پنجشنبه ۳۰ فروردين ۱۴۰۳ - Thursday 18 April 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 28.09.2006, 10:11


پنجشنبه ۶ مهر ۱۳۸۵
کتاب ايران من نوشته شيرين عبادی، که اخيراً به زبان سوئدی چاپ و منتشر شده است، با حضور نويسنده آن به جمعی از ايرانيان و علاقه‌مندان سوئدی در دانشکده بازرگانی استکهلم معرفی شد.
در اين جلسه که در روز ۲۵ سپتامبر توسط انتشارات Prisma و دانشکده بازرگانی برگزار شد، شيرين عبادی دليل عدم چاپ اين کتاب در ايران را سانسور ذکر کرد و گفت: «امکان اين بود که در خارج از ايران به فارسی منتشر شود اما تا زمانی که نتوانم اين کتاب را در داخل ايران منتشر کنم حاضر نيستم که در خارج از کشور به زبان فارسی منتشر شود. اين کار برای من معنای خاصی دارد و نشان می دهد که من در مملکتم نمی‌توانم کتابم را چاپ کنم.»
اين کتاب که با همکاری آزاده معاونی نوشته شده و کارين آندره‌آ آن را به زبان سوئدی ترجمه کرده است خاطرات شيرين عبادی از فضای سياسی دهه ۴۰، زمينه‌های انقلاب سال ۱۳۵۷ و افت و خيزهای فعاليت سياسی و اجتماعی او را در سال‌های پس از انقلاب در بر می‌گيرد...
عبادی در جلسه معرفی کتاب خود با تاکيد بر کسانی که به خاطر آزادی بيان در زندان‌ها به سر می‌برند و يا جان خود را در اين راه از دست داده‌اند، در مورد اشکال مختلف سانسور در ايران توضيحاتی داد و گفت: «مشکل زمانی مضاعف می‌شود که گاه کتابی اجازه چاپ می‌گيرد اما دادگاه آن را قبول ندارد و نويسنده و ناشر را تحت تعقيب قرار می‌دهد.»



