iran-emrooz.net | Mon, 16.10.2006, 8:40
«روايت متفاوت "ايرانيوز" از سخنان خبرساز و جديد محمود احمدی نژاد در افطاری جامعه مهندسين»
اشاره:
محمود احمدینژاد – رئيس دولت نهم – بار ديگر در ماه رمضان و البته بار ديگر در جمع دوستان سنتی خود (صرفاً جمعی از اعضای جامعه اسلامی مهندسين) سخنانی بر زبان آورد كه در عين تفاوت؛ میتوانند در آستانه انتخابات زمينه بحث و جدلهای فراوان باشند.
اين روايتی است به قلم خبرنگاران ايرانيوز كه اينبار توانسته بودند در كنار رسانههای دولتی سخنان رئيس دولت را پوشش دهند.
مسجد سلمان فارسی – به رسم هميشگی دولت نهم – ميزبان مراسم افطاری بود كه به نظر میرسيد از سوی احمدینژاد برگزار شده، هر چند در خلال سخنان وی مشخص شد كه اين افطاری از جيب جامعه اسلامی مهندسين و در نهاد رياست جمهوری تدارك ديده شده است. مدعوين دقايقی پيش از اذان مغرب و عشاء میرسند اما مسجد آماده برگزاری نماز جماعت نيست. پس جماعت بر محوطه آسفالت مجاور صحن مجلس به نماز میايستند و اينجاست كه شهابالدين صدر – رئيس نظام پزشكی! – هم زبان به انتقاد میگشايد و میگويد: محل برگزاری نماز را به غذا اختصاص دادهاند و محل تردد خودرو را نمازخانه كردهاند!
نماز اقامه میشود و افطاری نه چندان ساده؛ توزيع میگردد و البته بینظمی آنچنان هست كه سعيدلو، معاون اجرايی دولت را تقسيم كنندگان غذا نشناسند، ثمره هاشمی تكهای روزنامه هم برای اقامه نماز نيابد و زريبافان چند متر دورتر از جايگاه مسؤولان جايی به سختی برای خود دست و پا كند .
بینظمی آنچنان هست كه برخی حبيبالله عسگراولادی مسلمان را در ميان جمعيت به جای احمدینژاد اشتباه بگيرند و صلوات بفرستند. ميكروفون مسجد هنگام قرائت قرآن و سخنرای عسگراولادی كار نكند و الهام مجبور شود خود را در ميان محافظان احمدینژاد قرار دهد تا به جايگاه و محراب مسجد برسد.
و البته تاخير رئيس دولت برای حضور در مسجد میرفت تا حاشيهای مشابه ديدار رئيس جمهور با خبرنگاران پديد بياورد كه بالاخره با حضور ديرهنگام احمدینژاد ختم به خير شد.
عسگراولادی روزگار را به دوران داوود و جالوت تشبيه میكند، شهابالدين صدر از هم آهنگی مجلس و دولت و قوه قضائيه میگويد، غفوری فرد دولت را تاج سر اصولگرايی توصيف میكند و بالاخره نوبت به احمدینژاد میرسد كه پس از اجازت گرفتن از عسگر اولادی بر صندلی نشسته و سخنان جديدی به زبان بياورد كه گفتيم: حتماً میتوانند محل مباحث فراوان شوند.
...........................................................
دكتر محمود احمدینژاد شنبه شب در جمع تعدادی از اعضاء جامعه اسلامی مهندسين و جبهه پيروان خط امام و رهبری به تشريح نظرات خود پيرامون مسايل روز ايران و جهان پرداخت.
به گزارش ايرانيوز وی در ابتدای سخنان خود ضمن يادآوری ديدار سال گذشتهاش با جامعه اسلامی مهندسين گفت: به شما گفته بودم كه موج دوم انقلاب، گستردهتر و سهمگينتر از موج نخست برپا شده و امسال فكر میكنم بايد نمونههايی از اين رويداد را برای شما يادآوری نمايم.
احمدینژاد ادامه داد: امروز مبانی نظری و روحيات مردم نه تنها در منطقه كه در كل جهان درحال تغيير است و اين همان صدور انقلاب است كه امام سالها پيش ترسيم نموده بودند. بر اين اساس ما امروز همان روحيه و انگيزهای كه در شرق آسيا مشاهده میشود را در ميان مسيحيان و از آن جالبتر در ميان «بودائيان» هم مشاهده میكنيم.
