جمعه ۳۱ فروردين ۱۴۰۳ - Friday 19 April 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 05.05.2007, 13:57


روزنامه اعتماد
متن سخنرانی فیروز گوران یکی از پنج روزنامه نگار برگزیده سال است که در روز جهانی آزادی مطبوعات در مراسم انجمن صنفی روزنامه نگاران قرائت شد.

تلفن زنگ زد. گوشی را برداشتم. خانمی از آن سوی خط با لحنی مهربان گفت؛ آقای گوران، انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران امسال شما را به عنوان روزنامه نگار پیشکسوت انتخاب کرد و در نظر دارد در «روز جهانی آزادی مطبوعات» از شما تقدیر کند. می توانید 10 تا 15 دقیقه هم سخنرانی کنید.

ابتدا خوشحال شدم، همزمان کمی هم دچار ترس شدم. با گذشت چند ثانیه خوشحالی ام بیشتر شد و کمی ترسم هم تبدیل به ترس بیشتر شد.

چه کردم که انجمن صنفی روزنامه‌نگاران ایران می خواهد از من تجلیل کند. آن هم روزنامه‌نگاری که بیکار است و شفاهاً قرار شد برای حفظ سلامت‌اش «مثل بچه آدم» برود توی خانه‌اش بنشیند یا «چند تا نقطه»، وگرنه... وگرنه چی؟

دوستان عزیز، همکاران گرامی عضو انجمن صنفی روزنامه‌نگاران ایران، در این 10 دقیقه یی که به من فرصت حرف زدن دادید که احتمالاً چند دقیقه اش «مثل بچه آدم» گذشت، دو راه در پیش دارم و در انتخاب هم کاملاً آزاد هستم؛

1- برای ادامه زندگی‌ام به استقبال پیامدهای «وگرنه» نروم. از این حرفه بروم.
2- روزنامه‌نگار بمانم.

من روزنامه‌نگار می‌مانم. مصالح و منافع کشورم «وگرنه» بردار نیست. اصل، ماندگاری کشورم است. من قلم فردوسی بزرگ را می بوسم که سرود؛ چو ایران نباشد تن من مباد.

امسال، سال «اتحاد ملی و انسجام اسلامی» نامگذاری شده است. اگر اتحاد ملی حاکم و فراگیر بود نیازی به این نامگذاری نبود. امروز، کشور سخت به این اتحاد نیازمند است. اقتدار کشور و سربلندی کشور بی تردید فقط با برقرار و حفظ این اتحاد عملی است و ممکن نیست اگر مطبوعات کشور آزاد نباشند.

اگر جناح‌های مختلف و گروه های مختلف نتوانند نظرها و سیاست‌های خود را آزادانه در مطبوعات مطرح کنند و مطبوعات هم نگران از اتهام «تشویش اذهان عمومی» جرات نکنند این نظرها را چاپ کنند، چگونه اذهان عمومی می تواند آگاه شود و داوری کند.

«اتحاد ملی» این نیست که هر جناح یا گروه که قدرت بیشتری داشت بگوید فقط سیاست من درست است.

سال‌ها است مطبوعات به نقل از کارشناسان می نویسند با تک صدایی نمی شود مملکت را اداره کرد و با تک صدایی نمی توان به اتحاد ملی رسید. برای دستیابی به این نیاز بنیانی، مطبوعات هزینه سنگینی پرداخته‌اند و روزنامه نگاران بسیاری خانه نشین شدند.

در همین سال ها هر چقدر توانستند و لازم داشتند از «تشویش اذهان عمومی» استفاده کردندو زندگی را و ماندگاری را از ده‌ها روزنامه و مجله گرفتند.

آقای رئیس جمهور می رود به استان فارس. بدون رعایت تشریفات قانونی و نظرخواهی قبلی از نمایندگان مردم در شورای شهر و مجلس شورای اسلامی دستور می دهد یک دهستان از یک شهرستان جدا شود و به شهرستان دیگری بپیوندد. آیا این دستور کارشناسی نشده تشویش آشکار بخشی از اذهان عمومی کشور نیست؟

اگر مطبوعات آزاد باشند و بتوانند از طریق نظرخواهی از کارشناسان علت این آشوب ها را ریشه یابی کنند و به اطلاع مردم برسانند «تشویش اذهان عمومی» کرده اند؟

جایی نخوانده ام و از تریبونی نشنیده ام که دستگاه مسوولی در کشور به رئیس جمهور حتی اخطار کرده باشد.چرا نباید نمایندگان مردم در شوراها یا مجلس شورای اسلامی اگر نتوانند رئیس جمهور را بازخواست کنند بتوانند جرات کنند و علیه اقدام شتاب زده و بدفرجام ایشان شکایت کنند.

