iran-emrooz.net | Fri, 10.08.2007, 15:20
آفتاب: دکتر صادق زیباکلام در گفتوگو با خبرنگار سیاسی آفتاب در خصوص فضای موجود بر مطبوعات کشورگفت: «سه ماه پیش وقتی روزنامه شرق و هممیهن به فاصله کوتاهی از همدیگر منتشر شدند و در میان نیروهای اصلاحطلب و مستقل شور و شعفی ایجاد شد به نظر رسید که تحلیلهایی که درباره واکنش اصولگرایان ابراز میشد درست نبوده است. ما با خود گفتیم که در مدت به قدرت رسیدن اصولگرایان روزنامه اعتماد ملی و شرق و هممیهن و ... منتشر شده است. من به یاد دارم که در آن مقطع در نخستین یادداشتی که در روزنامه شرق نوشتم، سعی کردم از اصولگرایان حلالیت بطلبم که ما گمان میکردیم از سال 84 که شما آمدید این تتمه آزادی مطبوعات را هم تعطیل میکنید، اما چنین نکردید و وضع مطبوعات اکنون لااقل از گذشته بدتر نشده است. به هر حال یک چنین امیدواریهایی داشتم و گمان میکردم وقتی امر مثبتی اتفاق میافتد، باید گفت. ما که قسم نخوردهایم که نسبت به اصولگرایان بغض و کینه داشته باشیم. وقتی آنان در راه آزادی مطبوعات قدمی برمیدارند باید از آنان تمجید کنیم.»
وی افزود: «اما مدت کوتاهی بعد روزنامه هممیهن بسته شد و شرایط به تدریج تنگتر شد. از سویی برخی از آقایان شروع کردند سخن گفتن از کودتای خزنده مطبوعاتی و این علامت خوبی نبود و جای این پرسش باقی ماند که کدام کودتا؟ آخر چگونه؟ اما اصولگرایانی که به این امر اعتقاد داشتند بر سر حرف خود ماندند. مساله دیگر این بود که وقتی نقل قول یا گزارشی در روزنامهای درباره دولت منتشر میشود بلافاصله دفتر آقای رئیس جمهور از روزنامهها میخواست که صفحه اول و به طور برجسته بنویسند که این مطلب کذب است و تحریف شده است و ... یعنی نوعی کمتحملی و کمطاقتی به طوری که من در روزنامه شرق شاهد بودم که آرام آرام مسئولان از انتشار مقاله یا تحلیلی که نام آقای احمدینژاد یا دولت در آن برده میشد اکراه داشتند و تلاش میکردند که به جای نام رییس جمهور گفته شود برخی از مسئولان یا برخی از اصولگرایان!.»
این استاد دانشگاه ادامه داد: «بعضی وقتها که به روزنامه شرق سرمیزدم احساس میکردم که با عدهای روزنامهنگار و نویسنده طرف نیستم، بلکه اینها برو بچههایی هستند که کارشان خنثیسازی بمب است! یعنی به قدری با ترس و لرز رفتار میکردند و حتی مثلا در مورد مطلبی از خود من بعد از سه بار چک شدن باز هم آن را حذف میکردند و به قدری احتیاط به خرج میدادند که احساس میکردم این افراد با این همه احتیاط و این طور که عرق سرد روی پیشانیشان مینشیند و با ترس و لرز کار میکنند، دارند یک بمب را خثنی میکنند! وضع بسیار بدی بود. آنها احساس میکردند که امروز دیگر شماره آخر است و علیرغم همه احتیاطها و خودسانسوریها بالاخره این اتفاق افتاد و شرق بسته شد. اکنون من هر چه قدر خوشبینانه به مساله مطبوعات نگاه میکنم، نمیتوانم بگویم که وضعیت مطلوبی است. این نشان میدهد که لااقل برخی از اعضای دولت آقای احمدینژاد تحمل هیچ نوع انتقادی را ندارند.»
این ستوننویس روزنامه شرق در ادامه با اظهار تاسف از این وضعیت افزود: روزنامههایی مانند شرق و هممیهن هر چه قدر امساک و محافظهکاری و خودسانسوری به خرج دهند به هر حال طرفدار اصولگرایان نیستند و به گمانم اصولگرایان به این نتیجه رسیدهاند که با توجه به نزدیکی انتخابات "اصلا چرا باید این روزنامهها باشند؟ اینها که با هر میزان فشار چیزهایی میگویند که به نفع ما نیست، پس بهتر است نباشند!" پدیده جالب این است که معمولا در گذشته وقتی به پیشواز انتخابات میرفتیم قدری فضای کشور باز میشد چرا که جریانات تندرو میخواستند به مردم نشان دهند که ما هم آزاداندیش هستیم. اما عجیب این که این بار مصمم شدهاند که فضا را تنگتر و محدودتر کنند و خیال خود را از بابت مجلس هشتم راحت کرده و حضور مخالفان خود در مجلس هشتم را به حداقل برسانند. امیدوارم من اشتباه کنم اما فیالواقع من اصلا خوشبینی تابستان گذشته را ندارم.
زیباکلام اضافه کرد: «آنها میخواهند ناکامیهایشان در حوزه اقتصاد و سیاست خارجی و ... انعکاس نیابد تا شانس پیروزی آنها در انتخابات را کاهش ندهد. آنها میدانند که جماعت خواننده شرق و هممیهن وعموما طبقه متوسط به آنها رای نمیدهند. اما تلاش میکنند شهرستانیها و طبقه سنتی هم از این مشکلات اطلاع نیابند تا مبادا از رای دادن به آنها منصرف شود. صدا و سیما هم که مدام مدح و ثنای اصولگرایان را میگوید. شاید از این راه مجلس هشتم را تصاحب کنند.»
