اين بودجه ۴۸ هزار مرکز نگهداری از کودکان زنان يادشده تاسيس میشود. همچنين برای کمک به آغاز به کار شرکتها و کسب و کارها توسط زنان، ۲۷۰/۲ ميليارد دلار در نظر گرفته شده است. در حال حاضر بنياد زنان کارآفرين کانادا در حال بررسی بهترين شيوههای تشويق کارآفرينی در سطح جهان است تا از آن برای گسترش کارآفرينی زنان در کانادا استفاده کند. به اعتقاد کارشناسان اين بنياد، زنان کارآفرين بايد گروهی خاص با ويژگیهای منحصر به فرد والگوهای رشد اقتصادی خاص خود تلقی شوند و با اين پيش فرض به حل مشکلات آنها و زمينهسازی برای رشد ايشان اقدام شود. در اين تحقيق به ويژگیهای کارآفرينهای زن به عنوان گروهی مجزا و خاص به شکل زير اشاره شده است:
- زنان کارآفرين تعهدی بسيار عميق به جامعهء محلی خود دارند به ويژه در زمينهء استخدام نيرو،
-آنها خود را در مرکز شرکت و کسب و کار میدانند و گروههای کاری را در حاشيه میبينند،
- زنان ياد شده به زندگی خصوصی و خانوادگی خود توجهی قابل ملاحظه دارند به همين دليل حمايت از آنها در هنگامی که دارای فرزند میشوند، بسيار ضروری است،
- زنان کارآفرين در کانادا نسبت به مردان ديدگاه بلندمدتتری دارند در نتيجه سوددهی کسب و کار آنها در سالهای اوليه پايين اما در سالهای بعد بسيار چشمگير است،
- اين زنان شبکهء گستردهتری از ارتباطات برقرار میکنند در نتيجه در هنگام بحران گزينههای بيشتری برای غلبه بر مشکلات دارند،
- آنها از همين ارتباطها برای توسعهء کسب و کار خود به بهترين وجه بهره میبرند و در نتيجه در بلندمدت سوددهی آنها بسيار بالاتر از مردان است و سودی که ايجاد میکنند پاياتر است،
- زنان در اقتصاد کانادا همچنان از تبعيض جنسيتی رنج میبرند و اين تبعيض خود را در دسترسی آنها به اعتبارات بانکی، آموزش، اطلاعات، تکنولوژی و... نشان میدهد،
- نقش دوگانهء زنان به عنوان کارآفرين و محور خانواده به اين معناست که آنها در مقايسه با مردان وقت کمتری برای شرکت در دورههای آموزشی و حفظ رقابتپذيری خود در تجارت دارند و
- زنانی که در ابتدای کارآفرينی هستند در مقايسه با مردان بسيار بيشتر توصيهها و نصيحتها را از ديگر زنان کارآفرين میپذيرند در حالی که در بين مردان چنين وضعيتی مشاهده نمیشود.
يکی از واقعيتهای تلخ در مورد کارآفرينی زنان در کانادا اين است که هنوز هم بانکها هنگام ارايهءتسهيلات به زنان، توانايی بازپرداخت آنها را با دقت بسيار بالاتری نسبت به مردان مورد ارزيابی قرار میدهند. به اين ترتيب آنها از يکی از مهمترين عوامل برای استقلال مالی، کمک به اقتصاد و ايجاد اشتغال تقريبا بیبهره هستند.
نگاه دقيقتر
با آن که عليه زنان در اقتصاد کانادا تبعيضهايی اعمال میشود، رشد تعداد کارمندان و کارآفرينهای زن در اين کشور بسيار چشمگير بوده است. طی ۱۵ سال گذشته تعداد کارمندان زن ۳۰ درصد رشد کرده که دو برابر نرخ مربوط به مردان کانادايی است. همچنين در اين مدت تعداد کسبوکارهايی که زنان راه انداختهاند ۶۰ درصد بيشتر از تعداد مربوط به مردان رشد کرده است. برای درک دقيقتر انگيزهء زنان از گرايش به کارآفرينی و اشتغال بايد به ساخت کسب و کارهای زنان کانادايی نگاهی عميقتر بيندازيم. در اين کشور اکثر شرکتها و کسب و کارها کوچک و متوسط هستند و نکتهء جالب توجه اين که آن دسته از اين شرکتها که توسط زنان تاسيس شده و اداره میشوند عموما يک نفره هستند و طی ۱۵ سال گذشته رشد سالانه چهار درصد داشتهاند. علت اصلی اين امر گرايش زنان به تکنولوژیهای جديد و جدا شدن از شکلهای سنتی اشتغال است.
