iran-emrooz.net | Tue, 15.05.2007, 14:45
ایلنا: عضو شوراى مركزى جبهه مشاركت ايران اسلامى معتقد است: با توجه به سياستهاى فعلى، جامعه ايران رو به سوى كوبايى شدن پيش مىرود.
به گزارش خبرنگار" ايلنا" حميدرضا جلايىپور در همايش" دولت مدرن" با موضوع" ايران به كجا مىرود؟" در تالار شيخ مرتضى انصارى دانشگاه حقوق و علوم سياسى دانشگاه تهران گفت: ايران مثل كوبا (از طريق همسايگى در مرز عراق در مرزهاى آبى خليج فارس و افغانستان ) همسايه آمريكا شده است، هر دو كشور در تخاصم تبليغاتى پايدار با آمريكا به سر مىبرند. كوبا به عنوان كشورى كه مظهر مبارزه با آمريكاست و در ميان مردم آمريكاى لاتين خصوصا در ميان فقراى اين منطقه داراى نفوذ است و اين كشور روى اين نفوذ حساب مىكند، ايران هم به عنوان مظهر مبارزه با آمريكا در ميان مردم جهان خصوصا در ميان فقراى كشورهاى اسلامى داراى نفوذ است.
وى افزود: كوبا برغم مبارزه مستمر با آمريكا و كسب استقلال سياسى در زمره كشورهاى كمتر توسعهيافته آمريكاى لاتين است، ايران هم برغم مبارزه با آمريكا و كسب استقلال سياسى از كشورهاى مشابه خود در ميان كشورهاى اسلامى مثل تركيه, مالزى و اندونزى عقبتر است.
وى گفت: كوبا پس از گذشت ۵۰ سال از انقلابش به جامعهاى بدقواره تبديل شده است، بدين معنا كه در پارهاى از روندها داراى توانايى و در پارهاى ديگر از روندها داراى ضعفهاى اساسى است. به عنوان نمونه كوبا از لحاظ توسعه روستايى بهداشت و درمان و صنايع نيشكر رشد چشمگيرى داشته است ولى در كسب شاخصههاى ديگر مثل رشد توليد ناخالص ملى درآمد سرانه رشد فزاينده فراز مغزها, رشد فزاينده فاحشهگرى و تنفروشى و ضعف نهادهاى مدنى وضعيت اسفبارى دارد.
وى در ادامه سخنرانى خود به برشمردن اشتراكات ايران و كره جنوبى و وجوه افتراق اين دو كشور پرداخت و تصريح كرد: موقعيت سوق الجيشى كره جنوبى در برابر ژاپن و كره شمالي( كه اتمى هم شده ) موقعيت حساسى است و بايد بتواند از خود دفاع كند. از اين رو پس از جنگ جهانى دوم نيروهاى نظامى و امنيتى در كره جنوبى نقشى فزاينده و تعيين كننده داشتهاند. ايران هم در منطقه در معرض تهديد كشورهاى غربى (آمريكا و انگليس) اسرائيل اتمى و حتى روسيه است، لذا نقش نيروهاى نظامى و امنيتى در اين كشور عربى (عراق زمان صدام) فزاينده بوده و هست.
عضو شوراى مركزى جبهه مشاركت ايران اسلامى ادامه داد: در كره جنوبى در بيست سال گذشته اين نيروهاى نظامى بودند كه قدرت واقعى را تنها در قدرت نظامى كره جنوبى نديدند و كسب قدرت اقتصادى لازمه قدرت تعيين كنندگى كره جنوبى در عرصه منطقهاى و جهانى تشخيص دادند اما در ايران دخالت بخشى از سازمانهاى امنيتى در امور انتخاباتى و امور اقتصادى عدم حمايت بخشى از ماشين امنيتى كشور از سياستهاى توسعه اقتصادى و سياسى دولت هاشمى و خاتمى در گذشته نشان مىدهد هنوز فرايند توسعه اقتصادى و سياسى ايران از حمايت بىدريغ همه قواى امنيت كشور برخوردار نيست.
جلايىپور گفت: كره جنوبى با رشد فزاينده نيروى كار (رشد طبقه متوسط جديد و ماهر ) روبرو بوده و هست. ايران هم با رشد فزاينده نيروى كار ماهر روبروست و مهمترين عاملى كه باعث مىشود به اين تقاضاى انبوه پاسخ درخور داد، ورود ايران به فرايند مستمر توسعه اقتصادى سياسى است (مهاجرت نيروكار به خارج از كشور نه پاسخى ممكن و نه مناسب است) كره جنوبى نمىتواند از همسايه خود( چين ,ژاپن , سنگاپور) عقب بيفتد و ايران هم نمىتواند پيشرفت فزاينده كشورهاى اسلامى چون مالزي, تركيه و كشورهاى حاشيه خليج فارس را ناديده بگيرد.
