iran-emrooz.net | Sat, 23.09.2006, 18:50
كاری با ما كردند كه با فلسطينیها نكردند!
گزارش- پانيد فاضليان ومحمد نوروزی:
پس از ماهها انتظار عصر شنبه گذشته دهها كارگر شاغل در فرش "البرز" بابلسر به اتفاق خانوادههايشان راهی فرمانداری میشوند تا خبرهای خوبی از بازگشايی مجدد كارخانه و پايان سرگردانی خود بشوند و...و غروب شنبه ، خبر درگيری نيرورهای انتظامی با كارگران مستاصل و ضرب و شتم اين گناهكاران تاريخ و خانوادههايشان به تهران ارسال میشود؛ به راستی ماجرا چيست؟
خبرگزاری كار ايران ،" ايلنا"، روز يكشنبه خبر تجمع كارگران فرش" البرز" بابلسر در مقابل كارخانه و تصميم آنان برای راهپيمايی به سوی فرمانداری و اينكه با مقاومت نيروهای انتظامی كار به درگيری و ضرب و شتم جمعی از كارگران و خانوادههايشان و بازداشت نزديك به ٤٠ نفر میانجامد را ارسال میكند.
موج اعتراضات كارگری به اين مساله و برخورد نيروهای انتظامی با كارگران بابلسر آغاز میشودو نهادهای كارگری و برخی از مسئولان مراتب نگرانی خويش را از وقوع چنين حوادثی ابراز مینمايند.
"نصراله دريابيگی" نماينده كارگران استان مازندران هم كه در نشست ماهيانه دبيران اجرايی خانههای كارگر سراسر كشور در گيلان به سر میبرد، در گفت و گو با خبرنگار ايلنا، ضمن انتقاد از نحوه برخورد نيروهای انتظامی و مسوولان بابلسر با كارگران بی پناه و گرسنه فرش "البرز" تاكيد كرد : پاسخ حق طلبی كارگران باتوم و مشت و لگد نيست؛ مسوولان به جای دستور دادن به نيروی انتظامی برای برخورد با كارگران، مديريت بی كفايت كارخانه را به پای ميز محاكمه بكشند كه چنين وضعيتی را پيش آورده است.
"دريابيگی" از ١٠ ماه بلاتكليفی كارگران اين واحد و عدم پاسخگويی مسوولان و مديران شركت فرش البرز انتقاد كرده و تاكيد میكند مسوولان بايد پاسخگوی اعمال خود باشند.
او خبر درگيری و ضرب و شتم كارگران را تاييد میكند و میگويد : اين موضوع را پیگيری خواهيم كرد.
اين نماينده كارگری اضافه كرد : چندی پيش در نشستی با مديران قرار شد كه كارخانه به زودی راهاندازی میشود ، آيا خبر خوش مسوولان برای كارگران بلاتكليف همين بود كه شاهديم؟!
خبرنگار" ايلنا"، در تماس با سرپرست اين خبرگزاری در مازندران كم و كيف ماجرا را جويا میشود و او از تير اندازی هوائی و ضرب و شتم كارگران با باتوم و گاز اشكآور خبر میدهد و اين مطلب را برخی مقام های مطلع كارگری در بابلسر نيز تائيد میكنند.
متعاقب اين خبر،معاونت محترم اجتماعی نيروی انتظامی مازندران در نمابری خبر درگيری نيروهای انتظامی با كارگران را تكذيب میكند.
"حجت اله روحی" نماينده بابلسر در مجلس هفتم ضمن تاييد خبر درگيری و ضرب و شتم كارگران و با زداشت جمعی از آنان، كارگران و خانوادههايشان را به صبر و شكيبايی دعوت میكند و از برخورد نيروهای انتظامی با كارگران اظهار تاسف مینمايد.
او تاكيد میكند كه اگر مسوولان به كارگران فرش البرز بابلسر وعده نمیدادند و برای رفع مشكلات اين واحد و كارگران اقدام عملی میكردند، امروز ديگر شاهد چنين حادثهای نبوديم.
