جمعه ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ - Friday 29 March 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 18.09.2006, 7:42


گفت‌و‌گو با عليرضا كرمانی، دبير تحريريه نامه
گفتگو: رضا فانی يزدی

آقای كرمانی ماهنامه «نامه» پس از از ٨ سال فعاليت و انتشار ٥٣ شماره توقيف و تعطيل شد و انتشار آن فعلاً ممكن نيست. پرسش اين است كه علت تعطيلی نشريه چه بوده است؟

عليرضا كرمانی: هر چند در نامه‌ی هیأت نظارت به دادستانی عمومی و انقلاب تهران، علت توقيف " نامه" به روشنی ذكر نشده است، ولی پس از جلسه‌ی دوشنبه ١٣ شهريور ١٣٨٥ هیأت نظارت كه در آن درباره‌ی توقيف اين ماهنامه تصميم‌گيری شده بود، از طريق منابع نزديك به هیأت نظارت مطلع شديم كه چاپ شعری از خانم سيمين بهبهانی در شماره ٤٨ يا شماره نوروزی، از سوی اعضای هیأت نظارت، توهين به بنيان‌گذار جمهوری اسلامی تعبير شده و تصميم به توقيف ماهنامه "نامه " گرفته‌اند.

از آن‌جا كه اولاً آن شعر از كتاب " مجموعه اشعار" خانم سيمين بهبهانی انتخاب شده بود كه برای بار دوم و پس از مميزی مجدد وزارت ارشاد در سال ١٣٨٤ به چاپ رسيده بود و ثانياً نه خود شاعر و نه ديگر شاعران برجسته مانند آقايان علی باباچاهی و سيد علی صالحی اصلاً مصداق شعر را مقام‌های ايرانی نمی‌دانستند و بيش‌تر به اردوگاه شوروی و آمريكا كه در دوران جنگ از صدام حمايت می‌كردند منتسب می‌دانستند، بلافاصله از سوی مدير مسؤول ماهنامه نامه با برخی از اعضای هیأت نظارت تماس گرفته شد و توضيح داديم كه اين شعر برای بار اول نيست كه به چاپ می‌رسد و پيش از اين دوبار در نوبت‌های چاپ اول و دوم در وزارت ارشاد از مميزی گذشته است. برخورد اوليه‌ی آقايان اميدواركننده بود و قرار بر اين شد كه برای تك‌تك اعضای هیأت نظارت، طی نامه‌ای توضيح لازم داده شود. ولی متأسفانه پس از جلسه دوشنبه ٢٠ شهريور ماه از سوی دبيرخانه هیأت نظارت اعلام شد كه توضيح ما در اين جلسه اصلاً طرح نشده و همان رأی قبلی مبنی بر توقبف ماهنامه به قوت خود باقی است ضمن اين‌كه در اين جلسه، روزنامه‌ی شرق نيز توقيف شد و ماهنامه‌‌های حافظ و خاطره نيز لغو امتياز شدند.

نكته‌ی مهم اين است كه هیأت نظارت بر مطبوعات در رعايت ظواهر امر و طی مراحل شكلی كار نيز دچار اشتباه شده است. شايد آقايان نمی‌دانسته‌اند كه اين شعر، تنها صورت رونويسی شده از كتابی است كه وزارت ارشاد به آن مجوز چاپ داده است.

يك روز پس از اعلام خبر توقيف نشريه، گفته شد كه شبانه به دفتر نشريه هجوم آورده‌اند. اين ماجرا از چه قرار بوده؟

عليرضا كرمانی: سه‌شنبه شب بيست‌ويكم ‌شهريور ماه، فرد يا افرادی با امكانات فنی و مهارت لازم برای باز كردن قفل‌ها، در حالی‌كه كسی در محل دفتر نبوده است، وارد دفتر نشريه شده‌اند. واژگون كردن تعدادی از صندلی‌ها و شكستن پايه‌ی يكی از آن‌ها و نيز ريختن كتاب‌های قفسه كتابخانه و نيز نشريه‌های موجود در دفتر و پخش‌وپلا كردن آن‌ها بر روی زمين، اثری است كه اين فرد يا افراد از خود بر جای گذاشته‌اند. ظاهراً هم چيزی از مدارك موجود در دفتر نشريه را به همراه نبرده‌اند.