رئيس دولت نهم ضمن ذكر خاطراتی از سفرهای خود به كشورهای مختلف دنيا طی سال گذشته تصريح كرد: چندی پيش كه برای شركت در اجلاس گروه ٨ به اندونزی سفر كرده بودم، بخشی از اين تغيير و تحول را مشاهده كردم و اين خاطرهای جالب و شنيدنی است.
وی ادامه داد: در هتل محل اقامت ما چيزی قريب به يكصد دانشجوی دختر و پسر – كه هيچكدام پوشش و تيپ حزبالهی هم نداشتند! – به كارآموزی مشغول بودند. يكی از شبها كه بسيار دير وقت به هتل بازمیگشتم، متوجه شدم كه دوره كارآموزی اين افراد به پايان رسيده و آنها در چی چی هتل! (در اين هنگام تعدادی از مستمعين خطاب به احمدینژاد كلمه لابی را يادآوری كردند) منتظر ماندهاند تا برگههای كارآموزیشان را من امضاء كنم!
احمدینژاد ادامه داد: من به آنها گفتم: برگههای كارآموزیتان به من چه ارتباط دارد و آنها اصراركردند كه مگر تو احمدینژاد نيستی؟ پس بايد برگههای ما را امضا كنی!
جالب اينجا بود كه اين كارآموزان همه جثه و اندامی چون خود من داشتند يعنی ريزه و كوچك بودند اما در ميانشان فردی بود كه اندامی بزرگ و چهرهای متفاوت داشت. به او گفتم: اهل كجايی و او پاسخ داد: آلمانی هستم.گفتم : خوب حرف حسابت چيست او گفت: استقامت كنيد ؛ آ مريكا هيچ غلطی نمی تواند بكند.
رئيس دولت نهم در اين هنگام تصريح كرد: اينها اتفاقات و مواردی هستند كه حتماً نمیتوان از طريق اخبار به شكل درست آنها را منتشر كرد، رسانهها و اخبار از پوشش اين موارد ناتوانند.
دكتر احمدینژاد در ادامه سخنان خود با هدف تأكيد بر گسترش موج دوم انقلاب به ذكر خاطراتی ديگر از سفرهای خارجی خود پرداخت.
وی گفت: در ادامه همان سفر به جزيره بالی وارد شديم، برنامهها به شدت متراكم و فشرده بود، اجلاس عمومی – مذاكرات دوجانبه، جلسات خصوصی و ... در اين ميان تعدادی زيادی از دانشجويان هندو به ديدار ما آمدند. آنها فرياد میزدند: Ahmadinejad, we love you (احمدینژاد ما عاشق تو هستيم). اين وضعيت را ما يك ماه بعد در كشور چين هم داشتيم. جايی كه دانشجويان نيمه شب به ديدار ما آمدند و برنامهريزی كردند و سازماندهی كردند و ابراز علاقه به ما میكردند.
وی با اشاره به سفرهای آفريقايی خود ادامه داد: در يكی از همين كشورهای اطراف هم يك مورد تا ساعت ٢ نيمه شب تقاضای ديدار با ما را داشتند اما نكته جالب در سفر ما به آفريقا بود؛ جايی كه ما به نماز رفتيم، نماز و سخنرانی ٢٠ دقيقه طول كشيد اما خداحافظی من با نمازگزاران ٤٥ دقيقه به طول انجاميد!
دكتر احمدینژاد همچنين به ذكر خاطراتی از سفر خود به آمريكا نيز پرداخت و گفت: در جريان سفر به آمريكا نيز وضعيت همين بود. آنجا از طرف دانشگاه كلمبيا مدام به ما فشار میآوردند كه میخواهيم يك بحث علمی با شما در دانشگاه داشته باشيم. من ابتدا مخالفت میكردم چون مجبور بوديم يك روز بيشتر بمانيم و بر همين اساس میگفتم به دليل مشغوليت فراوان نمیتوانيم بياييم. منتها بعد از ورود ما به آمريكا، ديگر از طرف دانشگاه آمدند و گفتند شما حتماً بياييد. خلاصه ما قبول كرديم. ولی من همان موقع به اطرافيان گفتم كه دولت آمريكا اجازه نخواهد داد اين جلسه برگزار شود چرا كه سخنان ما همه چيز آنها را به هم خواهد ريخت. بعد هم ديديد كه اجازه ندادند و گفتند نمیتوانيم امنيت دانشگاه را تأمين كنيم.