او از تصميم مديريت شركت به انحلال و تعطيلی واحد خبر میدهد و میگويد : آمار كارگران اين واحد از ٨٠٠ به ٣٠٠ نفر كاهش يافته و نزديك به ١٧٠ كارگر اين واحد از يكسال پيش بلاتكليف هستند آيا بهتر نبود به جای ضرب و شتم كارگران مديريت اين واحد به پای ميز محاكمه كشيده شود و از ايشان سوال شود كه برای اين واحد و كارگران چه كرده است.
خبردرگيری نيروهای انتظامی با كارگران و ضرب و شتم آنان ، بازتاب گستردهای در مطبوعات و رسانهها پيدا میكند و مسوولان استان مازندران همچنان سكوت پيشه میكنند و شايد قصد دارند كه خبر معاونت اجتماعی نيروی انتظامی مازندران مبنی بر تكذيب خبر درگيری را تاييد نمايند و شايد ترجيح میدهند كه سكوت نمايند تا بقول معروف آب ها از آسياب بيفتد و دوباره مشكلات كارگران بی پناه فرش البرز به فراموشی سپرده شود و...؟!
گروه كارگری خبرگزاری كار ايران ، ايلنا ، بنابر رسالت رسانه ای خود قصد دارد كه اين موضوع را پی گيری نموده و در اين ارتباط با تنی چند از مجروحان درگيری كارگری شهرستان بابلسر با نيروهای انتظامی و امنيتی به گفت وگو نشسته و تلاش كرده كه واقعيت های اين روز را از زبان آنان به تحرير در آورد و ضمن مصاحبه با كارشناسان و صاحب نظران به تشريح تبعات و عواقب اين گونه مسايل بپردازد.
قطع به يقين قاضيان واقعی ما مخاطبان هستند وبس!
در ذيل مصاحبه" ايلنا" ، با چند تن از مجروحين اين حادثه را میخوانيد:
"حسين محسن پور" يكی از كارگران شاغل در فرش البرز بابلسر با بيش از ١٥ سال سابقه پيرامون اين حادثه میگويد : يك هفته قبل از عصر شنبه مورد نظر ، روز جمعه ٤٠ نفر از كارگران اين واحد كه پیگير مسايل كارخانه كارگران بوديم ، به فرمانداری دعوت شديم؛ آنجا در مورد وضعيت واحد با مالك ( صاحب ) شركت صحبت كرديم و به ما گفتند كه شنبه هفته آينده ( شنبه روز درگيری ) كارخانه بازگشايی میشود و كارگران سر كار خود خواهند رفت.
در اين جلسه يكی از مسوولان امنيتی بابلسر گفت: ما صداقت داريم؛ اگر كارخانه تا روز شنبه آغاز بكار نكرد ، مقابل شهربانی روی زمين زير پای كارگران میخوابم !
همان روز گفتند كه پنجشنبه، آخرين هماهنگیها در مورد شركت و كارگران به عمل میآيد.
روز شنبه ٤٠ تا ٥٠ نفر به فرمانداری رفتيم تا خبر بگيريم ، اما نمیدانستيم كه ماموران ضد شورش در انتظار ما هستند و با باتوم و گاز اشكآور از زن و بچه ما استقبال خواهند كرد !
آنان پير و جوان و زن و مرد را به باد كتك گرفتند و از گاز اشكآور استفاده میكردند گويا ما انسان نيستيم و حق فرياد زدن و تظلمخواهی نداريم!
"محسنپور" میگويد: نمیدانيم اينان از كجا آمده بودند؛ نيروی انتظامی بودند يا سپاهی، اما لباس پلنگی بر تن داشتند.
اين كارگر اضافه كرد: عدهای از ما به اداره كار رفته بودند تا قضيه را پیگيری كنند و جمعی هم به فرمانداری آمده بوديم نمیدانم كه چه شد ، اما به يكباره بر سرمان ريختند تعدادشان زياد بود ، فكر میكنم كه ٤٠٠ - ٥٠٠ نفری بودند !