موقعيت سوق الجيشى كره (همسايگى آن با چين و ژاپن ) موقعيت ذخاير انرژى كشورهاى خاورميانه، كره و ايران را در مركز توجه سياست خارجى آمريكا قرار داده است، البته كره جنوبى با سياستهاى تعاملى با آمريكا روبرو مىشود و ايران با سياستهاى تقابلى، تبليغاتى وارد ميدان شده است.
وى با بيان اين كه با توجه به پارهاى مشابهتهاى جامعه ايران با كوبا و كره جنوبى مىتوانيم حركت جامعه ايران را درچالش ميان يكى اين دو الگو تصوير كنيم، گفت: اولين شرط حركت به سوى كره جنوبى شدن حل مسالمتآميز پرونده هستهاى ايران در نظام بينالملل به ويژه با كشور آمريكا در كوتاهمدت است، زيرا اگر وضعيت فعلى ادامه پيدا كند يا وضعيت فعلى به بحرانهاى جدى ناشى از تحريم تغيير كند، روند كوبايى شدن ايران تسريع مىگردد. به اين معنا كه ايران در بعد خارجى به مركز پخش و گسترش تبليغات ضد آمريكايى در جهان تبديل مىشود و فقراى ناكام جهان از اين مواضع ضد آمريكايى محظوظ مىشوند ولى در داخل به خاطر عدم امكان حركت كشور در راستاى چشم انداز بيست ساله كه يكى از لوازم آن رشد سالانه اقتصادى بالاى هشت درصد است، روند توسعه كشور كند شده و بر ميزان معتادان, بيكاران, فقيران ( و افزايش اندازه اقشارى كه در معرض آسيبهاى متراكم اجتماعى هستند).
اين استاد دانشگاه تصريح كرد: دومين شرط حركت به سوى كره جنوبى شدن، به بازى گرفتن همه ايرانيان در روند توسعه كشور مربوط مىشود، يعنى اين كه همچون كره جنوبى طبقات پايين، طبقات متوسط و بالا همه بايد به شركت در روند توسعه ايران اميدوار شوند. تا زمانى كه نخبگان مردمانگيز، اقشار فقير را در برابر اقشار بالا و متوسط قرار مىدهند و به جاى تقويت بخش خصوصى و بخش ميانى جامعه (نهادهاى مدني, مطبوعات و احزاب مستقل ) به حضور و حمايت خيابانى مردم در خيابانها خشنودند، به جاى روند توسعه كشور روند كوبايى شدن ايران در منطقه تقويت مىشود.
جلايىپور افزود: سومين شرط در ربط مستقيم با دو شرط قبلى است و آن تن دادن نخبگان پاپوليست و نظامى و روحانى كشور به ساز و كار مردم سالارى است تا وقتى كه انتخابات در ايران به طرق مختلف دستكارى مىشود و تا زمانى كه نخبگان مذكور تن به انتخابات آزاد و منصفانه ندهند، آنها در برابر اين انحصار جويى مجبورند فتيله شعارهاى ضد آمريكايى را بالاتر ببرند و در نتيجه ايران را به سمت كوبايى شدن سوق دهند.
وى با بيان اين كه متاسفانه در دوران دولت نهم روند كوبايى شدن تسريع شده است، گفت: بد نيست اين گروهها بدانند كه نيروهاى اصلى جامعه ايران ميل به كوبايى شدن ندارد و به توسعهاى كه برازنده ايران باشد، مىانديشند. ظريف اين كه حاملان كوبايى كردن ايران نه فقط با روند توسعه كشور مخالفت مىكنند بلكه ايران را با وضعيتهاى ناخواسته روبرو مىسازند. يكى از وضعيتهاى ناخواسته اين است كه مخالفتهاى پراكنده فعلي(در ميان زنان, معلمان, دانشجويان, كارگران و اقوام ايران ) به مخالفتهاى فراگير تبديل شود و حكومت ايران را با بحرانهاى غير قابل كنترل روبرو مى كند.
وى در پايان گفت: به نظر مى رسد رفتن جامعه ايران بر بالاى بام جهان (مردم انگيزان وعده آن را مىدهند) و رفتن جامعه ايران به وضعيت فروپاشى اجتماعي( كه بخشى از منتقدان وضع موجود از آن خبر مىدهند) سرنوشت محتمل جامعه ما نيست بلكه سرنوشت محتمل جامعه ايران را بايد در وضعيتى بين كوبايى شدن و كره جنوبى شدن جست و جو كرد. عاقلانه اين است كه همه دلسوزان جامعه ايران اعم از حكومتى و غيرحكومتى توسعه جامعه ايران را از الگوى كوباى خاورميانه شدن به دور نگه دارند.