در آمريكا يك نكته جالب ديگر هم بود. آنها گفتند هواداران اسرائيل میخواهند عليه ما تجمع كنند. بعد ما ديديم كه نهايتاً ٨٠٠ نفر در حمايت از اسرائيل به نيويورك آمده بودند، آن هم نيويوركی كه تحت سيطره صهيونيستها است. تازه بعد فهميديم ٢٠٠ نفر از مخالفان اسرائيل هم آنجا رفتهاند و خلاصه كلی با هم دعوا و زد و خورد كردهاند. همين هم شد كه من به خبرنگارانشان گفت: شما با اتوبوس آدم آورديد كه از اسرائيل دفاع كنند، آيا پول نهارشان را هم دادهايد؟
احمدینژاد ادامه داد: دانشآموزان آمريكايی میگفتند: اينجا نمیگذارند ما صدای شما را بشنويم. اين دانشآموزان به من شماره تلفنهايشان را دادند و گفتند شما زنگ بزنيد ما صدايتان را پشت بلندگوی مدرسه میگذاريم تا همه بفهمند شما چه میگوييد.
وی تصريح كرد: خلاصه اينكه اينها همه نشانه تحول است. يعنی همان چيزی كه گفتم، يعنی دنيا به سمت تحول در مبانی فكریاش حركت كرده. در اين ميان ما ٢ وظيفه مهم داريم. اول اينكه بايستيم و پايداری كنيم و دوم آنكه الگو بدهيم.
دكتر احمدینژاد در ادامه با بيان اينكه میخواهد با جمع حاضر و برخی دوستان! شوخی كند، گفت: خيلی وقتها در موضوع هستهای من به دوستان میگويم نگران نباشيد، اينها فقط هارت و پورت میكنند اما دوستان باور نمیكنند و میگويند تو به جايی وصل هستی! من مدام میگويم الان غرب در برابر ما خلع سلاح شده و نمیداند چگونه موضوع را جمع كند اما دوستان میپرسند تو حرفهای آسمانی میزنی! بعد ما را مسخره میكنند!
باور كنيد ما از لحاظ حقوقی و از ديد افكار عمومی امروز كاملاً موفق بودهايم. من اينها را از روی اطلاع میگويم. يكی از من پرسيد؛ فلانی میگويند تو ارتباط داری. گفتم بله دارم. پرسيد واقعاً ارتباط داری؟ با چه كسی؟ و من گفتم: با خدا ارتباط دارم. مگر خدا نگفته كه هيچ راهی از كفار بر مؤمنين باز نمیشود. خوب مگر اينكه ما مومن نباشيم والا خداوند كه گفتهاند: شما پيروزيد. اما همين دوستان مینشينند و میگويند احمدینژاد حرفهای عجيب و غريب میزند.
خداوند اگر ما مومن باشيم، اين پيروزی و اين معجزه را نشان میدهند. مگر حتماً بايد در اين قرن چهارده از دل كوه شتر بيرون بيايد تا دوستان قبول كنند معجزه را. مگر همين انقلاب معجزه نبود؟ مگر امام (ره) معجزه نبود؟
احمدینژاد آنگاه به تعريف اصولگرايی از ديدگاه خود پرداخت و گفت: به اعتقاد من اصل اول اصولگرايی كار برای خداست يعنی قيام الی الله. اگر اين نباشد، ديگر دسته و گروه و حزب و وابستگی فايده ندارد. مگر خيلیها نيستند كه ادعا دارند در خانه امام (ره) و كنار امام (ره) بزرگ شدهاند؟ امروز آنجا كجا هستند؟ چقدر فاصله دارند؟ البته بعضیهايشان. اينها كه اعتبار نمیآورند بنابراين انجام مأموريتهای مهم مستلزم كار برای خدا است.
احمدینژاد در ادامه صراحتاً به انتقاد از سخنان و مواضع تعدادی از چهرههای اصولگرا پرداخت و گفت: به اعتقاد من يكی از مشكلات اصلی ما در اين روزها بالا بودن نرخ سود بانكها است. برادری كه دوست ماست، ٢ سال پيش وحشتناكترين و آتشينترين انتقادات را از سيستم سود بانكها میكرد اما همين كه ما وارد موضوع شديم، حالا از دست ما ناراحت است يا چيزی ديگر، بدترين حرفها را در باره ما زدهاند و ١٠ جا مصاحبه كردهاند. يا برادری ديگر كه در دوره قبل فرياد میزدند چرا اسامی مفسدين را علام نمیكنيد، حالا كه دولت میخواهد اسامی را اعلام كند، میگويد اين چه حرفی است كه دولت میزند و شما داريد امنيت سرمايهگذاری را زير سؤال میبريد.