این تحلیلگر مسائل سیاسی در ادامه در خصوص تحلیل پیشین خود درباره احتمال تصاحب اکثریت نسبی توسط اصولگرایان در مجلس هشتم گفت: «یکی از خطرهایی که آنان احساس میکنند، این است که نارضایتی از سیاستهای دولت به ویژه در عرصه اقتصاد در ماههای آینده بیشتر شود. خطر دوم برای آنها این است که نتوانند به اتحاد برسند و داستان انتخابات شوراها تکرار شود و طرفداران آقای احمدینژاد حاضر نشوند انقیاد و تبعیت از بخش سنتی را بپذیرند. تلاش میکنند با حاکم کردن یک جمع چند نفره از طریق اعمال شیخوخیت و دادن حق وتو به آنها تصمیمات مرضیالطرفین اتخاذ شود. اگر بتوانند در این کار موفق شوند مشکل دوم منتفی است اما مشکل اول همچنان هست و عملکرد اقتصادی دولت مانند شمشیر دموکلس بر فراز سر اصولگرایان است و پاشنه آشیل آنهاست. آنها با خود میگویند فعلا عدهای را ساکت میکنیم تا ببینیم با مشکل اقتصاد تا اسفندماه چه میتوان کرد!
این استاد دانشگاه در پایان این گفتوگو درباره روز خبرنگار نیز گفت: «روز هفدهم مرداد میهمان کانون متفکرین ایران بودم تا در مراسمی به مناسبت روز خبرنگار شرکت کنم. به آنان گفتم در هفتهای که شرق تعطیل شده و برخی مسئولان علیالدوام از کودتای خزنده مطبوعاتی سخن میگویند، شوخی بیمزهای است که دور هم جمع شویم و برای روز خبرنگار به هم تبریک بگوییم. شاید روزی فرا برسد که بتوان روز خبرنگار را گرامی داشت. اما امروز شوخی تلخی است گرامیداشت روز خبرنگار!»
شمسالواعظین:
در سرزمین ما روز خبرنگار مصادف است با روز مرگ یک خبرنگار
آفتاب ـ ماشاالله شمسالواعظین: امروز برای دوستانم پیام کوتاهی ارسال کردم و در آن نوشتم که یکی از شگفتیهای روزگار این است که در سرزمین ما روز خبرنگار مصادف است با روز مرگ یک خبرنگار. گویی یک نعش و یک پیکر بیجان در برابر ماست. اما ما نباید اجازه دهیم که این پیکر بیجان را به خاک بسپارند. وظیفهای اگر به گرده ما هست آن است که صبوری کنیم تا نفس مسیحایی آزادی بر این کالبد بیروح دمیده شود.
اکنون به سادگی مطبوعهای توقیف میشود. خبرنگاری از یکی از روزنامههای خارجی درباره وضعیت کنونی از من پرسید و من پاسخ دادم که این شرایط و تعطیل یک مطبوعه به جرم چاپ یک مطلب همانند آن است که دادگاه ویژه روحانیت به دلیل محاکمه چند روحانی، حوزه علمیه قم را تعطیل کند. یا دادگاه نظامی به دلیل تخلف چند نظامی، حکم به تعطیلی ارتش بدهد. آیا حتی اگر چاپ یک مطلب در یک روزنامه را تخلف محسوب کنیم میتوان به این دلیل حکم به اعدام و انحلال یک روزنامه داد؟
با این همه من بسیار امیدوارم. چرا که فشارهایی که وارد میآید قابل دوام نیست و من از سویی نگرانم که چنانچه این فشارها به نقطه انفجار برسد، تهدیدکنندگان از اعمال این فشار پشیمان شوند. آنان نمیدانند که ادامه تهدید و تحدید مطبوعات انباشت ایجاد میکند و انباشتگی باعث ایجاد ثقل میشود که به هر کجا برخورد کند نتایج مثبتی ندارد. بهتر است از این همه اعمال فشار دست بردارند. تا کجا باید این برخورد تبعیضآمیز ادامه یابد؟ یک روزنامه با مصونیت آهنین دست به فحاشی و پروندهسازی برای اشخاص حقیقی و حقوقی و نهادها و ... میزند و روزنامهای دیگر به راحتی توقیف میشود. مانند توقیف شرق که حتی مستند قانونی نمیتواند داشته باشد.
با این همه من آدم خوشبینی هستم. در دهه 70 همواره به دولت آقای هاشمی تذکر دادیم که یک سویه کردن فرهنگ ممکن نیست و آنقدر گفتیم و گفتیم که دوم خرداد 76 اتفاق افتاد. اکنون این فضا قابل دوام نیست. اگر دولت عزم تعامل مثبت با روزنامهنگاران را دارد بسمالله.
تردید نکنید که روزنامهنگاران بسیار بیشتر از عدهای دیگر به امنیت ملی احترام میگذارند و نگران کشور هستند. این، تعدادی از مسئولان هستند که با سیاستهای ناکارآمد شأن ملت ایران را در خانواده بینالملل، کاهش دادهاند، آیا کسی از آن بازخواست خواهد کرد؟
هر چه هست سخن من همان است که بارها گفتهام. روزنامهنگاران باید صبوری کنند. افق روشن است. این یک خوشبینی بیجهت نیست. این فضا تغییر خواهد کرد. به امید خدا.