در بين مردان، پس از اتمام تحصيلات، گرايش اصلی، اشتغال در شغلهايی است که جنبهء کارآفرينی ندارند. اين در حالی است که زنان به علت نياز کمتر به حقوق و پول گرايش به سوی کارآفرينی بيشتر است. اين قشر از جامعهء کانادا عموما به سرعت سرمايه و تجربهء لازم برای کارآفرينی را پس از يک دوره کار برای ديگری کسب میکند و شخصا به ايجاد درآمد میپردازد.
در حال حاضر در جامعهء کانادا متوسط سن زنان کارآفرين ۴۱ سال است، اما با افزايش سن دو جنس تعداد کارآفرينهای زن بسيار بالاتر از مردان کارآفرين میشود. همچنين سطح تحصيلات زنان کارآفرين در اين کشور نسبت به دو دههء پيش بسيار بالا رفته است. از سال ۱۹۹۰ تاکنون هر سال ۱۰ درصد بر تعداد زنان کارآفرين دارای مدرک دانشگاهی افزوده شده است که دو برابر نرخ مربوط به مردان است.
در سال ۲۰۰۴ يک چهارم زنان کارآفرين تحصيلات دانشگاهی داشتند. واضح است که سطح بالاتر تحصيلات باعث میشود شغلهای بهتری نصيب فرد شود. به اين ترتيب طی يک دهه گذشته تعداد زنان با حقوق بالا در کانادا هر سال ۲/۷ درصد افزايش يافته است. اين در حالی است که نحوهء برخورد با زنان کارآفرين و مشغول به کار شبيه نحوهء برخورد با مردان نيست و اين امر باعث نارضايتی زنان شده است.
حوزههای کارآفرينی زنان
افزايش سطح تحصيلات زنان باعث شده آنها امکان اشتغال به کارهای تخصصی را پيدا کنند. در حال حاضر زنان با تحصيلات دانشگاهی در کانادا به سمت حرفههايی نظير علوم، تجارت و امور مالی، مشاورهء مديريت، حسابداری و تبليغات گرايش پيدا کردهاند. همچنين شغلهای تخصصی در حوزهء خدمات بهداشتی و درمانی نيز مورد توجه زنان بوده است. به علت پير شدن جمعيت کانادا، اشتغال زنان به اين شغلها بسيار ضروری و مفيد خواهد بود. يکی از سوءتفاهمها دربارهء کسبوکارهايی که زنان ايجاد میکنند اين است که تصور میشود اين کسب و کارها مخصوص مشتریهای زن است. واقعيت اين است که تنها ۲۲ درصد کسب و کارهايی که زنان به وجود آوردهاند مشتری زندارند. همچنين در کانادا ۲۲ درصد زنان کارآفرين در اين کشور به دنيا نيامده و مهاجر هستند. رقم مربوط به مردان ۲۵ درصد است، اما به تدريج اين اختلاف در حال کم شدن است زيرا طی يک دههء گذشته ميزان کارآفرينی زنان مهاجر ۳۰ درصد بالاتر از مردان مهاجر ساکن در کانادا بوده است. از سوی ديگر زنان مهاجر از سطح تحصيلاتی بالاتری نسبت به متوسط جمعيت کانادا برخوردارند. زنان مهاجر پس از چند سال زندگی در اين کشور با درک شرايط تجاری آن به سرعت دست به کار شده و کسب و کاری راه میاندازند.
نکتهء جالب توجه ديگر اين که رشد درآمد زنان مجرد کارآفرين طی پنج سال گذشته بيش از ۶۵ درصد بوده است در حالی که رشد درآمد زنان متاهل کارآفرين تنها ۱۸ درصد بوده است، ۳۲ درصد زنان مشغول به کار در کانادا منبع درآمد ديگری جز کار خود ندارند. ۴۰ درصد آنها از درآمد همسر خود نيز بهره میبرند و ۲۸ درصد نيز دارای منابع درآمدی ديگر هستند. در بين ۲۰ کشور صنعتی جهان، سهم زنان در خوداشتغالی کلی، در کانادا بالاترين ميزان است و پس از آن ايالات متحده، سوئيس، فرانسه، استراليا و فنلاند قرار دارند. در کانادا انگيزهء اصلی زنان در خوداشتغالی و کارآفرينی، دستيابی به استقلال مالی، انعطاف ساعات کاری، اثبات توانمندی خود، مشغول بودن و در نهايت کسب درآمد بالاتر است.»
منبع:ادارهء آمار کانادا و
http://www.womensenterprise.ca