او میگويد: گويا فرمانداری از روز پنجشنبه نيروهای ضد شورش را خبر كرده بود و آنان در شهر مستقر بودند اما خبری نداشتيم.
"حسين" با اشاره به گفتههای فرماندار جديد كه از ٥ ماه پيش به اين سمت منصوب شده ، گفت: ايشان گفتند كه اگر كار بچههای فرش البرز را درست نكنم، به درد" لای جرز ديوار" میخورم؛ حاضرم كه دست بر قرآن بگذارم و بگويم كه فرماندار اين حرف را زده آيا خود فرماندار هم قسم میخوره كه اين كار را كرده !
اين كارگر میگويد : اول گاز اشكاور زدند و بعد هم با باتوم افتادند به جان كارگران و خانوادههايشان و ما را داخل مينیبوس ريختند و روانه پاسگاه كردند.
عدهای از ما را در اداره كار كتك زده و آورده بودند و عدهای را هم در فرمانداری مورد لطف و محبت خود قرار داده بودند!
اگر ديگران مفهوم مهر ورزی دولت را متوجه نشده اند، ما خيلی خوب درك كرديم؟!
"حسين" میگويد : دست همسرم شكسته و الان در داخل گچ است و خودم نيز از ناحيه گوش راست آسيب ديده ام و شنوايیام كم شده است! او میگويد : ٢ روز است كه آزاد شدهام ( مصاحبه روز پنجشنبه انجام شده است ) ،٤٣ نفر را به پاسگاه بردند كه ٣٧ نفرشان كارگر بودند؛ تا امروز ( پنجشنبه ) هم با تعهد آزاد شدهاند و ١٥ نفر همچنان در بازداشت هستند كه وضعيت آنان نيز بزودی مشخص میشود.
حسين از خبر معاونت اجتماعی نيروی انتظامی مازندران در خصوص عدم درگيری با كارگران اظهار شگفتی كرده و میگويد : دروغ میگويند؛آنان لباس پلنگی بر تن داشتند و حسابی ما را كتك زدند.
"نژاد اسماعيلی" نگهبان كارخانه فرش البرز بابلسر است؛ او میگويد : روز شنبه (حادثه ) به شركت رفتم ماشين را در پاركينگ گذاشتم حدود ٢٠ نفر به شركت آمده بودند كه يك هو دهها نفر از ماموران آنجا آمدند و تمامی كارگران حاضر را دستگير و بردند.
او میگويد: ساعت ٥/٨ صبح به كارخانه آمديم و ١٠ دقيقه بعد نيروهای انتظامی سر رسيدند و با ما برخورد كردند.
قرار نبود كه با ما چنين كنند ما با هماهنگی فرمانداری آمده بوديم آخر ، چند روز قبلش هم تلويزيون محلی از بازگشايی مجدد كارخانه و حل مشكلات كارگران خبر داده بود و فرماندار قول ١٠٠ درصدی برای بازگشايی كارخانه و حل مشكلات واحد !
او اضافه میكند : نمیدانم چه دستوری داده بودند كه نيروی انتظامی آمد و همه ما را گرفتند و داخل ماشين كردند و خود وارد كارخانه شدند؛ بعد از دستگيری ما را به كلانتری بابل و بعد هم به اردوگاه ساری كه محل نهگداری معتادان است ، بردند و در همين مدت ، ماشين من و خودروهای پارك شده در كارخانه را زدند و شكستندو لاستيك خودروها را پاره پاره كردند.
لااقل به خودروی من ٥٠٠ هزار تومان خسارت وارد كرده اند، در بازداشتگاه علت مراجعه به كارخانه را از ما پرسيدند و گفتيم كه طبق وعده فرماندار آمده ايم؛ سه روز در اردوگاه ساری بوديم و بعد هم انگشت نگاری كردند و با سند آزاد شديم آنان میگفتند كه شما سياسی هستيد و ما را عامل شورش در شهر معرفی كردند و تعهد گرفتند كه هيچ كاری نكنيم؛ ما گفتيم كه دنبال حق و حقوق خودمان هستيم ، سياسی كاری يعنی چه! و آنان گفتند كه تعهد بدهيد و برويد!