واكنش شما تا كنون به توقيف نشريه و بازرسی شبانه دفتر نشريه چه بوده است و تا كنون چه پاسخی دريافت كرده‌ايد؟

عليرضا كرمانی: درباره‌ی توقيف نشريه كه قطعاً اعتراض خود را به ديوان عدالت اداری ارايه خواهيم كرد. حالا اين‌كه تا چه اندازه مؤثر باشد، آينده نشان خواهد داد. در مورد تهاجم، تنها واكنش ما اطلاع‌رسانی دراين‌باره بوده است و بلافاصله خبر آن‌را در اختيار خبرگزاری‌ها و ديگر رسانه‌ها گذاشتيم. در چنين وضعيت‌هايی، قشر مظلوم و بی‌پناهی مانند روزنامه نگار جماعت، شكايت به كجا می‌تواند ببرد؟ لازم نديديم برای مسأله‌ی كم اهميتی چون ورود مخفيانه و غيرقانونی به دفتر يك نشريه كه در ضمن بوی تهديد هم می‌دهد، مصدع اوقات مقامات شويم. تازه همين مقدار هم كه در چنين گفت‌و‌گوهايی عنوان می‌كنيم و پيش از اين برای رسانه‌ها نيز ارسال شد، می‌تواند دست‌آويز اعلام جرم عليه ما باشد؛ اتهام تشويش اذهان عمومی.

فضای فعاليت مطبوعاتی را در شرايط كنونی و در آينده نزديك با‌توجه به افزايش محدوديت‌های كنونی چه‌گونه ارزيابی می‌كنيد؟

عليرضا كرمانی: نه حالا، هميشه اين‌گونه بوده است كه مطبوعات آزادند، مگر ... و همه‌ی نكته در همين " اگر" و "مگر‌ "هاست. در حالی كه حكومت‌گران حق دارند در عرصه‌های سياست داخلی، سياست بين‌الملل، اقتصاد، فرهنگ و جامعه، تا ابد آزمون و خطا كنند و هزينه‌ی اشتباهات آن‌ها هم از كيسه‌ی ملت پرداخت می‌شود، مطبوعات اگر همه‌ی خطوط قرمز نوشته و نانوشته را هم رعايت كنند، همواره در معرض اين خطر قرار دادند كه به خاطر جابه‌جا شدن يك نقطه در مرحله‌ی حروفچينی، گردن زده شوند. از سال ١٣٧٨ تاكنون ده‌ها نشريه به محاق توقيف رفته‌اند و هزاران روزنامه‌نگار از كار بی‌كار شده و برخی از آن‌ها زندگی خانوادگی‌شان از هم پاشيده شده است.

بدون تعارف و بدون شك، قدرت‌مداران ايرانی چشم‌ديدن مطبوعات مستقل را ندارند. آن مقدار هم كه تحمل می‌شود، تنها و تنها به‌خاطر ساكت نگاه داشتن مجامع بين‌المللی و حقوق‌بشری است.

بدين‌ترتيب، فضای فعاليت مطبوعاتی را برای رسانه‌های نوشتاری چندان روشن نمی‌بينم. از ميان اصلاح‌طلبان فعلاً تنها سه جريان آقايان هاشمی رفسنجانی، سيد محمد خاتمی و مهدی كروبی حق دارند روزنامه داشته باشند و حتی حزب مشاركت و سازمان مجاهدين انقلاب از حق دارا بودن رسانه‌ی نوشتاری بی‌بهره‌اند، حال چه رسد به اپوزيسيون بيرون از حاكميت.

قتل‌عام مكرر رسانه‌های نوشتاری، جامعه‌ی مطبوعاتی را از انباشت تجربه محروم كرده است. شما امروز ديگر كم‌تر خبرپردازان ماهر يا گزارشگران صاحب سبكی را می‌يابيد كه بتوانند مخاطب را جذب كنند. اخبار خروجی‌های خبرگزاری‌ها به اضافه‌ی چند يادداشت شكسته، بسته و تعدادی مقاله‌ی دانشگاهی همه‌ی صفحه‌های يك روزنامه را پر می‌كند. پس سركوب، به انقراض نسل روزنامه‌نگاران متخصص و مطبوعات مستقل می‌انجامد.

از سوی ديگر، در غياب رسانه‌های نوشتاری معتبر و پايدار، رسانه‌های سايبر رشد خواهند كرد و در شرايط كنونی و پيش‌رو، روش افشاگرانه در پيش خواهند گرفت.

در چنين وضعيتی، هم روزنامه‌نگاران، هم جامعه و هم حكومت آسيب می‌بينند. روزنامه‌نگاران به حاشيه رانده می‌شوند، جامعه از رشد فكری و فرهنگی محروم می‌شود و حكومت هم در آينده با شرايطی روبه‌رو می‌شود كه حكومت پيشين با آن روبه‌رو شد. يعنی اگر در سال‌های ١٣٥٦ و ١٣٥٧ رسانه‌ی نوار و ضبط‌صوت به ‌وسيله‌ی مؤثر انتقال اطلاعات در بين مردم تبديل شد، در شرايط كنونی و آينده، سونامی افشاگری در فضای مجازی، همه‌ی ابزارهای كنترل و نظارت را درخواهد نورديد.



 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024