در مورد دیگری و تصمیم دیگری در استان دیگری نمایندگان مردم به عنوان اعتراض از نمایندگی استعفا می دهند. چرا نباید مطبوعات آزاد باشند و نظر کارشناسانی را که اگر معتقدند استعفای نمایندگان فرار از مسوولیت نمایندگی است و باید شکایت کنند چاپ شود. در این گیر و دار مساله یی به نام مبارزه با بدحجابی در کشور مطرح می شود. رئیس قوه قضائیه در یک سخنرانی متین و نرم به نحوه اجرای این طرح ایراد می گیرد. تعدادی از نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی با بیان دیگری به نحوه اجرای طرح ایراد می گیرند نه خود طرح. چاپ کردن این نظرات آن هم به نقل از مقام ها در سطح بالای مملکت چرا باید «تشویش اذهان عمومی» تلقی شود.

آقای وزیر ارشاد به مطبوعات اخطار می کند و هشدار می دهد «با رسانه هایی که باعث اخلال در کار نیروی انتظامی در مقوله برخورد با بدحجابی شوند به شدت برخورد خواهد شد. این قبیل رسانه ها مطمئن باشند تا حدی قابل تحمل هستند ولی در صورت ادامه آن با اقتدار با آنها برخورد می شود...»

جناب صفار هرندی، جناب وزیر، حد تحمل شما قرار نیست شاخص حد آزادی مطبوعات باشد.

مطبوعات و روزنامه نگاران باید شجاعانه از حقوق خودشان در برابر این حرف های تهدیدآمیز دفاع کنند و به وزیر ارشاد ناصحانه هشدار دهند که ایشان از حد خودشان دارند خارج می شوند. وزیر ارشاد اجازه تهدید و برخورد با مطبوعات را ندارد. وزیر طبق قانون حق دارد اگر به موردی از تخلف در مطبوعات برخورد کرد به قوه قضائیه شکایت کند.

آقای وزیر باید بداند همین تحول نسبی که در مطبوعات پدید آمده است یکی از دستاوردهای بزرگ بعد از انقلاب است و باید دلسوز آن باشد که هم این دستاورد حفظ شود و هم گسترش بیابد.

این گونه که وزیر تهدیدآمیز حرف می زند ضد این دستاورد و محدودکننده آن است. اگر مطبوعات درباره تجمع و خواست های معلمان ننویسند، درباره گرانی ننویسند، درباره زنان ننویسند، درباره دانشجویان ننویسند، درباره سیاست خارجی و انرژی هسته یی ننویسند پس نقش و وظیفه مطبوعات در انتشار خواست های مردم و انعکاس نظراتشان نسبت به امور مملکت چه می شود.

قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در ماده 6 می گوید؛ «در جمهوری اسلامی ایران امور کشور باید به اتکای آرای عمومی اداره شود.» خوب، هر روز که نمی شود برای هر اموری در کشور انتخابات کرد. پس طبیعی است که آرای عمومی و نظرات مردم از طریق مطبوعات باید منعکس شود و اگر مطبوعات در اجرای این مسوولیت با تهدید و تحدید و هراس روبه رو شوند دیگر راه حل جانشینی باقی نمی ماند. وزارت بر مطبوعات مقتدر افتخاری است ماندگار.

جناب صفار هرندی، وزیر عزیز من

جناب دکتر محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور عزیز من که می خواهی بذر مهرورزی را در کهن سرزمین ما ایران اسلامی بپاشی.

من چه گویم که تو را نازکی طبع لطیف
تا به حدی است که آهسته دعا نتوان کرد


فیروز گوران

فیروز گوران اول فروردین ماه 1320 در روستایی به نام اوریم، از توابع شهرستان سوادکوه (پل سفید) در استان مازندران به دنیا آمد. 6 ساله بود که پدرش را از دست داد و مادرش با کلفتی و رختشویی در خانه همسایگان پر کردن شکم فرزند یتیم را به عهده گرفت. کلاس سوم ابتدایی بود که برای خانه شاگردی در منزل یکی از بستگان نزیکش در تهران با یک کامیون مخصوص حمل ذغال، قاطی ذغال ها به پایتخت انتقال داده شد، یا به قول خودش حمل و تخلیه شد.

در مورد روزنامه نگار شدنش می گوید؛ «حرفه ام، روزنامه نگاری، را خودم انتخاب نکردم. من دستفروش بودم. حادثه، سرکوب و جمع آوری دستفروشان میدان توپخانه و خیابان ناصرخسرو تهران (حدود سال 1336 یا 1337) من را به این دنیای دائماً در سرکوب کشاند.»

در سال 1338 به عنوان پادو در یک چاپخانه مشغول به کار شد و کم کم همان جا حروفچینی دستی را آموخت و با خبر و خبرنگاری آشنا شد. از آن زمان تاکنون سال ها می گذرد و گوران کار در روزنامه هایی چون اطلاعات، کیهان و آیندگان را تجربه کرده است. در سال 62 باز هم به شغل 20 سال پیش خود بازگشت؛ «حروفچینی دستی». بعدها با کمک دوستی، توانست صنعت حمل و نقل را راه بیندازد و بعد هم ماهنامه جامعه سالم را. این روزها روزنامه نگار است و بیکار.



 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024