کتاب ايران من، علاوه بر زبان سوئدی به ۱۶ زبان ديگر به استثنای زبان فارسی ترجمه و منتشر شده است. کتاب اين‌گونه آغاز می‌شود: «مادربزرگ مهربانم که هرگز صدايش را سر ما بلند نکرده بود، يک شب، نوزدهم سال ۱۹۵۳، جبران کرد. من اولين‌بار بود که می‌ديدم او بذله‌گويی خود را کنار گذاشته است. ما گوشه‌ای از اتاق پذيرايی نيمه تاريک که با چراغ نفتی روشن شده بود بازی می‌کرديم. مادربزرگم به ناگهان سرش را به سمت ما برگرداند و گفت: «ساکت شين!» سال قبل از آن مدرسه را شروع کرده بودم. با خانواده، تابستان را در خانه بزرگ پدری در همدان، شهری در شمال غربی ايران، می‌گذرانديم. آنجايی که پدر و مادرم بزرگ شده بودند. مادربزرگم، باغی در همان نزديکی‌ها داشت. ما بچه‌ها در آنجا جمع می‌شديم و قايم‌باشک‌بازی می‌کرديم. بعد از شام هم در ميان درختان ميوه، با بزرگ‌ترها به راديو گوش می‌داديم. آن شب کاملاً يادم هست. با دست‌های کثيف و خاک‌آلود به خانه برگشته بوديم. لباس‌های‌مان پر از لک و پيس بود. بزرگ‌ترها مثل هميشه نبودند. اينقدر غير معمولی بودند که حتا متوجه کثيفی ما نشدند. آن‌ها در گوشه‌ای، دور راديوی باتری‌ای نشسته بودند. نزديک‌تر از حد معمول. ظرف خرما و پسته روی ميز کوچک خانه دست‌نخورده باقی مانده بود. يک صدای لرزان خبر از سقوط دکتر محمد مصدق و کودتا بعد از چهار روز بحران در تهران می‌داد.»
عبادی، مصدق را به عنوان کسی که مردم ايران او را يک قهرمان ملی می‌دانستند معرفی کرد و به کودتای ۲۸ مرداد و نقش آن در انقلاب ۱۳۵۷ اشاره کرد. وی در باره کودتای آمريکايی ۲۸ مرداد گفت: "همواره از خود می پرسم که اگر اين کودتای نظامی اتفاق نمی افتاد، آيا ايران من دچار چنين وضعیت و شرايطی مانند امروز می بود؟"
وی که در اين کتاب به تحميل حجاب به زنان، شکست آرمان‌های انقلاب، و هم سلب حق قضاوت از زنان قاضی ايرانی می‌پردازد، در مورد وضعيت شغلی خود بلافاصله پس از انقلاب گفت: «زمانی که انقلاب پيروز شد من رئيس دادگاه بودم. شغلی را داشتم که خيلی دوست داشتم و برای آن زحمت کشيده بودم. در اولين ماه‌های پس از پيروزی انقلاب به من گفته شد که چون تو زن هستی ديگر نمی‌توانی رئيس دادگاه باشی برای اين که رئيس دادگاه رای می‌دهد و رای دادن در اسلام برای زن ممنوع است. اين حرف را کسانی به من زدند که تا چند ماه پيش با هم هم‌عقيده و هم‌گام بوديم. در نتيجه من را برخلاف ميلم به قسمت تحقيقاتی منتقل کردند. چند ماه بعد قانون استخدام قضات به تصويب رسيد و زنان قاضی به کارمندان اداری تبديل شدند و من منشی همان دادگاهی شدم که روزی رئيس آن بودم. وضعيت جديد را نتوانستم تحمل کنم و در اولين فرصت تقاضای بازنشستگی پيش از موعد کردم.»
شيرين عبادی ادامه داد: «يادم هست وقتی می‌خواستند قانون مجازات را تصويب کنند يک روز صبح که به عادت هميشگی روزنامه را در دست گرفتم خبری مربوط به اين ماجرا را خواندم و گمان کردم اشتباه خوانده‌ام. دوباره خواندم. فکر کردم حواسم جای ديگر بوده. نمی‌توانستم درک کنم. نوشته بودند که شهادت دو زن معادل شهادت يک مرد است. نوشته بودند که ارزش جان يک زن نصف ارزش جان يک مرد است. از فرط عصبانيت ميگرن گرفتم و متاسفانه از آن روز به بعد هر زمانی که عصبانی می‌شوم ميگرنم عود می‌کند.»
وی در مورد دادگاه قتلهای زنجيرهای سياسی اشاره کرد که يکی از مجريان اين قتلها در دادگاه گفته بود: ما فرمان را اجرا کرديم و حتا برای کاری که قرار بود ساعت يازده و نيم انجام شود، اضافه کار دريافت کرديم ! چرا به ما اتهام قتل می زنيد؟
عبادی در مورد جنبش زنان در ايران اشاره کرد که اين جريان رهبر ندارد و جايگاه آن در خانه هر زن ايرانی است که به تساوی حقوقی معتقد است و گفت: «ايران کشوری است که زنانش تحصيلکرده‌تر از مردان هستند. بيش از ۶۵ درصد از دانشجويان دانشگاه‌ها دختر هستند و حتا در برخی از رشته‌ها تعداد از اين هم بالاتر است. سال گذشته ۷۰ درصد از دانشجويان دانشکده حقوق زن بودند. با چنين شرايطی الان موانعی وجود دارد که با فرهنگ زن ايرانی همخوانی ندارد.» و ادامه داد: «اخيراً جنبش فمينيستی برای اعتراض به قوانين ضد زن طرحی را شکل داده‌اند تا بر اساس آن يک ميليون ايرانی زن و مرد آن را امضا کنند و اعلام کنند که با قوانين تبعيض‌آميز عليه زن مخالفند.» وی همچنين از علاقمندان دعوت کرد تا در صورت تمايل متن بيانيه ”يك ميليون امضاء“ برای تغيير قوانين تبعيض‎آميز را که در آدرس اينترنتی http://we-change.org قرار دارد را امضاء نمايند.
عبادی با اشاره به اين که احساس می‌کنم بايد هر کاری که از دستم بر می‌آيد برای تغيير اين وضعيت انجام دهم گفت: «هرکس می‌تواند با امکاناتی که دارد عليه نقض حقوق بشر در ايران فعاليت کند. من کتابی دارم به نام حقوق زن در جمهوری اسلامی. اين کتاب به وسيله يونيسف ترجمه شده و زير چاپ است. در اين کتاب من تمام قوانين تبعيض‌آميز ضد زن را که در ايران هست نوشته‌ام و يونيسف هم آن را به انگليسی ترجمه کرده است. وقتی مردم دنيا بدانند که چه در ايران می‌گذرد به کمک ما می‌آيند. ما به جای اين که فقط شعار بدهيم و بگوييم مخالفيم بهتر است بگوييم چرا مخالفيم. و برای گفتن اين چرا، بهترين وسيله مراجعه به قوانين موجود است.»
وی در مورد تهديد آمريکا به تحريم اقتصادی ايران گفت: «تحريم اقتصادی هميشه به ضرر مردم است. اما توجه داشته باشيم که تحريم اقتصادی يک مسئله است و کمک‌های اقتصادی، دادن وام و بستن قراردادهای سنگين با ايران مسئله ديگری. بنابراين وقتی يک کشور را بايکوت می‌کنند اين مردم هستند که صدمه می‌بينند اما وقتی از طرف کشورهای مختلف هم به آن وام داده می‌شود باز اين مردم هستند که صدمه می‌بينند برای اين که آن وام‌ها به جا استفاده نمی‌شود و بعد مردم بايد بهای آن را بپردازند.»
شيرين عبادی نخستين ايرانی‌ای است که موفق به دريافت جايزه نوبل در سال ۲۰۰۳ شده و پيش از اين از وی، کتاب‌های «حقوق کيفری»، «بررسی وضعيت حقوق کودکان درايران»، «کارگران جوان»، «حقوق پزشکی»، «حقوق ادبی و هنری»، «حقوق معماری»، «حقوق پناهندگان»، «تاريخچه و اسناد حقوق بشر درايران»، «حقوق کودک تطبيقی»، و «حقوق زن» روانه بازار کتاب شده، است.



" width="640" />
 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024