او میگويد: نيروی انتظامی خبر درگيری و ضرب و شتم كارگران را تكذيب میكند ، پس شكستگیهای دست و پای كارگران كار كيست نكند كه خودمان دست و پايمان را شكستهايم.
او میگويد: از مجموع ٢٠ نفری كه در مقابل كارخانه دستگير شديم ، ١٧ نفر آزاد و سه نفر در بازداشت هستند من هم يك ميليون تومان وثيقه گذاشتم و آمدم بيرون الان هم هيچكس پاسخگو نيست !
فرماندار گفته بود كه اگر كار كارگران درست نشود ، از روی من عبور كنند آيا آقای فرماندار بر حرفاشان هستند.
"مهدی رضا زاده" از ديگر كارگران شاغل در اين واحد است كه بالای ١٥ سال سابقه كار دارد؛ او میگويد : ١٨ ماه است كه حقوق نمیگيريم و بايد با بدبختی و قرض گرفتن از اين و آن بسازيم و خفه خون بگيريم چون كارگريم !
او میگويد : چندی پيش "مطهری" مدير عامل شركت گفت كه كارگران سالی يك ميليون و ٦٠٠ هزار تومان بگيرند و تسويه كنند و ما نيز قبول كرديم اين موضوع مربوط به ٢٨/١٠/٨٤ است؛ ٢٠ روز بعد به استانداری رفتيم و ايشان گفتند كه مدير عامل میگويد كه میخواهم كارخانه را فعال و كارگران دوباره كار كنند ما هم گفتيم كه از خدا میخواهيم؛ قول دادند كه كارخانه از ١٥/١/٨٥ كار خود را آغاز كند پول قرض كرديم گوسفند خريديم و بساط جشن و شادی راه انداختيم چرا كه كارخانه از ١٥ فروردين باز میشد و ما سر كارمان میرفتيم مسوولان هم آمدند كارخانه را تحويل داديم و نگهبان تعيين كردند ، دستگاهها سرويس شدندوآقای شفقت استاندار نيز قول حل مشكلات را دادند و فرماندار جديد گفت : اگر كارتان درست نشود ، به درد" جرز لای ديوار" میخورم و همه خوشحال بوديم خوشحال از اينكه سرانجام تيره روزیهای ما تمام میشود.
"مهدی " ارز ماجرای روز شنبه مورد نظر میگويد :شنبه صبح ٤ تا از نمايندگان ما به فرمانداری میروند تا كارها را پی گيری كنند و همانجا اين افراد را بازداشت میكنند.
عدهای در اداره كار و جمعی ديگر در فرمانداری مورد انواع اهانت ها قرار گرفتند و با ضرب و شتم و كتككاری روانه پاسگاه میشوند.
مهدی میگويد: تير هوايی هم در كردند با قنداق اسلحه زدند زير چشم من و سرم را شكستند و در حالی كه لباس من خونی شده بود ، با باتوم افتادند به جانم؟! در مينی بوس نشسته بوديم كه گاز اشكآور زدند داخل ماشين و آنجا هم دوباره از ما پذيرايی مفصل كردند! آن قدر خون رفته بود كه در پاسگاه از حال میروم و با اين حال اجازه نمیدهند كه ما را به بهداری ببرند قاضی حكم به بازداشت من میدهد و در زندان بود كه سرم را پانسمان كردند.
او میگويد گناه من و كارگران فرش البرز بابلسر چيست؟
باور كنيد با فلسطينیها اين كار را نكردند كه با ما انجام دادند؛ از قول من بنويسيد كه كارگران گرسنه و شرمنده زن و بچه ها را كتك زدن هنر نيست ، اگر هنر داريد ، مشكلات مردم را حل كنيد.
و...و كارگری میگفت: در آستانه ماه مهر، مفهوم مهرورزی را خيلی خوب متوجه شديم؟!
وآن يكی گفت: اگر ناموس مردم به گناه بيفتد؛ مسئولش كيست؟!آخر تا كی میتوان گفت: صبر كن!ايمان دارد از در بيرون میرود!!