عجب! عجب! واقعاً چه شده؟ حالا ما آمديم، اشكال ندارد ٤ سال ديگر هم شما میآييد، يا اصلاً كس ديگر میآيد؟ مگر چه شده؟
احمدینژاد تصريح كرد: به اعتقاد من الان زمانی است كه جريان انقلاب دارد از يك صافی عبور میكند و اين روزها در واقع روزهای جهش و كمال انقلاب است. ديگر ما عنوان و تابلو نمیخواهيم. الان مهمترين مسأله اين ا ست كه ما خالص باشيم.
وی خطاب به جامعه اسلامی مهندسين گفت: البته اين موارد را در جمع شما دوستان میگويم. ما خودمان كلی در شهر تهران برای شما تراكت و تبليغ چسباندهايم تا به مجلس برويد – البته قبل از شهرداری – چون الان رسانهها اين حرفها را منتشر میكنند.
دكتر احمدینژاد بخش ديگری از سخنرانی خود در مسجد سلمان فارسی را به انتقاد از جرج بوش اختصاص داد و گفت: اين رئيس جمهور آمريكا هم مثل ماست. يعنی به ايشان هم الهام میشود. البته نه از نوع آقای الهام خودمان (خنده جمع) بلكه الهام از نوع شيطانیاش. شيطان به رئيس جمهور آمريكا الهام میكند. او (جرج بوش) گفته: جامعه جهانی در مورد ايران اعتقاددارد كه فلان و بهمان. ما میگوييم شما كه نماينده جامعه جهانی نيستی! شما نماينده مردم خودت هم نيستی. اگر راست میگويی به يك شهر كوچك برو در ميان مردم تا ببينی در مورد تو چه میگويند. اصلاً مردم شما اگر شما نباشيد خوشحال هم میشوند. شما استعفا بدهيد تا ببينيد مردمتان خوشحال میشوند يا ناراحت.
احمدینژاد با اشاره مجدد به موضوع انرژی هستهای گفت: آنها (غرب) ٢ كار زشت كردهاند. اول آنكه به لبنان حمله كردند تا از ما امتياز بگيرند، دوم آنكه موضوع را به شورای امنيت بردند. البته آنها خودشان الان در منجلاب ماندهاند يعنی نمیدانند با ما چه كنند. ما هم يك ميلیمتر عقب نمیرويم. اول به اين دليل كه اگر كمی عقب بنشينيم يعنی حتی اگر تعليق را برای يك روز قبول كنيم، آنها میگويند پس اينها تحت فشار عقبنشينی میكنند و دوم آنكه اگر چنين كنيم آنها به همه دنيا میگويند كه اينها غنیسازیشان را بالاخره متوقف كردند. مگر ما در دوره پيش همه چيزمان را متوقف نكرديم! خوب چه چيزی به دست آورديم؟البته همان زمان خيلیها میگفتند خوب اصلاً اگر كل كار هم متوقف شود مگر چه اتفاقی میافتد؟ ما چه چيزی را از دست میدهيم؟ من الان میگويم كه ما به لطف خدا بسياری از مسير را جلو آمدهايم و شما هم مطمئن باشيد كه آنها جرأت حمله به ما را ندارند.
وی در پايان با اشاره به اخبار منتشر شده در خصوص حركت دو ناو آمريكايی به سمت آبهای خليج فارس گفت: اين هم از آن حرفهاست. من الان میگويم كه خيالتان راحت باشد. ٢ ناو میآيند كه بيايند. حالا برخی در ايران اين خبرها را در بوق كردهاند كه ٢ ناو دارند میآيند. چرا ٢ ماه پيش كه ١٤٠ ناو آنها میرفتند چيزی نمیگفتيد؟ اتفاقاً من اعتقاد دارم همين كه آنها میآيند يعنی ممكن نيست اتفاقی بيافتد، اگر آنها از منطقه بروند خطرناك است و معلوم میشود نقشهای دارند. مشابه همين چندوقت پيش كه در جلسه شورايعالی امنيت ملی گفتم: مطمئن باشيد رفتن اين ناوهای آمريكايی از خليج فارس، شروع يك اتفاق بد است و بعد هم ديديم كه جنگ لبنان را پيش آوردند.